دوکتور سید احمد جهش
ازلجام گسیختگی غرب جهان می خندد
نویسنده : اندری وتچک
برگردان ازانگلیسی : دکتورسیداحمد جهش
گرفته شده ازمیدیا فورت، مارچ 25 .2017
چندی قبل یک رفیق آسیایی ام که درپاریس کارمیکند، برایم گفت :- " درین اواخر آنهمه وقایع سیاسی راکه دراضلاع متحده، انگلیس وحتی اینجا درفرانسه به وقوع می پیوندد تعقیب نمیکنم. چه ناگهان احساس میشود که همه غیرموجه وضیاع وقت است".
ده سال پیش چنین اظهاراتی غیرقابل تصورمینمود. درگذشته آنچه ازاضلاع متحده و(تااندازه کمتری ) ازانگلیس میرسید، درتمام جهان باترس ودقت تعقیب میشد.
اما مسایل ناگهان و سریعن رو به تغییرنمود. باوجود خصلت خشونتبارنظام جهانی طرح وساخته شده غرب که درطول سالها وقرن ها بالای نقاط مختلف جهان تحمیل گردیده است، بطورفزاینده تعداد کثیری ازمردم درآسیا، امریکای لاتین وافریقا نگران نبوده باتانی برسنگرمقاومت قرارگرفته وبرضد فساد وخودسری" نظم جهانی" طغیان نموده اند.
آیا اینهمه" به یکبارگی " رخ داد؟ یا درطول زمان یک سلسله عوامل تسریع کننده درکار بوده است؟
این واقعیت است که نگرانی مزمن وعمیق نمیتواند درمدت کوتاه برطرف شود.
مردمیکه به غلامی سوق شدند، تحقیرگردیدند وازترس مجبوربه اطاعت شدند. آنهای که مجبورگردیدند تابصورت متواتردرخوف وبی اطمینانی بسربرند، نمیتوانند وضع فکری خود را بدون یک ویا مجموعه ای ازعوامل مهم خارجی تغییردهند.
ازآنجای ایکه من بطورمتداوم درهمه براعظم ها و تقریبن درهمه مناطق جنگ زده کارنموده ام، برایم واضح شده است که تجدید روحیه غروروشجاعت که همین اکنون الهام بخش ملیون ها انسان تحت ستم گردیده است درحقیقت ناشی از اراده وموقف قاطع چندین ملت جسورومصمم اعم ازخوردوبزرگ میباشد.
افسانه ای قدرت مطلقه ای امپراتوری معروض به ضربا ت شدید گردید. اسطوره ای شکست ناپذیری کاملن معدوم نه شده، اما اقلا کسر برداشته و سخت مجروح شده است.
دروازه زندان مخوف شروع به درزکردن نموده اماسقوط نکرده است. شکستگی ها وسیع است؛ تا شعاع افتاب درون دخمه های تاریک وهراس انگیزکه محل بود وباش ملیاردها موجود بدبخت ودرهم کوبیده شده است بتابد.
بعضی ازقربانیان فوری به پا برخواستند، نه چندان زیاد، بل بعضی ها.
دیگران سرخودرابه امیدی بلند کردند؛ اما هنوزدرزمین حقارت درزنجیرولرزان افتاده اند. آن روشنی ضعیفی که تنها به داخل دخمه ها تابید، حقیقتن خیلی روشنترازآن بود که بسیاری ازمردم درتمام عمرشان تجربه کرده بودند وبه قدرکافی قوی بود تاجرقه های شگرف ودرخشان امید را تحریک نماید.
به استثنای چندعقب نشینی موقتی ( مانند برازیل وارجنتاین ) اکنون ائتلاف ضدامپریالیستی بیشر ازهروقت دیگر استواربوده بصورت مصمم ودوامدار توسعه می یابد. و این یک امر بدیهی است که برنده میباشد.
