محمد الله وطندوست
ولایت سرپل را خطر جدی تهدید می کند
جناب والی سرپل چندین بار است که از نفوذ داعش در ولسوالی کوهستانات و ولسوالی صیاد صحبت می نماید.
به جناب والی و مسوولین امنیتی ولایت خاطر نشان باید کرد که ولسوالی کوهستانات از سه سال بدین سو به مرکز هراس افگنان اعم از داخلی و خارجی تبدیل شده خانواده های داعشی از ازبیک های ازبکستان, تاجیکان تاجکستان ,اویغور های چین ,چچنی ها و پاکستانی ها بکمک و حمایت طالبان محلی جابجا و به آموزش مردان وزنان کوهستانات آغاز نموده اند . زنان ازبکستانی ,تاجکستانی و چچنی در میان خانواده ها نفوذ نموده به زنان محل طرز تهیه مواد منفجره را آموزش می دهند.
از این واقعیت ها طفل ده ساله سرپل نیز واقف است. اما متاسفانه مسوولین ولایتی و نیرو های امنیتی با مختصر بر خوردی به عقب نشینی گویا تاکتیکی عادت کرده اند و هیچگاه پلان منسجم تصفیه کوهستانات از هراس افگنان نه تنها طرح نشده بلکه به ذهن شان نیز خطور نکرده است.
ولسوالی صیاد که زمانی ما با بایسکل تا آنجا سفر می کردیم ,فکر می کنم از شهر سرپل کمتر از بیست کیلومتر فاصله دارد .اما این ولسوالی نیز در محاصره هراس افگنان قرار گرفته است. در حالیکه ولایت با آنهمه تشکیلات و نیروهای امنیتی در بیست کیلو متری ولایت ,امنیت را تامین کرده نتواند ,چگونه می توان توقع داشت که در قله های کوه های بلخاب و کوهستان و یا در دشت های گوسفندی ,سوزمه قلعه و سان چارک امنیت را تامین نماید.
یک سوال را مسوولین مقام ولایت صادقانه جواب دهند:
آیا موجودیت و تشکیل ولایت با آن همه پرسونل و مصارف و بودجه, صرف بمنظور حفظ امنیت شهر سرپل آنهم درشعاع پنج کیلو متری است ویا درمجموع قلمرو ولایت تامین امنیت ,دفع دشمن ,بازسازی ,حراست از مدرسه ,مکتب و شفاخانه و بالاخره زندگی صلح آمیز مردم را نیز شامل می گردد؟
فکر می کنم ندانم کاری ها ,سهل انگاری ها ,عدم احساس مسوولیت باعث بروز چنین وضع شده است.
ده سال قبل وقتیکه در یکی از سفر های خود صحبت یکی از خطبا را در خطبه روز جمعه در مسجدی در دو کیلو متری شهر سرپل شنیده بودم متوجه این حقیقت شده بودم که عده یی از روحانیون در سوق مردم به افراطیت و تبلیغ روحیه طالبی آغاز کرده اند. خطیب مسجد بیدون هراس از تعقیب عدلی و قضائی و بیدون واهمه از پولیس و و نیرو های امنیتی اظهار می داشت که کار خانم ها در ادارات دولتی مخالف آموزه اسلامیست و کسب علم به دختران بعد از سن بلوغ غیر لازمیست.آن روحانی حرف هایی به آدرس دانش آموزان دختر و زنان شاغل و خانواده های آنان اظهار می داشت که با زگویی آن دور از عفت قلم است.
