خوشه چین

 

بهترین

بهترین تکیه گاه((سیاست گذاران))به دورمحور جبه ای است که خود برای خود راه ایجاد کرده اند برای نجات کشورازبحران به سمت ارتقا وپیشرف به منظوررفأهمگا نی.

هرگاه حزب دوموکراتیک خلق افغانستان،قبل ازرسیدن به حاکمیت سیاسی ازین شیوه استفاده میکرد هیچ گاهی بدین معضله درگیر نمیشد.وشخصیت های خود محور حضورخودرا نمی یافتند.

گرچه درزمان حاکمیت یک سلسله تحت نام وحدت حزبی پروتوکولهای سیاسی بوجود آمد.برای تطبیق مواد مندرج پروتوکول،پروبلم های جدید رونما گردید دراختلافات درون حزبی کمک کرد.

این اختلافات درون حزبی برای بوجود آمدن ابرهای سیاه وسفید(پشتون وتاجک) کمک کرد.

پرنده های آزاد

درآزادی شرف است

پرنده های آزاد چون مرغان خانگی بی حیثیت نیستند.یک خروس چهل ماکیان راازخود بداند.بلکه شرافت مندانه شریک زنده گی انتخاب مینماید میروند درجایی  مطمین که شوند خطرنیست.آنجا اول لانه میسازند وبعد به نسل گیری آغازمینمایند.

یعنی که درآزادی شرف است

تبهکاری

هرفرد گروه ویا شخصیت سیاسی درشرایط موجود((اشغال))شده دست به فعالیت سیاسی تک حزبی میزند هیچ جای شکی نیست که ازیک منبع بیرونی آب ننوشد. رشد وتکامل این گونه احزاب(اثبات تجربه)برای فردای مردم زیان آوراست ودست وراست ومیانه را.چنانی که گاوبی رحمانه شبدربخورد وسرانجام دم کند وبکفد. وچگونه که احزاب درگیرماندند وباعث فاجعه درکشورما شدند.

الامگراین که توبه کنیم خط بینی بکشیم جبهه بسازیم برای نجات وطن مشترک. 

آزادی

آزادی مارا درگروگان گرفته نمی توانی

هرعنوانی را که شعارروزقراربدهی قابل پذیرش نیست عیاروارد میدان است.

تواگرراه جستجومینمایی تاوطن معامله کنی، من عیارراه میسازم تا وطن آزاد بسازم.

چه چیزباعث ازدست دادن آزادی میشود.((افتراقات قومی))کاری که انگلیس میکرد وکشورمارا دراشغال می آورد وکنون هم دراشغال دارد.نظام موجود تولد یافته ازنطفۀ شیطانی دربن اول است که تا به امروزفرزندان حرامی اش براریکه قدرت تکیه زدند.ازمعتقدات دینی واندیشه والای انسانی سؤ استفاده نموده ازان کاغذ بینی تیارمردند تا اب بینی خودرا ناشی ویروس پاک نمایند.

این نظام حرامی نامشروع دارد که آخرین نفس های خودرا بکشد ولی احراز این خلأ قدرت توسط باند خطرناک ترکه قبلن رابطۀ خطرناک استخباراتی داشتند نسبت به این نظام افراد کارکشته وتبه کار آن هم ازیک سمت درکمین نشسته این بارحق اداره کشوررا میراث پدری خود دانسته((به قندهاری عذرکن،برای مشرقی پول بده ازشمالی به زوربگیر)) دوباره ازآن خود بسازند.

مگرباصلب آزادی درتفاهم مشترک پذیرش بردگی با یکی ازابرقدرتها که این گروه خیلی خطرناک است.

تطبیق کنندۀ اهداف دیکتاتوری علیه اقوام دیگرواشغال سرزمین های شان توسط((حکمرانان،ولسوالها وپولیسها)) پدران همین گروه گویا نوبه پا خاسته بودوهیچ شکی وجود ندارد که شدید ترازپدران شان عمل نکنند. 

اگرکه آزادی نداریم،آفتاب نداریم،اوکسیجن نداریم،آب نداریم،آب رونداریم عزت نداریم.

آزادی آفتاب است روشنایی است ،مکروب کش است جایی که آفتاب برود ضرورت به طبیب نیست،دزد درخانه نمی آید.چهره سیاه تاریکی محوه میشود.آزادی اوکسیجن است عنصرحیات است.اوکسیجن باعنصر مختلف خود هایدروجن مرکب میشود،آب میسازد،آب سیلان متحرک به سه حالت مایع جامد گاز،مایع به گونه باران از آسمان به زمین عادلانه می آید.درزمین فعالانه وعاملانه میرود..

