سنجر غفاری
نقدی برنبشته جنرال نبی عظیمی درمورد فرارآمراول اش
تاآخرین دقایق پناه بردن رئیس جمهورنجیب الله به دفتر ملل متحد،جنرال نبی عظیمی تحت امررئیس جمهور وسرقوماندان اعلی قوای مسلح اجرای وطیفه نمود.
سخن راباکلام نیکووماندگارزنده یاد رفیق اکبراوریا،مبارزنستو، دانشمندحقوق سیاسی، دیپلومات ورزیده ، نویسنده وتحلیگرسیاسی ، وکاندید ریاست جمهوری سال ۱۳۸۰ خورشیدی کشورآغاز مینمائیم : در مباحثات سیاسی واجتماعی دید باز وعالمانه داشتند باتحمل جانب مقابل تلاش داشتند که روی این واقعیت ها تاکید نمایند و بیان واقعیت های تلخ و افتخارات بلند رفقآ را نیزهیچگاه فراموش نمی کردند ، با انتباه ازسخنان آموزنده رفیق گراج ارج و ماندگارفقید اکبر اوریا :«نفوذعناصرفعال مخرب، متحد غیرمعتقد، با تشکیل نمودن اتحاد نامقدس فعال ومتحرک بدورهسته ای رهبری وقدرت حزبی و دولتی ، چنان استعداد دارند، که صدها افسر و کارمند موسات، سیا، کی.جی.بی. ای.اس.ای و انگریز پیش شان زانو میزنند، همچنان می گفتند، یکعده ئي را میتوان برای مدتی فریب داد، اما برای همیشه امکان ندارد تا فریب خوردگانرا از واقعیتها ، فریب خورده نگهداشت » خوشبختانه امروزسطح درک و بیداری ملی بلندشده ، دشواراست تا نسل جوان امروزی را خدای ناخواسته غافل از واقعیت ها دانست،گول خورده محاسبه نمود،و نمیشود تا دیروزی ها را گول خورده نگهداشت؟ بنیان گذاران هسته مرکزی حزب دیموکراتیک خلق افغانستان، درک و اندیشه شان درپیونداز حمایت مردم شان گره خورده ، انها ازمیان توده های ملیونی برخواسته بودند، برای شان ملت و کشور واحد مطرح بود، هدف شان گول زدن مردم نبود، واقعآ مردان آهنین وعیارصفت ، با دسپلین ، متکی برخواستهای ملی، پاک نفس وصادق به ارمان زحمتکشان کشور بودند ،خوشبختانه امروز جذ تاریخ کشور ما هستند، فقط از ایشان فرزندان نیکو، راه مردانگی و مبارزه شفاف ، بدون داشتن سمپتی های قومی ، لسانی و سمتی، قلبهای پرتپش جوانان و نوجوانان کشور ما که امروز درک عالی از اندیشه و طرز تفکر ملی و اجتماعی رفته گان و رهروان حزب شهیدان گلگون کفن راکه در دل خاک سیا مردانه خفتند، سرمایه ابدی وماندگاری شان است ،که نسل به نسل ، سینه به سینه انتقال می یابد، این معنویت ابدی بوی نفرین و خشونت،افراطیت و خیانت، فاقد پراذیت های قومی و لسانی بوده، پاک نفسی وصداقت ، دست پاک و قلب گرم و مغز سرد رابه فرزندان مردم به ارث گذاشتند و افتخار ابدیت ما و آینده گان شدند.، رخدادها و حوادث تحمیلی بیگانه ، اشتباهات یکعده از اعضآ رهبری و کادرهای حزبی را ملت درک نمودندو تشخیص واقعبینانه ای دارند، که تند باد حوادث چگونه وزید وازکجآ ، تکرار حوادث و سناریو سازی شبکه های اطلاعاتی بیگانه ها، تشدیدرقابت های استراتیژیک میان قدرت های جهانی و منطقوی عامل تقویت ورشد بنیادگرائی در کشور ما شد، ارتجاع وقت این فرصت رامساعد دانست، همسایگان ناخلف این دشمنان ثبات وسعادت ملی ما ونگذاشتند تا افغانستان به دهلیز بزرگ اقتصادی واستراتیژیک در منطقه بوسیله ای نیروهای روشنفگردر اتحاد با روحانیون وطن دوست مبدل گردد، دوقدرت بزرگ جهانی فاقد برنامه و استراتیژی در کشور ماومنطقه نبودند و نیستند، اما: نباید اتحاد روشنفکران و روحانیون در کشورما برهم میخورد،تا از کشته ها پشته جور نمی شد، افغانها بوسیله همسایگان و اجیران نفوذی انها، غسل خون فرزندان شان را متحمل نمی شدند ، این برنامه و مرام حزب و رهبران ما نبود تا فقدان معنویت و ارزش های ملی ، فقرسیاسی، اجتماعی، اقتصادی ، حقوقی ومعنوی دامنگرسرنوشت ملت ما گردد، حال به گذشته دقت نمائیم و به این واقعیت تلخ تاریخی همه معتقد گردیم که اشتباه کادررهبری و صفوف حزب د.خ. یا حزب وطن درناکام شدن اهداف شان این بودکه: از صداقت و پاکدامنی بیش ازحدشان چهره های کاذب و نفوذی ، فرصت طلب خیلی ها استفاده هدفمند به نفع اهداف غیر نمودند،گذشت حوادث تحمیلی بالای حزب ما به خصوص بعدازانشعاب جوزای ۱۳۵۷،زندانی شدن کادرهای ورزیده هردو جناح حزب « خلق و پرچم» با موجودیت خوش باوری و اعتماد شادروان نورمحمد ترکی بالای حفیظ الله امین ، منجرانشعاب و زندانی شدن کادرهای حزبی ودولتی ، برچیده شدن بساط ثبات و آرامش ملی ، بلاخره قتل بی رحمانه شادروان نورمحمد تره کی بوسیله امین گردید، سکوت صفوف وکادر های حزبی الی سقوط نظام امین برای مردم و کشورما خیلی دشوار و شکنجه دهنده تمام شد، نجات حزب و مردم از برنامه های استراتیژیک قدرت های بین المللی وهمسایگان ناخلف در ششم جدی ۱۳۵۸ بوسیله هسته رهبری حزب تحت قیادت فقید ببرک کارمل ، در آن زمان که اوضاع کشور ومنطقه بی نهایت خطرناک و بحرانی بود، گام ارزنده ای شد برای بقای زحمتکشان کشور، منجمله کادر های زندانی شده حزب و رهبری آنوقت ، بعدآ تدویر پلینوم هجدهم کمیته مرکزی حزب ، تحمیل اهداف خاص بیرونی بردوش رهبری و صفوف حزب ما فصل جدیدی را بازنمود، ، خوب همه میدانیم که داکترنجیب الله و صفوف حزب وارد مرحله دشواری و خاص گردیدند،اعلان مشی مصالحه ملی و رسیدن به مذاکره ، مصالحه وصلح ، کنار رفتن ازحاکمیت تک حزبی شامل اهداف برناموی و استراتیژی برنامه حزب گردید و تدویر دومین کنگر حزب با اشتراک همه کادر های رهبری ورفقآ انتخاب شده ، مشترکآ تصمیم گرفتند تا مذاکره ، دیالوگ ومصالحه با اپوزسیون را از موضع قدرت و توانمندی حقوقی، سیاسی و نظامی، اتکآ برنیروی ملی ومردمی که حزب داشت پذیرفتند،بدین منظورحزب و رهبری متفقآ باهم در تغیر نام و اهداف برناموی تصمیم اتخاذ نمودند و بسوی اهداف جدید و مسولیت های ملی موفقانه گام های عملی نهادند ، دیدیم که دشمنان هویت و آرامش ملی ما از این تصمیم ناراحت شدند ، اقدام به کودتای سفید ، دروجود حکومت جدید که در رآس کابینه محترم داکتر شرق قرار داشت سازمان دادند، امآ بیداری و انسجام کادر رهبری با صفوف مشت واحدی بود که این کودتا را خنثی نمودند، تحمیل استراتیژی معاصره و قطع شهراه استراتیژک ولایات به مرکزکشور، بخصوص سالنگ ها در زمستان