غلام داود « دستگیر»
لیسه علی حبیبیه در سالهای دهه 40 خورشیدی
1339 - 1349
1960 – 1970 میلادی
اینجانب که افتخار فراغت دوره بکلوریا را در سال 1349 خورشیدی مطابق 1970
میلادی از لیسه عالی حبیبیه دارم . میخواهم از چگونگی فعالیت ها وحال و احوال
این لیسه در رابطه با سیستم یا نظام مکتب داری ، فعالیت های ورزشی ، فرهنگی و
اجتماعی و حتی سیاسی در دهه نگاهی مختصر انداخته
و چشم دید های خود را به شما خواننده عزیز ارائه نمایم !
بیاد دارم که برادر بزرگوارم دوکتور غلام محمد دستگیر من را بعد از صنف
دوم مکتب عاشقان و عارفان ( ع ) به صنف سوم لیسه عالی حبیبیه که در آن
وقت در پل باغ عمومی شهر کابل موقعیت داشت ( در حال حاضر لیسه عایشه درانی )
شامل نموده و اولین استادم در لیسه حبیبیه مرحوم استادمحمد کاظم و از همصنفی
هایم محمد یوسف و آقای فرید زهیر که بعدها از ستاره های درخشان تیم ملی فتبال
افغانستان در دهه 40 بود . ( متأسفانه من و محمد یوسف در صنف هشتم ناکام ماندیم
و فرید زهیر و سایر همصنفی ها که از دوره ابتدائیه با هم بودیم به صنف نهم
ارتقاء یافته و از هم جدا شدیم ).
وضع سیاسی :
با توجه به وضع سیاسی جامعه در دهه 40 که دهه مشروطیت و آغاز تجربه دیموکراسی
بود احزاب و گروه های مختلف سیاسی علناً در لیسه حبیبیه شناخته شده بودنند که
عندالموقع با دادن شعار هاو ایراد بیانیه ها بر ضد نظام شاهی و اکثراً در تبانی
با سایر جوانان پوهنتون و لیسه های ذکور و اناث در خیابان های شهر دست به
تظاهرات میزدند که از شاخص ترین چهره ها نجیب ( بعداً دوکتور نجیب الله رئیس
جمهورافعانستان بود ) .
یکی از خاطرات و چشم دید من در سال 1343 حادثه 3 عقرب بود که پولیس ضد شورش که
بنام غند ضربه یاد میشد با نهایت شدت و غضب داخل لیسه حبیبیه شدند و بدون ترحم
بسیاری از شاگردان چون محمد یوسف ( هم صنف من) و یارمحمد ( فول بیک تیم فوتبال
لیسه حبیبیه و پامیر ) بعضی استادان چون استاد دوست محمد خان پینجشیری بشمول
آقای عبادی مدیر مکتب که نخواستند یا نتوانستند فرار کنند تحت ضربات و لت و کوب
شدید قرار گرفتنند ( من در زیر پله های عقب تعمیر خود را پنهان کرده بودم ).
یکی از شاگردان بنام محمد قاسم آقای عبادی را در حالیکه از سر و رویش خون جاری
بود به طرف شرق یعنی عقب تعمیر لیسه به آن طرف دیوار احاطه یعنی ساحه گذرگاه
انتقال داد که من و یکنفر شاگرد دیگر نیز به دنبالشان خود را به گذر گاه
رسانیدیم . قرار اطلاع و گزارشات معلوم شد که در همان روز به دها جوان کشته یا
زخمی شده بودند .
با وصف اوضاع و حالات یاد شده که دهه 40 تقریباً با فراز و نشیب های سیاسی بدین
منوال سپری شد ، مکتب نظم و دسپلین خاصی داشت که با جدیت کامل و در عین حال با
صداقت و دلسوزی اداره میشد . آقایان عبدالرحمان عبادی ، محمد سرور پوپا ،
عبدالغفور قرار و صالح محمد فضل از مدیران مکتب در این دهه بودند . نا گفته
نماند که آقای حیدر خان که سمت معاون مکتب را داشت شخصیت بسیار جدی ، آرام ،
صادق و مهربان بود که در اداره و تأمین نظم و دسپلین مکتب طی سالهای زیاد نقش
مؤثر و برجسته داشت ( آقای حیدر خان دری تدریس میکردنند و مهربانی شان نه در
سمت معاونیت بلکه در حال تدریس در صنف بیشتر احساس میشد ).