زمین سبز میشود ودرخت به ثمرمیرسد.

با خبرباشید که امریکا بیرون میشود

دورازشرافت وکرامت انسانی ،سال ماه سنبله سال یک 1356 بود،دور ترازچخانسور،دریک دشت گذرما شد،دراطراف این خیمه ها به فواصل نه چندان دوراهمدیگر خیمه ها برپا شده بود اطراف این خیمه ها حیوانات بزوگوسفند دیده میشد.طبعن که هرخیمه سگی برای محافظت داشت.ازهمین خیمه ها سگ ها بطرف طورانفرادی وبعد درنزدیکی ما شکل دسته جمعی را به خود گرفت کل وپل فراوان که اوبجف واین بجف وهمان بجف.تصادفن دربین ما یک آدم ضعیف بی مورال بدورما وسگان به تعقیبش دورانی چرخ میخوردند. تصادفن همین رفیق بی موران با وسیلۀ که دست داشت طرفش گذارنمود.آهنگ(چرنگ چرنگ چرنگ) کرد.این سگها با شنیدن چرنگ ونگ ونگ ونگ هریک درجان هم افتادند ما ازمحل پا به فرغر گذاشتیم.باتجربه ازفرار انگلیس بعد ازهزشکست آموخته اند که چگونه مؤقتن فرار کنند.این مردم مظلوم به مرض اختلافات زمانی وقومی را چاق وچا ق تربساز خودا این ها درغیاب به مرض مدهش لسانی دچارمیشوند آنچنان خطرناک دچار کنترول آن تا به فاجعه می انجامد بعد ازان ساده بدون دردوسر بازگشت میکنیم.وپلان خودرا پیش میبریم.

به گفتارملا گوش کن

به کردارش نبین

به آن گفتاری که درآن  کلمۀ صدقه وخیرات تذکرنیافته باشد.فقط تذکررفته باشد که دروغ نگویید غیبت نکنید،حرام نخورید.صلۀ رحمی داشته باشید مهربان باشید.خاررا از سرراه دورکنید،درخت بنشانید که رهگذران درسایه اش بخوابند.

،سنگهای کلان را ازراه دورکنید.که درپای کسی نخورد،درسردریاها پل بشانید که مردم دوطرف دریا باهم نزدیک شوند.

بنام دین، بنام قوم، بنام تبار، بنام نژاد، بنام مذهب،بنام سمت ، بنام اکثریت واقلیت ایجاد کن بد اخلاقی را،رواج بده رشوت را توهین بکن ملت را.

بعد برایت می آورم دالر میکنم

اشپــلاق اشپــلاق اشپــــلاق

توباید اماده باشی به

چهارپلق چهار پلاق چهار پلاق

مگربه این شرط که شناخته میشوی

زن طلاق، زن طلا ق، زن طلاق

 

اخطار

اشرف غنی چون استخوان سیاه شده دربدنۀ کشورجا گرفته است.هرچه زود ترطبق هدایت جراح باید این قسمت سیاه شده گی قطع شود ورنه تمامی استخوان سیاه میگردد وکشوربه مرگ ابدی می پیوندد.

مسؤلان دولت مزدور

مسؤلان دولت مزدوردرنقش سرطان مغزفعالیت دارند تاقلب پرتپش(فعالیت پدستان)را به طورقطعی توقف بدهند.دست تبهکاران بین المللی برای قصابی وسلاخی کشورمان جهت کوفته کردن آزاد شود.

نعش پلید

نقش پلید درمقام بلند دولت مزدوربیگانه قابل قبول نیست.عملن با براندازی اختلاف میان مردم درنقش حیوان تبهکاردرفعالیت است.

نعش پلید این مزدور برسر شانه های مردم رنج دیده وعذاب کشیده خیلی ها وزنین است.مردم ما خسته شده اند ومانده این بارسنگین را انتقال داده نمیتو انند.باید این بارسنگین کثیف پلیدرا به دوربیاندازید.

نیازمند 

ما نیازمند پول پیسه ودالرنیستیم پدران باپاهای برهنه وشکم گرسنه جنگیدند خودرا زیبا ساختند زیبایی در آزادی است.زمانی که دارای هویت خود شدبم آنگاه همه درکنارهم برادروار برای آبادانی وطن خویش درکار مصروف میشوند.

آزردگی معاف

حرفی که مینویسم دلهاره میکند شکاف

چه کنم چاره ندارم که فرهنگ عیاران بیان حقیقت است.بالای این احزاب سیاسی راجسترشده قطعن حساب شده نمیتواند.اینها به منزلۀ گوسفندانی اند که قطار در آبخوردشمن علف میخورند وبعد ازخوردن علف به نفعشان نسشخوارمی کنند.

