علی رستمی

 

تحریم اقتصادی ویا جنگ اقتصادی!

تحریم اقتصادی علیه کشورهای روسیه ،ایران وکره شمالی چقدر بشردوستانه ومطابق معیارهای حقوق بشر وارزشهای ان توجیه گراست؟ انهم ازجانب کشور که خودرا بانی لیبرالیزم وهومانیسیم وتحقق ارمانهای والای ارزشهای مدنی قلمداد کرده ومدافع ان میدانند. درحالیکه از 239 سال  عمرخود 222 سال انرا که 93 فیصد میشود، درجنگ و تجاوزوبراه اندازی  کودتاه ها برای تغییروسرنگونی رژیمهای وحکومتهای مردمی،  غرض تسلط سیاسی واقتصادی ،بالای منابع طبیعی وغیر طبیعی کشورهای جهان سوم درسرتاسر جهان سپری کرده است. درمجموع از سال 1901 تا سال 2015 ،" 65 "مراتبه درکشورهای جهان مداخله نظامی نموده است.  هرسه کشور یکه زیر تاثیر، این عملکرد غیر بشری امریکا وشرکایش مواجه هستند، با انها به نوعی اختلافهای ایدیالوژیکی ، تباری ودینی ومذهبی دارد ،و این مخالفتها پیشنه یی تاریخی دارد. با روسیه براساس اینکه خلق روس بزرگترین انقلاب تاریخی را به پیروزی رساند، وبه تسلط  استعماری جهانی امپریالیزم امریکا و همدستان اروپای اش  در کشور های مستعمره ونیمه مستعمره در افریقا ، اسیاواروپا پایان داد ؛ و از زیر یوغ استثماری شان پا پشتبانی وهمکاری مادی ومعنوی  دولت" شوروی" وقت  ازاد گردیدند. دولت جمهوری اسلامی ایران، دولت  شاهنشاهی خانواده پهلوی را که با براه اندازی کودتا ،با مداخله مستقیم ارگانهای جاسوسی انگلیس و امریکا به قدرت رسیده بود، توسط انقلاب مردمی درسال 1358 خورشیدی سرنگون و منافع امریکابعداز پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و درمنطقه به خطر فاحش مواچه گردید. .کوریای شما لی با تجزیره کره واحد به کره شمالی وجنوبی بعداز جنگ دوم جهانی تحت رهبری حزب کمونیست کره شمالی با کمک وپشتبانی شوروی وبعدن چین  به قدرت رسیده است ،  امریکا انرا ضد منافع خود وتهدیدی برای  کروه جنوبی نسبت ، داشتن  سلاحهای بم افگن هستوی  وازمایش های موشکهای دوربُرد هستوی  که  تهدیدی بر امنیت منطقوی وبویژه   کره جنوبی وجاپان میداند، ومیخواهد با تنگ کردن حلقه یی تحریمهای اقتصادی ،انرا  تطمیع و وادار به ازبین بردن سلاحهای هستوی اش بسازد.  . به این رو با استفاده از نفوذاقتدارگرانه خود خلاف تمام نورمهای  تجارت ازاد جهانی ، بعداز سقوط دولت سوسیالیستی اتحادشوروی در جهان که به مثابه ژاندارم جهانی تبارز نموده ،عمل کرده وبرای  عقد ه گشایی  تعصب امیز ی خود، علیه کشورهایکه در گذشته وحالی  مخالفت با  نظام سرمایداری داشته و دارند، به شیوهای مختلفی ، ، با زیرپا کردن تمام ارزشهای بشیری که خودمبلغ وترویجگر ان هستند ، به قتل وغارت نیروی مادی ومعنوی کشورهای که از ایشان اطاعت نه کرده ونمی کند دست یازیدند. بنام ازادی ودموکراسی با لشکر کشی نظامی گویا تحقق ارزشهای بشری وازبین بردن خود کامگی ودیکتاتوری، خود دموکراسی وارداتی را به " دیکتاتوری" تبدیل نموده اند. دموکراسی که  با توپ تفنگ وبمبهای هزار تنُی  وارد میگردد، چگونه دموکراسی انرا نامید؟ انهم زیر شعار تامین منافع ملی ومنطقوی امریکا وشرکایش تحمیل میگردد!. درکشورهای که  لشکر کشی امریکا وناتو و وسایر کشورهای غربی  صورت گرفته ، هویت ملی و تاریخی وهمچنان شیرازه زندگی  اقوام مختلفی این کشورها که درروند تاریخ بدست اورده  و باهم جوش وپیوند خورده اند،ازبین رفته ویا درحال پاشیدن هست. خصومتهای قومی ومذهبی شعوری توسط عناصر استخباراتی شان دامن وگسترش می یابد؛واز هیچگونه عملکرد ورویکردهای که اهداف ژئو پلتیکی واقتصادی انها ایجاب نماید، دریغ نمی ورزد.بویژه بعداز مداخله نظامی در عراق لیبی سوریه وافغانستان که سیاستهایش به شکست مواجه شد است، بویژه بعداز شکست جمهوریخواهان در انتخابات ریاست جمهوری ، مبنی بر"مداخله روسیه" نظر به اتهام ارگانهای امنیتی امریکا دران ،که باعث پیروزی ترامپ   شده است، کانگرس ملی امریکا،عطش انتقام جویش درمقابل مخالفین سرکشش، اخص روسیه دوچند ودیوانه وارهرچه ازدستش بیاید، صرفه  نه میکنند.

