مهرالدین مشید
استخبارات پاکستان بازیگر اصلی در منطقه پس از دههء هشتاد است
حمله های مرگبار طالبان یک روز پس از نشست عمان، تعهد شکنی آشکار پاکستان است
در این شکی
نیست که استخبارات پاکستان پس از تهاجم شوروی تا حضور امریکا در افغانستان،
بازیگر اصلی در منطقه است و از چندین دهه بدین سو نبض جنگ در افغانستان را در
دست دارد. این شبکهء جهنمی توانست با استفاده از هجوم شوروی امتیازات قراوانی
از امریکا بدست آورد. حق انکشاف هسته یی و داشتن بم اتوم و به رسمیت شناخته شدن
آن از سوی امریکا و سایر کشور هتی جهان را پیدا کرد، نه تنها این؛ بلکه با
سرازیر شدن جنگجویان از کشور های عربی،
افریقایی، آسیایی، اروپایی و امریکایی به پشاور میلیارد ها دالر به پاکستان
سرازیر شد. در همین زمان بود که عبدالله اعزام وابسته به جنبش جهانی اخوان
المسلمین از فلسطین و اسامه از امریکا به پشاور آ مدند و تحت نظر آی اس آی به
فعالیت های شان به نفع مجاهدین ادامه دادند و هزاران میل اسلحه تحت نام کمک به
مجاهدین افغانستان، به این کشور به گونهء مستقیم به اردوی پاکستان سپرده شد.
نظامیان پاکستانی توانستند تا ده ها میل اسلحه و صدها هزار دالر به عنوان از
تنظیم های جهادی بدست آورند. جهاد افغانستان در واقع حیثیت" گاو شیری " را برای
پاکستان پیدا کرد. شهر های این کشور، بویژه پشاور توسعه یافت و حاکمیت پاکستان
در قبایل گسترش یافت. استخبارات پاکستان نقش مهمو حتا تعیین کننده در سمت و سو
دهی جهاد افغانستان بر ضد شوروی را داشت. بیشترین اسلحه بوسیلهء اردوی پاکستان
به مراکز مجاهدین منتقل می شد و حتا بدون کمک اردوی پاکستان ممکن نبود که پس از
دههء هشتاد اسلحه چی که حتا یک خریطه سمنت هم بدون اجارهء آی اس آی از سرحد
پاکستان وارد افغانستان شود. در آن زمان استخبارات و حکومت ملکی و گذوه های
سباسی و مذهبی پاکستان در رابطه به افغانستان نظر واحد و اشراف کامل بر فعالیت
های نظامی و سیاسی تنظیم ها و رهبران آنان داشتند. این سبب شد که پس از سقوط
داکتر نجیب جهاد مردم افغانستان به ناکامی انجامید که در ناکامی آن آی اس آی
نقش مهم ومرکزی را داشت. آی اس آی در زمان جهاد از طریق دفتر ارتباط گروه ها در
این دستگاهء جهنمی نه تنها تمامی فعالیت های گروه ها تحت نظر داشت؛ بلکه سرشته
دار و سارماندهء اصلی تمام فعالیت های سیاسی مجاهدین نیز بود و تمامی رهبران
چون مومی در چنگال آی اس آی بودند و بسیاری از آنان هنوز هم هستند و به ولی
نعمتان دیروزی و امروزی خود وفادار اند. این شبکهء جهنمی از آن به بعد
هیچ گاهی ابتکار در جهت تنظیم و بسیج گروه ها را از دست نداد و هر از گاهی یکی
را برضد دیگری پشتیبانی کرد و با امتیاز دهی یک گروهء خاص بیشتر گروه ها را از
خود راند و از بطن سازمان های طلبه یی گروه تحریک طالبان را به کمک سیاسی
امریکا و کمک مالی سعودی بوجود آورد. القاعده در نتیجهء اختلاف میان عبدالله
اعزام که شخص معتدل و اسامه شخص تندرو به رهبری لادن در پاکستان
تشکیل شد. در واقع کار استخبارات پاکستان پس از دههء هشتاد همیشه ابتکار رهبری
تمامی گروه های جهادی و طالبانی را دارا بوده و تلاش می کرد تا مخالفان خود در
داخل تنظیم ها را تجرید کند و بسیاری را ترور و وادار به فرار از پاکستان نماید.
چنانکه احمد
شاه مسعود فقبد قربانی این بازی آی اس آی شد. آی اس آی از همان آغاز تا کنون یک
لحظه هم نگذاشته ابتکار را از دست بدهد. چنانکه هدف اصلی پشتیبانی های گروهی و
تشکل های نو به نو گروه های مخالف مانند طالبان و القاعده از سوی پاکستان حفظ
نفوذ دوامدار و ابتکار این کشور بر گروه های مخالفان افغانستان است.
آی اس آی دیروز توانست ابتلاف بزرگ ضد هجوم شوروی پبشین به افغانستان را متشکل از کشور های امربکایی و اروپایی و آسیایی در سطح جهانی به گونه غیر رسمی تشکیل بدهد و از این ساز و کار خود میلیارد ها دالر را بدست آورد. استخبارات پاکستان توانست بار دیگر پس از یازدهم سپتمبر از چنگال امریکا رهایی یابد و خود را با جا زدن در ردیف کشور های ضد تروریزم به بازی دوگانهء خود در افغانستان ادامه بدهد. پاکستان در یک دوره توانست تا با پیوستن به مبارزه با تروریزم میلیون ها دالر بدست آورد و اما حالا که تشت رسوایی اش از بام به زیر افتاده و بازی جدید را آغاز کرده است که گفته می توان برای تشکیل یک ایتلاف بزرگ متشکل از چین، روسیه و ایرانو حتا ترکیه را با خود ببافد که در محراق این بازی آی اس آی قرار دارد و بازیگر اصلی است و توانسته تا تمامی این کشور ها را به بهانهء منافع ملی بدور هم به نفع خود بکشاند. استخبارات پاکستان از چهار دهه بدین سو خیلی قشنگ توانسته است تا از تمامی امکانات مالی، نظامی و سیاسی امریکا به نفع استراتیژی کلان خود در منطقه سود جوید و امریکایی ها هم مانند " گاو شیری" و حتا به مثابۀ " روسپی سیاسی" خود را در آغوش پاکستان افگنده اند و برای استخبارات آن تمامی فرصت ها را فراهم کرده اند تا از امریکایی ها به بهای تجاوز سیاسی به نفع شان بهره بگیرند. این رویکرد امریکا در برابر اسلام آباد سبب شده تا واشنگتن برایش " ببر کاغذی " بیش نباشد. شاید زمان آن رسیده باشد که دیگر پاکستان برای امریکا آن کشور رویایی نخواهد بود که برای رهبران و سیاستگذاران پیشین امریکا " بهشت آرمانی" برای رسیدن به اهداف استراتیژیک آنان نخواهد بود. امریکایی ها دریافته باشند که زمامداران پاکستان از چندین دهه بدین سو از امریکایی ها به عنوان "روسپی سیاسی" استفاده کرده اند و هر از گاهی با آغوش گیری ها در اوجی از نفرت به بیرون پرتاب شان کرده است؛ اما امریکاییی ها چنان ناشیانه مشتاق پاکستان اند که در هر بار بیرون افگنده شدن از آغوش پاکستانی ها عطش شان برای بازگشت بیشتر می شود. ممکن این رویا های سیاسی زمامداران پاکستان افکار خیلی رهبران امریکا را پر کرده باشد که پاکستان باید مورد حمایت نظامی و سیاسی غرب قرار داشته باشد. چنانکه . چنانکه وزارت خارجۀ امریکا هفته گذشته اسناد و مکاتبات پالیسی خارجی حکومت جیمی کارتر، رئیس جمهور پیشین ایالات متحده، را نشر کرد که حاوی بیش از ۱۱ هزار صفحه است. در میان اسناد و مکاتبات نشر شده، یکی هم ملاقات زبیگنیو برژینسکی ، مشاور امنیت ملی رئیس جمهور کارتر، با برین ادوارد تالبایز، معاون صدراعظم پیشین زیلاند جدید، است که وی تاکید می کند، ایران و پاکستان باید مورد حمایت نظامی و سیاسی غرب قرار بگیرند. آقای برژینسکی در این ملاقات گفته بود که اول کمک های کشور های اسلامی به پاکستان فراهم گردد و به تعقیب آن، کمک های غربی به پاکستان سرازیر شود. وی با اشاره به سخنان گاندی گفته بود که افغانستان باید غیر منسلک و بی طرف نگاه شود. وی از سه عامل چون؛ تداوم حمایت ایالات متحده از متحدین اش، ایجاد جهان اسلام واحد و ادامه جهاد در افغانستان برای خروج شوروی پیشین از افغانستان نام برده است. بدون تردید رهبران واشنگتن دریافته باشند که دیگر آن پیش داوری ها در مورد پاکستان نادرست از آب بیرون شده است و زمانی فرارسیده است که روی آن تجدید نظر جدی شود. هرچند این تصمیم ساده یی هم نیست که کاخ سفید بتواند با زودی با پنتاگون و استخبارات آن کشور هماهنگ شود؛ زیرا نظامیان امریکا هم در بازی های بزرگ دخیل اند و با مافیایی اسلحه و قاچاق مواد مخدر رابطه دارند. این رابطه ها تا کنون جهانی را به باد داده است و شاید گذشتن از آن امری ساده هم نباشد؛ زیرا این گونه زد و بند های خطرناک و مرموز غیر قابل مهار بوده و از کنترول سیاستگذاران کشور ها فراتر رفته است. چنانکه این بازی به گونۀ عملی از سوی نظامیان پاکستان زیر نام رسیدن به " عمق استراتیژی " پاکستان در رقابت با هند در دست اجرا است. این سبب شده است که استخبارات پاکستان حتا چند گام پیشتر از استخبارات امریکا بازیگر فعال و دو آتشه در منطقه باشد و آن را می توان آقای استخبارات منطقه لقب داد. این شبکۀ جهنمی برای اثبات چنین آقایی و حفظ بلند دستی خود هر از گاهی از سیاست های تهاجمی و گاهی هم سیاسی در افغانستان استفاده کرده است. چنانکه هر از گاهی که موضوع گفت وگو ها مطرح بوده و نشستی انجام شده است، این شبکۀ جهنمی در موازات رویکرد حکومت ملکی این کشور وارد عمل شده و برای امتیاز گیری های بیشتر سیاسی و نشان دادن ضرف شصت خود مخالفان مسلح دولت افغانستان را وادار به اجرای شدید ترین حمله های انتحاری و انفجاری و گروهی کرده است.
دلیل این آشکار است و به هیچ کس پنهان نیست که فرماندار اصلی مخالفان مسلح افغانستان استخبارات پاکستان است و برای رسیدن به عمق استراتیژی اش حاضر است که افغانستان را تا ژرفنای هستی اش به ویرانی بکشاند. حمله های زنجیره یی انتحاری همراه با تهاجم گروهی در ولایت پکتیا و غزنی و حمله های گروهی بر ولایت های فراه، اروزگان، وردک و انفجار دو ماین در کابل و رفتن آن به درجۀ شدید احضارات محاربوی و به شهادت رسیدن و جراحت برداشتن بیشتر از دوصد تن از هموطنان بیگناۀ ما خیلی ساده تشت رسوایی و بدعهدی استخبارات پاکستان را به نمایش نهاد. این حمله ها نشان داد که استخبارات پاکستان هرگز برای رسیدن به هدف های غیر انسانی خود از هیچ جنایتی دریغع نمی کند. درست این حمله ها یک روز پس از نشست مسقط در عمان انجام شد. آی اس آی خواست با این حمله ها هم ضرب شصت خود را نشان بدهد و هم بگوید که مخالفان در داخل افغانستان حضور فعال داشته و بحث بر سر موجودیت لانه های تروریستی در پاکستان موضوعی زاید است؛ اما با اتهام وارد کردن بر پاکستان نمی توان ضعف مدیریتی نیرو های کشفی و امنیتی را نادیده گرفت که چگونه مخالفانی می توانند، با عبور از چندین محل تلاشی خود را به نزدیک ترین نقطۀ هدف شان می رسانند که رهبری حکومت به آن کم توجه دارد. هرچه باشد حمله های زنجیره یی یک روز پس از نشست عمان نشان داد که دستان آی اس آی چنان در خون مردم افغانستان غرق است که برای رسیدن به هدف خود از هیچ جنایت آفرینی در افغانستان دریغ نمی کند. از سویی هم با این کار خواست، جهانیان را هشدار بدهد که جلو تروریزم جهانی در دست پاکستان است و هر از گاهی که بخواهد نه تنها یک شبه افغانستان را به خاک و خون می کشد؛ بلکه قادر است تا واشنگتن، لندن، پاریس و بن و برلین را نیز به آتش و خون بکشد. هدف از این جنایت آفرینی های استخبارات پاکستان، نشان دادن ضرب شصت اش بر جهان و بویژه برای امریکا و امتیاز گیری های بیشتر از آن می باشد. هرگاه امریکا وهم پیمانانش با این حمله ها اغوا شوند و بار دیگر با سیاست های دو پهلو تجربۀ ناکام گذشته را در مورد پاکستان تکرار کنند. چنانکه معاون ترامپ در گفت و گوی تیلفونی با نخست وزیر پاکستان از سفر وزیر خارجۀ امریکا به پاکستان خبر داد و این در حالی است که پاکستان اعلام کرده است که به کمک علمای این کشور طالبان را به میز مذاکره با کابل می نشاند. این گفت وگو در حالی انجام شده است که وزیر خارجۀ امریکا از حزییات بیشتر استراتیژی جنوب آسیای امریکا پرده برداشت و از روابط یک صد ساله با هند برضد چین سخن گفت و مودی را همکار خوب توصیف کرد. این نشاندهندۀ یک نرمش دیگر است که باز هم زنگ خطر تقویت تروریزم را به صدا در می آورد. در این صورت نه تنها فاجعه نه تنها در افغانستان فربه تر خواهد شد و پس از این مخالفان مسلح دولت افغانستان حمله های شان را در داخل این کشور بیشتر شدت بدهند؛ بلکه موج آن به زودی خطرناک تر از امروز دامن کشور های امریکایی و اروپایی را فراخواهد گرفت. حال بر امریکا و هم پیمانانش است که با وارد کردن فشار بر پاکستان و با در جای نشاندن آن جهانیان را از شر تروریزم نجات بدهند.یاهو