محمد الله وطندوست

 

نکاتی از یادداشت های روزانه 

29/5/2017

می گویند افغانستان این ملک خداداد ,غنی ترین کشور منطقه و دارای بزرگترین منابع معدنی تشخیص شده است. در عین حال همه ما می دانیم که فقیر ترین ,بیچاره ترین ودست نگر ترین مردم در این سرزمین غنی حیات بسر می برند.

معلوم است که طبعیت هیچگاه ثروت خود را رایگان و آماده به اختیار انسان نمی گذارد. این انسان است که با استفاده از استعداد فزیکی و ذهنی خود ارزش می آفریند و از داشته ها ی طبعیت مستفید می شود. با این مقدمه کوتاه می خواهم بگویم که دمعادن این ثروت عظیم کشور که دارائی همه باشنده گان کشور و حتی نسل های آینده محسوب می گردد, متاسفانه در وضعیت نا هنجاری قرار دارد. در مدت بیشتر از پنجاه سالی که وزارت معادن در کشور ایجاد شده هنوز ذخایر معادن را بصورت دقیق نتوانسته تثبیت نماید. در مورد مقدار آهن ,مس , تیل و گاز و احجارقیمتی فقط حدس و گمانه ها ملاک است  نه مطالعه دقیق جیولوژیکی. تا آمدن امریکایی ها و شرکا معادن افغانستان به استثنای آهن حاجی گک و مس عینک زیاد مورد توجه نبود.تیل و گاز شمال را نیز آنقدر ها با ارزش تلقی نمی کردند و لازم نمی دانستند تا دستگاه کوچک تصفیه نفت ایجاد گردد. اما به یکباره گی به معادن افغانستان بیلون ها دالر ارزش داده شد و کشور از غنی ترین و ثروتمند ترین کشور ها از نظر ذخایر زیر زمینی تثبیت شد.

در چنین سرزمینی که معادن و ذخایر زیرزمینی اساس ثروت آن را تشکیل می دهد از دوسال بدین سو وزارت معادن از نبود وزیر آگاه و مسلکی رنج می برد و اخیرآ با تعین سرپرست جدید این وزارت به ترتیب راهکار استفاده از معادن پرداخته است.به تعقیب آن وزارت معادن اطلاع داد که با وجود فسخ قرار داد ها ی بعضی معادن پیمان کاران کما کان به استخراج آن مبادرت می ورزند. اخیرآ این وزارت مدعی گردیده که از چند و چون عقد قرار داد های معادن هیچگونه اطلاع و معلومات ندارد.

از چنین اظهارات می توان نتیجه گیری نمود که یکی از عوامل جنگ و ناامنی ,تسلط مافیا در ذخایر زیر زمینی و چشم طمع بیگانگان به معادن کشور است. چنانکه طالبان این متنفر ترین دشمنان مردم ما, به دستور پاکستان وبا زد وبند با زور مندان مسلط بر معادن , بیرحمانه به استخراج و تخریب معادن و قاچاق آن مبادرت می ورزند.

تا زمانیکه قانون در همه عرصه ها منجمله در معادن و ذخایر زیر زمینی تطبیق نگردد و دولت نیرومند و قانون مدار بر اریکه قدرت تکیه نزند ,هیچگونه غنا وثروتی مردم را از فقر و بیچاره گی نجات نخواهد داد و حاکمان خود به غارتگران ثروت ها تبدیل خواهند شد و بیگانگان را نیز در این امر مدد خواهند رسانید .چنانکه در کشور همین اکنون چنین وضعی مسلط است.

31/5/2017

در حالیکه مصروف تنظیم یادداشت روزبودم , از حادثه درد ناک امروز شهر کابل این قلب خونین وطنم اطلاع حاصل نمودم.در مورد این فاجعه خونبار که بیشتر از هشتاد نفر جان باختند و بیشتر از سه صد و پنجاه تن مجروح شده اند , جز ابراز لعن و نفرین به سردمداران مزدور رژیم کنونی و جلب توجه هموطنان به خیانت نا بخشودنی ارگ نشینان, حرفی نمی توان گفت.اظهار تاسف و تاثرو تسلیت و غم شریکی جایی را نمگیرد. یگانه راه ,مقاومت قاطع مدنی بر ضد رجاله های کنونی است وبس!