این یک حقیقت است که "ائتلاف رنگین کمان" ممالک، خورد و بزرگ، "سرخ" و"گلابی" وحتی سبزدارای عامل متحد کننده، وجه و تصمیم مشترک می باشند تا نگذارند توسط امپریالیزم ونیوکلونالیزم غرب کنترول گردند.
کیوبا درطول ده ها سال به مقابل امپراتوری استادگی نمود. حتی بعدازشکست بلاک شوروی وعدم مراعات توافقات کیوبا وشوروی توسط رژیم جنایتکار یلتسین مردم کیوبا هیچگاه تسلیم نشدند. زیرا ازیک طرف اکثریت ایشان ازاعماق قلب خود به سوسیالیزم وانترناسیونالیزم باورداشتند؛ وازجانب دیگر متیقن بودند که امپراتوری غرب اخلاقن فاسد ویک هویت نا مشروع است که به مقابل اش مقاومت باید کرد.
کیوبا یک کشور کوچک ونسبی غریب، به تمام جهانیان نشان داد که اگرامپراتوری نیرومند، بیرحم وددمنش است، اما شکست ناپذیرنیست ومیتوان بمقابلش قدعلم نمود. هیچ علتی وجودندارد که یک نفرجرئت وشهامت واندیشه یک جهان بهتر را نداشته باشد. و چرا یک نفرنباید برای آزادی واقعی مبارزه نکند وبرنده نه شود!
کیوبا الهام بخش برای همه جهان شد. انقلاب شجاعانه اش فقط چند میل ازسواحل اضلاع متحده بوقوع پیوست. بزودی بعد ازآن معلمین ودوکتورانش به تمام نقاط جهان رفتند. به انتشارخوشبینی، همبستگی ومهربانی پرداختند. انقلابیون قهرمان شان به جنگ وحشی ترین اشکا ل استعمار رهسپارکانگو، انگولاونامیبیا گردیدند.
با تلاش اوباما جهت نفوذ بر اراده مرد م کیوبا، خیلی ازدشمنان با بدبینی شروع به پیشگویی نمودند. " اکنون کیوبا سازش نموده انقلاب خودرا خواهد فروخت". اوهیچگاه چنین نکرد. من سال گذشته در کیوبا به جزیره ها سفرنمودم. به دهات رفتم. با مردم درهاوانا، گوانتانامو، وسینیاگو دی کوبا صحبت داشتم. هیچکس آماده نبود که سازش کند. یک ملت خیلی ها تحصیل کرده. کیوبا از ورا، نیرنگ ودروغ امپراتوری را دید. حالا دگر تقریبن هیچ کس از" سازش کیوبا " صحبت نمیکند ساده به خاطرآنکه کدام تا ( سازش) بالای میز وجود ندارد.
چین یکی ازتمدن های بزرگ وکهن مرحله وحشتناک تحقیر، تفرقه، اشغال وتاراج توسط غرب را ازسر گذشتانده که هیچگاه نه فراموش میکند ونه می بخشد.
اکنون دولت کمونست چین واقتصاد مختلط اش تقریبن درتمام حصص جهان ازاوقیانوسه ( ممالک جنوب شرق آسیا. مترجم ) وامریکای لاتین گرفته تاشرق میانه ومخصوصن افریقا کشور ها را کمک مینماید تازنده بمانند وبه پای خود ایستاد شوند.
باوجود تبلیغات زهراگینی که توسط غرب استفراغ میشود (یک تعداد مردم دراروپا وامریکای شمالی که معلومات شان راجع به چین وافریقا نزدیک به صفراست، عادتن مطمین میگذرند. درمورد ارتباط چین با ممالک فقیرقضاوت بدبینانه میکنند. قضاوت ها بصورت استثنائی به اساس دروغها وساخته کاری های وسایل اطلاعات جمعی غرب صورت میگیرد). چین درتمام کره زمین احترام واعتماد بیشتری کسب مینماید.