سرد بعداز بیرون شدن قوت های نظامی شوروی وقت ازکشورما زمستان ۱۳۶۶، بعدآ جنگ جلال آباد، دفاع مستقلانه ، تحمیل کودتای نظامی « تنی گلبدین» همه و همه افتخاراتی بود که نصیب رهبری وکادرسیاسی، نظامی و اطلاعاتی حزب و نظام سیاسی گردید، همچنان در عرصه بین المللی حزب ما توانست تا جایگاه سیاسی واتوریته ملی و بین المللی اش رادربرابر اپوزسیون تا دندان مسلح و حمایت شونده بوسیله شبکه های نظامی ، اقتصادی و اطلاعاتی ، تبلیغاتی بیش از ۴۸ کشورجهان به خصوص ایالات متحده امریکا که درپای سند بین المللی توافقات ژینو تظمین قطع ارسال اسلحه و حمایت از اپوزسیون را داشتند حفظ بدارد، اما شدت جنگها همه بردوش رهبری و صفوف متحد حزب ما گرانی نداشت، طرح صلح ملل متحد را همه کادرهای رهبری ، سیاسی و نظامی کشور به شمول جنرالان ارشد قوای مسلح پذیرفتند، شش ماه قبل از تطبیق و نهائی شدن این طرح ، جنرالان ارشدبه وظایف خطیر ملی گماشته شدند، تا اینکه پوسه دیالوگ وارد مرحله ای عملی شدن رسید، داکتر نجیب الله با اطمینان و باورکامل ای که بالای کادر رهبری سیاسی و نظامی کشور داشتند، از قدرت انصراف نمودند و استفآ نامه رسمی شان را ازطریق رادیو و تلویزیون کشور با حضور داشت کادر سیاسی و نظامی حزب به پیشگاه مردم ما که انتظار نتایج مصالحه و دیالوگ را داشتنداعلان نمودند، قرارشد تا شورای ۵۱ نفری که همه جناح های سیاسی و نظامی قدرت درداخل نظام و اپوزسیون نظام تعهد بین المللی و توافق را ملاحظه ، موافقه کردندو درپای آن امضآ نمودند ، اطمینان کامل دارم که این سند درآرشیف وزارت خارجه کشور ما وجود دارد و ثبت اداره ملل متحد نیز می باشد و درموقع وزمان مساعد حتمآ بدسترس ملت قرار خواهد گرفت ، بر بنیاد توافق فوق الذکر داکتر نجیب الله فاقد مسولیت اجرئي و صلاحیت حزبی و دولتی گردیدند، انچه جامعه جهانی لازم دانسته بودند برطبق آن محاسبه و اجراات کردند، تا اینکه کودتای درون حزبی بربنیاد خواست های بیگانگان ثابت ،« اتحاد استخباراتی همسایه های ناخلف کشورما» با سقوط ولایات شمال الی پناه بردن دوکتور نجیب الله به دفتر اسکاب ملل متحد درکابل منجر به ناکامی پلان صلح شورای ۵۱ نفری که شخص جنرال نبی عظیمی کادر برجسته نظامی ، معاون اول وزیر دفاع کشور، قوماندان زون مرکزی و گارنیزیون کابل شش ماه قبل از سقوط نظام شامل شورای ۵۱ نفری ملل متحد به بنیاد دائرکتیف سرقوماندانی اعلی قوای مسلح وقت بودند، چرآسناریوی دشمن مصالحه ،موفقانه انجام گردید؟ سقوط حاکمیت حزب وطن برای مردم وصفوف صادق و پاک نفس، حزب ما مصیبت بارشد، کشور درکام بنیادگرایان افراطی، اهداف خاص اطلاعاتی و استراتیژیکی همسایه ها وقدرت های بین المللی بنآ بر اشتباهات و انتقام گیری چهره های نفوذی اهداف بیگانه، که مردم و صفوف حزب هرگز انتظارآن را نداشتند، همه تشنه صلح و استقرارحکومت موقت و اهداف مصالحه بودند ، توفان ناخواسته انتقام و بدنام سازی اهداف بیگانه بوسیله خود ما برما ومردم ما تطبیق وعملی