هدايت حبيب

 

ریيس ‌جمهور آینده افغانستان، بايد از حکمتیار دستور بگیرد!

طبق اطلاع خبرگزاری میزان، حزب اسلامی می ‌گوید که «گلبدین حکمتیار» در انتخابات آینده ریاست جمهوری افغانستان نامزد نیست؛ اما رئیس جمهور پیش رو باید از وی دستور گیرد. افغانستان در حال حاضر فاقد رهبری قوی است؛ حکمتیار به کابل آمده و می‌خواهد رهبری باشد که همه خود را در سایۀ وی پیدا کنند.

سخنگوی حزب اسلامی افزود: در چند روز گذشته گروه طالبان چندین بار با دفتر حزب اسلامی و رهبر این حزب تماس گرفته و خواهان دفاع حقوقشان از سوی گلبدالدین حکمتیار شده ‌اند. طالبان به حکومت و شورای صلح افغانستان اعتماد ندارند، اما گروه طالبان به حزب اسلامی و رهبر این حزب اعتماد دارند.

وی تاکید کرد که ده هزار نفر از اعضای حزب اسلامی برای عضویت در نهادهای امنیتی افغانستان معرفی خواهند شد.

کارشناسان معتقدند که حکمتیار از تاثیرگذاری کافی بر اعضای گروه طالبان برخوردار نیست و قادر نخواهد بود تا این گروه را برای پیوستن به روند صلح تشویق کند.

پیوست به گزارش بالا، سخنگوی طالبان با انتشار پیامی اظهارات گلبدین حکمتیار را مبنی بر ارتباط با سرکردگان طالبان برای ایجاد صلح در این کشور، رد کرد.

وی افزود: این اظهارات حکمتیار تبلیغاتی بیجا و به دور از حقیقت است، و این حزب نباید از موقعیت خود استفاده نادرست بکند. پیوستن حکمتیار به روند صلح دولت برنامه طراحی شده دولت پاکستان است.

درحاليکه گروه حکمتیار در سال‌های اخیر۸۰ در صد قدرت سابق خود را از دست داده و با ورود به کابل و قرار گرفتن در اداره ی شرکت سهامی جانکری در پی تقویت مواضع خود از دوستان و هم تبارانش، طالبان  یاری می طلبد؛ وليک گروه طالبان نه تنها به روند صلح حکمتیار و دولت ساخت امريکا باور ندارند؛ بل با تکفیر وی حملات خود را درسراسر افغاستان تشدید کرده اند تا نشان دهند که با جدایی حکمتیار از طالبان این گروه تضعیف نشده است.  آقای حکمتیار با وجود که طالبان را برادران خود می‌داند و از اهداف این گروه حمایت می‌کند. طالبان وی را  به دروغگويی های بزرگ متهم کردند.

به باور نگارنده ی اين سطور: همه ی هم ميهنان گران ارج و خوانندگان عزيز آگاهی کامل دارند، که گلبدين حکمتيار از نخستين تنظيمهای جهادی حاکم بر ولايات جنوب کشور بود، که در دهه ی هفتاد خورشيدی، در جنگ در برابر تهاجم طالبان در ولايات کندهار، هلمند، ارزگان، زابل، غرنی، پکتيکا، پکتيا، خوست و وردک شکست فاحش خورد و زمانی که بدست بوسی برهان الدين ربانی به کابل آمد و وفاداری خود را بحيث نخست وزير دولت ربانی و جمعيت اسلامی اعلان کرد؛ از برکت قدوم "نحث" و "شگون بد" وی و باند جنايتکار و خونخوارش دولت آقای ربانی نيز در کابل سقوط نمود و هردوی آنان دست به دامن جنرال عبدالرشيد دوستم برده آواره ی شمال کشور شدند و از آنجا هم به تاجکستان فرار کرد و سرانجام سر تعظيم و ارادت را در پيشگاه دولت آخوندهای ايران الی حادثه ۱۱ سپتامر ۲۰۰۱ گذاشت و سپس بخاطر انجام وظايف باقی مانده در تحت رهبری "آی. اس. آی" رهسپار اسلام آباد گرديد.

اکنون که حکومت قلابی و رنگ باخته ی ساخت جانکری وزير خارجه امريکا، حمايت آرای پاک جنرال عبدالرشيد دوستم و احمد ضياء مسعود را ازدست داد و در ميان شهروندان افغانستان، بحيث يک اداره ی فاسد، تقلب کار، دروغگو، بدنام، قبيله گرا، قوم پرست و انحصارگر پيرو مکتب و طرز تفکر ادوف هيتلر، تثبيت شده و در سراشيبی سقوط حتمی و قطعی قرار گرفته است؛ آقای حکمتيار وقت را غنيمت دانسته می خواهد بارديگر بخت خود را امتحان کند. وی از چنين وضع بدتر و فروپاشيده گی حکومت مزدور و دست نشانده ی امريکايی ها که به مراتب بدتر از شرکت سهامی و درحال اضمحلال است؛ به نفع خود بهره برداری بموقع کرده بازار جلب و جذب اعضای جديد را از ميان محبوسين سياسی و جنايی؛ مهاجرين مقيم پاکستان و ايران؛ از جمع بيکاران کشور، بشمول فارغان دانشگاههای افغانستان و امثالهم؛ تحت عنوان و بهانه دروغين "کار و ديدار(!) با اعضای حزب اسلامی افغانستان" خيلی ها گرم کرده؛ گروه ، گروه از اين طيف مردم به مسؤولين حزب اسلامی مراجعه کرده تقاضای عضويت آن حزب را می نمايند و از طرف مسؤولين اين حزب به آنان وعده ی رهايی از زندانهای کشور؛ بدست آوردن منازل رهايشی در شهرک های حومه ی کابل و ولايات شمال افغانستان، که اشرف غنی برای حکمتيار تعهد نموده؛ شموليت در ارگانهای قوای مسلح با اعتبار ۲۲ سال قدم (به رتبه های بريد جنرال ـ تورن جنرال و دگر جنرال) و ساير ادارات دولتی و فرستادن جوانان به دانشگاههای داخل و خارج کشور... وعده می دهند و کارت های عضويت اين حزب در حال توزيع شدن است.

خوانندگان عزيز! اکنون شما چی فکر می کنيد؛ ايا آقای حکمتيار جای جنرال عبدالرشيد دوستم و احمد ضياء مسعود را به نمايندگی از اقوام و ولاياتی که آنان آراء پاک را به صندوقهای غنی ريختند و حکومت تقلبی وی را که ريختن آراء جعلی در ولايات جنوب کشور که در تمام آن مناطق طالبان تسلط داشتند و نگذاشتند کسی بسوی محل برگزاری انتخابات رود و حتی انگشتان دستهای عده ای را هم بريدند؛ بصورت نسبی و فيصدی رنگ و بوی مشروعيت داد؛ تکميل کرده می تواند؟ و لکه های سياه را از جبين اشرف غنی پاک می کند؛ در حالی که لکه های روی خود وی بی شمار و بحدی است که چهره اش قابل ديد نمی باشد؛ ويا آن گونه که اسم وی را در نوشته های قبلی ام "گليم جمع" گذاشته ام؛ اکنون گليم شرکت سهامی غنی و عبدالله و جانکری را مانند سالهای گذشته (دوران زمامداری حفيظ الله امين ـ داکتر نجيب الله و برهان الدين ربانی) جمع کرده، بعد از انجام آخرين وظايف خود مانند هر بانديد و"بد ماش فيلم های هنری"روانه" اسفل السافلين" می گردد.

 

 

  


بالا
 
بازگشت