محمد علی مهرزاد
شعارتحول وتداوم درحال تحقق؛ اصلاحات وهمگرایی درحال توهم!؟
بازی با کلیما ت ، مارا بیا د داستا ن های کلیله ودمنه می اندازد که دوستا ن کاملاً به آن اشنا هستند؛ توهین به مفاهیم سیاسی، اجتماعی وفرهنگی وعدم شناخت ازمفاهیم سیاسی وفرهنگی ازیک طرف، ازجانب دیگر کم توجهی با اصلاحات وهمگرایی بنیادی؛ بدون صداقت وفاقد ضمانت اجرایی ، توهین بزرگیست به حق مردم وارزشهای فرهنگی افغانستان . انقلابا ت سرخ وسفید ونارنجی درپهنه ای گیتی سابقه طولانی داشته واز محک تجربه وآزمون زما ن بدرآمده اند ؛ ولی درکشورماافغانستا ن درین چهاردهه اخیرتما م ارزشهای معنوی وفرهنگی، سیاسی ومفاهیم تحول وتغیر بنیادی، نه تنها توسط نظام های مستبد وغیر مردمی بلکه تو سط گروه های سیاسی دمدمی مزاج وابسته به نظام های قومگرا وعلاقه مند به تباروتنطیم وتفرقه جو، شریک جرم شدند وبه عمرنظا مهای که درسرشت خود به اصلاحات وهمگرایی عقیده نداشته وندارند زمینه ای بقای شان را طولانی ساختند؛ وارمانهای شهیدان راه آزادی و پیشگامان نهضت های مترقی را، به بازی گرفتند. همان طوریکه ازنظرشکل ومحتوا اصلاحات وهمگرایی تعریف بخصوص خودرا دارد؛ تطبیق آن باید توسط کا رشناسان ماهرکه از پتانسیل بالای علمی وتجربه ای جامعه شناسی وروانشناسی برخوردارباشند صورت گیرد. ولی معمولاً موقع انتخابات بعضی از کا ند یدان به حدی دورا ز واقعیت شعارهای غیرقابل دسترسی سرمی دهند ، وازپیامد بعدی آن هراسی به خود راه نمی دهند که روزی درمعرض قضاوت وشماتت مردم قرارخواهند گرفت. با تا سف که عدم اگاهی افکارعامه درتشخیص انسانهای صاد ق وراست کار، جبهه شخصیت سا زی کاذب را تقویه وتعدادی را به عنوان زعیم ویا نما ینده مجلس انتخاب می کنند؛ وغافل ازاینکه همین مهره ها برشانه های زخمی ملت حکومت می کند ومانع تصویب هرنوع طرح مترقی می شوند،وبه حیث نیروی ضد تحول واصلاحات قرارمی گیرند، طوریکه فعلاً درجریانات اخیرشما نتایج ان را دروجود بعضی از ارکان حکومت وحدت ملی به چشم وسرمشاهده کردید که خلا ف استعداد وظرفیت لازم، با قواعد شرکت سهامی تجارتی پروسه استخدام را با ایجاد اداره اصلاحات اداری وخدمات ملکی به اشاره بیگانه گان ونصب کردن یکی ازسها مداران این بنگاه تجا رتی به حیث مدیرعا مل بعد از تشکیل دولت جمهوری اسلامی نصب کردند؛ که نه تنها بازارکا رافغانستان را به بحران بیکا ری غیر قابل جبران تبدیل نمود؛ ازهمه فاجعه بارترکه مرزهای جد یدی ازتعصبا ت قومی وتبارگرایی وتنظیم بازی وتیم پروری رادرپروسه استخدام نهادینه ساختند، با تاسف که نه تنها کاربه اهلش سپرده نشد ؛ بلکه بهترین کادرهای کارآزموده رادرحا شیه کشاندند،عدم درک علمی از روند اصلاحات ورفورم وعدم شنا خت ازترکیب اجتماعی افغانستان، مشاهده کردید که چگونه با عزل ونصب کارمندان که به یکی از دوتیم سهامی تعلق داشته باشد، گاه وبیگاه صداهای ضد منا فع علیای کشور ازحنجره ها گروهای قومی وتیمی درهوا طنین انداز می گردد ، تشنج ونگرانی مردمی که درآتش جنگ دشمنا ن کینه توز ووحشی می