زمانی که دولت سوسیالیستی خلق روسیه علیه جهان امپریالیستی  بر شالوده یی تضادهای طبقاتی و ایدیالوژیکی  برضد منافع یکدیگر مبارزه مینمودند سپری شد،اما امروزبازهم برای چه ؟ در حالیکه هردو دارای نظام لجام گسیخته نیولبرالیستی سرمایداری اند. فدراتیف روسیه امروز هم مانند امریکا واروپا یک کشور سرمایه داری بوده که بازار ازاد دران کشور مسلط است. این عملکردها ورویکردهای سیاسی تهاجمی وتعرضی با استفاده از نفوذ مالی ونظامی  دراین شرایط حساس که هردو تا دندان با سلاحهای مدهش هستوی مجهز هستند وباعث وقوع جنگ میگردد تقبیح کننده وجنایت امیز است. هنوز بشریت خاطره یی دلخراش وجنایت فاجعه بارحمله اتمی امریکا را درهیروشیمایی وناکازاکی جاپان که ازان 72سال میگذرد ،وپیش از 220هزار کشته بجاگذاشت، فراموش نگرده وخاطرات جانباختگان این حادثه را گرامی دانسته ودر قلب وروان مردم جاپان ماندگاراست.

 اگر امریکا میخواهند که با این رویکردهای خود، این کشورها را که از لحاظ تاریخی نسبت بوی  قدامت تاریخی  دارند، به انقیاد خود بیاورد ناممکن خواهد بود.  درحالیکه  ادوار تاریخی ثابت کرده که هرنوع عمال قلدرانه وفشارهای لجوجانه نظامی واقتصادی  ، تاثیر موقتی وبی ثبات داشته است.

زورگویهای تاریخی که پیش ازقرون وسطی وبعدازرنسانس به انواع مختلفی توسط کشورهای امپریالیستی صورت گرفته ، پیامد  های  وخیم وجبران ناپذیر داشته است. دوران امپرا توریها سپری شده ودو باره بازگشت ندارد.تنهادورانهای تاریخی که مطابق به شرایط عینی جامعه، بر بنیاد تضادهای اشتی ناپذیر طبقاتی  وفرهنگی ،برای تغیییر بنیادی اقتصادی واجتماعی که نقش علم وفرهنگ با پشتبانی لانه های مختلف جامعه که در رشد وتکامل  جامعه میرنده هستند، امکان پذیر خواهد بود. هر نظامی در زمانی معینی معقول  ودر زمانی   نظر به شرایط عینی نا معقول میگردد! معقولیت نظامهای زورگوی وظالم وخودمنش واستثمارگر درحال افول  است .

طوریکه ادم اسمیت دانشمند انگلیسی  گفته است:"تا زمانی که دارایی وجود دارد حکومت خلقی نمی تواند وجود داشته باشد، برای این که پایان ان امنیت ثروت ودفاع از ثروتمندان در برابر فقرا است."

 

المان 5.8.20017

رستمی

 

 


بالا
 
بازگشت