شاگردان الی صنف دوازدهم بر اساس فَیل ( اصطلاح مکتبی ) طور منظم داخل صنف
میشدند ، ساعات درسی شش ساعت بود که بعد از سه ساعت 20 دقیقه تفریح بود . با
زدن زنگ تفریح تعداد از شاگردان شتابان به طرف کانتین می دویدند .( مزه منتو
کانتین لیسه حبیبیه هنوز در دهن من مانده و فراموش نشده است )
فضای داخل مکتب در بین ساعات درسی بسیار سکون و آرام بود ، بسیار کم شاگردان به
اجازه استاد بنابر ضرورت از صنف خارج میشدند .
یک خاطره جالب دیگر:
روزهای اول سال تعلیمی بود ( 8ج ساعت الجبر استاد روف خان) از استاد با بالا
کردن دست اجازه خواستم که تشناب میروم با قهر و غضب طرف من آمد و با سلی و
بعداً مشت و لگد من را آنقدر تحت لت و کوب قرار داد که استاد از ماندگی به
اصطلاح نفس سوخته شد و گفت برای درس خواندن آمدی یا برای تشناب رفتن ، بعد ها
که بیشتر هوشیار شدم فهمیدم که استاد به اصطلاح پشک کشی کرد و تا دوسال آینده
که الجبر صنف 8 و 9 را تدریس میکرد هیچ شاگردی جرأت نداشت که از استاد اجازه
بخواهد .( روان شان شاد باد )
فعالیت های ورزشی :
به ارتباط ورزش و فعالیت های ورزشی لیسه حبیبیه در دهه 40 باید خاطر نشان نمود
که از اولین روزهای شمولیت من در صنف سوم لیسه حبیبیه طرف میدان باسکتبال می
رفتم و همصنفی ام فرید زهیر در همان دوران طفولیت یعنی صنف سوم با توپ هفت
پوسته در میدان باسکتبال بسیار زیبا و با مهارت
خاص فئتبال میکرد ( بعدها ستاره درخشان و منحصر بفرد و از فارورد های بسیار
مؤفق تیم ملی افغانستان در نیمه دوم دهه 40) ولی توجه من بیشتر به باسکتبال بود
و چون بسیار علاقه داشتم بعد ها خودم نیز عضویت تیم باسکتبال لیسه حبیبیه را
حاصل نمودم از همان پلیر های سال های اول دهه 40 که در میدان باسکتبال لیسه
حبیبیه سابقه بازی میکردند بعضی از چهره ها چون آقای قدیر امیری ( بعدها استاد
فاکولته حقوق و علوم سیاسی پوهنتون کابل ) آقای سیر مولائی ( بعداً صاحب منصب
اردوی ملی افغانستان ) هنوز در ذهنم موجود است . آقای اسماعیل حسینی که سالها
کپتان تیم باسکتبال بود و آقای اسد الله کریم زاده که در نیمه دوم دهه 40از
پلیر های منحصر بفرد بود و واقعاً در تمام مسابقات درخشش خاصی داشت .
تیم باسکتبال لیسه حبیبیه در دهه 40 به استثنای یکی دوسه بار همیشه قهرمان
معارف بود و در تیم ملی باسکتبال نیز بعضی از شاگردان لیسه حبیبیه عضویت داشت .
