خوشه چین
اگرچنان باشد
اگرچنان باشد که اهداف ازطریق حزف فزیکی شخصیت ها ادامه یابد.زهرماررا زهرماردوا است.
کاری که 200 سال اخیردرکشورما رواج یافته است.شخصیت های ملی((پشتون تاجک هزاره وسایراقوام شریف ونجیب کشورمان)) توسط شخصیت های درجه دو عملی میگردد.
باید درهرجای جهان گژدم،مارواژدهاررا ازمحاسبه دور نداشت.
غٰرُمیاو
فردای آرامش کشوردروجود جبهۀ نیرومند متحد ملی به حیث بدیل برای خاموش ساختن جنگ داخلی درکشورمان.ضامن صلح است صلحی که بسترش به نشونموی انسانیت کمک مینماید.
پشک ها دراینجا کاسه لیسان،بوت لیسان وبو ت پاکان است.
هنگام تقرروالی جدید ازطرف امریکا درافغانستان غٰرُمیاومیزنند.
پشکان(داودخان،ترکی،امین،کارمل ونجیب مراحل مجاهدین، طالب)پشکان(کرزی،اشرف غنی)کنون به دربار آقای حکمت یار.غٰرُمیاومیزنند.
تاجک به بدگویی پشتون وپشتون به بدگویی تاجک پلومیزنند.
مگرتنبلان وکاهلان مفت خور،پف وخر،ده خاومیزنند.
هنگام گرمی درسایه هنگام سردی بر پیتو میزنند.
خردمندان وهوشیارا به آدرس وطن فروشان داومیزنند.
غٰرُمیاوآهنگ پشک است.هنگام صرطعام دم را بلند می کند وتقاضا ی توته نان خشک مینماید که ازخوان((ابرقدرت))درصحنه،بخورد.
هدف ازنگه داری پشک درخانه به منظور خوردن موش است که درجوال ویا کندوی گندم صدمه واردننماید.گندمی که حاصل دست رنج دهقان را جمع کرده است.
مگر((هستۀ مرکزی عیاران نوین انقلابی))هدایت صادرمینمایند که راه دور ودرازاست.درین سفرطولانی دم گرفتن ما هرپنج وقت نمازاست.ما باید به پای برویم به پای بیگانه صفرکردن خطردارد.خون جگردارد.درختانش گل بی ثمردارد.
آقای حکمتیاریکی ازآخرین مهرۀ (وسیلۀ)تعرض واشغال درکشورما است. (داکترنجیب)عودت قطعات شوروی.
با آنکه طرح های روشن وواضح برای صلح((شوروی وقت&ایالات متحدۀ امریکا بود)).
فردای آرامش کشوردروجود جبهۀ نیرومند متحد ملی به حیث بدیل برای خاموش ساختن جنگ داخلی درکشورمان.ضامن صلح است صلحی که بسترش به نشونموی انسانیت کمک مینماید.
آنهای که
آنهایی که مکتب را سوختاندند. دربین هزاران جلد کتاب صدها جلد کلام الله مجید هم بود.آنهایی که معلم را کشتند.معلم فرزندان قرأ وقصبات بود.آنها یی که آوان راکت بیم یک وغیره را بالای شهرها فیرمی کردند.مخلوق خدا بندگان خداربه امرشیطان می کشتند.آنهایی که فرزندان خودرا(دختروپسر)خودرا به کشورهای صادرکننده ترورست جهت کسب تحصیل روان می کردند.ویروس ومکروب جامعه بودند وهستند ومیباشند.
افتاب کشندۀ مکروب است.
بیان حقیقت:
مطابق به (پندارنیک،گفتار،کردارنیک)آفتاب است.شعاع پخش کنید.مدعی خونهای ریخته شده ای شهدای تان شوید.دادوفریاد بکشید احساسات انسانی جامعۀ جهانی((هیمانیزم))را تحریک نمایید.مبارزات داد خواهانه حق طبعی شما است.شما قوی هستید.برای یک روز لباس سیاه ابومسلم خراسانی به تن کنید.برای روز دیگر لباس سفید یعقوب لیس صفار به تن کنید وروزسوم لباس سرخ به تن کنید.چنان که دشت ودامن وصحرا را لاله های آزاد اشغال کرده است.