یادداشت امروز:

_در نیمی از کشور سارنوالان حضور ندارند.در مناطقی که ارگان های عدلی  و قضائی دولتی وجود ندارد, مخالفین دولت سیستم قضائی خود را تطبیق می کنند و مردم نیز مجبور اند به آنان مراجعه کنند.

_در مجلس نماینده گان در مورد فروش زمین دولتی به یکی از شرکت های تجارتی ,میان وکلا اختلاف نظر ایجاد شده و دو دسته گی ناشی از تمایلات قومی و قبیلوی به وضاحت مشاهده می شود.می گویند زمینی که یک جریب سه صد هزار دالر ارزش دارد به قیمت یک حریب پنج هزار دالر به اختیار شرکت مورد نظر گذاشته شده و هیچگونه داوطلبی صورت نگرفته است.

_بازمانده گان جنگ های تنظیمی دهه نود  از مقامات ملل متحد می خواهند تا مسوولین این جنگ ها را به میز محاکمه بکشانند. آنان انگشت انتقاد را بیشتر به سوی حزب اسلامی حکمتیار گرفته اند.

_والی ولایت سرپل در این روز ها باردیگر از سقوط آن ولایت هوشدار می دهد .اما هیچ گوش شنوائی در مرکز وجود ندارد تا این صدا را بشنود.

_می گویند در ولسوالی های ولایت کابل یعنی در ولسوالی های اطراف ارگ ,طالبان این وحشیان قرن ,از طرف شب به بازرسی وسایط نقلیه و افراد مبادرت می ورزند و مطلقا از طرف شب این ولسوالی ها را به اختیار دارند.

تنها در  نشرات دیروز طلوع نیوز این خبر ها انعکاس یافته است.

با این وضع آیا می توان گفت که ارگان های مسوول و دولت قانونی مدافع تمامیت ارضی و حافظ حاکمیت ملی وجود دارد؟ 

گمان نکنم!

11/3/1396

فاجعه دیگری به سلسله فاجعه های قبلی در کابل ,در مرکز کشور, در قلب طپنده وطنم رخ داد. سیل خون از جانب مدعیان اسلام در روز های مقدس مسلمانان در ماه رمضان, در یکی از مناطق مرکزی کابل در وزیر اکبرخان جاری شد. قرار اطلاع منابع رسمی که هیچ گاه دقیق و صادقانه نیست ,در حدود صد نفر شهروندان جان باختند وبیشتر از سه صد و پنجاه تن دیگر زخم برداشتند و اعضای بدن خود را از دست دادند و چه بسا که عده یی بصورت دایم معیوب و معلول شده اند. در چنین حالتی رییس جمهور کشور گویا تصمیم گرفته که با آدم کشان بی نام و مجهول برخورد جدی نماید و از مردم تقاضا نمود ه تا بسیج شوند و رییس جمهور را در این اقدام جدی یاری رسانند.

صرف نظر از عوام فریبی و غیر جدی بودن این حرف ها ,هر کس می داند که در حاکمیت امریکایی _ جهادی  در حالیکه  فساد سرا پای آن را فرا گرفته , تمامیت خواهی و قبیله گرائی همه مسوولین را کور و کر نموده است ,تعصب و تبعیض ,قوم پرستی و سمت خواهی و حتی منافع گروپی و خانواده گی ,دستگاه دولت را چون موریانه از درون فرسوده نموده است ,رییس جمهور متفکر ولو حسن نظر هم داشته باشد که بعید به نظر می رسد, بهیچ صورت صلاحیت و کفایت بسیج توده را ندارد. توده ها به نیرو های ملی , دموکرات, ترقی خواه و عدالت پسند و به شخصیت های مردمی می توانند تکیه نمایند و با بالا کشیدن رهبران واقعی  و طرد مزدوران اجنبی ,قادر اند رستا خیز ملی را بوجود آورند و هرگونه فساد و نابرابری را با واپس گرایان و عقب گرایان قرون وسطا یی عقب رانند و تروریسم و هراس افگنی را شکست دهند. نه با رهبران تحمیل شده و صادر شده ازخارج و دستگاه فاسد و بی کفایت ایجاد شده از جانب بیگانگان !

