مهرالدین مشید
تقویت ارادهء مبارزه با فساد سیلی محکم بر روی تروریزم و حامیان آن
در این دیگر هیچ کس شک ندارد که تقویت ارادهء مبارزه با نروریزم معنای سیلی محکم بر روی تروریزم و پشتیبانان منطقه یی و بین المللی آن است. اراده برای سرکوب مخالفان مسلح زمانی تقویت می یابد که برای مبارزه با فساد قاطعانه و سازش ناپذیر عمل کرد و در برابر مافیای فساد استوار ایستاد؛ زیرا مافیای فساد خطرناک تر از تروریزم است و مفسدان همکار و بازوان نیرومند تروریستان است. از این رو لازم است تا حکومت فساد پیشگان بزرگ را بدون در نظرداشت خوب و بد دنبال و محاکمه کند و آنان را به قول پهلواتان "ضرب فنی" کند؛ زیرا پیچیده گی اوضاع و دشواری شرایط فساد پیشگان بزرگ را مانند تروریزم وارد فاز خوب و بد کرده است. در حالی که این گونه نگاه به فساد پیشگان اراده و صداقت حکومت را برای مبارزه با فساد زیر پرسش می برد و جاده را برای تروریزم هموار می کند. از این رو کمترین تعلل و تاخیر برای مبارزه با فساد و فساد پیشگان سبب نیرومندی مخالفان می شود و زمینه را برای تبلیغات سؤ و سربازگیری های آنان فراهم می کند. ادعای مخالفان را مبنی بر یک حکومت ناکام در کابل نیرومند کرده و واقعیت می بخشد. از همین رو است که تقویت ارادهء مبارزه با فساد معنای شکستن شاخ تروریزم را دارد. فساد اداری در کشور زخم ناسوری را ماند که از چندین دهه بدین سو دامنگیر مردم افغانستان شده و اکنون آنان را به بدترین حالتی زمینگیر کرده است. هرچند فساد اداری در افغانستان پدیدهء جدید نیست و این برمی گردد به چهار دههء پیشتر که پس از سقوط نجیب در کشور شیوع بیشتر یافت و حالا گویی نهادینه شده و به یک فرهنگ بدل شده است که اکنون با تاسف وارد یک مرحلهء خیلی جدی گردیده و غیر قابل کنترول شده است. هرچند پیش از آن نیز در کشور رشوت رایج بود و اما هیچ زمانی به میزان کنونی اش نرسیده بود. فساد اداری و رشوت در گذشته های دور بیشتر شکل انفرادی را داشت و در سطح کوچک واقع می شد؛ زیرا در آن زمان کارمندان دولتی عزت نفس و وقار انسانی بالایی داشتند که حتا به بهای سنگ بستن در شکم های شان حاضر به اخذ رشوت نشده و دست یازی به فساد اداری و اخذ رشوت را به خود شرم و گناۀ عظیم می پنداشتند. بدون تردید دلیل اش داشتن وقار انسانی آنان بود که در نتیجهء داشتن تقوای دینی و سیاسی و شرف انسانی رشوت گرفتن را نه تنها گناهء بزرگ؛ بلکه نهایت شرم و بی عزتی بر خود می پنداشتند. انسان های آن زمان فرشته ها نبودند و حتا از داشتن آکاهی های انسان های امروزی هم محروم بودند؛ اما داشتن معنویت عالی و فضیلت بلند انسانی آنان سبب شده بود که جوهرهء ایثار در آنان به بار و برگ بنشیند و آنان را قادر ساخته بود تا مصممانه و استوار بر ضد خود و به نفع دیگران که همانا فداکاری صادقانه و صمیمانه است، تصمیم بگیرند و به آن عمل کنند. تصمیمی که از ژرفنای اخلاق انسانی آنان منشا می گرفت که جوهرهء آن ایثار نامیده شده است. آنان در حالی از داشتن صفات عالی انسانی برخوردار بودند که زیاد شعار دینداری هم سر نمی دادند، لاف دینی هم نمی زدند و در ضمن ریش های بلند چه که حتا ریش های خود را هم هر روز تراش می کردند و در زنده گی عادی خود هم عادی تر از دیگران با مناعت نفس و قناعت خوب زنده گی داشتند؛ اما ده ها دریغ و درد که بیشتر دست آنانی تا آرنج امروز در فساد غوطه ور است که از بام تا شام لاف دینداری می زنند و به هر پهلو که می خوابند گویی خود را بالای شاخ آهو سوار می یابند، سمرقند و بخارا به تماشا نشسته، به جهاد دیروز مجاهدان آزادی کشور افتخار کرده و رویای جهاد را در آنسوی اوقیانوس ها می بینند؛ اما در زنده گی شخصی شان همه چیز وارونه است و دست غارتگران بزرگ را صمیمانه می فشارند و به هر سر سبزی کلاه می گذارند. آنقدر رشوت ها را کلان، سازمان یافته و مافیایی کرده اند که حتا سر کلافهء آن را هم نمی توان پیدا کرد. شگفت آور این است که امروز بیشتر آنانی دست به فساد های کلان می زنند که بیشتر از دیگران لاف دینداری می زنند و ریش های شان خیلی بلندتر از آدم های دیروزی است، در مسجد ها هم در صف اول اند، خدای نخواسته اگر در اثر غفلت ملا صاحب در صف اول نمازگذاران برای شان جای نماند؛ در آنصورت ملا صاحب شامل لیست سیاه شده و تعزیرات اقتصادی هم برایش وضع می شود. در جنازه ها که هیچ نپرسید این آقایان در صف