باید یاد آورشد که از عوامل عمده مؤفقیت تیم باسکتبال لیسه حبیبیه در پهلوی
استعداد بازی کنان ، موجودیت ترینر های جوان امریکائی بود که از طریق پروگرام
پیسکور ظاهراً برای تدریس لسان انگلیسی به افغانستان می آمدند و ضمناً تیم های
باسکتبال مکاتب را کوچنگ میکردند خصوصاً لیسه حبیبیه همیشه در دهد 40 یک ترینر
امریکائی داشت نام بعضی از آنها چون بل، مارفی و تام بخاطرم است .آخیرالذکر
آقای تام گوتبر که در اوایل با پای پیاده وبایسکل یا دوچرخه در لیسه حبیبیه رفت
و آمد داشت ودر رشد باسکتبال لیسه حبیبیه واقعاً کار زیادی کرد بعداً در دوران
جمهوریت محمد داود با پرستیژ بهتر از چهره های مؤفق بود که تا آخیر یعنی دوران
جهاد از طریق کمک های نبراسکا تا رسیدن به هدف نهائی کار کرد .
در پهلوی پروگرام پیسکور برنامه دیگری برای صنوف دهم از جانب امریکا پی ریزی
شده بود طوریکه از بین شاگردان اول، دوم وسوم نمبر صنوف دهم بعد از مؤفقیت از
آزمون چند مرحله ای هر سال تعداد معدود از شاگردان متذکره به ایالات متحده
امریکا اعزام میشدند و صنف یازدهم را در آنجا می خواندند و بعداً دوباره بعد
از یک سال به لیسه حبیبیه مراجعه کرده و صنف دوازدهم را در لیسه عالی حبیبیه به
پایان میرساندند . آقای دادو سلطان زوی ، آقای داود ناصری ، آقای اشرف عنی
احمدزی از جمله همین شاگردان اند که اگر اشتباه نکنم پروگرام تحت نام « امیریکن
فیلد سرویس» بود ، اخیرالذکر آقای اشرف غنی احمدزی امروز در حکومت افغانستان از
چهره های شاخص و به درد بخور ایالات متحده امریکا است .
علاوتاً لیسه حبیبیه در فتبال ، والیبال ، اتلاتیک (دَوِش ، نیزه ، دیسک ،
گلوله ، خیز دور ، خیز بلند و خیز بانیزه ) با چهره های شاخص چون فرید زهیر ،
بری فولبیک ، صلاح الدین صابر ، سعدالله ، احمدشاه ، رحمت الله و غیره در عرصه
فتبال وآقایان قدیر چپک و عبدالله نوابی در عرصه والیبال و غفور غلام بچه و
یاسین در دوش های طویل و شکور سروری در خیز بالند و دیگران که اسم های شان در
حافظه ام نیست از چهره های درخشان و مؤفق بودند .
اکثراً جام قهرمانی معارف در عرصه ورزشی به لیسه عالی حبیبیه تعلق میگرفت و
بیشتر اعضای تیم ملی نیز از ورزشکاران لیسه عالی حبیبیه بودند چنانچه شمس الله
قهرمان زیبائی اندام از قهرمانان منحصر بفرد دهه 40 بود که در سطح منطقه و آسیا
قرار داشت .
با درود و رحمت فراوان به روان شاد استاد حسین خان معلم سپورت که در دهه 40 و
سالهای بعد با محبت و صمیمیت خاص با شاگردان در عرصه سپورت و تربیت بدنی خدمات
شایان نمودند .
فعالیت های فرهنگی و اجتماعی :
و اما در رابطه به فعالیت های فرهنگی و اجتماعی ، لیسه عالی حبیبیه نقش به
سزای در تدویر محافل و کنفرانس ها به مناسبت های خاص مذهبی ، ملی و عنعنوی چون
میلادالنبی (ص) ، جشن استقلال ، روز دهقان و آغاز سال تعلیمی معارف ، روز معلم
وغیره داشت که با دعوت از مهمانان و خانواده های شاگردان با ارائه مقالالت و
اشعار مناسبتی با شور و شعف فروان تجلیل میشد .
باید متذکر شد که روز معلم که بعضاً یکشبانه روز تجلیل میشد و هر صنف از خود یک
خیمه مخصوص داشتند از خاطرات فراموش ناشدنی بود ( خصوصاً در لیسه حبیبیه سابقه
) که نمایانگر هرج گزاری به مقام معلم بوده و از طرف شاگردان لیسه حبیبیه همه
ساله تجلیل میشد . این برنامه ها معمولاً در سه قسمت یعنی کنفرانس ، نمایشنامه
و کنسرت توسط بهترین استعداد ها و شاگردان لیسه تحقق می یافت .