یکی دو سال بعد در سفر های بعدی متوجه شدم که گروپ های تبلیغی بی هویت و بیگانه در مساجد لنگر انداخته اند و به جذب جوانان آغاز نموده اند . آنان این جوانان ر ا به دیگر نقاط کشور غرض تبلیغ گویا احکام دینی و امر بالمعروف و نهی عن المنکر اعزام می داشتند. جوانانی را استخدام می کردند که جز جذبه دینی اصلا از احکام دین اطلاعی نداشتند و هیچگونه آموزش دینی قبلا کسب نکرده بودند. این موضوعات را با تفصیل از طریق رسانه های جمعی و سایت های انتر نیتی به اطلاع هموطنان بموقع رسانیده ام و حتی به مسوولینی که به ایشان دسترسی داشتم نیز ابراز داشته ام. اما مسوولین به چنین حرف ها نه تنها وقعی نمی گذاشتند بلکه گوینده چنین مطالب را به بزرگنمایی دشمن و تضعیف روحیه مردم متهم می کردند.
امروز دیده می شود که آن هوشدار ها نه تنها درست بوده بلکه خطری عظیم تر از آن پیشبینی ها و تذکر ها الحال عرض وجود نموده است. تا جائیکه والی ولایت از نفوذ هراس افگنان و افراطی ترین آن داعش در ولسوالی صیاد در بیست کیلو متری مرکز ولایت شکایت دارد.
به جناب والی و مسوولین امنیتی منحیث هموطنی دور از میهن در حالیکه عشق عمیق به زادگاهم دارم ,خاطر نشان می نمایم از خواب غفلت بیدار شوید و با استفاده از امکانات بی پایان مردم ,خیزش های مردمی و سازمان های دفاع خودی را در محلات و قریه ها ایجاد کنید و نگذارید دشمن شما را از الیکه قدرت به زیر افگند و با تسلط به شئون زندگی مردم ولایت زیبای سرپل را به جولانگاه افراطیت تبدیل نمایند. به امید اقدامات حکومت به اصطلاح وحدت ملی فرصت را لطفا از دست ندهید و از امکانات موجود ولایت استفاده لازم نمائید.
در صورتیکه هراس افگنان داعش دهلیز رسیدن به سرحدات ترکمنستان ر ا که هدف اصلی این گروه است ,از طریق سرپل ایجاد نمایند, سال های طولانی مردم خواب آرام نخواهند داشت وبهترین فرزندان شان را قربانی خواهند داد.
متنفذین محلی ,بزرگان قومی ,روحانیون خیر اندیش و روشنفکران سرپل در آزمون جدی قرار دارند. لازم است با استفاده از همه امکانات در بسیج مردم علیه هراس افگنان و افراطیون رنگارنگ بکوشند و دین و مسوولیت خود را بموقع ادا نمایند و نگذارند تجربه سال 1359هجری شمسی که مشتی عناصر لاوبالی وفاقد شعور انسانی ,بهترین و نام آور ترین شخصیت های سرپل را به شهادت رسانیدند و باعث عقب مانی طولانی مدت این منطقه گردیدند ,بار دیگر تکرار گردد.
شرم باد بر رهبران و سردمداران فاسد کشور
می گویند پنجاه فیصد قلمرو کشور به اختیار طالبان و دیگر هراس افگنان قرار دارد.
دو ملیون معتاد در کشور وجود دارد که هر روز بر تعداد شان افزوده می شود.
نزدیک به چهل فیصد مردم زیر خط فقر زنده گی دارند .
نصف نفوس کشور از بیکاری رنج می برند.
در تازه ترین خبر ها گفته می شود که در بیست کیلو متری شهر سرپل در ولسوالی صیاد مخالفین در جولان است و خطر داعش این ولایت را بصورت جدی تهدید می کند.
در جوزجان پنجاه ودو نفر از دهاقین زحمت کش را طالبان نسبت نپرداختن عشر و ذکات با خود برده اند و شش دریور صلیب سرخ چند روز قبل در این ولایت از جانب طالبان سر بریده شده است.
در فاریاب وضع امنیتی به وخامت گرائیده است.
در ولسوالی های فراه از سارنوال و قاضی درکی نیست . مردم بمنظور حل قضایای حقوقی به طالبان و به محکمه صحرائی آنان مراجعه می کنند.
دو هفته کامل مردم فراه بر ضد والی آن ولایت به مظاهره پرداختند اما هنوز مقامی موضوع را بررسی نکرده است.
باشنده گان کابل از بی امنی روز افزون شکایت دارند.
هراس افگنان جنگ را به نواحی شهر لشکرگاه مرکز ولایت هلمند کشانیده اند. اما دولت مرکزی به نیرو های مسلح مستقر در آن ولایت امر تعرض علیه طالبان را نمی دهد.
در بدخشان در حدود ده ولسوالی تحت نفوذ هراس افگنان قرار دارد.
پروژه های بزرگ منطقه یی نسبت نبود امنیت در حالت تعلیق قرار دارد.
باشنده گان پروان از رهایی مجرمین از جانب پولیس شاکی اند.
واقعیت های یاد شده و ده ها واقعیت دیگر از اخبار روزانه رسانه ها یادداشت شده است . مسلما حوادث دیگری نیز در این کشور بی در و دروازه هر روزه رخ می دهد که رسانه ها قادر به انعکاس آن نیستند.
در چنین حالت دولتمردان ارگ نشین و رهبران اعتبار باخته جهادی در محفلی از شکست گویا نیرو های شوروی توسط مجاهدین در بیست و هشت سال قبل حرف می زنند و با طمطراق اعلان می دارند که گویا جنگجویان افغانستان باعث فروپاشی شوروی و سقوط حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان و حتی نابودی دیوار برلین گردیده است.
این آقایون گاهی فکر کرده اند که اگر این حرف ها یاوه نیست و واقعا قدر ت شکست شوروی و اخر اج جبری نیرو های آن کشور را داشتند چرا نتوانستند تا سه سال دیگر حاکمیت دکتور نجیب الله را سقوط دهند و حتی در جنگ جلال آباد چنان شکست فضیحت باری را متقبل شدند که تا امروزنیز باداران پاکستانی شان از آن حادثه به تب لرزه مرگ دچار می گردند.
آقایون باید بدانند که سقوط حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان نه از نا توانی آن دولت بلکه نتیجه سازش نیرو های مسلط جهانی و خیانت یک عده رهبران حکومتی آن دولت بود نه مقاومت و گویا قهرمانی چند عنصر مزدور پاکستانی.
با وجود این همه حقایق روشن چگونه این فساد پیشه گان بی آزرم از افتخارات یاد می کنند. در حالیکه همین اکنون چهل کشور جهان این به اصطلاح جهادگران را بر مردم ما حاکم نموده اند و در زیر سایه حامیان شان به ثروت اندوزی می پردازند و کشور را به فاسد ترین و بی امن ترین کشور جهان تبدیل کرده اند.
آیا چنین سردمداران و حاکمان بی آزرم می توانند افتخاری داشته باشند؟
آیا این برده گان زور وزر که به حمایت نیرو های اهریمنی جهان سرمایه بر سرنوشت مردم ما حاکم شده اند و بیدون کمک و حمایت باداران شان یک روز هم به زنده گی ننگین شان ادامه داده نمی توانند حق دارند خود را رهبران مردم جابزنند و با تکیه بر اریکه قدرت میراث خوار مقاومت مردم باشند؟
یقینا این عناصر دروغگو و لاف زن نه تنها هیچ افتخاری ندارند بلکه امروز با این حکومت داری ناروا و رسوای شان لکه ننگی اند که باید از دامان مادر وطن هر چه زود تر زدوده شوند و عناصر ملی دمکرات و ترقی خواه با رای و اراده آزاد مردم جانشین این حاکمان بی آزرم گردند.
برای رسیدن به چنین آرزو تشکل مردم و راه اندازی حرکت های مدنی مسالمت آمیز یگانه راهیست که مردم را از شر این شر افگنان فساد پیشه رهایی می بخشد وبس!