اول اند و حتا ملا صاحب به مشکل جرئت می کند تا نماز جنازه را ادا کند؛ زیرا ملاصاحب می ترسد که مبادا مورد خشم و غضب این آقایان قرار بگیرد و از سوی آنان متهم به داشتن غرور شود؛ اما در این میان شگفت آور این است که آنان به همان اندازه که برای ثواب پیشی می جویند، میزان پیشی جستن آنان برای گناه هم کمتر از آن نیست. هرگاه از غصب و غارت های آنان سخن زده شود حتا آسمان از حیا می گیرید و اما آن عالی جنابان نه تنها از شرم نمی ترکند؛ بلکه برعکس بر مصداق این سخن " پهلوان زنده خوش است " و اگر برای شان گفته شود که در زیر پایت درخت سبز شده است، نه این که می شرمند؛ بلکه برای نشستن در زیر سایهء بی ننگی آن هم ناقوس افتخار را به صدا درمی آورند. جالب تر این که آنان به گونهء واعظان ریایی بر فراز منبر می روند و دادخواهء جهاد می شوند و از ارزش هایی سخن می گویند که یک عمر زیر نام جهاد آنها را به گونهء بیرحمانه به قربانی گرفته اند و زیر پا کرده اند. جالب تر این که گاهی به آ ن مردان معزز و با وقار خورده می گیرند و بر آنان می تازند که به قول معروف اگر آب بر سر های آنان ریخته شود، وضو کردن با آن چه که حتا نوشیدن آن روا باشد. مردانی که صادقانه از آب خویش پاسبانی کرده اند و آبرو نگهداشتن را بر هر چیزی ترجیح می دادند و با سر های بلند و شکم های گرسنه در میان خون و آتش شجاعانه و بی هراس فریاد های ملکوتی " بردا و سلاما" را ابراهیم وار به آزمون گرفتند و حتا در همان حال مراقب بودند تا مبادا کلاهء آبرو از سر های سرفراز شان به زیر افتد و خدای نخواسته اتهام ناپاسداری از راه و طریقی بر آنان وارد شود. با این حال مبارزه با این کج کلاه خان ها هم حرف ساده یی نیست؛ زیرا ده ها طغره در بغل و در آستین دارند و جهاد رادمردان و آزادهء مردم افغانستان هم ابزاری در دست های آنان است و از این رو مبارزه با آنان هم امری دشوار و حتا آزمونی است. زیرا در یک دست قرآنکریم را دارند و در دست دیگر فریب تا "دام تذویر کنند چون دگران قرآن را " این دشواری حکومت را دست مانده و همکاری های مشترک سه پر جیرهء مافیایی راست و چپ لیبرال، در موجی از زد و بند های پنهان درون دستگاهی و بیرون دستگاهی حکومت را وامانده کرده است. این وامانده گی توانایی های حکومت را در برابر هراس افگنان و حامیان شان به چالش برده و شجاعت و پایمردی های نیرو های دفاعی و امنیتی کشور را نیز زیر پرسش برده است؛ اما این به چالش رفتن ها و زیر پرسش رفتن ها نمی تواند، از بار مسوءولیت حکومت در برابر مردم و کشور چیزی بکاهد؛ بلکه برعکس .مسوءولیت و تعهد حکومت را در برابر مبارره قاطع، پیگیر و جدی فساد پیشگان رنگارنگ مافیایی بیشتر و سنگین تر می کند و ضرورت مبارزه در برابر آنان را حتمی تر می نماید؛ زیرا اندکترین عقب گرد و انعطاف پذیری در برایر مفسدان نه تنها فساد پیشگان را در برابر حکومت با جرئت و مهاجم تر می کند؛ بلکه موضع مخالفان مسلح در برابر دولت را تیزتر و تندتر نیز می کند. از همین رو است که فساد پیشگان بازوان نیرومند تروریستان به حساب می روند تا زمانی که بازوان توانمند تروریزم شکسته نشود، مبارزه با تروریزم دشوار است. حکومت ناگزیر است، برای صاف کردن جادهء مبارزه با تروربزم، در گام نخست مفسدان کلان را سرکوب کند؛ زیرا تا زمانی که پای مفسدان شکسته نشود، هرگز ممکن نیست تا شاخ تروریسنان شکسته شود. مفسدان و تروربستان دو همزاد هم اند که رابطهء چندگانه باهم دارند و یار و یاور یکدبگر اند. این رابطه در تجارت سلاح، قاچاق مواد مخدر، تاراج دارایی عامه، جنایت و خیانت به مردم سخت با یکدیگر گره خورده است و اما صد ها دریغ و درد که در هر پهلو که این رابطه با یکدیگر پیوند پیدا می کند، به بهای دریدن سینهء اسلام با یکدیگر تجدید عهد می نمایند. حکومت جز رویکردی قاطع و برگشت ناپذیر یعنی تشدید مبارزه با فساد و بر جای نشاندن مفسدان و زدون فساد گزینۀ دیگری در پیش ندارد. حکومت ناگزیر است تا برای رسیدن به بام موفقیت بر ارادۀ مبارزه اش برای فساد بیافزاید و آن را تقویت نماید؛ زیرا خم خم رفتن برای مبارزه با فساد سبب تقویت مافیای فساد شده و دراز راۀ فساد را بجای آن که کوتاه کند، درازتر نیز می کند؛ زیرا تنها مبارزه با فساد و سرکوب فساد پیشگان بزرگ است که به مثابۀ سیلی محکم بر روی تروریستان و حامیان آنان حواله می شود و شاخ آنان را می شکند. یاهو