مهرالدین مشید
اندیشیدن برای یک افغانستان بیشتر کار افغان ها است و نه خارجی ها
در شرایطی که افغانستان و مردم اش دست خوش خطرناک ترین توطیه های شبکه های استخباراتی غرب و شرق اند و هر روز دسیسه های رنگارنگ از بام و دروازه اش قد و قامت تازه می کشند و سرنوشت مردم اش درآشفته بازار سیاست بوسیلۀ دلالان سیاسی به حراج گذاشته می شود و فقر و تنگدستی و بدروزگاری از کنج و کنارش بیداد می کند و تند باد فصل پائیزی دوامدار برگ و بار نسل کنونی و حتا نسل های آیندۀ آن را سخت تهدید می کند و هر روز بیشتر از روز دیگر تیغ از دمار آنان بیرون می کند و در ضمن در چاله یی از بی مروتی های زمامداران بیشتر فاسد و سیاستمداران طامع و معامله گر و دلالان زر و زور به گونۀ بیرحمانه یی ضجه می کشند و امروز و فردای خود را در هاله یی از بازی های نامحرمانۀ سیاسی شماری از خودبیگانه ها به تماشا نشسته اند و می بیینند که چگونه شماری ها هر روز حتا زمینه های رسیدن به دست کمی ازخوشبختی های شان را به آتش می زنند و با هیزم پاشی های خاینانه و جنایتکارانه هر روز شانس به زیستن را از آنان می گیرند. این در حالی است که این حادثه آفرینان دلالا از آخرین امکانات زنده گی برخوردار اند و به قول معروف بوت های " بلغار در پای دارند و بر لحاف " کمخواب" می خوابند، خوان تلخ فقر را هرگزنچشیده اند و چه رسد به آنکه رنج بیکران مادری را احساس کنند که با منتهای بیچاره گی و تنگدستی و با داشتن صده آرزوی انسانی فرزندی را با شیرۀ جان می پرود و یک باره خبر مرگ اش را می شنود و به تعبیری دل از "دلخانه اش "بیرون می شود. حال بحث بر سر این است که چه باید کرد و از کجا آغاز باید نمود.
ین در حالی است که چهار دهه جتگ در کشور بیشتر ارزش زدایی کرده تا ارزش آفرینی چه که حتا ارزش های گذشته را نیز نابود نموده است، بر از هم گسیختگی های اجتماعی در جامعهء افغانستان افزوده و در نتیحهء سیاست های قوم گرایانهء رهبران جهادی و سیاسی افغانستان، درز های قومی در کشور بیشتر شده است. جنگ نه تنها عامل این همه دشواری ها در افغانسنان شده است؛ بلکه ناامنی ها مانع رشد اقتصادی و انکشاف و ترقی کشور شده است. وحدت ملی را جریحه دار کرده و منافع ملی و اقتدار ملی را نیز زیر پرسش برده است. این آشفتگی ها مانند موریانه در تار و پود جامعهء ما خانه کرده و بر سیاست گذاری های کشور سایهء ننگین افگنده است و حتا سیاستگذاری های ملی را در راستای رسیدن به ستراتیژی های پایدار ملی آسیب پذیر گردانیده است. این همه افغانستان را به کشور ورشکسته یی بدل کرده است که در کل کشور و مردمش را به زانو درآورده است. چنانکه جنرال نیکولسن فرماندهء نیرو های امریکایی و ناتو در افغانستان، زمانی که در مجلس استماعیهء سنای امریکا در مورد افزایش همکاری های روسیه با طالبان و پشتیبانی مشترک ایران، پاکستان و روسیه از طالبان ابراز نگرانی می کرد و از پیچیده گی و دشوار شدن جنگ افغانستان سخن می گفت، جنگ افغانستان را به بن بست رسیده خواند، خواهان هزاران سرباز امریکایی و کشور های عضو ناتو در برابر این تهدید ها و شکستاندن بن بست کنونی شد.