اکنون خلق چین وحکومت شان با استواری برضد امپریالیزم غرب ایستاده اند. آنها هیچوقت اجازه نخواهند داد تا گذشته ی ننگین ومحنت بار دوباره بازگشت نماید.
غرب این ملت نیرومندوخوشبین راتحریک نموده و وادار به یک جنگ وحشتناک میسازد.
چین خواهان هیچ نوع برخورد نظامی نبوده صلح دوست ترین ملت بزرگ در زمین است اما یک چیز واضح است که اگربیشترتحت فشار قرارگیرد سازش نکرده، جنگ خواهد کرد.
درسالهای اخیر به همه کنج وکنار های چین سفرنموده وبا تعداد زیاد ازچینائی ها صحبت کرده ام. یقین دارم که اکنون زوررا بازورجواب خواهند داد. این نوع قاطعیت، ممالک دیگری از سیاره ما را امید میبخشد .
پیام واضح است؛ غرب دگرنمیتواند مانند سابق آنچه را که بخواهد عملی نماید. ورنه یا به دلیل ویا به زورتوقف داده خواهد شد.
روسیه نیز دوباره آماده شده و عظیم وخشمگین درکنار چین ایستاده است.
به " نووسیبیرسک" یا "تومسک"، به "خاباروفسک" یا "ولادیوستوک " ویا "به پتروپاولوسک درکمچاتکه بروید وبا مردم روسیه صحبت بکنید! بزودی در خواهید یافت که غرب دگرتقریبن نزدهیچ کسی احترام واعتبارندارد.
در طول تاریخ روسیه مورد حمله وتاراج غرب قرارگرفته و ملیون هاوده هاملیون مردمش قتل عام شده است . اکنون قراریکه بعضی هافکرمیکنند مورد حمله قریب الوقوع قرارخواهدگرفت.
مانندچینائی ها، روسها نیزنمیخواهند بیشترازاین سازش نمایند.
گفته ای سابقه روسها یکباردیگراحیاشده است. اولین را الکساندر نیفسکی( شهزاده وسپهسالارروسیه قرن سیزدهم. مترجم) اظهارنموده بود:
بروید ودرسرزمین های بیگانه بگوئید که روسیه زنده است! آنهایی که نزد ما به صلح میآیند چون مهمان استقبال وخوش آمدید گفته میشوند. ولی آنهایی که با شمشیربه دست میایند، باشمشیرکشته میشوند. روسیه بدین موقف استواروماهم همیشه استوارخواهیم بود.
درروسیه وهمانطوردرچین وتعداد زیاد دیگری ازملتهایی که ذریعه یغماگران غرب به خاک یکسان شده اند، هیچ چیزوهیچکس فراموش نه شده است، بل چنین فکرمیشود که حافظه ها برای یک زمانی غش کرده باشد که هیچوقت نمکند. شمانمیتوانید یک سرزمین را آتش بزنید، شهرها را تخریب کنید، مزارع رابسوزید وبازقیافه شخصی را به خود گیرید که گویا ماموریت اخلاقی دارید .
طوریکه درچیلی میگویند" عدالت وقت میخواهد اماحتمن میاید ".
ایران درطول تاریخ معاصرچندمرتبه موردتجاوزخارجی قرارگرفته است. حکومت دیموکراتیک، مترقی وسکولر محمدمصدق توسط کودتای 1953 سی آی ای ازپای درآورده شد. به تعقیب آن رژیم هیولائی شاه طرفدارغرب نصب شد. بعدا جنگ وحشتناک وتجاوزعراق با پشتبانی کامل غرب رخ داد که باعث تلفات صد ها وهزران انسان گردید. ازآن ایام ایران ازقتل های هدفمند دانشمندان اش توسط (غرب واسرایل ) وحمله های تروریستی حمایه شده ازخارج رنج میبرد وبه عوض آنکه به زانودرآید وعفوبخواهد ایران سرکشی نموده غرب را به مبارزه می طلبد.