از چهره های شاخص کنفرانس ها و نمایشنامه ها متأسفانه بخاطرندارم اما در بخش
اجرای کنسرت توسط بهترین چهره های موسیقی آماتور شامل نوازنده ها و آواز خوان
ها چون احمد ظاهر ، مسحور جمال ، صابر شیرزوی ، برادران کوچک علی شاه سدوزی و
تیمورشاه سدوزی ، میزا محمد ، احمد شاه صمدی و احمد شاه پویا و کبیر واصل که با
ارائه پارچه های تمثیلی و کومیدی و طنزی محفل را شور و هیجان خاصی می بخشیدند .
شما خواننده عزیز خود شاهد هستید که بسیار از این آواز خوانان و نوازنده گان
آماتور لیسه حبیبیه بعد ها ستاره های در خشان و منحصر بفرد موسیقی افغانستان و
منطقه تبدیل گردیدند ( یاد شاد روان احمد ظاهر گرامی باد ) قابل تذکر میدانم که
این برنامه ها با نظم و دسپلین خاص تدویر می یافت که در تأمین نظم و اداره از
این محافل نقش
څارندوی
بسیار با اهمیت و برجسته بود .
څارندوی
یک انجمن رضا کار بود ( امروز هم در تسکیل وزارت معارف ریاست
څارندوی
فعال است ) که با عضویت یک تعداد شاگردان در نظم و اداره فعالیت های اجتماعی ،
فرهنگی ، ورزشی و کنترول از دخول و خروج شاگردان در ساعات درسی از مکتب و غیره
واقعات غیرمترقبه و اسطراری طور داوطلبانه حاضر به خدمت بودند و با لباس و
ینفورم مخصوص و شعار گفتار نیک ، کردارنیک و پندار نیک همیشه آماده باش بودند .
این انجمن توسط یکی از اعضای با تجربه و سابقه دار رهبری میشد که بنام لیدر
څارندوی
لیسه حبیبیه یاد میشد ، آقایان سید شریف ، نیک محمد و علی شاه محسنی از لیدران
څارندوی
دهد 40 لیسه حبیبیه بودند .
بجا خواهد بود تا با گرامی داشت از یاد و نام استادان گرامی دهه 40 لیسه عالی
حبیبیه در دوره های ابتدائی ، متوسطه و عالی تا جایکه حافظه یاری کند یاد آوری
نمایم :
استادان گرامی دوره ابتدائیه :
آقایان ستار خان ، عزیز خان ، امان الله خان ، کاظم خان ، صالح محمد خان ، نعیم
خان ، قیوم خان ،.........
استادان دوره متوسطه:
آقایان سید ناصر آغا ، حیدر خان ، یعقوب خان ، روف خان ، شیرمحمد خان ، اسدالله
خان صافی ، اسدالله خان ، غلام محمد خان ،............
استادان دوره عالی :
آقایان سرور پویا ، صالح فضل ، خرسند ، فتح محمد خان صنعتگر ،سید نبی آغا ،
عبدالرحمان سلجوقی ، جبار خان ، یعقوب خان ، غفور مرزا ، تاج محمد ، نجف علی
خان ، پرویز نیک آئین ، غلام ربانی خان ، ............
و همچنان استادان هندی که بر اساس روابط نیک فرهنگی چون استاد شرما و سایرین
برای تدریس مضامین ساینسی به کابل آمده بودند .
در خاتمه باید تذکر داد که فعالیت ها و کارنامه های یک دهه لیسه حبیبیه در
ابعاد مختلف در 4-5 ورق نه بلکه اقلاً 4-5 جلد ضخیم را میطلبد .
با تقدیم سلام واحترامات صمیمانه خدمت آنعده استادان گرامی دهه 40 لیسه عالی
حبیبیه که در هر کجای از کره زمین زندگی دارند و با درود و رحمت فروان به روان
شادی آنعده از استادان گرامی که به رحمت حق پیوسته اند یادداشت های خود را
خاتمه می بخشم .
با تشکر و سپاس
کابل جوزای سال 1392