سنجر غفاری

 

 دهلیز راست وچپ قلب آسیا

 خونین وناتوان برآمد

  شالوده نخستین نظام جمهوری افغانستان و شکست آن نمایانگراین واقعیت است !

چهل وچهار سال قبل از امروزدر شب هنگام ۲۶ سرطان سال ۱۳۵۲ خورشیدی  نظامیان تحت   قیادت سردارمحمد داود ،کودتای نظامی و سقوط نظام شاهی در افغانستان را موفقانه انجام  دادند،  برای نخستین بارنظام جمهوری حاکم برسرنوشت ملی وکشوری ما گردید، سردارمحمد داود رهبر انقلاب و رئیس جمهورکشور،قدرت سیاسی راعهده دارشدند.

 تاریخ نویسان، سیاسیون کشور، دانشمندان همه عرصه های مختلف درآن زمان استقبال گرم شان را ازداعیه جمهوریت ، رهبری و اهداف بنیادی، سیاسی و اقتصادی ، ملی و بین المللی این چرخش بزرگ اعلام داشتند، بر علاوه تکانه های سیاسی، اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی پیروزی نظام جمهوریت در افغانستان ، مردم و رهبری کشور های  همسایه ، منطقه و جهان ، منجمله دوقطب بزرگ سیاسی ونظامی ، استراتیژی و رقیب همدیگر « اتحاد شوروی و امریکارا شدیدآ تکان داد» انچه را که ایالات متحده و متحدان وقت اش درمنطقه و جهان هرگز تقاضآ نمیکردند بوقوع پیوست، ریشه گرفت ونوده بلند نمود، که میشود این تحول را زلزله سیاسی و نخستین تکانه های خطرناک برای برهم خوردن استراتیژی میان «پیمان ناتو و وارسا»در سطح منطقه و جهان دانست. سردارمحمد داود شخصیت خود محوری ، کادرورزیده و متفکر برجسته ای نظامی ، سیاسی ، دیپلومات دسپلین پذیردرهمه عرصه های حیات شخصی واجتماعی بودند، محمد داود از عنق اهداف و استراتیژی دو قدرت جهانی کاملآ آ اگاه بوده و هرگز نمی خواستند تادر دائره اهداف و خواست های این دوقطب اسیرگردد که متآسفانه همان شد.

  به گمان اغلب نتایج مطالعات استراتیژیک  کارشناسان و شبکه های استخباراتی ایالات متحده امریکا و اتحاد شوروی سابق در مورد کرکترشخصی و سیاسی این شهزاده چنین بود که :  تمایلات و علاقمندی سردار محمد داود  به کشور های اروپائی به خصوص در عرصه ای تشکیل اداره و نظام سیاسی ، نظامی ، اقتصادی ، قانونی ، به نظام  جرمنی  و فرانسه  بیشترعلاقمند بود، چونکه سردار محمد داود از گذشته ای مناسبات رهبران افغان درطول تاریخ سیاسی کشور با انگلیس ، روسیه و امریکا ، تمایلات اقتصادی چین و اهداف خاص و ثابت کشور های اروپائی آن زمان در قضایای کشوری وموقعیت جغرافیائی وجیوپولتیک  افغانستان درمنطقه ، خصوصآ آسیای مرکزی ، وجود تضاد و اهداف استراتیژیک همه قدرت هارا به محاسبه داشت .  تاریخ غبار، اهداف و اندیشه های ملی و مترقی غازی امان الله ، دیکتاتوری نظام شاهی و سرکوب نهضت برخواسته از داخل نظام شاهی راکه وی شخصآ درگیرچنین تعامل وتفکر تحمیلی نفوذ بیگانگان در حاکمیت ملی مشاهده می نمود ،سردار محمد داود را بیشترمتوجه آن نمود تابا یک استراتیژی جدید درپیوند با کشورهای اروپائی منجمله فرانسسه ، جرمنی ، سویس، ایتالیا، و کشورهای اسکاندنوی ، به خصوص ناروی ، ، سویدن جهت رشد اقتصادو پیشرفت نظام قانون و سرمایه ، تحصیلات عالی و رشد معارف ،  تولیدات زراعتی و مالداری ، اعماربند های آب ، انکشاف شهری ، ترانسپورت زمینی و هوائی ، سرک سازی ، تجارت و انکشاف صنایع بیشتر تلاش داشتند، بدین اساس تلاش بیگانگان داخل دربار موثریافت و محمد داود را از دائره قدرت و صلاحیت های دست داشته اش در نظام بیرون کردند. بدون شک آغاز وفرجام دهه دموکراسی در زمان سلطنت محمد ظاهر شاه زمینه سازبرای ریشه گرفتن اهداف وبرنامه های دوقدرت مطرح وقت امریکا وشوروی درمیان قشر منورو روشنفکران نو برپاخواسته ای که قانون اساسی کشور برای شان این فرصت رامساعد دانست تا بسوی انتخاب سیاسی و تحرک ملی به نفع مردم و شکل گیری نظام سیاسی متکی به ارمان های ملی را تهداب بگذارند ، آغاز دهه دموکراسی سرآغازرقابت های استخباراتی امریکا وشوروی رادر افغانستان با تشکیل احزاب سیاسی چپی وراستی ، تنظیم های افراطی جهادی میتوان عنوان نمود وواقعیت دانست. انتقام جوئی وبهره برداری ، رسیدن به اهداف دوقدرت جهانی « شوروی و امریکا» با سقوط نظام جمهوری سردار محمد داود بتاریخ هفتم ثور سال ۱۳۵۷ ، مبدل شدن قلب آسیا به مرکز جنگ و شکست استراتیژی شرق وغرب ، بوسیله احزاب و تنظیم های چپی و راستی ،رقبای سیاسی تربیت وحمایت شده باعث آن گردید تا شوروی ها بازنده شوند، همانطوریکه امریکا برای بدنام سازی و شکست نظام جمهوری سردار محمد داود تلاش نمود وموفق گردید ، شوروی ها همچنان کمر بستند تا نظام جمهوری سردار محمد داود را سرنگون نمایند که  کردند.ایالات متحده امریکا الی امروز که چهل و چهار سال از آن می گذرد، خواب تسخیرمنطقه ورسیدن به جمهوریت های آسیای میانه ، معاصره چین ، تسخیر ایران  افغانستان و منطقه را برسردارد ، هنوزهم به شکل فریبنده آن به این بازی و استراتیژی شان ادامه داده ، افغانستان را پایگاه خویش ومنطقه را به همکاری ای.اس.ای. پاکستان و سرمایه گذاری شیخ های سعودی به مرکزتولید انواع استبداد، خشونت های ملی ، تضاد های مذهبی ، قومی ولسانی ، تولید و ترافیک مواد مخدر، ترافیک اسلحه و صدور تروریزم و بنیادگرائی درسرتاسرجهان مبدل گردانیده است ،  پاکستان و ایران نیز برای بقای این انارشیزم نظامی و سیاسی در کشورما ومنطقه ،گسترش نا امنی،ناپایداری تعادل سیاسی، نظامی واقتصادی در افغانستان را جهت شکست استراتیژي اهداف امریکا وناتو در منطقه به نفع خویش دانسته  تلاش دارند، تا مخالفین و اراکین نظام تحت حمایت امریکا و متحدین را از ایام جنگ سرد تا امروز به حمایت اهداف شان به همراه  داشته ، این دو کشوربه قوی ترین عنصر نا امنی و شکست اهداف دو قدرت بین المللی مبدل گردیده اند  . 

