بصیرهمت

بصیر همت

مانچستر- انگلستان

اپریل - 2017

پاکستان و مناطق قبايلی

 

ایا پلان جدید پاکستان در جهت توسعه و تحکیم حاکمیت دولتی در مناطق قبایلی تحقق خواهد یافت

طی هفتاد سال بعد از استقلال پاکستان دموکراسی در این کشور مسیر نا همواری را پیموده است. مگر پاکستان با تصمیم اخیرش در مورد اینکه مناطق جنگ زده قبایلی پاکستان را با ایالت خیبر پشتونخواه که بنام ایالت سرحدی شمالغرب نیز یاد میگردد ادغام نماید ، گام بهتری در جهت تامین دموکراسی بر داشته است.

در صورتیکه این تصمیم پاکستان بعد از تایید پارالمان این کشورمورد اجرا قرار گیرد و قانونمند گردد، این مناطق کوهستانی پر از اشوب و نا امن و همسرحد با افغانستان، در تحت یک اداره واحد در خواهد امد.رهبران انتخابی جای سران قبایل را خواهند گرفت. قوانین عدلی و قضایی حاکم در سراسر پاکستان جایگزین مقررات سنتی قبیلوی خواهد گردید و ملیشه های قبیلوی با پولیس محلی تعویض خواهد شد . مطابق سروی اخیرا اعلام شده این پلان پیشنهادی دولت پاکستان مورد حمایت اکثریت وسیعی از مردم پاکستان قرار گرفته است. و مرد م محل نیز در این ساحات قبایلی خوشحال بنظر میرسند.

این تصمیم دولت پاکستان میتواند راهی را برای مردم این مناطق قبایلی هموار سازد تا بحیث شهروندان قانونمند پاکستان حقوق و امتیازات شهروندی شانرا در یابند، نماینده گان خود را مستقیما انتخاب نمایند ، قوانین جاری پاکستان مانند سایر شهروندان این کشور بالای مردم این مناطق مورد اجرا قرار گیرد. مردم مناطق قبایلی با قبول قوانین شهروندی پاکستان و الحاق شان به یک اداره واحد در ایالت خیبر پشتونخواه ، میتوانند ازادارات عدلی و قضایی پاکستان ادعای جبران خسارات منازل مسکونی شانرا که در نتیجه بمباردمانها و جنگ با تروریزم خساره دیده اند و یا کاملا تخریب شده اند ،نمایند. حقوقی که مردمان این مناطق تا هنوز از ان بهره مند نیستند.

در صورتیکه این تصمیم دولت پاکستان از جانب پارالمان این کشور مورد تایید قرار گیرد، تشکیل یک اداره واحد و ایجاد تغیرات قانونی در جریان پنج سال عملی میگردد.

مناطق قبایلی بطور اشکار در پاکستان بنام "سرحد وحشی"و یا "مناطق ملیشیا"نامیده میشود. ساحات که در ان قوانین و مقررات دولتی وجود ندارد و زنده گی کمتر قابل توجه است. نفوس این ساحات قبایلی بنا بر نبود سرشماری طی چند سال اخیر (پاکستان از سال 1998 به بعد سرشماری نداشته است)دقیقا معلوم نیست، گرچه برخی راپور ها نفوس این مناطق را در حدود 4.5 ملیون تخمین می نمایند. بیش از 70 فیصد از مردمان ساکن این مناطق در فقر زنده گی می نمایند. فیصدی سواد برای زنان در حدود 7 فیصد و برای مردان در حدود 45 فیصد است .بنا بر احصاییه دیگر ، فیصدی سواد زنان در 2014، 13% ارایه شده است. در حالیکه فیصدی سواد در سطح ملی در پاکستان 43% برای زنان و 70% برای مردان ارایه شده است .  رقم مرگ و میر کودکان در سطح با لا قرار دارد. گرچه در این ساحه قبایلی، در  برخی شهر های چون میرامشاه ،سدا و پاره چنار فابریکه های تولیدی بوت و نساجی، تولید چشمگیری دارد که در سراسر پاکستان از این تولیدات استفاده بعمل می اید.

امپراطوری بریتانیا بطور رسمی در 1901 ایالت سرحدی شمالغرب پاکستان را درتحت  کنترول و سازماندهی هند بریتانوی قرار داد، مگر این مناطق از سالهای 1930 به بعد  با عملیات های نظامی اداره میشد و بحیث منطقه حایل و سپر دفاعی در برابر خطر مداخله و تهاجم روسها، افغانها و سایر یاغیان از این مناطق استفاده میشد. ستراتژی دقیق بریتانیا در این مناطق سوزاندن محلات و بمباردمان قریجات و شهرک ها در برابر جنایات منحصر به فرد بود.

از سال 1880 به بعد بریتانیا بمنظور شناخت احساسات و طرز تفکر یکایک از افراد این منطقه سرمایه گذاری زیادی را در نقشه برداری و سروی این منطقه نمود .

وینستون چرچیل ، نخست وزیر انزمان بریتانیا، در کتاب خویش تحت عنوان " داستان نیروی میدان ملکند"، که داستان جنگ بر علیه قیام 1897 پتانهای این منطقه قبایلی را به تصویر میکشد ، ساکنین این منطقه را که در امتداد این سرحد سیاسی قرار دارند " مردمان وحشی" که "مجذوب بیرحمی ، وحشت و تعصبات کور کورانه "اند، میداند  که "به اسانی خرید و فروش میشوند و زنان و دختران شانرا دایما در برابر تفنگ مورد معامله قرار میدهند.". متاسفانه چنین اظهاراتی و چنین احساسی تا هنوز بدون هیچگونه عکس العملی و جروبحثی مورد قبول قرار گرفته است.

