مهرالدین مشید
اظهارات اخیر جان در مورد پیشگیری از جنگ داخلی پرده افگندن برروی شکست های امریکا در افغانستان است
پیشگیری از جنگ داخلی افغانستان یا پرده افگندن برروی شکست های امریکا در این کشور
جان کری وزیر خارجهء امریکا بزرگترین دستاورد اش را پیشگیری از جنگ داخلی در افغانستان خوانده است. هدف از این اشارهء آقای کری امضای تفاهمنامهء سیاسی سیاسی میان آقایان غنی و عبدالله است که با پا درمیانی او به امضا رسید و بر بنیاد آن حکومت وحدت ملی بوجود آمد. آشکار است که او با این اظهارات خود می خواهد بگوید که پس از به تقلب رفتن انتخابات، با امضا نشدن این تفاهمنامه درگیری نظامی میان دو طرف حتمی بود. من در اینجا نمی خواهم سر سناریوی تقلب انتخاباتی بحث کنم که کی برحق بود و کی برحق نبود و اما پیشامد های پس از انتخابات تا کنون به گونۀ واضح مشت ها را باز و چهره ها را عریان کرده است و از حقانیت دو طرف بر مصداق این شعر مولانای روم ”آفتاب آمد دلیل آفناب” به اندازهء کافی پرده برداشته است. در این میان آنچه مسلم است، اینکه تقلب های گستردۀ اننخاباتی از سوی دو طرف انجام شده بود و تنها تفاوت در میزان تقلب بود که حامیان یکی کمتر و از دیگری بیشتر توانستند، در روند انتخابات مداخله کنند و با این مداخله انتخابات و دموکراسی جوان کشور را به پرتگاۀ نابودی نزدیک کردند که انتخابات افغانستان را به یکی از بدترین انتخابات های جهان معرفی نمودند. از این که هدف اصلی در این نوشته، اظهارات آقای کری است و برمیگردیم به سخنان او که آیا او راست می گوید و یا در اظهارات خود مبالغه کرده است و هدف او از پیشگیری کردن جنگ داخلی چه است. وی در حالی این سخنان را می گوید که پس از امضای توافق یادشده جنگ ها در افغانستان به شدت افزابش یافت و طالبان توانستند شهر استراتیژیک کندز را دو بار تصرف کنند و خود را به دروازه های شهر های بغلان، هلمند، ارزگان و فراه رساندند که هنوز هم شهر های یادشده و بوبژه کندز و هلمند تحت تهدید شدید طالبان قرار دارند. جنگ در افغانستان به اندازه یی شدت گرفت که نبرو های امریکایی خلاف جدول زمانی تعیین شده افغانستان را ترک نکردند و اوباما به صراحت به صراحت از یک عقب گرد سخن گفت، جنگ افغانستان ادامه پیدا می کند و اما امریکا نمی گذارد که القاعده در افغانسنان مسلط شود. وی افزود که امریکا دیگر وسوسۀ ملت سازی در افغانستان را ندارد و امروز امریکایی ها به صراحت افغانسنان را خطرناک می خوانند. پس این سخنان او به گفتۀ نویسندهء ”اصول فلسفهء سیاسی” در واقع از رویکرد های سیاسی در غرب پرده برمیدارد که می گوید، سیاست در غرب سیمای ” تانژیرو” را دارد که گاهی در نماد شیر و زمانی هم در نماد روباه آشکار می شود که سیمای نخستین قدرتمندی و قاطعیت غرب را در شماری از تصمبم گیری های داخلی و بین المللی آنان به نمایش می گذارد و سیمای دومی نرمش های فریب آلود و انعطاف های مسخره آمیز آن را نشان می دهد که چگونه با بازی های سیاسی و نظامی سرنوشت ملت ها را به بازی می گیرد. این سیاست های غرب یعنی یاران نزدبک کری بوده است که امروز شرق میانه در آتش می سوزد و در کشور های یمن، سوریه و عراق آتش و خون بیداد می کند و شعله های آتش جنگ خانمانسوز هستی مادی و معنوی این کشور ها را نابود کرده و تیغ از دمار انسان های این سرزمین ها بیرون کرده است. کشتار های بیرحمانه و مهاجرت های جمعی اجباری در موجی از فقر و گرسنگی از کم ترین پیامد های جنگ غرب در این کشور ها می باشد. این بدین معنا است که لشکرکشی های غرب نه تنها دروازه های خوش بختی را بر روی شهروندان کشور های یادشده نگشود؛ بلکه بدتر از آن ثبات در این کشور ها و منطقه را از میان برد و با ایجاد تغییرات در منطقه و سرنگونی زمامداران مستبد نه تنها استبداد محو نشد؛ بلکه جدا از وحشت آفرینی گروه های تندرو داعش بسان مار های آستین غرب، آتش استبداد حاکم کنونی خطرناک تر از گذشته در منطقه زبانه می کشد. بعید نیست که موفقیت های کری در