درچند مورد هرآنوقت که تحریک شده است کشتی های جنگی خودرا به آبهای بیطرف نزدیک سواحل اضلاع متحده فرستاده تجدید تعهد مینماید که اگرموردحمله قرارگیرد برای دفاع ازخاکش آماده میباشد.
ایران همچنان همبستگی خودرا باممالک امریکای لاتین به نمایش گذاشته عملا باهمه حکومتهای انقلابی آنجاازنزدیک کارنموده است. درموقع بحرانی با متانت درکنار ونیزویلا استاده با اعمار خانه های رهایشی در کاراکا س کمک نموده است.
هیچ کس درامریکای لاتین هچوقت فراموش نخواهد کرد که چطورریس جمهورسابق ایران محمود احمدی نژاد به کاراکاس آمد تا درمراسم جنازه دوستش رهبرونیزویلا هوگوچاوزاشتراک نماید. دراثنای یادوبود مادرسا لخورده هوگوچاوزباچشمان گریان ناگهان با احمدی نژاد روبروگردید ، احمدی نژاد با شکستن قواعد دینی یک مملکت شیعه که اوازآن نمایندگی میکرد اورانزدیک قلبش به آغوش گرفت تا آرام گردد. این لحظه بیانگریک واقعیت ساده وقوی بود وآن اینکه همه ما انترناسیونالیست ها وانتی امپریالیست هادراین سیاره برای بقای بشریت مبارزه میکنیم. زیاد است آنچه مارا به هم نزدیک میسازد نظربا آنچه مارا ازهم جدا میکند.
وقتی ما بردیم وما خواهیم برد، جهان میتواند زبان مشترک خودرا پیداکند. غرب با ایجاد دشمنی و بی اعتمادی بین ما همه ازطریق اخباردروغین واراجیف میخواهد مارا ازهم متفرق سازد. اما ما بازی هایش را میدانیم ودگر صفوف خودرا نخواهیم شکست. غرب واضح درباخت است اومیداند وسراسیمه است.
من راجع به جمهوری دیموکراتیک مردم کوریا وآنکه چطور شامل لست منفورترین ملت روی زمین گردیده است زیاد نوشته کرده ام. این یک واقعیت پذیرفته شده است که کوریای شما لی درطول ده ها سا ل نسبت به کوریای جنوبی دیموکراتیک ترومتمول تربود. یکجا باکیوبا واتحادشوروی وتا اندازه ای باچین اقدام به پیشبرد پروژه عظیم بشردوستانه نموده وبا قبول قربانی ها ومصا رف هنگفت تقریبن تمام قاره افریقا را آزادنموده؛ دوکتوران ومعلمین اش وظایف بشر دوستانه خودرا درتمام نقاط ویران جهان اجراکرده اند.
درجنگ 1967 مصرواسرائیل، پیلوت های کوریای شمالی جت های جنگی نوع میگ مصری رابه مقابل اسرائیل به پروازدرآورده اند. این حقایق به وسیله پروپاگند غرب به فراموشی سپرده شده است. اما واضحن علت انست که چرا جمهوری دیموکراتیک مردم کوریا رانده شد؛ درتنگنا قرارداده شد و مورد تعزیرات بیرحمانه ی اقتصادی قرارداده شد. ومجبورساخته شد تا طوری عمل کند، چونانیکه در بیست سال اخیر عمل نموده است. کوریای شمالی هیچگاهی تسلیم نشده وتسلیم نخواهد شد.
ونیزویلا برای سالهای متمادی پاسبان وقوه محرکه انقلاب بلواری، انترناسیونالیزم وهمبستگی امریکای لاتین بوده از کودتا ها، تحریم های اقتصادی، دسایس وجنگ تبلیغاتی وحتی حملات تروریستی مخالفین تقویه شده ازخارج جان به سلامت برده هچگاه تسلیم نه شده است. ونیزویلا زخمی شده است اماهنوز زنده است.