سوزند، باابلاغیه های غیرمسئولانه وعکس العمل های غیرمشروع وتخریش کننده افکارعامه بخاطربقای خود دریک پست دولتی ازادرس مردم بخاطربهم انداختن اقوام باهم برادرسردادند، وآب درآسیای دشمن ریختند وآتش درخرمن وحدت ملی شعله ور ساختند ، وباچهره حق بجانبی مردم را بدهکارخود می شمارند؛ واین ناعاقبت اندیشی ها سرانجام مایه ایجاد تعصب وتفرقه درکشورمی شود، واز همه مهمترکه شیرازه وحدت ملی را ا سیب می رسا ند. زمانی بود که یگانه تغیرو تحول بنیادی راازطریق انقلاب می پنداشتند و به حیث مادرومحورتحولات اساسی درساختارسیاسی وروابط اجتماعی می شناختند ؛ تحولی با برآمد جنبش های توده ای ودرهم شکستن قدرت سیاسی وکسب قدرت توسط مخالفین ساختارموجود تعریف می شد.درمقابل اصلاحات ورفورم را تحولی که توسط نیروهای حاکم درچارچوب ساختارسیاسی موجود صورت میگیرفت تعریف می نمود ند. وای بحال نودولتان ونوآموزان راه سیاست که بعضاً با احسا سا ت عاری از درک شرایط اجتماعی واقتصادی وفرهنگی جامعه خود؛ فرق دربین انقلاب واصلاحات را نادیده ونا شنیده می گیرند. غافل از شناخت تاریخ تحولات وتغیرات اجتماعی که دربعضی ازکشورها انقلابات از اصلاحات ورفورم آغازشده وهرانقلاب بعد ازتغیرقدرت سیا سی به رفورم واصلاحات انجا میده است. تجربه بعضی ازکشورها نشان داده است ، که اصلاحات درصورت تداوم وبا درک شرایط ملی وبین المللی وبینش علمی دریک پروسه طولانی به تحولات بنیادین درسا ختار سیا سی واجتماعی کشورانجامیده ؛ ولی درحکومت وحدت ملی ازبدوتاسیس شعارتحول وتداوم گا مهای به سوی نهادهای کلیدی گذاشته است ،ازجمله اعمار سد ، سلما درهرات ، وافتتاح سد کمال خان روی دریای هلمند این( نیل افغانستان) را یک تحول بی نظیر به شمار آورد؛ به شرطیکه درتداوم وتسریع کار سد کمال خا ن مسئولانه نظارت کنند؛ چرا مردم زحمت کش وصبورولایت نیمروز پنجاه سال انتظاررا تجربه کردند تا دوفازآن به سررسید؛اگرقرارباشدکه تاریخ یکباردیگردراعماروپیشبرد فازسوم آن به سرنوشت دوفازقبلی تکرارشود؛شعارتحول وتداوم چون لکه سیا درتاریخ نیمروزوسیستان باستان صفحه جدید به حساب دولت مردان دیروز وامروزبا زخواهدکرد.نشود شعارتحول وتداوم به سرنوشت عدم کارایی شعاراصلاحات وهمگرایی دچارشود. چرا درعمل بمشاهده می رسد که نه تنها گامهای بسوی اصلاحات دینه وهمگرای به صورت بطی گذاشته می شود ؛ حتی درتقابل با تحول وتداوم عمل می کند ودر راه تحول مانع ونقش نیروی بازدارنده را درعمل بازی می کند. چرا تنها باآموزش دانشگاهی و تحصیلات مدرسه ای دینی وتجربه جهادی نمی توان به اصلاحات وهمگرایی همه جا نبه وایجاد فضای حکومت داری خوب وپا سخگو به مرد م امروزوفردای افغانستان باشیم .بویژه در جهانی که پیشرفتهای علمی وفنی والکترونیک به حساب حرکات تصاعد ی هندسی درحال تغیراست اکتفا کرد. بهترین نمونه ای که موفق شده اند تا ازتحولات دراصلاحات و همگرایی بهره ای کافی نصیب شان شود،طورنمونه می توان کشورهای نظیر انگلیس ، هالند، وجاپا ن درقرن 18 و19 به شمار اورد ، درحالیکه جاپا ن همزما ن با افغانستان ازازادی واستقلال سیاسی بهره مند شد، تفاوت از کجا تا کجا؟ درک علت وعوامل این تفاوت بینشی عالی، عاری ازهرگونه تعصب بکاراست ؛تا نقطه ضعف وقوت خودرا درعمل به تجربه بگیریم وبرجسته سازیم؛ ودرصورت عدم موفقیت بخاطرخدا ومردم که ما ادعای عبادت و خدمت به انها داریم، فرهنگ کناررفتن شرافت مندانه واستعفا را نها دینه سازیم وفرصت را برای انا نکه استعداد پیشبرد کار را دارد جا خالی کنیم. با دردودریغ که موضوع با اینهمه اهمیت وحیاتی را به کسانی می سپا رند که هرگزخودشان وکسانی را که درین پست ها می گما رند اولاً که عقیده به تغیر وتحول ندارند چه رسد به اصلاحات وهمگرایی ساختاری ؛ بدترازهمه که همین مهره ها که انانیکه خوا ستا ر ومجری اصلاحات وهمگرای وحکومت داری خوب اند؛ باید از تعصبات قومی، زبانی، ومنطقوی بری باشند، ودرعین زمان ازصلاحیت علمی وبینش عالی وابتکارونوآوری برخوردارومعیارومحک کارشان باشد. درحالیکه درین چهاردهه اخیرنه تنها درراستای رفورم واصلاحات درساختارسیاسی قدم مثبت گذاشته نشد؛ بر عکس پست های جدید بدون نیازمندی اداره وتشکیلات اداری صرف برای اشخاص ایجادشد ، که این امرموجب بحرانا ت بیکا ری وراندن اشخا ص مستحق به حا شیه گردید، و هم چنان زمینه ای تورم اداری ، تداخل دروظیفه تشابه درروند کا ری واداری بوجود آمد، که ما امروز شاهد فساد اداری که ازدرون آهسته آهسته دولت را نزد مردم افغانستا ن وجامعه ای جهانی بی اعتبارساخته است. پیشگا مان تحول ونهضت آمانی بیش از دیگران به ایده های تحولات اجتماعی درآن شرایط نامساعد قدم های عملی برداشتند، واکثریت به اتفاق مشروطه خواهان بدون درنظر داشت طبقه وقوم نژاد وزبان ؛ بدون سهمیه بندی درساختاردولتی به بررسی نظریات وتحولات اجتماعی سیا سی ، عاری ازهرنوع تعصبات این آن وتبارگرایی تحولات اجتماعی وسیا سی که درمنطقه نظیرنداشت به بررسی وبراه انداختند؛ وازگفتا ربه عمل درتطبیق آن نظربه علاقه مندی وتعهدی که به خدمت بمرد م داشتند، گاهی با قدم های تند وگاهی با قدم های محتاطانه جامعه را به سوی آینده روشن ترومترقی تربه پیش می بردند، وبا ایجادنهادهای مردمی وتاسیا ت زیر بنایی اقتصادی با کاروان پیشرفت وتعالی همگام به جلوگام نهادند ، بدون اینکه به محفل های تجملی وسمبولیک اکتفا کنند، هرگزبرای شخص خود اعتبار کمایی نمی کردند وازبزرگ منشی وخود خواهی پرهیز داشتند. اما واما وبا تاسف فراوان نیروهای واپس گرا درطول تاریخ ودرهرمقطع زمانی گاهی درلباس مذهب وگاهی به حیث نیروی پنجم به دستوربیگانگان مانع تطبیق اصلاحا ت ورفورم اسا سی، نقش نیروی با زدارنده را درافغانستا ن بازی کردند وهمین اکنون بازهم بازی می کنند .