احمد سعیدی

آیندۀ سیاسی ببرهای کاغذی

این لقب را چند سال قبل  لطف الله مشعل سخنگوی  وقت وزارت امور داخله هوشدار گونه به سران جبهه شمال داده بود اما آنچه ببر های کا غذی نمیدانند استراتیژی حکومت های تحت حمایه امریکا در افغانستان است.استراتیژی که محاکمه قدر تمندان سی سال تاریخ پر ماجرای افغانستان را در پی دارد، وقتیکه کتاب پنجهزار صفحه ای چنایتکاران جنگی در افغانستان بکمک محکمه بین المللی لاحه تنظیم شد این خود پیامی بود برای همه کسا نیکه عکس خودرا در آینه اوراق ضحیم این کتاب می بینند، اما پول دوستی وقدرت طلبی اجازه نداد تا این متهمین که گاهی بنام ببر های کاغذی وزمانی بنام نا قضین حقوق بشر لقب داده شده اند به استراتیژی حکومتی فکر کنند که کمیسیونی را بنام  دفاع از حقوق بشر ایجاد کرد ونا قوس عدالت خواهی را بنام محکمه جنایت کاران در محکمه عدالت انتقالی به صدا در آورد.ودر همین زمان بود که آقای لطف الله مشعل سخنگوی وزارت داخله وقت رهبران قدرتمند دوران جهاد  ومقاومت را ببر های کا غذی عنوان کرد وایندۀ تاریک را برای شان نوید داد ودر ادامه همین سیاست محترم محمد اسماعیل خان والی موفق هرات و جنرال عبدالرشید دوستم وملا شیر محمد آخند زاده و محترم گل آقا شیر زی از ولایات شان به کابل فرا خوانده شدند تا با جذب مردم شان ریگ را ازیز پای شان بیرون کنند وزمینه لخشیدن وغلطیدن را مساعد سازند که گذشت زمان واقعیت را برای ما بیان میکند. و همه این حقیقت را میدانند .

دو مشکل: فر هنگ معافیت جنایتکاران وفرهنگ سیاسی خود محوری واقتدار طلبی که هردو مرض کشنده ملت است لذا ما در بین دو فر هنگ آگنده با زهر سیاست خود محوری وجنایت گیر مانده ایم اگر علیه زور گو ئی وقانون شکنی وچور وچپاول زور مندان قانون گریز مبارزه کنیم بدامن حکومت اقتدار گرا وخود محور سقوط میکنیم که عین مرض است چون شعار های دموکراسی وجامعه مدنی عملا در افغانستان تا کنون بجا نیافتاده هر چه قدرتمندان بگویند همان هم عدالت است وهم قانون لذا در چنین شرائط بائست نسل جدید و راه سوم جستجو گردند که هم رفتار وگردار عادلانه داشته باشد وهم دموکراسی به مفهوم واقعی آنرا وسیله انتقال وکنترول قدرت در کشور نها دینه سازد. والا ملت در بین بازی قدرت زخمی وخاک آلود میشود.اگر اوضاع امنیتی به وخامت نمی گرائید وسیاست دی دی آر مؤفقانه عملی میشد سر نوشت تمام کسا نیکه داخل کتاب نا قضین حقوق بشر ثبت شده اند وقت معلوم بود اما نه تنها جنگ سالاران که متخصصین غربی نیز در محاسبه ورفتار شان اشتباهات زیادی را مر تکب شده اند.

آینده ببر های کا غذی: نام این زور مندان در دفتر چه سیاستگزاران ارگ ببر های کا غذی است که روزی بدست باد نفاق وشقاق خود می افتند وکمزور و پر پر میشوند باید از جنگ های داخلی شروع تا غصب زمین ها وفساد مالی در ادارات دولتی همه پاسخگو باشند وحتی بنام نسل کشی پاسخگو ئی قتل لشکر طالبان در شمال کشور هم باشند.فکر میشود حکومت های کابل به تدریج به أهداف خود نزدیک شده اند .مثلا در یک مر حله بر نامه حذف فزیکی وترور شخصیت با عث نا بودی بسیاری ازین قدر تمندان شد وترور های زنجیره ای مؤفقانه عملی شد شخصیت های بزرگی را به کام مرگ فرستادند وفرزندان شان را توسط ریسمان های محکم به میخ پدران شان میخکوب کردند تا همیشه زیر نظر باشند واما در دوره حکومت اشرف غنی روش های حذف ونا بودی تغییر کرد.چون درین مر حله ببر ها نسبت به اختلافات درونی و جا طلبی ها خود خیلی ضعیف شده اند ومیتوانند عذاب ودرد را زنده لمس کنند. طراحی  مجازات برای معاون اول رئیس جمهور آقای  جنرال دوستم در مطبوعات ورسانه ها به گفته بانوی اول تا حبس خانگی همه گویای یک پیروزی برای تیم استراتیجست ارگ ریاست جمهوری است.حقیقتا اینها آهسته آهسته به زیر کشیدن را تجربه کردند.یعنی یک گام به پیش دو گام به عقب جنرال عبدالرشید دوستم را ضعیف ساختند وباز پا پس کشیدند وبرای آقای امر الله صالح قفسچه ساختند بنام وزارت دولت در امور امنیتی.این در حالیست سه وزارت امینتی ویا شورای عالی امنیت ومشاورین امنیتی فوق العاده در حکومت وجود دارد .این بلند بردن به منظور پایان کشیدن بود پایان کشیدن آقای احمد ضیاء مسعود؟!