وی همکاری های سه کشور و بویژه حمایت پاکستان از گروه های تروریستی، بویژه شبکۀ حقانی را بزرگترین تهدید به افغانستان، منطقه و جهان عنوان کرد. وی به سنای امریکا پیشنهاد کرد که روابط پیچیدۀ واشنگتن و اسلام آباد پس از یک بررسی همه جانبه باید دوباره تعریف شود. هرچند تا کنون ایران در پیوند به سخنان نیکلسن واکنش نشان نداده و رییس عمومی ارتش پاکستان برای وزیر دفاع امریکا اطمینان داده است که کشوراش تمامی گروه های تروریستی را هدف قرار می دهد؛ اما در این میان واکنش مسکو تندتر بوده است. چنانکه کابلوف سفیر روسیه در کابل اظهارات نیکلسن را " دروغ محض وحرف بی معنا " خوانده است. وی گفته است:"این همه تلاشها برای آن میشود که ناکامی و ناتوانی امریکا در آوردن ثبات در افغانستان پنهان شود." سفیر روسیه در حالی چنین واکنش نشان داده است که نه تنها حالا؛ بلکه سال ها پیش نیز گزارش های استخباراتی از همکاری های پشت پردۀ روسیه با مخالفان مسلح افغانستان حکایت داشت. روسیه، ایران و از جمله کشور هایی اند که پس از سال 2001 پشتیبانی شان را از مبارزه با تروریزم اعلان کردند و خود را دراین مبارزه همپیمان امریکا و غرب خواندند. این در حالی بود که در همان زمان نیز باور هایی موجود بود که رویکرد هر دو کشور در مبارزه با تروریزم صادقانه نبوده؛ بلکه خواهان کشاندن امریکا در تشنج کلان منطقه یی بودند تا با زمینگیر شدن امریکا در جنگ افغانستان، موفق به انتقامگیری از امریکا شوند و از سویی هم می خواستند که اقتصاد امریکا در این جنگ ضربه بخورد و بر یکه تازی اش پس از جنگ سرد در جهان نقطۀ پایان نهاده شود؛ زیرا ایران در گذشته رقیب امریکا بود و روسیه که خود را وارث شوروی پیشین می خواند؛ نیر خواهان تخت و تاج و امتیازات شوروی پیشین است. ایران که اهداف کلان اقتصادی را در افغانستان دنبال می کند، منازعه اش بر سر آب هلمند پا برجا است و تلاش می کند تا امنیت در ولایت های غربی کشور تامین نشود و زمینه برای عملی شدن پروژه های کلان اقتصادی در افغانستان فراهم نگردد. از سوی هم روسیه که افغانستان را منطقۀ حایل و اما شامل قلمرو های سنتی خود تلقی می کند، هرگز به حضور دوامدار امریکا در این کشور خوش نیست و تنها تا زمانی حضور این نیرو ها را می خواهد که اهداف استراتیژیک آن را نیر در بر داشته باشد. مداخلۀ پاکستان در افغانستان ، احیای گروه های تروریستی و موجودیت لانه های تروریستان در خاک این کشور، بازی های دو پهلوی آن در مبارزه با تروریزم و بدعهدی های دوامدار آن حرف هایی تازه نیست و تمامی جهانیان از آن آگاهی کامل دارند. از این رو لازم بود تا امریکا لازم بود تا امریکا در نخستین روز های مبارزه با تروریزم به این حساسیت ها توجه می کرد و نقش کشور های یاد شده را در مبارزه با تروریزم به گونۀ جدی زیر نظر می داشت. چنانکه کم توجهی امریکا به این مسایل مهم سبب شد که سیاست های ادارۀ پیشین کاخ سفید در پیوند به مبارزه با تروریزم مورد انتقاد شدید شماری مقام ها و آگاهان سیاسی امریکا قرار بگیرد که موضعگیری های ترامپ در زمان مبارزات انتخاباتی اش گویای آشکار این واقعیت است.
دونالد ترامپ رییس جمهور امریکا یک روز پس از اظهارات جنرال نیکلسون در یک تماس تیلفونی با رییس جمهور غنی روی اهمیت مشارکت استراتیژیک میان واشگتن و کابل تاکید کرد و حمایت کشور اش را از حکومت افغانستان ابراز کرد. به دنبال این گفت و گو قصر سفید اعلامیه یی را به نشر سپرد که در بخشی از آن آمده است: "رهبران دو کشور روی مسایل امنیتی افغانستان و منطقه، مبارزه با تهدیدهای تروریزم، امور اقتصادی، انکشافی و سرمایه گذاری بحث کردهاند." قصر سفید گفته است که آقای ترمپ بحثهای منظم خود با رئیس جمهور افغانستان را ادامه خواهد داد. ارگ با تایید این اظهارات ترامپ گفت، مبارزه با خطرتروریزم در محراق بحث هردو رهبر قرار داشت و قصر سفید تلاش افغانستان در مبارزه علیه تروریزم را سبب نزدیکی بیشتر میان کابل و واشنگتن خوانده و افزوده است که موفقیت و تلاش های افغانستان در راستای مبارزه با تروریزم به گونۀ موثر و عملی، هر دو کشور را به شریکان مهم مبدل کرده است. رییس جمهور دراین گفت و گو برای ترامپ اطمینان داده است که افغانستان در آیندۀ نزدیک بحیث یک کشور متکی به خود به همکار امریکا مبدل خواهد شد.