مفکوره اصلاحات ورفورم بعدازنهضت امانی دردهه چهل توسط بخش عمده ای نیروها درافغانستان مورد بحث از دید گروهای چپ وراست ومیانه روقرارگرفت؛اما هرگروه نظربه ایدویولوژی خاصی که داشتند موضوع اصلاحات ورفورم را به تحلیل گرفتند ؛ وبه این عقیده بودند که بدون تغیردرساختاروشیوه اداره کشورنمی توان اصلاحات ورفورم واقعی را پیا ده نمود. درآن زما ن مفکوره های گونا گون بمیان آمد وهرکدام سعی داشتند که مسیرتحول ازشرایط ا ستبدادی به یک رژیم ملی دموکراتیک واستقرار آزادی های سیاسی بدون انقلاب ویا با انقلاب سیاسی وشکستن ساختارهای رژیم شاهی انوقت امکان پذیر نیست ؛ درمقا بل تعدادی به این عقیده بودند که شاه باید سلطنت کند نه حکومت. جریا ن های که به اعتدال وبا راه سوم عقیده داشتند وخواهان تطبیق اصلاحا ت ورفورم بدون انقلاب سیا سی ودرهم شکستن ساختار های رژیم شاهی انوقت بودند به تجربه بگیرند ؛ اما ازجانب افراط گرایا ن به اتهامات چون مرتجع وعقب گرا مواجه شدند. جریانات سیاسی سالهای پنجاه میلادی جهان به دو اردوگاه تقسیم شده بود ؛ کشورهاناگذیر بودند درجهان دوقطبی آنروزدرنزدیکی به این یا آن اردوگاه جهت گیری کنند ودرغیر آن با کودتا سرنگون می شدند . خوشبختانه شخصیت های ملی وازاد اندیش ازجمله : نهروصدراعظم هند، سکارنو رئیس جمهوراندونیزیا ، تیتورئیس جمهوریوگوسلوایا، سردارمحمد داود خان از افغانستان، جمال عبد الناصرازکشورمصر، ونیکروما از قاره افریقا ،جنبش عدم انسلاک ویا عدم تعهدرادرمقابل هردو قطب یعنی شوروی وامریکا عنوان و اساس گذاشتند. احزاب سیاسی این کشورهای بیطرف و عدم تعهد به پیمانهای نظامی وارسا ونا تو، وهم چنان احزاب سیاسی درافغانستان نیزبه این عقیده بودند که نظامهای ملی باید تقویه ورشد کند تا ازقضاوت مستقل درحل قضایا دراموربین المللی بهره مند باشند. خوشبختانه،داود خان قدم های عملی درین راه گذاشت تا مفکوره مشروطه خواهان دوره امانی را نظر به تقاضاواوضاع درافغانستان، حکومت که برپایه ملی بدون وابستگی عملی سازد؛ با تاسف که استعمارگران غرب وشرق وبا کودتا های نظامی مانع شدند، به نحوازانحامارا وابسته به خود ساختند. اکنون که جها ن یک قطبی را، فعالیت های اخیر روسیه به چالش کشیده ،می خواهد به دوقطبی تبدیل کند؛جایگاه افغانستان نباید درمیان این دوقدرت باردیگرقربانی رقابت های استعمارگران شرق وغرب شود؛ما زمانی از چنگال این وآن نجات پیدا می کنیم که وحدت واقعی خودرا درعمل به تجربه بگیریم وهرچه عاجل دامنه ای اختلافات درون حکومتی وحدت ملی را که اثرات فاجعه بارآن روی مردم وکشورما گذاشته، وبه سوی نا بودی می کشاند مانع شویم وبیش ازین نگذا ریم واجا زه ندهیم که روند تحول وتداوم که درحال جوانه زدن ومظاهر آین تحولات را در ایجا د تا سیسات زیربنای از جمله اعما ر بند سلما درهرات وشروع وافتتاح مرحله سوم بند کمال خان روی دریای هیلمند درولایت نیمروز را نه تنها یک تحول می شماریم؛ بلکه نظر به موانع که درطی 50 سال وجود داشته ؛ بدون هرگونه منفی بافی وپیشداوری باید سر آغا زیک انقلاب بدون خون ریزی درسطح ملی ومنطقه بحساآورد.نباید به بهانه های بی محتوا ومنافع شخصی تیمی، دولت را مصروف نگهدا ریم؛ باید موا زی با تحول وتداوم نه با تقابل وتخاصم پروسه ای اصلاحات وهمگرایی را ازین حالت کج دا رومریزنجا ت دهیم تا به حکومت داری خوب نایل شویم. انشا الله درین راه انسا نی واسلامی توفیق خداوندیارویاورماست.