بخوانید وبخوانید وبخوانید.
ما لالۀ ازادیم وآزادیـــم وآزاد
بدون مادروطن بربادیم برباد
به جز ازعیاران
به جزازعیاران ووطن پرستان،دیگر پیش قرولان اندیشه های چپ وراست ومیانه که درفکرروزگذرانی هستند چون ((؟؟؟؟؟)) های عیاش بالای یک«شی» پول وسرمایه وقدرت باهم درنزاع میباشند.آن که پول میدهد به کسی میدهد که(؟؟؟؟؟؟)کرده سوالش را خوب حل بکند.
آزاده ام
من زاده ام، آزاده ام،آزاده
این خصلت راخدابه من داده
ازخانوادۀ شاهین وعقاب وپامیرهستم
چون بابه وکاکا ها وبابه کلان دلیرهستم
ببین لغامک های نولم نیافتاده است.چون که آزادی در،دی،ان،ای من است.همین اکنون ازلانه بیرون آمده ام دیدم که هرطرف شوروفریاد است.دلیل این شور وفریادراچنین به تفسیر میگیرم.ما عقابان ازجمله پرنده های بلند پرواز هستیم همه جا های دورونزدیک((تحت نظارت ما))میباشد.نه((مدیریت))فرق بین مدیریت ونظارت این است که درمدیرت فعل وانفعال بنا برهدایت ما فوق باید کارپیش برده شود.
ونظارت حالت استقلالیت فکری دارد.حقایق وواقعییت های جاری رابیان میدارد.
ما که ازآسمان بلند میبینم درخانۀ هیچ غریب سگ نیست.اما معتبران درخانه خود سگ نگاه میکنند.عمده سگهای که خوب بجفند همیش شب وروز بجفند شریر وظالم بوده باشد.
تبصرۀ اضافی اش به شما تعلق دارد.
نعرۀ خلق
ارادۀخلق تعیین میکندجنب وجوش دیگرمیخواهد
امیرابومسلم خراسان سیاه پوش دیگــرمیــــخواهد
درفش کاویــانی را به سرمنــــزل مقصودبــرساند
مردم«یعقوب لیث صفار»سفیدپوش دیگرمیخواهد
سرزمین آزاد،مستقل غیر وابسته متکی به خـــود
لاله های آزاد زمین سبز سرخ پوش دیگرمیخواهد
خواست «عیاران»
خواست«عیاران» ازهمه عمده شناخت انسان بامعیارهای آزادی،آگاهی ونجات ازگرسنگی وفارغ ازستم است.چیزهای که مانداریم این آزادی ما تحت عنوان «خلق نیروی عمده وتعین کنندۀ تکامل اجتماعی است»وسیلتن دراختیاردیگران قرار گرفت.تمامی امرونهی،ازماسکاو صورت میگرفت،آزادی خواهان وآزاد اندیشان ومخالفین اشغال به عکس العمل برخاستند.وحمایۀ اشغالگران را تحت عنوان ((برادران مسلمان))بدست آوردند.که به هیچ وجه اشغال دوم قابل پذیرش نیست.بخاطری که همین اکنون اشغالگراهداف شوم درازمدت خویش را از سرزمین آزادگان وعیاران میخواهند عملی نمایند.تاوان فراوان را ما دیده ایم دوامش بد ترازین حالت میباشد.