افغانستان نیز از این دست باشد و شاید اصل موفقیت او همین بوده که گویا به زبان دپلوماسی از آن سخن گفته است. از سویی هم از سخنان کری به گونۀ آشکارا فهمیده می شود که جنگ کنونی در افغانسنان جنگ داخلی نه؛ بلکه جنگ خارجی است که از سوی پاکستان، ایران، حالا روسیه و شماری کشور های دیگر به شمول امریکا بر مردم افغانستان تحمیل شده است؛ اما امریکا خلاف تعهدات اش که در معاهدۀ استراتیژیک و معاهدۀ امنیتی با افغانستان از آن تذکر رفته است تا کنون عمل نکرده و با توجه به سازش های پشت پرده اش با پاکستان و کشور های دیگراز اجرا و عملی شدن مواد آن عدول کرده است. در یکی از ماده های توافقنامۀ امنیتی آمده است، در صورتی که افغانستان از سوی یک کشور خارجی مورد حمله قرار بگیرد، امریکا مکلف به دفاع از افغانستان می باشد؛ یعنی این ماده به صراحت دشمن امریکا و افغانستان را هسان خوانده و مکلفیت های هردو کشور را ارایه کرده است. پس این اظهارات کری ببانگر تخطی آشکار امریکا از معاهدۀ امنیتی میان کابل و واشنگتن است که آقای کری به صراحت از آن سخن گفته است. ورنه کدام عقل سلیم این اظهارات کری را می پذیرد که گویا او از جنگ داخلی در افغانستان پیشگیری کرده و حالا به قول معروف افغانستان گل و گلزار شده است. این گفته همان آهنگ معروف خوانندهء زنده یاد مرحوم ” صیفو ” را به یاد می آورد که پس از یک سلسله داد و فریاد خوانی ها چون” آسیا وان، دوزخی، قرآنخور” به زبان امروز یعنی”رب” چنین ادامه میدهد، ”خیر و خیریت باشد، هیچ چیزی نشده، همه چیزم به چپاول بردی”. حال معلوم نیست که آقای جان کری با این اظهارات اش کدام سیاست های اشتباه آلود امریکا در افغانستان را می خواهد، پنهان کند. جز این که اظهارات اخیر جان در مورد پیشگیری از جنگ داخلی افغانستان را، پرده افگندن برروی شکست های امریکا در افغانستان خواند. زد و بند های پنهانش با اسلام آباد بر سر افغانستان و یا سکوت و بی تفاوتی هایش در برابر استتخبارات پاکستان و بازی های نظامیان پاکستان نه تنها برضد افغانستان؛ بلکه برضد امریکا و حیف و میل شدن میلیارد ها دالر امریکایی در پاکستان و افغانستان زیر نام مبارزه با تروریزم، از جمله ۳۲ میلیارد کمک های مالی به پاکستان و هزینهء برباد رفتهء ۱۴۰ میلیارد دالری امریکا برای بازسازی افغانستان که گفته می شود، حدود شصت میلیارد آن در بخش نظامی هزینه شده و اما هنوز ارتش افغانستان نیروی هوایی و اسلحۀ لازم برای جنگ با مخالفان مسلح ندارد. به همین گونه ده ها خبط و اشتباۀ جبران ناپذیر دیگر که تا کنون هزاران انسان بیگناه را به قربانی گرفته و خساره های هنگفت مادی و معنوی را به بار آورده است. مگر می شود که این همه را بازی سیاسی تلقی کرد و سرنوشت ملت ها را در پای آن ریخت و آیا این رویکرد را نمی توان بزرگترین اشتباه خواند که تا کنون به بهای بازی با حیات انسان چه که با حبات ملت ها تمام شده است. آیا چقدر منطقی خواهد بود که این بازی را برای رسیدن به اهداف استراتیژیک توجیه کرد. در حالی که نجات و رهایی انسان و انسانیت باید در محراق استراتیژی های بزرگ کشور ها قرار داشته باشد و نه بربادی و تباهی آن؛ اما با تاسف که امریکا تا کنون بزرگترین ارزش های انسانی را قربانی اهداف استراتیژی های کلان خود در جنوب آسیا و شرق میانه و کشور های حوزۀ خلیج کرده است که تا کنون نتابج آن معکوس بوده است. امروز هر قطره خونی که داعش در وجب وجب سرزمین های جهان می ریزد و دهشت ها و جنایت هایی که بر ضد انسانیت انجام میدهد، مسؤول آن امریکا است و هدف از حرفی را که ترامپ ربیس جمهور امریکا به گونهء انتقادی برای ادارهء اوباما می گوید و او را مسؤول ظهور داعش میخواند، بدون تردید چنین است و گفته می توان که این همه جنایت های بشری ارزش رسیدن به هرگونه استراتیژی های بزرگ را ندارد. امید آن می رود که سیاستگذاران جدید در کاخ سفید به رهبری ترامپ در این زمینه تجدید نظر کرده و به سیاست ها پبشینۀ کاخ سفید نقطۀ پایان بگذارد. یاهو