دین خدارا فروختند

وطن فروشان مارا فروختـــند

کفش وقبا وکلاه را فروختــند

ازمــــــره ازتـــــــوره وازاوره

نام انسان(آدم وهواره)فروختند

ازتن دختروپسروخواهرمپرس

ایمان مردم دین خدارافروختند

تفنگ وسیلۀ وحشت است درمقابل انسان

بهترین اسلحه برای دفاع انسان فهم اوست

خصلت عیاران نوین انقلابی جرأت اخلاقی است.بیان حقیقت است،بازبان،باقلم وارایه منطق وفهمیدن آن خیلی سلیس وساده باشیوه وطریق ادبیات عامیانه.

وطن پرستی

وطن پرستی یعنی عشق وعلاقه به پیشرفت ترقی،دفاع ازخودو آزادی وطن آگاهی ورشد بالندگی (سیاسی، اقتصادی،نظامی،فرهنگی قومی،ملی،مذهبی)آمادگی لازم برای حفاظت وفداکاری،حفظ هوییت وارزشها میباشد.

وطن فروش یعنی ضد وطن پرستی:

شعرازمیرزاده عشقی
یکی را ز تن جامه در دزدگاه
بکندند از کفش پــــا تـــا کلاه
پس آن گاه آن روز تا شب دویـد
به ویران دهی نیمه شب در رسید
بشــــد در سرای خداونــــد ده
که چیزی مرا ای خداونـــــد ده

که پـــــوشاند اندام خود این غلام
بد اندر دهانش هنوز ایــــن کلام
که آن خواجه خدمتگــــــزاران بخواست
بگفتا کنون کاین غلامی ز ماست
سحرگـــه به بازارش اندر بــــــرید
فروشیــــد و نقدینه اش آوریـــــد
چو آن بینوا این سخن را شنفت
سر از جیب حیرت برون کرد و گفت:

بگفتم غلامم که تن پوشـــی ام
نگفتم غلامم که بفــروشی ام...
دلم بس ز کردار آن خواجه سوخت
که ما را به نام غلامی فروخت
نوشتم مر این قصه را یادگـــار
که تا یاد دارد ورا روزگـــار

وطن فروشی: یعنی ضد پیشرفت ترقی،وتعالی کشور با دشمن پناه بردن وظیفه گرفتن بخاطرتخریب ارزشهای مادی ومعنوی وداشته های ملی ومذهبی وتخریب هویت(( تمامیت، آزادی وطن ورشد بالندگی سیاسی، اقتصادی،نظامی،فرهنگی قومی،ملی،مذهبی)آمادگی لازم برای همکاری به دشمن.

 تخریب لینهای برق وتلفون وتلگراف فابریکه جات مکاتب ومدارس،ومؤسسات فرهنگی،کشتن وترور شخصیت های ملی ومذهبی وروشن فکرآگاه،وراندن کادرهای فنی ومسلکی ازکشوروفروش وسایل نظامی ،تخریب وقطع جنگلات ،حفرمعدنیات وفروش آن به طورقاچاق دراختیار قراردادن ادارۀ کشور بدست بیگانه.

.

نان وطن فروش حرام است

نان وطن فروش حرام است. صحبت کردن با وطن فروش به معنی صحبت کردن همراه فاحشه است.درپشت سروطن فروش نمازخواندن روا نیست.لباس وطن فروش با آنکه ظاهرن پاک معلوم میشود.کثیف است.هرگاه چشمش به چشمت بخورد چشمت را کثیف میسازد.آوازش به گوشت برسد باید گوشت را تداوی کنی.

وطن فروش

بگویید که وطن فروش پست است رضیل است بی ناموس است ووووووووووووووووووغیره ازینها است.دردیوارها مثل تابلو آویرزان کنید.

وطن فروش وخاین بوطن را هرقدر با کلمات زشت ناموزون حتی خارج ازچوکات به آدرسش بگویید وبنویسید من میگویم که هنوزکم گفته اید.چراکه اینها عامل تباهی وبربادی وطن خانه وکاشانه وجرم وجنایت وفاجعۀ کشورمان وسرگردانی مردم ما درسراسر جهان گردیده اند.

بگویید که وطن فروش پست است رضیل است بی ناموس است ووووووووووووووووووغیره ازینها است.دردیوارها مثل تابلو آویزان کنید.