فقط چندروزقبل من بایک هیات پارلمانی ایتالیا که متشکل ازنمایندگان " جنبش پنج ستاره " بود وتازه ازکاراکاس برگشته بودند صحبتی داشتم نتیجه گیری آنها ساده بود گفتند بدترین وضع سپری گردیده است.
جهان این رامیداند که ونیزویلا، کوریای شمالی و کیوبا هرگزسقوط نمیکنند. باوجود خنجرهاییکه به پیکرشان زده شده است، دردی را که ازتحریم ها، کودتاها واعمال تروریستی غرب وامپراتوری شیطانی اش تعمیل گردیده است، احساس مینمایند .
واضح وروشن است که غرب درمقابله اش باایدولوژی بشردوستانه توام با سرسپردگی واقعی، اراده قاطع، شجاعت وعشق به وطن عا جزوناتوان است .
جهان نظاره کرده نتیجه گیری میکند
من درمورد سوریه نوشته، "الیپو" را با ستالینگراد قرن بیستم مقایسه نمودم. این است جاییکه رسیزم، تروریزم، پایین ترین اشکا ل امپریالیزم غرب ( اعما ل ننگین نوکران منطقوی) همه قاطعن تجمع نموده اند. قیمت گزاف وپیام روشن است.
مردمیکه وطن خودرادوست دارند باتمام قلب شان به مقابل همه نابرابری میجنگند و برنده میشوند. مخصوصا وقتی دوستان ورفقای قابل اعتماد درکنارخود داشته باشند.
یک روزی جهان ازمردم سوریه زیاد وبطور شایسته تشکرخواهدکرد. یک روزهمه چیزدرک خواهدشد. یک روز، شاید بزودی.
این بزرگترین لحظه ای تاریخ بشر است؛؛؛ شاید بزرگترین. که بدون اعلام انقلاب های بزرگ وشلیک توپ ها وراکتها بسررسیده است. همه چیز به شکل تنظیم شده ومصرانه به سرعت رخ میدهد.
بزرگترین مغزهای روسی، چینائی امریکای لاتین ودیگرنقاط جهان با بیقراری شب وروزکوشش میکنند تا تعیین نمایند که کدام واقعیت جهان وتمدن مارابه چنین زوال مزخرف کشانیده است. جواب ساده وپوست کنده اینست که امپریالیزم غربی ( نظامی، اقتصادی،فرهنگی وتعقلی ) ، استعمارواستعمارنوومشتقات هراس انگیز مجموعه ای ازعناصرفوق الذکربه مثابه ای دسته ازاشکا ل وحشیانه کپیتالیزم محسوب می گردد. همزمان اشکا ل نوحکومت، اقتصاد وسیستم های اجتماعی یک مراتبه دیگرپلان میشود.
ستراتیژست های کشور هاییکه نمیخواهند تابه مقابل تروروحشیانه غرب که مسئول صدها ملیون قتل وتخریب روال زندگی میلیارد ها انسان اند، زانوبزنند، پلان میکنند که چطورازممالک خود واز جهان دفاع نمایند.
یک باردیگرجهان مشغول کاراست! سنگرمیسازد. مردم راتربیه نموده آنها را برای آخرین نبرد به مقابل فرهنگی که درطول قرن هاسیاره ماراشکنجه نموده است آماده میسازد. این لحظه بزرگ امید وتجدید شوروشوق است.
البته ازپایتخت های غرب همه چیزافسرده ومایوس کننده به نظرمیرسد. درآنجا هیچنوع امیدی وجود ندارد. من کاملا موافقم برای آنهاامیدی وجود ندارد...
منطق وفلسفه ایکه اروپائی ها ومردم امریکای شمالی جهت تجزیه مسایل جهان به آن عادت کرده اند به بن بست رسیده است.
بلی این است ختم فلسفه ویا طوریکه آنها میگویند " ختم تاریخ ". من کاملا موافق ام؛؛؛ این است ختم فلسفه وتاریخ شان.
