هدايت حبيب

 

حمله برخداپرستی خداپرستان در خانهٔ خدا!

دیشب مورخ ۱۵ جون ۲۰۱۷ در حوالی بین ساعت ۸ و ۹ به مسجدی الزهرا در غرب کابل حملهٔ انتحاری و انفجاری ای از طرف تيکه داران دين و دالر( طالبان یا داعش) صورت گرفت و از خود کشته و زخمی ای به جا گذاشت. یعنی افغانها در خانهٔ خدا هم امنیت ندارند.

در اینجا می خواهم به واقعیتی اشاره کنم که شايد مورد ذوق وعلاقه ی بسیاریها قرار نگيرد. ولی بیان حقيقت و ابراز نظر هموطنان عزيز در بارهٔ آن، ضرورتی است که مردم ما در اوضاع و احوال کنونی به درک آن نياز مبرم دارند.

هرگاه ما تصميم دريافت فاکتها و حقايق مربوط به جنگ دست کم چهل سال ميهن ما را داشته باشيم؛ و دست يابی به سر نخ اين گره کور را از نخستين رويدادهای خونبار کودتای سال ۱۳۵۲ دوران زمامداری سردار محمد داوود خان آغاز نماييم؛ آنگاه بصورت بسيار روشن حقايق را درمی يابيم و بحکم وجدانهای مان با خود و مردم مان می گوييم  که مگر اين مجاهد، القاعده، طالب و داعش از جانب خداوند از آسمان نازل شدند و يا از طرف امریکايی ها، انگليسها و مزدوران عربی و منطقه يی آنان به منظور بدست آوردن منافع غارتگرانه ی شان از طريق تسلط به منابع سرشار طبيعی قاره ی آسيا؛ بسيج، متشکل، مسلح و فرستاده شدند.  به همگان مبرهم و آشکار است که ايالات متحده ی امريکا و متحدينش مجاهدان را به غرض اخذ انتقام از شوروی سابق و تحقق اهداف درازمدت بعدی شان سازمان دادند که موفقیت بیشتر از انتظارشان را بدست آوردند؛ یعنی، اتازونی هم انتقام ویتنام را گرفت وهم سرزمين شوروی به ۱۵ جمهوريت متلاشی گرديد وهم مونوپولهای چپاولگر امریکايی یکه تاز جهان شدند.

مثال اين يکه تازی غارتگرانه را در اخبار ديروز و امروز توجه کنيد!

ترامپ در سفرش به عربستان از چند کشور عربی تقاضای خريد  به ارزش ملياردها دالر سلاح را از کشورش نمود. ديگران امر بادارش را قبول کردند؛ تنها دولت قطر معذرت خواست. فردای آن دولت قطر را متهم به حمايت از تروريسم و داعش کرده به کشورهای عربی دستور داد تا کشور قطر را به اين اتهام تحريم اقتصادی کنند و تهديد به جنگ و لشکر کشی نمايند. چون دولت قطر تاب مقاومت را نداشت، امر ايالات متحده را قبول نمود؛ همينکه قرارداد (۱۲) مليارد دالر خريد هواپيماهای جنگی را با امريکا عقد نمود، همگی سکوت کردند، ديگر نه موضوع حمايت از تروريسم بود ونه کمک به طالب و داعش

همينگونه ايالات متحده امريکا القاعده را ایجاد کرد تا همه فُنده منتالیستهای عرب را در چوکات آن جمع کند و به پاکستان انتقال دهد تا هم اسراییل از شر آنها نجات يابد و هم به تنظيم های جهادی ساخت پاکستان و خودش غرض اشتعال جنگ دوامدار در افغانستان کمک کند. این آرمان امریکا هم برآورده شد. جمهوری دموکراتيک افغانستان از قدرت دولتی و انجام خدمت به مردم مستضعف افغانستان که خدمات آن دولت طی ۱۲ سال عمرش برای تمام مردم افغانستان اظهرمن الشمس است، برکنار و سرکوب شد ويک نسلی از روشنفکران رسالتمند جامعه افغانستان از ميهن آبايی شان جبراً اخراج و به پنج قاره ی جهان آواره شدند. اين ضايعه بزرگ و کمبود کادرهای مجرب، با تقوی و کارآزموده برای سالهای متمادی جبران نخواهد شد.