دزدان

یک روزگرگ سگ را دورازقریه دریک دشت باچهره ورشکست دید.ازش پرسید چه خبراست حالت ازدیروز بد تراست.پژ مرده لب وابرویت کشال چشمانت تراست.تورا ازگذشته به گونه دیگرمی بینم ازچشم کووازگوش کرمی بینم.زمانی درقریه گذرم میشود صدایت ازشوروفریاد درآسمان می پیچید.پشک ازتو میترسید وگریزمی کرد.گفت گناهم همین بود که مانع پشک میشدم موش ها درخانه راه پیداکردند.تمامی غله ودانۀ قروت صاحبم را خورد صاحبم عصبانی شد من تورا پاسبان گرفتم که مانع ازدزد شوی تودزدان ماهررا ره به جوال گندم کردی.بنآ تورا ازین به بعد درحریم قریه جایی نیست.

 

مارا به خط دیورند

مارا دیگـــربه خط دیـــورند کــــــــارنــیست

مردم من دیگراحتیاج به ســــــــــــردارنیست

این خط،استعماری است نام کشــــــــــــورم

قبول نکردن خط ونــام هردوعــــــارنیست

بسازجبهه آزادی رامن کنـــارت میجنــــــگم

لاف نزن درای میدان ضروربه گفتــارنیست

توکه این شعاربالا میکنی مزدورادیــم قــدیم

کشورم محتاج اداره توسط حیوان بیتارنیست

من خودرا تغیرداده ام

خودرا تغیرداده ام برای خود. نه برای دیگران،تغیردادن برای خود به معنی خود ارادیت مستقل بودن باثبات بودن با جرأت بودن برای یادگیری وخرد ورزی که مبدل شوم به حیث یک انسان مفید.

جمع شوید

برای اینکه انسان واقعی معرفی شوید جمع شوید.

جمع شوید به دورمن نه شما هریک بزرگتروجوان ترازمنید،شما جمع به دور آزادی(شعاراست)خواست هرعیاراست.به وجدان که عنصرذاتی درونی هرفرد(زن ومرد) که معرف انسان بودنش است.به دورهمین همه کلمه وجمله جمع شوید(وجدان های بیدار)درمجموع صداقت راستی ازهمه عمده فرهنگ عالی انسانی دستان پاک ودامن پاک ازآلوده گی.به دورهمین جمله جمع شوید.امانت را به سلامت نگه داشتن شیوۀ جوان مردها است.جملۀ نهایت زیبا که فراخورحال عیاران است.به دورهمین با معنی جمع شوید نه به دور(فرد).جمع شدن به دورفوق شمارا به حیث جریان سیال(آب پاک)مبدل می گرداند.پس شما آتش را خامش میسازید.درمسیرحرکت تان قبل برآن بگویید جای پای خودرا سبزمی گردانید.

شعارمن

ای وطن بی توهردم دلم تنگ میشود تنگ میشود

چونفس دردلم دک دک تکرار درتکرارآهنگ میشود

شعارمن من تبلیغ معنوی برای حصول بربادرفته

ارادۀ،مبارزان نستوه تبدیل به توتۀ سنگ میشود

نظام موجود

نظام موجود درحکم یک خیرات است

دیدم نزد خیرات خورکمردوقات است

بــــرای بدســـت آوردن ازبــــاد آورده

جنگ پانـــی پت وســـو منــات ا ست

چارۀ را باید سنجــید وبیــــرون رفت

بهترین راه کتلۀ عظیــــم ازذرات است

فرق نمی کند اگرکل وکــوروشل باشد

همه اش همـــوطنـــــم ازهـــرات است

هیچ کس حق نداردکه بگوید ایــــن وآن

یکی را دراز ودیگری میخ گرات است

حکم خیرات

نظــام سیاسی موجود درحکم خیرات است تقسیم دالر(سرانه)

بعدازختم خیرات هرکس میرود خانه کارها میشود خود(سرانه)

دیگ وکاسه وطبق همه جا تیت وپرک مگسها وسگان پی روزی

عاید نه مدرک نه کس پیدا نشودبنام وطن بخواندیکی ودو(ترانه)

یهود

فرهنگ من فرهنــــگ آریایــی است

فرهنگم رسم اجــــداد و آبایـــی است

صفــــات پنـــدار،گفتار،کردار«نیک»

ایران وعرب دست یهود کمسایی است

آنان که خاین بودند

آنانی کـه خاین بـــودند به وطن خـــود

ازمــن وتوجداشـــدند به دشمـن خــود

گاهـی از چپ گاهی از راست میکنـــند

بلند ازپشت ورخ  بـــرسردامــــن خود

مام وطن را درمعامله قراردادند سفلگان

کنون فروخته اند ازنام اسلام تـن خــود

آن قدربی مقداربی حیثیت گشته اند که

منحیث مرد ندارند آب رو پیش زن خود

 

دشمن مردم

هرکه بادارائیها مردم معامله میکند دشمن مردم است.آزادی،وآگاهی(آموزش) معلم وشاگرد دارائیهای مردم است.مکتب را دردادن،معلم را کشتن امربه کشتن خردمندان دشمنی بامردم است.

