محمدعوض نبی زاده

 

خط دیورندعامل تداوم جنګ وتشدید نفاق قومی درافغانستان

 

در نیمه قرن نوزدهم میلادی افغانستان بنابر موقعیت خاصی که میان امپراتوری های بزرگ وقت روسیه تزاری و برتانیایی کبیر داشت، این وضعیت موجب تشدید نزاع سیاسی منطقوی میان روسیه تزاری و برتانیای کبیر گردید. بریتانیای کبیر از پیشروی روسیه تزاری در آسیای میانه هراس داشت که در سال های 1839 و 1878 بالای افغانستان تاخت و تاز نظامی نمود ودر سال 1873 اختیارات سیاست خارجی افغانستان را در ضمن توافقنامه گندمک از سردار محمد یعقوب خان بدست آورد که این حالت روسیه تزاری را تحریک و روسیه نیزقسمتی ازواخان وپنجده را متصرف شد. انگلیس ها در سال 1893 خط دیورند را به طول 1700 میل بالای افغان ها تحمیل و توسط (سرماتیمه دیورند) مشاور ارشد امور خارجی هند بریتانیایی وامیر عبدالرحمن خان پادشاه وقت افغانستان امضاګردید. چون انگلیس ها درافغانستان از اختیارات سیاست خارجی برخورداربود که در سال 1873 سرحد سیستان را تحت سرپرستی (سرگولد سمیت) و قرارداد دیګرتوسط (مکمهان) بخاطرتعین  سرحد و موضوع آب هلمند را با جانب ایران عقد ومنحیث سرحد پذیرفته بود  و همچنان قراردادهای مناطق ذولفقار و واخان با جانب روسیه تزاری  را نیز منحیث سرحد قبول کرده بود ودرین قراردادها کلمه ی (سرحد) بکار برده شده ونه خط مرزی در صورتیکه در قرار داد خط دیورند از خط نام برده شده است !

 

درضمن انگلیس ها، هر یک از حکمرانان افغانستان را متقاعد کرد تا پیمان خط دیورند را یکی پس از دیگری یعنی شاه حبیب الله در ( 1919-1901) شاه امان الله، (1929-1919)، شاه نادر خان (1933-1929)، و شاه ظاهر خان (1973- 1933) در دوره ی سلطنت خود ها تایید ودیګر مرزهای افغانستان  با تاجیکستان، ایران، ترکمنستان، ازبکستان و چین را نیز بحیث مرز رسمی به رسمیت بشناسند.شخص نادرخان نیز تمام معاهدات گذشته را قبول وبا اعزام برادرش سردارشاه ولی به حیث وزیر مختار به لندن در جولای 1930 معاهده دیورند را تأییدنموده بود .بعد از تشکیل پاکستان ، در زمان پادشاهی ظاهر شاه - سردار نجیب الله خان نماینده ی حکومت افغانستان بازمامداران پاکستانی، یک معاهده پنچ ماده ای را امضا که در آن قید شده هدف ما این است که نام سوبه ی پشتون های پاکستان را مطابق خواست خودشان نامگذاری کنندو همچنین  سردارشاه محمود کاکای ظاهر شاه در زمان صدارت خود یادداشت رسمی به سفارت بریتانیا در کابل نگاشت که برای پشتونها و بلوچ ها هم فرصت داده شود تا حکومت خود را تشکیل دهند و یا به افغانستان بپیوندند. برتانیا جواب داد که سوال سرحدات آزاد حل و فصل شده و خط دیورند بحیث یک سرحد بین المللی شناخته شده است. پیمان 1921 (1300 خورشیدی) هنوز مورد تطبیق و موجود است که خط قبلی دیورند را دوباره تایید می کند وخط دیورند را بحیث مرز بین المللی چندین بار، جانب افغانستان تایید نموده است.

 

ګرچه این منازعه بعدا به داعیه پشتون و بلوچ تغییر نام یافت وروز نهم سنبله، روز پشتونستان در افغانستان نامگذاری و ریاست قبایل بعدا وزارت برای قبایل آنسوی دیورند در حکومت افغانستان تشکیل ګردید ودر 6 سپتامبرسال 1961 افغانستان و پاکستان در آستانۀ جنگ قرار گرفتند که  ناکامی سیاست سردار محمدداود به عنوان صدراعظم بر سر خط دیورند ، به عامل دوری او از قدرت شد وچهل سال سیاست مبهم محمدظاهرشاه با پاکستان بر سرخط دیورند و ناتوانی او در حل این منازعه، زمینه های عملکرد بعدی پاکستان، شوروی و کشور های غربی را در مورد افغانستان فراهم نمود .دیدگاه های زمام داران افغانستان بر سر منازعه دیورند یا پشتونستان، همواره  دیدگاه های متغیر وبیشتر به یک بازی درون قومی تبدیل وسیاست خارجی افغانستان متأثر از منازعه دیورند، بوده و افغانستان به میدان جنگ گرم در رقابت های جنگ سرد دو ابر قدرت امریکا و شوروی مبدل شده بود و حالا نیز سبب تداوم جنګ وتشدید اختلافات قومی ګردیده وسال ها است بزرگترین دلیل پاکستان برای تداوم جنگ باافغانستان می باشد که پنجاه  سال جنگ و کشتار دو برادر پشتون در دو طرف مرز و ناامنی که به کل مناطق افغانستان سرایت کرده است، با استناد به اسناد تاریخی تمام مرزهایی که برای کشورما کشیده شده مرزهایی است که یک طرف آن هند بریتانیایی و طرف دیگر روسیه تزاری بوده اند. نه تنها در این حوزه بلکه در حوزه های فرا آسیایی و کشورهای اروپایی نیزهمین  قدرت های جهانی وقت خط های مرزی را به عنوان مرز ترسیم کرده اند. از انجاییکه مشکل خط دیورند فرصتی طلایی برای منفعت جویان قدرت درافغانستان است تا رویای کشوری یکدست و رسیدن به کشوری پشتونستان واحد و یک تازی یک قوم و یک فرد را درافغانستان به حقیقت بدل کنند . چون نفوس پشتون ها در افغانستان اقلیت هستندبنا برین پشتونیست ها نیازمند ناقلین از خاک پاکستان و جابجایی آنها در کابل، شمال، غرب و مناطق مرکزی اند تا تعادل قومی را در افغانستان کنونی برهم بزنند واز مناطق قبایلی پاکستان بحیث عمق استراتیژیک استفاده می کنند زیرا ازیک سده اخیر به این طرف بسیاری از پشتون ها به کوه های سلیمان بحیث زادگاه تاریخی شان نگاه می کنند و بطور ذاتی آنان را به آنطرف مرز دیورند می کشاند.