ازاین سبب است که مطالعه اخبارانتخابات واعلامیه های سیاستمداران غرب چیزی نیست جزضیاع وقت و جها ن این را بیشتروبیشتردرک مینماید.
حقه بازی های جدید شان درواقع بسیارکهنه است. تمام سیستم شان منسوخ یا تاریخ گذشته است. اقلا یک صد سال قبل باید کنارگذاشته میشد. تنها بربریت وستمگری اش باعث شده که زنده بمانند. بزودی خواهند رفت.
دراین روزها روبروشدن با ساکنین غرب مشابه روبروشدن باآن زامبی هایی( مرده های متحرک .مترجم ) است که درزمان جنگ عمومی دوم درجرمنی نازی زندگی میکردند. وقتی جنگ به پایان رسید تعداد زیاد آنها از کوچه ها گذشته، عباراتی راتکرار میکردند که " مانمی دانستیم " " ما نمی فهمیدیم ".
تبلیغات نازی وتبلیغاتیکه درغرب ومستمرات بکارمیرفت (طوریکه نوام چامسکی ومن درکتاب خود " درمورد تروریزم غرب" تعریف نموده ایم ) ریشه مشترک داشته دارای تهداب و درنظرداشت مشترک اند. وقتی شستشوی کامل مغزی مردم مطرح باشد هردوخیلی ها موثراند.
تعقیب آخرین فصل لجنزارامپریالیست وتوربوکپیتالست غرب خجالت آور وضیاع وقت است.
اضلاع متحده واروپا هردوازیک رشته امراض تباه کننده عقلانی طوریکه بعد ازجنگ دوم جهانی توسط روانشناس بزرگ سویسی "کارل گستف"، «جنگ » مشخص شده است رنج می برند.
درگیری زیاد بااعمال پتولوژیک، مطالعه وتحلیل وتجزیه آن بطورمتداوم میتواند دماغ یک شخص سالم را نیزخراب وافسرده بسازد.
دگرچیزی برای دانستن باقی نمانده است.صدهامیلیون قربانی درتمام نقاط جهان ازخود سخن میگویند.
یگانه موضوع معقول این است که:
چطوراین وحشت رامیتوان هرچه زود توقف داد؟
چطورباید بشریت رامجال داد تا به الگوی طبعی انکشاف وتکامل تدریجی خود برگردد؟
من به مجازات، محاکمه ودیگروسایل تهدید واشاعه ترس عقیده ندارم وهم برایم اهمیت ندارد که غرب تاوان همه آنچه که به جهان تحمیل نموده میپردازد یاخیر. من فقط میخواهم که برای ابد توقف کند.
من خیلی سعی خواهم نمود تاتوقف داده شود. وهمین طور دیگران.
وجهان میبیند وناگهان ازچیزیکه میبیند حظ میبرد.
ناگهان بیشتروبیشترمردم شجاعانه به رژیم جهانی میخندند. البته نه درپاریس ولندن ونیویارک ( اینجا آنها میترسند وحتی بیشترازگذشته فرمانبردار اند )، بلکه درخارج . بلی!
مردم در همه براعظم ها میخواهند که ببینند وبشنوند که دیگران چه میکنند وماچه میکنیم. نه آنچه امپراتوری واوضاع روانی اش تولیدمیکند.
آنها میخندند و با بیحوصله گی منتظراند که یک روزنو ویک سال نوچه میاورد. آنها انتظار یک شروع نوواقعی را دارند.
****
اندری وتچک : فیلسوف، ناولیست، فلمساز، وژورنالست مححق است که به 140 مملکت سفر نموده اکثر جنگ ها وکشمکش ها تحت پوشش اوقرارداشته است. مترجم
http://www.4thmedia.org/2017/03/the-west-is-becoming-irrelevant-the-world-is-laughing/
10 اپریل 2017 میلادی