این فرمان ذریعۀ اشغالگران درکشورما علاقه مندان فراوان با پرداخت دالر خریدند وتطبیق کردند.ازین مسایل به طورعموم اشرف غنی ودارودسته اش بکلی خبرداشتند وبه حیث سخن وران ونطاقان دشمنان سرزمین ما سیاست اشغال گران را همگانی میساختند.

نظام موجود درحقیقت دشمن درجه یک مملکت ما است واشغال گر دشمن درجه دو.

هرآن شخصیت های دیروزوطنی ما که به حیث پرزه های ماشین این دشمن مردرا فعال ساخته اند ومیسازند به حیث دشمن مردم به حساب می شوند.    

مدت هفتاد سال

هیچ غربت مرا تسلیم به خود نکرد موفق شدم غربت را لگدمال کردم با خواندن مکتب خودرا سرمایه دار((آگاه)) ساختم.یگانه چیزی که مرا آزارمیدهد بی وطنی است.

بنا ان درمیدان مبارزه هم دست بالا دارم درهیچ دروازۀ بیرونی دق الباب نکرده ام و نمی کنم مدت هفتاد سال زندگی ام توام بارنج ومحنت خواری سپری شد.ولی اجازه ندادم نا امیدی را به خود،ازخدا فقط دو چیزخواسته بودم سرمایۀ خیلی ها عظیم،((همت وصحت مندی)).مراحل زنده گی را ازپایین ترین قشرجامعه((گاوچرانی،گوسفند چرانی،بیل باغ گندم کشتن وگندم دروی،بیل باغ وکندن جویها عمیق((کود سبز)) برای زمین دام شانی))تابه  سح متوسط زندگی جامعه افغانی ذریعه آبلۀ کف دست وعرق جبین خودکفا سازمان دادم.تابه امروزپول ازفردی قرضدارنیستم قرضدار های خودرا که ندارند بخشیده ام.درگاوچرانی وگوسفند مهارت کامل داشتم اگرکورد رشقه وشبدرمی چراندم کوشش می کردم که درخوردن مثل گوسفندان امریکایی زیاده روی نکنند بخاطریکه میکفند.زنده وسالم درخانه بازگشت میدادم. مگرچوپانهای امریکایی درگوسفند چراندن خیلی نابلد هستند ببینیم کوچه وپس کوچه وطن ازگوسفندهای کفیدگی بوی ناک شده است.باغ خودم را خودم بیل میزدم ویا ذریعه گاو قلبه میکردم.همین رقم درتمامی کارهای دهقانی بلدیت دارم وعملن انجام داده ام.شاید هیچ اززعمای سیاسی کشورم ازتوان عمل ازین کارها عاجز باشند.

آب بازخوب بودم دردریا ودرآبهای استاده،درعکاسی بعد ازاشتباهات یکی دومحفل عروسی دست بالا پیدا کرده بودم انسان اگرمبالغه نکنم برابر سه آدم کارمیکردم وخسته نبودم لحظۀ کسی بدون لب خنده ندیده است.

پهلوان نسبتن خوب بودم اگرکسی حمله فزیکی می کرد قادربه دفاع خود بودم.مکتب را خوب خوانده ام دررشتۀ معلمی خود ضعیف نبوده ام.درمیدان مبارزه هیچ گاهی دم نگرفته گرچه دریای امیرجان صبوری دم گرفته است من دم نگرفته ام.

مردم خودرا به صفت انسان شناخته احترام ودوست دارم.نمیخواهم بخاطر «کیک» جعفری را بسوزانم.آدم بی تمیز بی ادب خاین درهردین مذهب قوم وقبیل است.

عمده انسان کشورم مطرح است.کنون مطمع نظرمان آزادی کشوراست نه تصاحب قدرت، قدرت ازصلاحیت مردم است که درمدت زمانی برای حلقۀ به امانت میسپارد.

حادثه وشرایط زمان مردم را آماده ساخت تا قدرت را ازدست حاکمیت بگیرد دردست مجاهدین به امانت بسپارند.این مجاهدین امانت به سلامت نگه نکردند. دودسته این امانت را خایتانه دردست بیگانه تسلیم کردند.

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت