هدايت حبيب
دروغ گوی وجدان بيداروحافظه ی فعال ندارد!
در این روزها آقای حامد کرزی با استفاده از فضای مساعدی(!) که بادارانش دراختیار وی قرارداده اند، در رسانه های باصطلاح آزاد وشبکه های اجتماعی، به بهانه ای پيشواز یادبود و گردهمایی ها!؛ مطالبی را بصورت نادرست و آنهم از زبان کسی بیان می کنند که درقيد حيات نبوده، در حقيقت امر متاع کهنه، تکراری و بی خريدار را بصورت جعل گونه به خور مردم می دهد.
جناب حامد کرزی در حاشیه نشست «والدای» درسوچي روسيه به گزارشگر خبرگزاری تسنیم گفت: «آمریکا برای اهدافش از تروریسم به عنوان ابزار استفاده میکند؛ اما بهای آن را افغانستان و کشورهای منطقه می پردازند.» کرزی اضافه نمود «من ازبرژینسکی پرسیدم آیا واقعیت دارد که شما از تروریسم استفاده کردید تا روسیه را تضعیف کنید؟ او گفت بلی. ما این کار را کردیم. و من پرسیدم به چه قیمتی؟ او گفت: قیمت آن را آمریکا نه؛ بلکه شما می پردازید.»
وی گفت: نیروهای خارجی در افغانستان برای ایجاد اختلافات قومی و زبانی در این کشور تلاش میکنند و میخواهند تا فرقه گرایی را در این کشور ترویج دهند؛ اما وحدت مردم افغانستان باعث شکست توطئه آنها شده است.
برژینسکی استراتژیست ارشد و مشاور سابق امنیت ملی آمریکا و مشاور جیمی کارتر رییس جمهور اسبق امریکا بود که چند ماه پیش در سن ۸۹ سالگی درگذشت.
علی رغم اين که درمورد جنايات وی که دستور جنگ، قتل و کشتار مردم افغانستان را در مرز تورخم به مزدوران جهادی صادر کرد و به رییس جمهور وقت امريکا گفت که افغانستان را بايد به ويتنام دوم به شورویها مبدل ساخت، در رسانه ها، از جمله درسايت وزین سپيده دم، توضيحات کامل داده شده است.
وليک، این سخنان از زبان شخصی گفته می شود که اکنون وی در قید حیات نیست تا در مورد راست و دروغ آن ابراز نظر گردد. چرا این موضوع در زمان حیات برژنسکی رسانه ای نشد؟
اما در مورد اختلافات قومی و زبانی، تا جايی که بخاطر دارم نظريات متفاوتی از جانب روشنفکران مستقل، احزاب سياسی در اخبار، گزارش ها و تحلیل ها بيان شده است.
در سال های گذشته حکومت افغانستان به رهبری جناب کرزی نه تنها قدم های جدی را برای مقابله با گروه های ترورستی بر نداشت؛ بلکه به دلیل اشتراکات قومی کرزی و قبيله يی خود ايشان و حلقه ی اصلی اطراف وی در داخل نظام و دولت با طالبان وسایر گروه های تروریست، آنان به مثابه ی ستون پنجم در داخل حکومت، به حامیان سرسخت طالبان بدل شده و تمام توان و انرژی خود را در خدمت اهداف مشترک قبیله ای که منجر به سیطره بر تمام کشور و ادامه ی جنایاتی شدید مانند دوران عبدالرحمان خان، محمد نادر خان و محمدگل خان مومند، از نوع نسل کشی، کوچ اجباری، غصب زمین و خانه، تبعیض و تاراج و چپاول منابع طبیعی و زیر زمینی گرديد، به کاربردند.
همکاری تنگاتنگ دستگاه قبيله گرای کرزی با گروه های تروریست؛ از جمله رهايی مشهورترين فرماندهان جنايتکار طالب از زندانهای کابل ـ بگرام ـ کندهار ... به بهانه های مختلف چنان آشکار و هويدا بوده که شمار زيادی از آنان دوباره در جريان انجام اعمال تروريستی و فعاليتهای انفجاری دستگير و رسانه ای شدند.
از اين رو آگاهان سياسی به اين درد و مصيبت جانکاه آگاه شده و معتقد گرديدند، که واقعاً زير کاسه نيم کاسه است! و دشمن اصلی مان در درون نظام جا گرفته است.
تا وقتی که ستون پنجم در داخل نظام و درون حاکميت دولت به مثابه ی دشمن اصلی مردم افغانستان و حامی درجه يک تروريزم در کشور شناخته نشود و از داخل نظام اخراج و به پنجه ی قانون و عدالت سپرده نشود، امنيت در کشور بوجود نخواهد آمد.
اين جاست که مردم مان باید ارگ ریاست جمهوری را به عنوان یکی از مراکز عمده ی ترویج و گسترش تروریزم؛ چی در زمان کرزی و چی در سه سال دوران زمامداری آقای غنی که روزانه صدها شهروند ميهن مان، شامل ملکی و نظامی ـ پير و جوان ـ مرد و زن بشمول اطفال خردسال به کام مرگ رفتند و می روند مسؤول تمامی اين خونريزی ها بدانند و به گفته ها و موعظه های ميانتهی و دروغ پردازی های آنان که برای همگان مبرهن گرديده است، به پشيزی هم ارزش ندهند.