تحفۀ عزیز« حساس»
«حساس» رفیق بــا احساس است
مخاطبش انسان بــــا پـــاس است
هردو شـــاگردان یـــک مکتب وادب
فردای ما چنین دستــــۀ گل تقــــدیم
حق مظلوم مصحـــف الــرأس است
چیزی که آموختیم وآموختانده بودیم
برای نسل فردا،ازما،یک میراث است
همه کارگران دهاقیـــن وپیشه وران
باغبــان بیـــل،دهقـــانش داس است
فابریکـــۀ کارگــررا فعـــال باید کــرد
کارگرش مصروف بافتن کرباس است
درخت عیار
درخت عیار،ریشه درخاک سیاه دارد
قامت کشیده،رو به آسمان وماه دارد
برگ سبزتیره اش معنی تیرۀ گل سرخ
باد وباران هوای خون کــــربــلا دارد
خوی عادت به کشتار،نوشیدن خــون
شمشیربه دست وردزبان بسم الله دارد
هیچ حیوانی ندیدم بدین صفت میان هم
کاری که مجاهد طالب داعش ملا دارد
هوشدار
"بادوقبله درره توحید نتوان رفت راست"
"یارضای دوست باید یا هوای خویشتن"
آزادی
آزادی را،با بیان شعر، مــــی باید گرفت
حق را،با نعرۀ گرسنه،ازدهن سیر،باید گرفت
این شعر،شعارآزادگان است وعیار«انسان»
ازآمو،تا بولدک وسطح مرتفع پامیربایدگرفت
نعرۀ خلق
جنب وجوش وخروش کنید
سه نوع لباس بردوش کنید
سه روزسیاو وسفید وسرخ
با نعرۀ خلق سبک دوش کنید
چراغ ظلــم ووحشت قرن را
با اه ونفس توده خاموش کنید
مردم
مردم نعره بکشید صدای شما مبدل به قهروغضب خدا میشود.نیم قرن حوصله کردید.جمع شوید((ازتف تان سیلاب سیلاب خلق بسازید))این فرعون های آخرزمان را ازسر راه دوربسازیددرکارخیرخدا یارشما است.
فلاخن
خیـــزش شمـالی فیصلـــــــه کن است
جوش وخــروش درراه کن فیکن است
این دیوارکچ ازبن تابه ارگ چپه میشود
ضربه که واردمیکند ازشبرغان تاکابل
ساده نگبیرید سه موج سنگ فلاخن است
هی ههههههههییییییییییییییییییییی
چراخنده داری آن آدم گرگی وارگی غلط کرده است.
دامن دراز پوشیده بود درتشتاب،زمانی که رفع حاجت کرد. ازجا برخاست دامنش گرانگ معلوم شد. فکرکرد که مین است. چیغ زد همه را خبرکرد مه خواستم که صلح کنم صلحم بلای جانم گشت.
گروپ مین پال شتافتند دیدند که مین نبود درکارخود اشتباه کرده است شهروده کوچه وپس کوچه را بوی گرفته است.
فراموش نباید کرد
به تومیگویم چپ وراست ودموکرات:
همه درمیدان ازمایش درزمین سبز فرش سرخ هموارنمودید که دیگرقابل شنیدن نیست.
فراموش نباید کردکه:معیارسنجش دردست عیاران نوین انقلابی است. مردم سنگ وچوب وگیاه نیست،مردم کند ووکندواله نیست،هریک که به نوبه خود ازخوان بیگانه خورد،دامن را گرد کمرمیکنند،رفع حاجت کرده ومیروند.ازپشت هرتریبوین عارق بوی ناک میزنند.اطفال بی خبر درآن کثافت آلوده میشوند.مردم جمع ازانسانها هستند.
انسانها خودرا دراین جمله یافته اند.
پندارنیک،گفتارنیک،کردارنیک.
دربیانیۀ پنج مهره مهم دوردسترخوان صلح هریک(اشرف غنی،حکمت یار،عبد الله،کرزی)ازپندارنیک،گفتارنیک،کردارنیک،شنیده نشد.ازمنبرصلح اعلان جنگ قومی سردادند.درحقیقت وارد میدان جهالت میشوند.
فعل وانفعال زندگی روزمرۀ مردم جریان متداومی است که هرمانع را به گونۀ سونامی،زلزله وطوفان بی رحمانه ازمیان برمیدارند.
چشم
چشم عیاراست.زبان سیاست مدار،چشم حقیقت را می بیند وزبان دروغ میگوید. درعیاری چه چیزها دیده میشود.ازهمه اول تر،آزادی ،آگاهی،حفاظت ازآزادی بربنیاد آگاهی،وجدان،شرافت، حقیقت،صداقت،جرأت واخلاق دلاوری،جوان مردی بخشش ومدارا وشهامت.ناموس داری پاس آب ونمک.
درسیاست چه چیزها دیده میشود.نامردی بی ناموسی،بی عزتی،بی پاسی،بی حیایی،بی شرفی پستی وضناعت،دشمنی به آزادی،خود فروشی به بیگانه خود فروشی ((هرنوع روشهای ضد اخلاقی))به خاطرمنافع.
