سنجر غفاری

 

سکوت امریکا دربحران سیاسی ونطامی افغانستان

اعلان استراتیژي بعد از طوفان ، تذریق خون به مرده گان است  !

بدون شک امریکا منافع ملی مهمی در منطقه دارد، این ضرورت باعث آن گردید تا امریکا حضور نظامی اش درافغانستان راپس ازپایان جنگ سرد میان شوروی و امریکا ،طرح و عملی بدارد. 

 اکتوبر ۲۰۰۱ هجوم نظامی امریکا به افغانستان تحت هر بهانه ای که بود عملی گردید،آنچه برای امریکائیان جدی تلقی گردیده ، جنگ با تروریزم ، مبارزه با کشت، تولید و ترافیک مواد مخدردرافغانستان بود. این تعهدرهبران قصرسفید ،به مردم امریکا، جهان و افغانستان بود ،اولویت هدف نخستین امریکا در افغانستان ، توجه به منافع خود،جلوگیری ازغلبه طالبان بر حکومت افغانستان را بیان میداشت.علاوتآ تلاش برای توانمند شدن دولت افغانستان،تقویت متحدین اش درمنطقه را نیزعهده دارشدند. امآ آنچه گفتند و خواستند، انجام اش را امروز مشاهده می نمائیم که چیست؟ 

حمایت امریکا درهنگام آغازحرکت بسوی اهداف اش ،ایام جنگ سرد با اتحاد شوروی وقت از سال ۱۹۷۰ الی  ۱۹۹۰، در وجودتنظیم های تحت حمایت خود ، چگونگی رسیدن به اهداف اش در منطقه ، سوق واداره ، اکمالات وبهره برداری ازرهبران تنظیم ها ،شعله ورشدن جنگ و برادر کشی ، غارت وویرانگری در افغانستان تحت نام جهاد فی سبیل الله ، تا زمان شکست استراتیژی و پیمان نیرومند نظامی اتحاد شوروی وقت پرداخت، بعدآ خوف از کشور های منطقه ، که رهبران تنظیم های هشتگانه و هفتگانه را در اختیار داشتند ،به خصوص تند روانی چون حکمتیار، سیاف، مولوی خالص وحقانی ،تا بسوی اهداف بلندی به آنسوی دریای آمو، دسترسی به منابع طبیعی حاصل ننمایند،و. کانفدریش با افغانستان ایجاد نگردد، که در صورت تطبیق این امر، امریکا جایگاه اش رادر منطقه برای همیشه از دست داده محاسبه  داشت ، بدین ملحوظ ، امریکا تن به تشکیل اتحاد مشترک پاکستان ، سعودی، انگلیس که منجر به تشکیل نیروگاه بزرگ نظامی از میان تنظیم های بنیاد گرای حکمتیار، مولوی خالص، قوماندان حقانی ، سیاف و بنیادگرایان کشور های عربی و افریقآئی، تحت رهبری اسامه بن لادن شدند، تحریک طالبان را بوجود آوردند ، بدون شک طالبان فورمول عمده و اساسی پروژه حضورنظامی امریکا در افغانستان و منطقه دانسته شده، منجر به جنگهای خونین و ویرانگربا مقاومت شمال که بوسیله اتحاد مشترک ، روسیه، ایران و هند حمایت وقوت گرفته بود گردید.

بازی استراتیژیکی میان امریکا و متحدین در وجود حمایت وسوق طالبان در جنگ علیه اتحاد سه گانه ای روسیه ، ایران و هند که مقاومت شمال نامیده شده بود، وارد مرحله سیاسی ونظامی آن گردید، تا اینکه ترورمرموز احمد شاه مسعود قوماندان مقاومت شمال ، وقوع حادثه خونین سپتامبر۲۰۰۱ در امریکا، مسیر این جنگ و استراتیژی راباحضورنظامی وبل قوه امریکادر منطقه ، شکست ماشین رزمی طالبان به شکل موقت و مرموزآن تغیربنیادی به خویش داد. 

 افغانستان به مرکز آبستن حوادث منطقه و جهان مبدل گردید،رهبران  طالبان و القاعده از افغانستان به عقب نشینی تاکتیکی متوصل گردیدند ، استخبارات پاکستان موظف گردید تا شرایط زیست و مخفیگاه های مطمَین رابه حمایت مالی سعودی در اختیار رهبران مطرح طالبان قرار بدهند، امریکا و تشکیل نیروهای ضد تروریزم بنام ائتلاف بین المللی موظف به تشکیل نظام سیاسی و اهداف بعدی در افغانستان شدند، جنگ های کاذب و فریبنده دراکشریت مناطق دور افتاده افغانستان بنام مبارزه با القاعده و طالبان جسته و گریخته سازمان یافت ، بدین بهانه و تاکتیک جفرافیای افغانستان به محلات استراتیژیکی وضع الجیش قوت های امریکا وناتومبدل گردید، وقتی چنین برنامه پایان پذیرفت ، رهبران سیاسی و نظامی  کشور های منطقه شامل روسیه، ایران ، چین و پاکستان کشورهای شان را درمنطقه تحت معاصره کامل ناتو و امریکا یافتند،شکل گیری اهداف و بازی های گوناگون استخباراتی، تاکتیکی و استراتیژیکی همسایه های افغانستان برای شکست این استراتیژی امریکا وناتو آغاز یافت ، نخست پاکستان با طرف های مختلف این بازی وارد تعامل و تعادل گردید، طالبان آهسته آهسته نیرومند شدند، ماشین نظامی شان بوسیله اهداف امریکا، انگلیس، پاکستان ، سعودی ، چین ، اتحادیه اروپائی ، روسیه ، ایران ، هند،و کشور های مختلف عربی روبه فعالیت گذاشت.طالبان خارجی بسوی اهداف خاص امریکا وناتو به کشورهای عرب جهت تطبیق برنامه های بهار عرب کشانیده شد، جنگ عراق، لبیا، مصر، سعودی، سودان، لبنان، یمن و کشورهای افریقائی با ارتقآ مورال رزمی جنگنده های بنیادگرای چون الشباب و النصر، القاعده و دیگران به جنگ استراتیژیکی علیه  اتحادسوریه ، ایران ، روسیه ، لبنان پرداختند،امریکا و متحدین برای نابودی صدام و تسخیر اعراق و لبیا متوصل گردیدند، رهبران طالبان وسیله ای بهتری برای  برتری جوئی پاکستان در منطقه علیه افغانستان و هندوستان قرار گرفت، کشور های اروپائی عضو ناتو دشواریهای مالی هزینه جنگ باتروریزم رابرای شان دشوار یافتند، سریعآ در زمینه نگرانی داشتند ، با سازمان دهی کنفرانس های بین المللی درزمینه ای جنگ و مبارزه باتروریزم ، راه های بیرون شدن از این بازی رابرای شان جستجو کردند، نخست کشور فرانسه، بعدآ انگلیس و المان و سائرین به کاهش نیروهای شان از افغانستان اقدام نمودند، امریکا طرح  حفظ  حضورنظامی اش در افغانستان و منطقه را باتشدید حمایت های خاص پولی ونظامی ازپاکستان که رهبری القاعده و طالبان رادر اختیار داشت ادامه داده، تا اینکه فشار جنگ و حملات گسترده نظامی طالبان به نفع استراتیژی پاکستان در منطقه علیه اهداف و دور نمای امریکا در افغانستان ،هند، ایران، به نفع چین و روسیه  در حمایت از طالبان بسوی آسیای میانه شکل گرفته ، پاکستان توانسته است تادر عنق استراتیژیکی اهداف امریکادر منطقه نفوذ حاصل نماید، بنآ شمال افغانستان به پایگاه دوم  استراتیژیکی تروریزم طالبانی وداعش مبدل شده، نفوذ روسیه، چین، ایران، پاکستان ، امریکا ، انگلیس و سعودی در میان این نیروهای مسلح و سرکش بنام داعش وطالب برای مردم ما منجمله شمال افغانستان مصیبت بارگردیده، برعلاوه نظام وحدت ملی تحت حمایت امریکادر افغانستان شدیدآ تحت فشار بحران سیاسی ونظامی متحدین سیاسی نظام و مخالفین آن قرار گرفته است و هرلحظه تراژیدی و احتمال وقوع حوادث غیر مترقبه و درگیری های مسلحانه میان متحدین سیاسی نظام دور از تصور نبوده، از جانبی شکل جنگ  و نظام کنونی دولتی بسوی  تک قومی شدن میلان داده شده، موجودیت چنین روحیه و گرایشات منفی و قومی سایه ای تاریک برمدیریت  در نظام وحدت ملی میان رهبریو چهره های مطرح در نظام گردیده، اثرات ناگواری در مدیریت جنگ علیه داعش و طالبان در اکثریت نقاط کشور منجمله شمال گردیده ، مقامات تصمیم گیرنده امریکا در زمینه خاموش و فقط اتکآ بربیان استراتیژی رونالد ترامپ رئیس جمهوری امریکارا فرضیه اساسی دانستنه تماشاگر اوضاع موجوده، گسترش مداخلات و حمایت  پاکستان ایران ، چین ، ترکیه و روسیه دربحران خونین افغانستان به نفع داعش و طالبان میباشند ، برای مردم ما بی نهایت رنج آورو پاسخ برانگیزشده، درحالیکه ایالات متحده امریکا درقبال تعهدات مکررش درزمینه برگشت ثبات در کشور ما ، مبارزه قاطع با تروریزم داعشی و طالبانی، عقد پیمان های استراتیژیک و امنیتی ، هشت پایگاه نظامی نیزدر کشور ما دارند ، اکنون خاموش و نظاره گر بودن امریکادر بحران سیاسی و نظامی کشورما ، ادامه و گسترش جنگ و خونریزی ، تحمیل تلفات سنگین بر نظامیان و مردمان ملکی در افغانستان ، اتخاذ تدابیربعدی و اعلان استراتیژی مقامات قصر سفید برای کشور ما به مثابه ای تذریق خون برای مرده گان خواهد بود. بیشتر ازاین خاموش بودن گناه است . سنجر غفاری

 

 


بالا
 
بازگشت