این نخستین گفت و گو میان رییسان جمهور افغانستان و امریکا در حالی صورت میگیرد که سکوت ترامپ در روز های مبارزات انتخاباتی اش در مورد افغانستان گمانه زنی هایی را به بار آورده بود که گویا او به افغانستان کم علاقه است. تاکید ترامپ در این گفت و گو برای مبارزه با تروریزم در افغانستان و تاکید او بر موفقیت افغانستان در این تلاش ها تا تبدیل شدن به شریکان عمده نشانگر این است که آقای ترامپ حالا به اوضاع افغانستان علاقمند شده است. آقای ترامپ پس از آن با آقای غنی صحبت تیلفونی کرد که پیش از آن جنرال نیکولسن در مجلس استماعیۀ سنای امریکا خواهان بیشتر سربازان امریکایی به افغانستان شد و از همکاری های مشترک روسیه، ایران و پاکستان با طالبان یاد آور شد و افزود که پاکستان از شبکۀ حقانی هنوز پشتیبانی میکند. وی افزایش سربازان امریکایی به افغانستان را یگانه راه برای شکستن تهدید های تروریستی در افغانستان و منطقه خواند. چند ساعت پس از اظهارات جنرال نیکولسن، لوی درستیز پاکستان برای وزیر دفاع امریکا اطمینان داد که اسلام آباد با تمامی گروه های تروریستی در خاک خود مبارزه می کند. این نخستین مکالمه بیست دقیقه را در بر گرفت. این بار اول نیست که اسلام آباد سخن از مبارزه با تروریزم در خاک خود می زند؛ بلکه این حرفی است که بار ها د ربرابر خواست و فشارهای امریکا تکرار کرده و اما در عمل هیچ گاهی از پشتیبانی شبکه های تروریستی در خاک خود دریغ نکرده است. حقیقت آشکاری که مقام های امریکایی از آن آگاهی دارند. این رویکرد امریکا گمانه زنی هایی را به بار آورده است که گویا واشنگتن با اسلام آباد بر سر افغانستان وارد یک معاملۀ پنهانی شده است. بیرابطه نخواهد بود اگر گفته شود که این رویکرد ادارۀ پیشین امریکا حتا آقای ترامپ را در مبارزه با تروریزم در افغانستان مشکوک کرده بود و حتا ادارۀ اوباما را عامل ظهور داعش خواند؛ اما حالا این اظهارت ترامپ در مورد افغانستان نشان میدهد که او پس از رفتن به کاخ سفید، به واقعیت های تازه یی در مورد جنگ افغانستان دست یافته است و از این رو برای مبارزه با تروریزم در افغانستان خود را متعهد پنداشته است که این سخنان او می تواند، مایۀ دلگرمی برای حکومت و نیرو های مسلح و مردم افغانستان باشد؛ اما حکومت افغانستان هم باید به سهم خود وارد عمل شود تا با توسعۀ اصلاحات در تمامی عرصه های ملکی و نظامی و جلوگیری از فساد هرچه بیشتر توجۀ امریکا و جهانیان را به خود جلب کند و از سویی هم با ایجاد اجماع منطقه یی و جهانی فشار ها بر پاکستان را افزایش داده و به وعده های فریب آلود آن کشور اکتفا نکند و حامیان بین المللی خود را نیز ملتف نماید که خطر تروریزم در منطقه تا زمانی موجود خواهد بود که اسلام آباد لانه های تروریستی را در خاک خود نابود نکند.
حال به یقین که کاخ سفید متوجه شده و بدون تردید مبارزه با تروریزم ادارۀ پیشین را مورد بازنگری جدی قرار خواهد داد؛ البته اتخاذ رویکرد جدی و سازش ناپذیر واشنگتن در رابطه به پاکستان خیلی جدی می باشد و هر نوع بازنگری بر مبارزه با تروریزم؛ دست کم گرفتن اسلام آباد بحیث حامی شبکه های تروریستی منطقه اشتباۀ محض است. بدون توجه به این مهم، هرچند افزایش نیرو ها جنگ را در افغانستان پیچیده تر می کند و در ضمن در شرایط کنونی نیاز است؛ اما با توجه به تجارب تلخ گذشته نابودی لانه های تروریستی در خاک پاکستان و تجهیز و تمویل نیرو های افغان از جمله راه های کلیدی تر بازنگری سیاست های امریکا در جنگ تروریزم به شمار می رود که ادارۀ حدید امریکا به آن توجه جدی کند؛ اما آنچه مسلم است، این که اندیشیدن برای یک افغانستان با ثبات کار افغان ها است که به خود آیند، نه خارجی ها، شاید خارجی ها بتوانند، کمک کنند و اما همکاری آنان تعیین کننده نیست. چهار دهه جنگ مصداق خوب آن است.
گفته های یاد شده نشانگر آن است که افغانستان به چه میزانی آسیب پذیر، ورشکسته و درمانده شده است؛ اما ناسف آور و درد آورتر این است که بیشرین و حتا گفته می توان که تمام این رنج و اندوه را مردم افغانستان احساس می کنند؛ اما عدۀ محدودی هستند که از این وضعیت سود می برند و در تبانی با خارجی ها سرگرم غارت و تاراج دارایی های عامه و شخصی اند و هر روز پول های تازه را به بانک های غربی سرازیر می کنند. با در های این ملت بیگانه اند و مردم افغانستان را گرسنه تر و بدبخت تر می کنند.یاهو