گویند مردی باخانمش دربازار رفته بو یک مراتبه خامش گفت که این مردکه یک ساعت میود که دستش اززیرپیرانم میخواهد چیزی را بگیرد شوهرش میگوید که خیراست پیسه هایش((پیش مه است)).این حاکمان پیسه نگه بان هستند.
خود شکن
خود شکن آینه شکستن خطااست میدانی که آیینه را اگربشکنی هرپارچه توته اش مبدل به آیینۀ دیگر میشود درحقیقت خودرا شکستاندیوتوکسی هستی که درآیینه خودرا می بینی زمانی که آیینه را شکستاندی خودت دیگر نیستی.
به قول عیاران
بی ناموس ترین انسان روی زمین بودی هستی وخواهی بود.
تابه همین لحظه سرت حساب میکردم.
نتیجۀ یک عمرتلاشت مبدل به صفرشد.
پرچم آزادی
پرچم آزادی را در بلند ترین قلل کوه کشورم بلند کنید.بلند ترین قلل آخرترین پایگاهی بود که میرسیدیم.این بیرق آزادی پیرشرف ترقی وتحول ازدستی به دستی انتقال گردید.تااینکه علم بردارهدف تیردشمن قرارگرفت علم برداردیگری دریافت نگردید.کاروانی که علم آزادی را تابه شاهراه ترقی دنبال مینمود.درنبود علم ازادی درمیان دشت وجنگل بدون رهنما ازهم پراگنده شدند.
کنون عیاران نوین انقلابی به صراحت تمام اعلان میدارند که درفش کاویانی ملکیت ایران نیست محصل این درفش پرافتخار((یعقوب لیث صفار است))وعیاران نوین انقلابی میراث داران این درفش کاویانی.
هموطنان نجیب شریف
روشن فکران((چپ وراست)) درآغاز تنفس یابی فعالیت سیاسی با اخلاص ونیات صادقانه وارد کارسیاسی به منظور داشتن کشور مستقل بی طرف آباد پیش رفته ومترقی به مانند کشورهای همسایه منطقه وجهان وارد فعالیت سیاسی شدند. برخلاف آنچه که دردل می پرورانیدند.مسیرفعالیت سیاسی به گونۀ ای دراختیار ماسکاو پیکنگ وایالات متحدۀ امریکا ومتحدینش درافتاد هرکدام به مسیرسیاسی جامعۀ مارا به میل خودشان سمت وسودادند بد بختانه که آرزوهای انسانی بنا برفقر سیاسی وعقب ماندگی بی رحمانه کشورمارا میدان تاخت وتازمنافع خودشان تغیردادند یعنی کشورمارا به میدان جنگ مبدل نمودند.
درین میدان جنگ که اصلن(جنگ ما)نبود.مردم ما متقبل طلفات انسانی وخسارات مادی ومعنوی بی شماری گردید که هنوزعمق فاجعه را به نمایش میگذارد.
ازطرف دیگرخانوادۀ جنبش چپ سیاسی بعد ازسقوط پراگنده وتیت وپرک شد.ازهمان وقت به این طرف((خود شکستن آینه شکسن خطااست))حزب به خطاهای مکرردرمکرر،درگیرشده اند.یعنی توان به پااستادن دوباره را یافته نتوانستند.نه اینکه نتواستند.بلکه((عدۀ محدود)) درافتراق ملی قومی ومذهبی نقش بازی می کنند.راه حل مسئله را ازمواضع(کمیتۀ مشورتی))برای ایجاد نهاد وسیع سیاسی(چه باید کرد))بهتردانسته شد که ازمجموع برنامه های سیاسی((نانت را بالای نام بگذاردلت ازسرمیخوری دلت اززیر))پلت فورم مشترک ریخته شود دریک جلسۀ وسیع ((جبهه میهنی))به منظورنجات کشورازاشغال وبحران موجود اساس وشکل داده میشود.به مجرد تشکیل جهه میهنی اعلامیۀ موجودیت خودرا به حیث جبهۀ میهنی اعلان دراولین پیام خویش ازایالات متحدۀ امریکا ومتحدینش وهکذا روسیه، چین،هند....وغیره تقاضا مینمایند موقف تان را درمورد افغانستان واضح وروشن بسازید.مردم افغانستان به این نتیجه رسیده اند که بگویند ما بخاطرجنگ اجانب نمیخواهیم که ازین بیشترقربانی بدهیم.درخصوص این مطلب به طورانفرادی تقریبن ازجانب حد اقل پنج هزارنفر طرف استقبال قرار گرفت.بدین حساب یک باردیگراین مطلب را به حیث یک طرح ازطریق فیسبوک به نشرمیسپاریم.منتظرعلاقه مندی ونظریات نیک هموطنان میباشیم.
ازلافنده ها فرارکنید
سیاست بازان پرگوی هستند ودروغ گوی چتری برسرجامعه میگذارند.تاازروشنایی محروم شوند وازباریدن باران که مزرعۀ سبزرا نبینید.
باعیاران بافنده بپوندید.
آنها جزصداقت وحقیقت دیگرچیزی ندارند.جامعه را زیرآفتاب وباران سمت وسو میدهند.
ازلافنده ها فرارکنید
سیاست بازان پرگوی هستند ودروغ گوی چتری برسرجامعه میگذارند.تاازروشنایی محروم شوند وازباریدن باران که مزرعۀ سبزرا نبینید.
باعیاران بافنده بپوندید.
آنها جزصداقت وحقیقت دیگرچیزی ندارند.جامعه را زیرآفتاب وباران سمت وسو میدهند.
ازلافنده ها فرارکنید
سیاست بازان پرگوی هستند ودروغ گوی چتری برسرجامعه میگذارند.تاازروشنایی محروم شوند وازباریدن باران که مزرعۀ سبزرا نبینید.
باعیاران بافنده بپوندید.
آنها جزصداقت وحقیقت دیگرچیزی ندارند.جامعه را زیرآفتاب وباران سمت وسو میدهند.
ازلافنده ها فرارکنید
سیاست بازان پرگوی هستند ودروغ گوی چتری برسرجامعه میگذارند.تاازروشنایی محروم شوند وازباریدن باران که مزرعۀ سبزرا نبینید.
باعیاران بافنده بپوندید.
آنها جزصداقت وحقیقت دیگرچیزی ندارند.جامعه را زیرآفتاب وباران سمت وسو میدهند.
ازلافنده ها فرارکنید
سیاست بازان پرگوی هستند ودروغ گوی چتری برسرجامعه میگذارند.تاازروشنایی محروم شوند وازباریدن باران که مزرعۀ سبزرا نبینید.
باعیاران بافنده بپوندید.
آنها جزصداقت وحقیقت دیگرچیزی ندارند.جامعه را زیرآفتاب وباران سمت وسو میدهند.
اتومیها
اتمیها به مثابه گاووقاطررشد کرده اند میترسم ازآنها با وجودی که بی عقل هستند شادارند وسُم.هیچگاهی ازپیش روی شان وعقب شان گذرنکنید.
اُشتُک
اشتک از اشتکی کُچُک ازکُچُکی،اُشتُک درطی مراحل تابه مرد شدن ویا زن شدن درخانۀ که تولد ازهمان آغازتولد شروع به آموزش مینماید.زبان،فرهنگ کلتورآداب ومعاشرت،عقید ه ومذهب وغیره،همین گونه کُچُک تا مرحلۀ ازسگ شدن.خوشابه حال اُشتُکانی که درخانۀ مردان تولد یافته اند.زبان مردرامی آموزند،معنی آزادی راوآگاهی رامی فهمند.میدانند که انسان زاده شده اند انسان یعنی((آزاد)).
بدابه حال کسی که درخانۀ نامردان زاده شده اند((خاینین به وطن)) اینها درخانۀ نامردان تمامی خصوصیات نامردی وفرومایه گی رشوت خوری وخیانت به قانون را یاد میگیرند.خیانت به قانون ازخود فرهنگ ادبیات وکلتور دارد.اینها به مثابۀ کچک امپریالیزم ازهمان آغاز ازکچکی تابه سگ شدن به امپریالیزم رشد میکنند.عادت شان فقط درمرگ تغیر می کند.
اشتکک های سیاست شما به خیروشرتان نمی فهمید.کشورهای متمدن میفهماند که زنده گی چقدر با ارزش اشت.هیچ گاه خودرا درمعرکۀ فلاکت باردرگیرنمی سازند.
میگویند تاکه احمق درجهان باشد مفلس درنمی ماند.
سرمایه برای انتقال تابه استراتیژی بدون خرنمی ماند.
بیخبرازینکه عصرکمپیوتراست وانترنت،معلومات سریع
ازبرکت علم ودانش خلقهای بی دفاع کوروکرنمی ماند.
قضاوت مردم را دربارۀ نظام دراختیارمردم میگذاریم.که چه میگویند وچه مینویسند.
فاجعه آفرینان
فا جعه آفرینان درفابریکه های خود سلاح میسازند.آن را دراختیارجنایت کاران داخلی ما میگذارندوبرای مجرمین وظیفه میدهند که قلم وکتاب کتابچه را ازدستان شان بگیرید.
شرمت باد
صد مرتبه برایت گفتم که بام خانه را هرماه خزان کاگل کنید که دراوایل بهاردراثرریزش امانته((برف تر))بام چکک میکند.زیرناوه دان را ترمیم کنید.پرچال های دیوارهارا باخبری کنید که باران دیواررا میشارند.نکردی چرا دیوارچپه شد شرمت باد.ببین دیوارشرقی دزدان رهزنان با تمام بی حیایی وچشم سفیدی ازطریق دیوارچپه شده داخل خانه میشوند.دیوارجنوب به مراتب خراب تر دزدان ماهرومزدوران دزد.ازطریق دیوارچپه شئده داخل خانه میشوند.طرف آسمان تماشا بکن آسمان ازطرف شب ستاره های شان را نشان میدهد.
بیایید که دیگردرقالب اجیرجنگی درنیاییم
جنگ افغانستان جنگ خودما،نیست.جنگ امریکا وجنگ روس است این جنگ است بین ما با پرداخت((رشوت ودالر))یگان آدمک های پوک میان خالی را تطمیع میسازند.پشتون هارا((غلزایی ومحمد زایی))ساختند کمی دورتر((تاجک وپشتون))وپشتوزبان وفارسی زبان شیعه وسونی میسازند.مردم مارا می کشند.
عقل که درکله نباشدجان درعذاب است.
تاکه احمق درجهان باشد مفلص درنمی ماند.
بیایید ((عمده روشن فکران وطن پرست)) خودرا بی عقل معرفی نکنیم واحمق به خود آییم جبهه بسازیم.
یک افتخار بزرگ
درین روزها ازطریق مسنجرفراوان تلفون برایم میرسد ازجانب نسل جوان ((دختروپسر))ما عاشق دیدارتو هستم کی باشد که یک بار ازنزدیک باهم ببینیم.
بلی آنها عاشق رنگ سیای من نشده اند عاشق سرکل من نشده اند عاشق این هم نشده اند که جوان هژده ساله است بلکه میدانند که عبدالشکور خوشه ((هفتاد ساله))است.
دلیلش را میدانم که عیاران نوین انقلابی بحیث شعلۀ نوسربه آسمان می کشند. پدیده کهنه را((چپ وراست میانه))به خاکسترمینشانند تاازمیان خاکسترپدیده نو سبزکند وقد بکشد.
بناان نسل نوخودرا درادبیات(فرهنگ عامیانه))می یابند دراین ادبیات فرهنگ عامیانه ودراین هیا هوی ((عیاری وجوان مردی)) هیاهویی که صدای مردم به خون غرق شده را بلند میسازند. خواسته وآرزوهای انسانی((نسل جوان))نهفته است خودرا به حیث انسان مکمل می یابند.
پست ترین انسان
ازدید عیاران نوین انقلابی پست ترین انسان به کسی باید اطلاق شود که ناموس خودرا فرش زیرپای امپریالیزم میسازد.
میگریزم
تضاد ایدیالیزم وماتریالیزم
لغمانیــزم درعمق فاشیـــزم
فردای خــلق مـــــا میسوزند
درمیان ایـــن گــونه هیــــــزم
نگویی کـــه به آمـــدن عـــــیار
مـــن دیوانه ازهیبت می گریزم
چراکه اوساج است ومن ملخ
اوآزاد من چوچه امپریالیزم
عیاران نوین انقلابی
غیرممکن را ممکن میسازند.کسانی که ماراترک میگویند صحت وسلامتی آرزوی مااست.وکسانی که جدیدن با ما همسفرشده اند قوت قلب ما است.عیاران با این صفات(پندارنیک گفتار نیک کردار) و((جرأت اخلاقی صداقت وجدان پاک)) وارد کارزار زنده گی شده اند.بهترین اسلحۀ ما((گریۀ یتیمان بیوه زنان،غربا مساکین بی وطنان)میباشد که باید صدا را با ریختن اشک چون باران برسرآتش افروخته که شعلۀ جنگ را به خاکستر مبدل نماییم درعوض درخت سبزوگل سرخ برویانیم.
اول ماه می
اول ماه می به تمامی کارگران زحمت کشان غربا مساکین عمده کسانی که((تضاد طبقاتی)) فهمیدن ودرک راه حل آن را چراغ وراه نمای زندگی بهتربشریت زحمت کش به حیث مکتب پذیرفت مبارک باد میگویم.
آآآآآآآآآ
چا پلوسی عجایب سست کاراسسسسسست
اگرغریب زاده باشد پیسه داراسسسسسست
به پیش بی وجدان دویدن شرمش نیاید.
پشت خانه اش دایم مهمان داراسسسسسسست
آقای گل ب الدین((حکمتیار)) بحیث سیاست مداربی بدیل معرفی شده بودی چطورشد که به یک بارگی باختی؟
بادرک ازشعارهای قبلی ات یک مراتبه این شعررا بخوانیداگرشعاردیروزت را تعقیب می کردی.
این شعرشامل حال شما میبود
زندگی آخر سر آید بندگی در کار نیست!
بندگی گر شرط باشد زندگی در کار نیست!
گر فشار دشمنان آبت کند مسکین مشو!
مرد باش ای خسته دل شرمندگی در کار نیست!
با حقارت گر ببارد بر سرت باران در!
آسمان را گو برو بارندگی در کارنیست!
گر که با وابستگی داران این دنیا شوی!
دورش افگن این چنین دارندگی در کار نیست!
گر بشرط پای بوسی سر بماند در تن ات!
جان ده و ردکن که سر افکندگی در کار نیست!
زندگی آزادی انسان و استقلال اوست!
بهر آزادی جدل کن بندگی در کار نیست!
شخصیت بی نظیر تاریخ میشدی،هم دنیای خودرا خراب کردی هم آخرت خودرا.خودت باید آمدنت را مشروط براخراج بیگانگان میکردی.
صلح نیاززمان ما است
گرگ هازمانی ازیکه تازی مبدل به گله گرمیشوند که ازشرایط سخت زمستان احساس خطرمی کنند.
چپ وراست میانۀ ما آلۀ دست بیگانگان شده اند ومردم بی وطن،وتکنوکرات های مسلکی مردارخورقبلی باعث فساد درکشور.
جنگهای روانی،فزیکی،ایدیولوژیکی،آغاز ازدهۀ دموکراسی سالهای1343
تابه اکنون فرازونشیب داشته است.درین فرازونشیب(53)سال پیوسته زدو خوردهای مبارزات پارلمانی((کارمل،اناهیتا راتب زاد،نوراحمد نور))بندی گری غلام دستگیر پنجشیری ومرحوم هادی کریم وبندی گری جناب بغلانی وقادربهیار درکندز،شهادت عبدالرحمن درلغمان وعبدالقادردرهرات وحسن خیاط درپل باغ عمومی،شهادت سیدال سخن دان درصحن لیلیۀ پوهنتون وکودتای داود خان بعدش قیام های جنگ های ضد داود خان به تحریک پاکستان درپنجشیروحرکت های مسلحانه ازطرف ببرک شنواری دستگیری به اصطلاح اخوانیها وشهادت انجنیر حبیب الرحمن نجرانی محصل صنف سوم پولی تخنیک،شهادت علی محمد خرم وزیرپلان سرانجام شهادت خیبر(کودتای داودخان علیه حزب دموکراتیک خلق افغانستان)سبب سقوط حاکمیت خودش گردید.