2/6/2017

فاجعه روز چهار شنبه کابل چنان عظیم و تکان دهنده است که همه را به شوک عظیم دچار نموده مردم رنج دیده و مظلوم افغانستان را در سرتا سر کشور عزا دار نموده است. عاملان ,هدایت دهنده گان و سازماندهنده گان این جنایت و جنایات مشابه ,به یقین از انسانیت و انسان بودن چنان به دور اند که مقایسه آنان با وحشی ترین حیوانات نیز توهین و جفا بر حیوانات زبان بسته است. کوچکترین علاقمندی و تمایل به چنین جنایت کاران و دفاع از چنین جنایت نیز عملیست غیر انسانی و نا بخشودنی .

اینکه این جنایت را بر دوش این گروه یا آن گروه , بر عهده این کشور یا آن کشور بیافگنیم ,مشکلی را حل نمی کند. همه گروه ها ی هراس افگن ,افرط گرا و تروریست به شمول دولت های حامی ,سازمانده و تمویل کننده تروریسم در این فاجعه شریک اند و مستوجب لعن و نفرین همگانی !

اما مسئله و بحث در مورد نظام حاکم بر کشور , مسوولین وجدان باخته, فروخته شده و مزدور بیگانه است که بیدون کوچکترین شرم و آزرمی در کرسی های خود غنوده اند و با بی شرمی تمام نظاره گر نابودی کتلوی هموطنان خود اند. حتی چهره یی بنام فرمانده پولیس کابل ,مدعیست که چنین فجایع در هر قسمت جهان می تواند بوقوع بپیوندد و امری عادی و طبعی است.

چه می توان گفت . آیا قتل یک صد نفر و جراحت بیشتر از سه صد و پنجاه تن می تواند حادثه عادی و طبعی تلقی گردد و مسوول امنیت مردم ,خود در صدد توجیه آن قرار گیرد؟

مسلما چنین مسوولین و بالاتر از آن سردمداران و حاکمان ارگ نشین صلاحیت و حق حاکمیت را در چنین حالت از دست می دهند. اگر کوچکترین وجدانی در ضمیر این جنابان بیدار باشد, داوطلبانه کرسی های خود را به صاحبان اصلی شان که همانا توده های ملیونی مردم اند ,رها نموده با پوزش از مردم بر نا توانی خود اعتراف می نمایند. اما از آن جائیکه چنین ضمیر بیدار و وجدان آگاه بر آنان سراغ نمی گردد ,بایست مردم خود با خیزش ها و قیام های مدنی و مسالمت آمیز, چنین حاکمان را از اریکه قدرت به زیر آورند  و مسوولیت اداره کشور وتامین امنیت را به فرزندان راستین مردم بسپارند. یقینا قدرت و نیروی مردم لایزال است و قیام مردم همیشه عقب نشینی و شکست مستبدان و زور گویان را در قبال داشته است.

به پیش بسوی رستاخیز مردمی و توده یی خلق های با هم برادر افغانستان!

3/6(2017

مظاهره مسالمت آمیز دیروز باشنده گان شهر کابل به خشونت کشانیده شد و بر اثر فیر نیرو های مسلح مربوط گارد ریاست جمهوری هفت نفر جان باختند و یازده تن دیگرمجروح شدند. جریان تظاهرات را که از تلویزیون مشاهده می کردم ,مظاهره سوم عقرب سال 1344 تداعی شد و مشابهت های میان این مظاهره و مظاهره سوم عقرب نمایان و مشخص گردید. فیر بالای مظاهره کننده گان بی سلاح ,استفاده از گاز اشک آور و آب غرض پراگنده ساختن مظاهره چیان, دستگیری و کشانیدن مظاهره گننده گان جانب حوزه های امنیتی و حتی سوق مظاهره جانب حوزه ها ,مشابهت های جدی این دو حرکت را به نمایش می گذاشت . با این فرق که مظاهره سوم عقرب بعد از انجماد و استبداد چندین قرنه بوقوع پیوست و تخت نشینان را وارخطا و سرا سیمه ساخت .اما مظاهره دیروز در فضای دموکراسی وتسلط  حاکمیت گویا انتخابی مردم , در حالیکه تجارب قبلی نیز در همین سال های نزدیک داشت به خاک و خون کشانیده شد.

بگذریم از این موضوع .در تظاهرات کابل چهره های معینی ظاهر شدند و بعد از خشونت با احساس خطر از صحنه غایب گردیدند. شعار ها متناسب با کمیت و کیفیت تظاهر کننده گان انتخاب نشده از استعفای رییس جمهور, رییس اجرائیه و دیگر بلند رتبه گان, تا اعدام محبوسین و محکومین افراطیون اعم از طالب ,داعش و شبکه حقانی را در بر می گرفت. حتی داخل شدن به ارگ و فتح ارگ نیز شعار داده می شد در حالیکه از ارگ دوسه کیلو متری فاصله داشتند.

صرف نظر از امکان تحقق این شعار ها و یا هم غیر عملی بودن آنها ,امر مسلم اینست که که مردم حق دارند مطالبات و خواست های خود را بصورت مسالمت آمیز و بیدون خشونت مطرح نمایند وبا تظاهرات ,اعتصاب ها ویا اشکال دیگری به گوش مسوولین برسانند. این حق طبق حکم قانون اساسی حق همه باشنده گان کشور بوده به بهانه تعلقیت شرکت کننده گان به این یا آن گروپ سیاسی نمی توان کسی را از این حق محروم نمود.

در تظاهرات کابل ,مردم بجان رسیده و رنج دیده شهر خواهان عدالت و مصئونیت بوده از دولت منتخبی که گویا مشروعیت خود را از رای مردم بدست آورده است ,می خواست امنیت شان را تامین نماید و باسیاست های مبهم ,دو پهلو و پر از ابهام زمینه ادامه ترور, انفجار و انتحار را بیشتر از این مساعد نسازد. اینکه سیاست بازان دیروزی و جهادی های تشنه به قدرت در صفوف تظاهر کننده گان وجود داشته است ,بهیچ وجه این حق را به دولت و قوای مسلح نمی بخشد که به مظاهره کننده گان آتش بکشایند و عده یی را به شهادت برسانند و یا با گاز اشک آور مانع تجمع مسالمت آمیز آنان گردد. چنین شیوه برخورد با گردهمآیی های مسالمت آمیز برخورد غیر مسوولانه است. بایست مسوولین جدآ جوابده باشند و عاملین به سزای اعمال شان رسانیده شوند.

 مختصر اینکه مظاهرات ,اعتصاب ها و گرد همایی ها را و قتیکه حق مسلم شهروندان و جزء جدائی ناپذیر دموکراسی می دانیم  نباید در صف دولت و عناصر ضد دموکراسی که با مرمی می خواهند صدای عدالت خواهی  و حق طلبی را خفه نمایند, قرار گیریم. مزد بگیران دولتی و مامورین مزدور منحیث وظیفه در چنین موضع زیاد ملامت نیستند .اما از عناصری که خود را دموکرات ,ترقی خواه و عدالت پسند می دانند چنین موضیعگیری ها بعید است و مایه خجلت و شرمساری

 

 

 


بالا
 
بازگشت