جنگ تقریبا 40 ساله در افغانستان ، ایدیای خاص را در مورد مفهوم " قبیله" در مناطق قبایلی پاکستان بوجود اورده است. مناطق قبایلی که زمانی بیز و پایگاه عملیاتهای نظامی پاکستان و امریکا در برابر اتحاد شوروی بود ، بعدا به مرکز و یا بیز فعالیت ملیشیایی طالبان افغانی و پاکستانی بر علیه پاکستان و امریکا مبدل گردید، که جغرافیای خارج از حاکمیت قانون پنداشته میشود. جنگ دوامدار در افغانستان مناطق قبایلی پاکستان را به ذخیره گاه سلاح ،سیل پناه  جویان و رشد بنیاد گرایی تبدیل نموده است .

پاکستان مناطق قبایلی را تا کنون بحال خود شان گذاسته است و همان تجربه بریتانیا را  در این مناطق ادامه میدهد .رییس جمهور پاکستان یک نماینده و اجنت سیاسی خویشرا در این مناطق میگمارد تا قدرت حکومت مرکزی را در این ساحات تمثیل و حفظ نماید، خود قاضی، داور و یکه تاز نظم و قانون است. مگر مسیولیت در برابر مردم ندارد.

جنگ بر علیه تروریزم این منطقه را به ساحه کنترول و نظارت وسیعی از قرار گاه ها و ستیشن های پولیس تبدیل نموده است .از زمان اغاز عملیات ارتش پاکستان در 2014 ،بر علیه ملیشاها در این منطقه و حملات دوامدار و ناگهانی هواپیماهای بدون سرنشین امریکا بر مناطق مسکونی قبایلی ، ملیون ها تن از ساکنین قرا و قصبات در این ساحه بی خانمان شده اند و مجبور به ترک منازل مسکونی خویش گردیده و به پشاور اسلام اباد و کراچی پناه گزین شده اند.بر اساس راپور دولت در 2016 در اثر عملیات های که طی دهه گذشته در این مناطق صورت گرفته بعه تعداد 67000منزل مسکونی تخریب گردیده و 27000 تن از افراد ملکی تلف شده است.  البته عملیاتهای نظامی ارتش پاکستان در میان قبایل از حمایت وسیعی در داخل پاکستان و در امریکا از حمایت دولت امریکا بر خوردار است.

دولت نواز شریف تصمیم دارد تا نظم و مقررات بازمانده از دوران استعمار را با برخی تعدیلات ،در میان این قبایل در چوکات قانون تنظیم نماید. طوریکه با ایجاد این سیستم جدید اداری " رهبران قبایل" بررسی و قضاوت در امور جنایی و مسایل شهروندی داشته باشند و بر خلاف سایر مناطق پاکستان، در مناطق قبایلی شورای قبیله مانند هیات جوری یکجا با بازرسان و دادرسان فدرال عمل خواهند نمود تا برای شورا و رهبران قبایل  ویا بعبارت دیگر برای "ذهنیت قبیله" شکلبندی قانونی دهد.

با اجرای این تصمیم دولت پاکستان ،برای بار نخست افراد مسکونی مناطق قبایلی پاکستان خواهند توانست از حقوق خود مانند سایر شهروندان پاکستان در برابر دولت دفاع و حقوق شانرا مانند سایر شهروندن پاکستان از دولت مطالبه نمایند .و برای بار نخست پاکستان به این مناطق به دیده بخش جدایی ناپذیر و کامل الحقوق ملت خود ببیند و برای اینده امیدی باشد که تمام پاکستانی ها بدون تبعیض عقیده،مذهب و نژاد و جنسیت بحیث یک ملت واحد در کنار هم و باهم زنده گی نمایند.

ارقام بیانگر اینست که طی 12 ماه گذشته وضع تجارت و در امد ملی در این کشور، پاکستان، رو به بهبود است. مشکل کمبود برق که مشکل عمده برای زنده گی روزمره مردم و دستگاه های تولیدی در این کشور است و پاکستان روزانه کمتر از 12 ساعت برق داشت، حالا این کمبود روزانه به 6 تا 8 ساعت تقلیل یافته است. دولت تصمیم دارد تا زمان بر گذاری انتخابات ملی سال اینده این کمبود راکاملا بر طرف سازد.پاکستان قدم دیگری نیز در جهت بهبود بر میدارد، در چند ماه اینده سر شماری نفوسش را اغاز مینماید که از سال 1998 تا کنون سرشماری نداشته است . در حدود 90000سرباز و 200000تن ازکارمندان و شهروندان این کشور جهت اجرای این وظیفه بسیج شده ا ند تا  سرشماری دقیق این کشور 200 ملیونی را تکمیل نمایند.

در پهلوی این همه عنا صر مثبت، امنیت و توسعه اقتصادی و تحقق دموکراسی در این کشورهنوز هم به دشواری ها و کمبودی های زیادی رو برو است. حملات تروریستی، بمباردمانها، قتل، ادم ربایی و تسلط کامل ونفوذ گسترده ارتش پاکستان و ای اس ای در همه عرصه های زنده گی مردم  ، از جمله رسانه های اجتماعی ،ادامه دارد . پایان

 

 


بالا
 
بازگشت