 

 بحث خط دیورند در داخل افغانستان جنبه داخلی دارد تا یک بحث ملی و فراقومی چون حکومات افغانستان در قدم اول و رهبران پشتون در قدم دوم نخواستند تا خود را واقع‌ بینانه با موضوع دیورند مواجه بسازند. چنانچه در یک سده اخیر دولت های افغانستان در بازی های جیوپلیتیک ازمرز دیورند بحیث گاو شیری استفاده نمودندو زمام دارانی چون سردار محمدداود و حفیظ الله امین که سازش با پاکستان را در این مورد خیانت ملی می پنداشتند، اما در پایان حکومت خودها با یک چرخش وارونه غرض انجام معامله، دروازۀ اسلام آباد را دق الباب کردند. اقایون کرزی  و اشرف غنی  نیز مانند دیګران از نام مرز دیورند بحیث ناسیونالیست های کاذب به مقاصد تقویت پایگاه قومی بی آنکه به آن باور داشته باشند استفاده میکنند در حالیکه زمامداران فعلی  ما خط فرضی دیورند را عملا پذیرفته و در آنجا نمایندگی سیاسی بنا کرده و رسما برای مسافرت به مناطق دیورند از پاکستان ویزا می گیرند.منافع ملی افغانستان حکم می کند که دولت های این کشور دیگر بازی به نام دیورند را خاتمه بدهند و برای ساختن دولت ملی در حدود جغرافیای کنونی تلاش کنند زیرا خط دیورند از یک مفکوره قرن نزده سر چشمه گرفته وامروز ما ضرورت به یک فکر قرن بیست و یک داریم تا این مسله را به صورت بنیادی حل کنیم و سرحدات باز نقطه بارز قرن بیست و یک است؛ حکومت افغانستان برای حل این منازعه سرحدی باید با انگلیس ها و پاکستانی ها گفتگو نمایند تا راه حل منطقی با نظر داشت ابعاد گسترده تاریخی و حقوقی بین المللی راجستجوکنند.

 

پاکستان همیشه افغانستان را به‌عنوان حائل امنیتی برای مقابله با محاصره احتمالی هند برای افزایش نفوذ در آسیای مرکزی می‌داند.طوریکه درین اواخرچین و پاکستان طرح بخشی از کریدور اقتصادی را از طریق شبکه حمل‌ونقل به بنادر گوادر و کراچی در پاکستان و در دریای عرب روی دست ګرفته که ، این طرح برای پاکستان پروژه بزرگ زیرساختی است که می‌تواند پاکستان را به اقتصادی بزرگ تبدیل کند. برای چین هم این کریدور اقتصادی،  مسیر ارتباطی با غرب، نفت خاورمیانه وجذب ثروت آفریقا است. گسترش کریدور اقتصادی چین و پاکستان در افغانستان نیز شامل بهره‌برداری ازسه تریلیون دلارمنابع معدنی تخمین‌زده‌شده ی افغانستان می‌باشد. پاکستان بنا بر بازی های سیاسی برخی اوقات سرحدات تورخم و چمن را بروی مردمان دو کشور مسدود میکند تا افغانستان را زیر فشار کمبوداموال تجارتی قراردهد.ازدیرزمانی است که یکی از پایه‌های سیاست خارجی پاکستان استفاده از شبه ‌نظامیان افراط‌گرا بوده که از سال  1950،  میلادی اقدام به ورود اعضای وابسته به «جماعت اسلامی» در افغانستان کردودر سال 1974 بخشی رادر داخل سازمان اطلاعات ارتش پاکستان به‌وجود آورد تا مدیریت اسلامگرایان مخالف در افغانستان  را انجام دهد که در سال‌های 1977 تا 1988 آتش جنگ در افغانستان را گرم نگه داشت.حمایت کنونی پاکستان از طالبان و داعش تکرار سیاست درازمدت برای اعمال نفوذ برای بی‌ثبات کردن افغانستان است. امروز بیشترین گروه‌ های تروریستی و سارقین در امتداد دو طرف خط دیورند جابجا شده اند و سلامت دو کشور را تهدید می کند، کشور پاکستان از طریق گروه‌ های تروریستی به افغانستان حملات تروریستی را به انجام می رساند ومردم "افغانستان سال ها است که در ازای یک معضله تاریخی حل شده خون می دهند، حق دارند تا در روشنی و با استناد تاریخی و با مباحث عقلانی و قانونمند و از مجرای مجامع ملی به بحث خط دیورند نقطه‌ پایان بگذارند.  

                    

                                                   بیست هشتم - ماه - - می- سال – ۲۰۱۷ – میلادی

 

 

 


بالا
 
بازگشت