گردید، بربنیاد نبشته جنرال عظیمی که نجیب الله خیانت و سازش کرد ، در نهایت امر فرار می نمودند، پس نقش رهبری و مسولیت نظامی و تعهد اهیت اجرائیه حزب ، شورای دفاع از وطن ، جنرالان چهارستاره و مسول دفاع از کشور ومردم نباید، سازش و اماده ساختن زمینه ای حضورهزاران چریک مسلح اپوزسیون هم ازحزب اسلامی گلبدین و شورای نظار نمی گردید، قبول میکنیم که داکترنجیب الله مرتکب خیانت ملی شد، شما نمی گذاشتید تا نجیب الله از قدرت استفآ می کرد؟ نمی گذاشتید،؟ وی را دستگیرکرده به دادگاه مردمی و حزبی می کشانیدید، شورای نظامی دفاع از وطن ، اهیت اجرائیه حزب، اگر در زیر نیم کاسه های بیرونی پنهان نمی گردیدند، نباید به دوگروپ زبانی، سمتی و سیاسی تقسیم شده،به قانون اساسی کشورمراجعه می کردند، قانون اساسی این صلاحیت را به رهبری حزبی ودولتی داده بود تا حالت اضطراری را اعلان میکردند، به بگرام و چهار آسیاب ، میدان هوائی کابل موظف برانجام مکلفیت شبکه های خاص اطلاعاتی بیگانه نمی شدند، سرمی دادندو سنگر نمی دادند،؟شخص جنرال نبی عظیمی قوماندان گارنیزیون کابل وزون مرکزی شامل ولایات کابل ، لوگر، وردک ،میدان شهر، کاپیسآ هویدآ بود که هزاران تن از سرسپردگان صفوف حزبی باسه برخ جبهه خانه اماده دفاع از کابل، شش ماه قبل با داشتن اکمالات قابل ملاحظه نظامی و لوژستیکی ، در همه جزوتام ها،شامل قوت های زمینی و هوائی انتظارقومانده واحد را می کشیدند ، پخش اعلامیه های گارنیزیون کابل بوسیله شما و کنفرانس مطبوعاتی عقده آمیز اعضای شورای اجرآئیه حزب بوسیله عبدالوکیل وزیرخارجه وقت را شنیدند، بعدآ شکست مورال صفوف درکابل وولایات مختلف کشور، همه خواب مرگ وناراحتی شان را الی امروز جدی دانستند و بلاخره نمی شود تا با نشر سریال فرار داکترنجیب الله ، خاک برچشم ملیون ها هموطن ما به خصوص نسل بالنده امروزی پاشانید ،نباید عنق فاجعه و اساسات عمده اهداف بیرونی ، مورد استعمال قرار گرفتن نظامیان و مسولین کلیدی حفظ نظام و قانونیت در آن زمان را بوسیله اهداف بیرونی ،با نبشتن این سریال پایان بخشیده محاسبه نمود ،رفقآ هئیت اجرائیه و جنرالان چهارستاره باید صادقانه مسولیت کشتارپیش از شصت هزار کابلیان بی گناه،ویرانی کابل ، غارت وتاراج اردوی ملی، قوت های نظامی ، استوک های اسلحه و موادغذائی ، آوارگی ملیونها هموطن ما در جنگهای تنظیمی را نباید درنشر این سریال فرارفراموش شده یافت؟ نمیشود تا همه مردم کورشوند، و خاموش بمانند، بر بنیاد گفته های شما جنرال عظیمی و همفکران نا اگاه از اصل تراژیدی فرار داکتر نجیب الله به گفته و تحلیل شما ،بپذیرندکه ویدیوی کودتای ثور۱۳۷۱ خورشیدی ساخته و پرداخته بازارقصه خوانی پشاور پاکستان است ، مسول سقوط نظام ، شکست برنامه صلح داکتر نجیب الله بوده؟؟؟،آفتاب هیچگاه به دو انگشت پنهان نمیشود، انهم درکشور خونین چون افغانستان !!!
سکوت بیش ازحد هر مقام حزبی ، نظامی و دولتی دراین موردگناه بزرگ و جنایت نابخشودنی است .!
سنجر غفاری