تجربه های مؤفق: فکر میکنم تجربه پایان کشیدن آقای احمد ضیاء مسعود یک تجربه مؤفق است شاید به باور ارگ نشینان با گذشت تقریباً دو سال آقای مسعود خیلی دقیق وزنه شده بعضی از مقامات ارگ به این باور اند که آقای مسعود بعد از این نه حمایت حزب جمعیت را با خود دارد ونه هم مردمی هم زبان وهم نژاد خودرا وجوانان به تفسیر ها وتعبیر های آن که با پیوستن به تیم تحول وتدام  وحدت ملی را حفظ کرده اعتنا ندارند.من بعد از سبک دوشی آقای مسعود از نزدیک با وی ملاقات کردم و برایش گفتم این نشست ها و این شعار دادن ها مشکل را حل نمیکند چون باور دارم در حال حاضر دوستان دیروز آقای مسعود که عبارت از جنرال صاحب دوستم آقای محقق و جناب آقای امرالله صالح زمانی در یک ائتلاف بودند دیگر هیچ یک از این اشخاص بشمول جناب حاجی الماس که زمانی یار و یاورش بود حاضر نیستند با وی جبهه ملی تشکیل دهند حتی جناب آقای احمد ولی مسعود برادر آقای احمد ضیا نیز از سبک دوشی وی ناراضی نیست در حال حاضر به باور من تیم ارگ هزاره هارا به هیچصورت از دست نمیدهد وحاضر است دو چند دیگران به هزاره ها امتیاز دهد وایشان را از کنار هم جدا سازد واینکه نوبت گاو سیاه هم میرسد زیر پرده چشم شان است ونمیدانند که آینده خطر ناکی در انتظار شان است.امروز برخی رهبران هزاره بنام سو گلی های ارگ اند که نمیتوانند ازین امتیازات ونوازش های مؤقتی به سادگی بگذرند.لذا آنچه در انتظار رهبران قدرتمند شمال است ضعف وخلع قدرت وسر انجام به دادگاه است به باور حریفان شان کاری بدی نیست اما بشر طیکه عادلانه باشد وبر اساس تعصب وخود محوری ویکه تازی نباشد ما در افغانستان جنایتکاران جنگی زیادی داریم مانند قومندان زرداد فریادی که از زندانهای لندن رها شد وبه افغانستان بر گشتانده.چون خصلت حکومت افغانستان حمایت یک جانبه از برخی جنایتکاران است .جنا یت کاران که از زندانها به سادگی رها میشوند وگاهی هم به پای میز عدالت نر فته اند.

نتیجه: مردم میدانند هر کس که بر چوکی نشسته است یادی از مردم وملت نمیکند وقتی لگد میخورد خیره به طرف مردم نگاه میکند.حالا هم جناب آقای  احمد ضیا مسعود روز های دشواری را تجربه میکند من عادت کرده ام کسانیکه در قدرت اند کمتر به سراغ شان می روم اما زمانیکه از قدرت کنار زده می شوند زیادتر به احوال پرسی آنها می شتابم من میدانم هر لحظه جناب آقای مسعود حرف های مردم وملت را بمیان آورده وانتظار دارد حامیانش از چهار داروازه کابل بر ارگ هجوم بیاورند واشرف غنی را مجبور بسازند تا فر مانش را پس بگیرد اما آنطور نیست تنها یک خیال است حرکت دوم احمد ضیاء مسعود شعار تشکیل جبهه ملی است که ائتلافی بود بین جنرال دوستم ومحقق واحمد ضیا بشمول آقای امر الله صالح اما دوش بسوی معا ونیت ریاست جمهوری اینهارا از هم جدا ساخت واین جبهه در آینده اتحاد معاونین خواهد بود با یک  نقیصه جدی یعنی نبود محقق چون در استراتیزی جدید دادن امتیاز به یکی وزدن دو است  یعنی یک لگد محکم  با دو پس لرزه ویا دو ضربه .مسئله سوم دویدن آقای احمد ضیاء مسعود بسوی جمعیت است که گویا بنام معاون جمعیت دست به تشکیلات بزند اما فکر نمیکنم این استعداد در بین ایشان وجود داشته باشد چون یک حزب گرد زده وشکسته به ابتکار مهارت تعهد وهدفمندی نیاز دارد اما مسئولین جمعیت حین بیکاری وشکست از جمعیت من حیث وسیله استفاده میکنند که هیچ دردی را دوا نمیکند.اما باید کسا نیکه مشترکاتی دارند بیدار شوند و بخود بیایند وبدانند این مسیر ایشان را به پرتگاه می برد وزود یاد یر نوبت دیگران می رسد واگر نتیجه این لابراتوار مطابق میل باشد بزود یکی دیگری را در ماشین آزمایش میگذارند.

 

  


بالا
 
بازگشت