 واقعیت این  بازی ثابت نمود که پروژه خونین انتقام از شوروی ، رسیدن به مقاصد بعدی را تنظیم های افراطی و بنیادگرایان بین المللی با شکل گیری اتحاد کشورهای عرب، انگلیس، امریکا وپاکستان دروجود طالبان ، داعش القاعده و غیره تروریستان تحت هدایت وحمایت شان را دنبال می نمایند و موظف دارند تا کشور افغانهارا به پایگاه صدور تروریزم درمنطقه وجهان بهانه قرار داده ، پاکستان رابه پناه گاه امن و سر دمدارتروریزم موظف ، حمایت و هدایت نموده اند. در بازی استخباراتی شوروی وامریکا طی ۴۴ سال گذشته، مردم افغانستان رهبران شهیرشان  را منجمله سردارمحمد داود  و داکتر نجیب الله  را همراه با هزاران تن از فرزندان همت وحریت ملی ، بزرگان اقوام مختلف ، شخصیت های علمی و فرهنگی کشور به قربانگاه اهداف شوم این تروریست پروران قرن فرستادند ،  بدبختانه مصیبت ادامه دارد، تروریزم حاکم برسرنوشت ملی کشور ما گردیده ، کشورهای منطقه همه باهم تشکیل اتحاد های گوناگون را نموده اند، کشورما به لابراتوار اهداف شان مبدل شده، مثلث روسیه ایران و چین ، زوایه خونین پاکستان وچین ، اتحاد مشترک امریکا، سعودی، انگلیس وپاکستان ، همه باهم برای رسیدن به اهداف شان طالبان، رهبران تنظیم ها، و داعش رادر آغوش دارند ، علیه همدیگر مسلح مینمایند، پول و امکانات در اختیار شان قرار داده ومیدهند، این مردم افغانستان است که قربانی داده و به قربانگاه اهداف بیگانگان فرستاده میشودند .

انچه از ماست و برما باقی و تحمیل است ، نظام نابکارو اجیرکنونی،بنام وحدت ملی ، اهداف همگانی همسایه ها وقدرت های منطقوی وبین المللی را برمردم افغانستان بوسیله  طالبان و داعش، این نیروگاه ضد اهداف استراتیژی امریکا علیه روسیه ، وروسیه علیه امریکا ، که در اختیار استخبارات پاکستان قرار دارند،  نیروهای  دولتی و مدافعان نظام راهمه دریک صف باخویش دارند، آب ونان واسلحه میدهند، پلان میکنند،و هدایت می گیرند، تا رقابت و مقابله قدرت های بزرگ منطقه و جهان در خانه افغانها ابدی باشد ، بدین گونه همسایه ها و اجیران دست پرورده شده شان همچون رهبری ارگ و رهبران تنظیم ها ، رهبران به اصطلاح قومی ، طالبان و داعش همه برمردم مظلوم ودر گرو شان اسیر بمانند و قربانی بدهند. اکنون واضع شده است که افغانستان و مردم اش در گرو اهداف غیر ورقابت های استراتیژیک کشور های همسایه ، منطقه و جهان بوسیله طالبان ، حزب اسلامی ، داعش و سایررهبران نام نهاد قومی و تنظیمی ، برای رسیدن بیگانه هابه اهداف و استراتیژی شان قربانی واسیر می باشند و این پروسه خونین ادامه داشته و تا پایان رسیدن همه طرف هابه هدف ،قربانی وخونریزی فرزندان مردم افغانستان شرط عمده و اساسی بقای شان را بیان داشته و میدارد.

درود به روان پاک شهدای مردم ، این قربانیان اهداف بیگانه ها بوسیله اجیران غیر.

شاد باد روح شهید سردار محمد داود بانی جمهوریت درافغانستان

 سنجر غفاری

 

 


بالا
 
بازگشت