سپس همينکه تنظيمهای جهادی ساخت خود شان برنامه بزرگ ذکر شده ی امريکا و متحدينش را بصورت درست تطبيق کرده نتوانستند و دولتهای تازه ایجاد شده در آسیایی میانه هم از امریکا اطاعت نکردند، ايالات متحده توسط مزدوران پاکستانی خويش طالبان را ایجاد کرد و به وسیلهٔ آنها اداره ی متشتت و پراگنده تنظيمهای بی کفايت و ناکارآمد را از ميان برداشت و سرانجام با درامه ی ( رويداد ۱۱ سپتمبر۲۰۰۱) که تاريخ تا اکنون به حل اين معما موفق نشده است؛ پايان حاکميت دومين لشکر جنگی اش را اعلام و حکومت مشترک تیکنوکراتها و مجاهدان را در افغانستان ایجاد کرد.

بدين ترتيب با تشکيل اين دارامه ی جديد در شهر " بن " آلمان این هدف امریکا هم بر آورده شد؛ ولی نه به صورت دلخواه و آنگونه که مستشاران امریکايی و گرداننگان سازمان " سيا" تجويز و برنامه ريزی کرده بودند.

هدف امریکا این بود، که این حکومت نو ایجاد شده(کرزی ومارشال؛ غنی و عبدالله) به خاطر عبوردادنِ طالب به آن طرف آمو و تحت فشار قراردادنِ روسیه همان رولی را بازی کند که پاکستان به فرمان امریکا توسط مجاهدان دالر و کلدار بازی کرده بود و کشور خود را نیز اعمار نمود؛ اما حکومتهای دست نشانده اش در افغانستان بنابه ارتقای درک و رشد آگاهی مردم ما، به انجام خواست امریکا موفق نشدند. همينگونه مردم عراق هم دقيق درک نمودند که اشغال سرزمين شان بخاطر برچيدن بساط ديکتاتوری صدام نبود؛ بلکه دستيابی امريکا و غرب به منابع نفتی آن کشور بود وبس. بنابران دولتی را که امريکايی ها بر آن کشور تحميل کرده بودند، آنهم زير تأثير افکار عامه و کشورهای همجوار نتوانست تا حلقه ی غلامی را آويزه ی گوشش نمايد؛ درنتيجه آن حکومت هم خواستار بیرون شدن قوای امریکا شد.

سرانجام مستشاران نظامی و اسخباراتی امريکا بنا بر دو دلیل یاد شده، تصميم برآن گرفتند تا فرزند صدیق ديگری را از مراکز تروريستی ذخاير انباشته شده شان، به نام «داعش» مسمی کرده وارد جبهات جنگ و غارتگری نمايند تاکار حکومت ناسپاس عراق، حکومت نا فرمان سوریه را یکطرفه کند و هم به کمک پاکستان و حکومت دست نشانده ی کابل به آن طرف آمو نیز عبور نمايد. این خواست امریکا درجریان است. تا این خواست برآورده نشود و حکومت افغانستان در همکاری با پاکستان وعربستان سعودی در انجام این برنامه ی بزرگ (دسترسی به منابع سرشار آسيای ميانه) موفقیت بدست نیاورد، افغانستان روی آرامی را نخواهد دید.

با آنچه گفته آمد، می دانیم که این همه ناآرامی کشورما ازدست امریکاست، بنابرآن یا با امریکا مانند مردم و حکومات پاکسان و عربستان سر تعظيم فرود آورده در عبوردادن داعش به طرف روسیه همکاری کنیم؛ و یا همه اقوام و مليتهای افغانستان با همه امراض کشنده ی قوم گرايی ، قبيله سالاری وتحجر دين باوری ۱۴ قرن قبل، بشمول افکار منحط و کور شؤونيستی برای هميش وداع گفته همه چون تن واحد، متحد شویم؛ حتا با فقر بسازیم؛ وليک با "کیک و کلچهٔ" امریکايی ها جواب " نه " گفته، به اشغال امریکايی ها در سرزمين مان پايان ببخشيم.

 

۱۶ جون ۲۰۱۷

 

 

   


بالا
 
بازگشت