خوشه چین
توکی هستی احمق که ازمه خوده برترحساب میکنی
اگربرایم
بگویی مرگ ،برایت میگویم که مرگ برتو.اگربرایم سلام بدهی ازجایم استاده شده
برایت احترام میگذارم میگویم وعلیکم به سلام.دیگرآن وقت سپری شده است که خود
خواهان برترطلبان بگویند که من ازخوشه چینان برتری دارم.من میگویم توملعون شده
هستی توالۀ دست شیطان هستی تومفت خوارهستی درکنارمن بهترین ها استاده
هستند.تورا چون شمال توفنده وتوفان زا دربحرهند روانت میکنم.اگرتونگویی درولایت
من آدم خاین وجود ندارد من هرگزنمی گویم که درشمالی آدم خاین وجود دارد.
افراط گناه است
افراط درمصرف آب گناه است،افراط درفروش آب هیرمند گناه است،افراط در خود بزرگ بینی گناه است.افراط درقوم پرستی((قوم برتر))گناه است.افراط درخد مت گذاری برای اجانب گناه است،افراط درسیاست چپ گناه است افراط درسیاست راست گناه است ما نتیجه های گناه های چپ افراطی را تجربه کردیم وسیاست راست افراطی همه ارزشهای انسانی دینی اخلاقی جامعه مارا ازریشه ویران ساخت.وهنوزازمردم ما قربانی میگیرد.
برای تان اطمینان میدهم
حزب دموکراتیک خلق افغانستان تابه سن سالگی خیلی هوشیارانه عمل میکرد بعد ازان که ازکله ضربه خورده بود چون آمیب تقسیم به حرکت انقسامی خود ادامه داد بدین خاطرمرد.مصاب به خون ریزی دماغ بود.
کنون دست وپاوسروتنه اش فعالیت دارد مگرتنه بی سرجزضیا وقت.مصروف بی حیثیت سازی خود ونمایش دادن به دیگران.
آن درخت که درآن آب وهوا شانده شده بود توسط باغبانش آبیاری وپرورش میگردید،آن درخت خوب قد کشید،شاخ وبرگش دربهار گل وماجرداد.درتابستان میوه پرثمرداد.درخزان حاصل بهترداد.زمستان سخت آمد،سرمردم بد بخت آمد،درخت ازریشه خشک شد.باغبان هم مرد.
دیگرآن آب وهوا نیست وباغبان هم هرشاخه ازین درخت درجا های دیگر توسط باغبان درآب وهوای دیگربرای تان اطمینان میدهم دیگر حزبی بدون خود آگاهی ملی به سوی انترناسیونالیزم رفته رشد کرده نمیتواند.اگرکرد چون احزاب جزوسیله برای خدمت به دیگران هیچ گاهی به نفع کشورنیست.
اما درمقابل احزاب راست گرای افراطی درموجودیت احزاب شکل گرفته بود.آنها هرچه سریع تربه انقسام های دوام دار ومحوخودی مواجه شده روان اند.چون (کویه) میان پشم گوسفند خودرا خورده روان اند.
من باید خودرا بشناسم
آنانی که مره بد میگویند من برای شان میگویم که شماره خدا هرچه عاجل صحت کامل بدهد.
(شعورم)برایم اجازه میدهد که من باید خودرا بشناسم،کی هستم وبرای چه کارخلق شده ام؟پدرم کی است مادرم کی است باکدام الفبا صحبت می کنم.چه راازپدر ومادر آموختم.چگونه رشد کردم بابه کلانم چه کاره بود.برادر خواهر کاکا،ماما،یکی ازپی دیگرچه مسؤلیت های را دربرابرهم دارند وداشتند.فامیلی خانوادگی قومی وووالی اخیرشهری که درآن زنده گی میکنیم.یعنی انسان که تاریخ خودرا سرگذشت خودرا فتح وپیروزی وشکست وریخت خودرا نداند.هیچ گاهی به استادی نمی رسد.
طفل خوب خانه طفل خوب خانواده است.طفل خوب قوم است طفل خوب قریه است طفل خوب شهراست.طفل خوب کشوراست.
زمانی که من به درد فامیل خود نخورم به درد کشورم نمی خورم.ما هنوزبه کرکترعام قریه بلد نشده بودم کشورم را ازلحاظ جغرافیا وتاریخ نشناخته بودیم مارا به انترناسیونالیزم پرولیتری وانترناسیونالیزم اسلامی دعوت دادند.
ووارد میدان جنگ تباه کن.
من باید شمالی را وتاریخ شمالی را خوب تربشناسم چرا درطول تاریخ دراین سرزمین حمله میشود انسانهای جسورونام دارش را می کشند.ماباید اول خودرا بشناسیم باهم کناربیاییم کل وکور شل وشد خودرا درآغوش بگیریم واگربرما میگویند که توسمت پرست شدی میگویم بلی به خاطری که تو متجاوزهستی زمانی که توره مجبور به شناخت خود کردم آن گاه برایت دست دوستی میدهم.
جنګ باکی؟
با پاکستان،با ایران،باچین،همسایه شمالی کشور.
مصرف ملیاردها دالربخاطر تقویت نیروی نظامی برای چه وبرای کی؟؟
نمیدانم که ناتووایالات متحده امریکا ازمرگ انسانهای ماچه میخواهدکه مفادبگیرند.
دیروزمفهوم جنګ روشن بود نظام سیاسی به شکلی از اشکال تغیریافت خلاف اراده((عام))بوجود آمده بود.پشتوانه وحمایه خوداتحاد شوروی راداشت.اما امروز طرف جنگ افغان درمقابل افغان به شکل سه بعد یک مثلث(طالب،داعش ودولت)
کی علیه افغانستان حمله میکند.؟
جاده عیاران
برای عیاران نوین انقلابی
برای عیاران نوین انقلابی مادران شان توصیه کرده اندکه از زبان دراز باشید وازدست کوتاه.کنون زمان عوض شده است درگذشته گفته می شد که ((زبان سرخ سرسبزمیدهد برباد))کنون دستان خون آلود سرسبزمیدهد برباد بدا به حال کسانی که قدرت ازلولۀ تفنگ بدست می اورند.کنون زمان آن است که باقلم وکاغذ ومنطق انسان وانسانیت داخل شد بی رحمانه انتقاد کرد همه موانع را برای ارزشهای ازسرراه بیرون انداخت. با طوفان عیار
با طـــوفان عیارتورا به چرخ مـــی آرم
ای ماشیــــن خرد،تورا به الخ مـــی آورم
نزد مــــــن زبان هایم شیــــروشـــــکراند
دوبــــــاره تورادرغزنه وبلـخ مــی آورم
آنانکـــــــــه دشمن انسان اند وحشی قرن
این فتنه های زمان را به کام تلخ می آورم
نگیرم نامش
انگلیس گفت این ولایت مغروراند زیرعنوان معتبرمیخرم
دیگرولایت مزدورهستند رفته اینهارا به پول وزرمیخرم
مردم شمالی سرتنبه هستند تسلیم ناپذیراینهاره مثل سابق
توسط(نگیرم نامش)به ضرب مشت ولگد زورتبرمیخرم
خوش بختی
خوشبختی این دوطفل مظلوم یک هدف است.
رسیدن به این هدف راه درازسربه کف است.
آنانی که دشمن غریب اند ولذت ازرنج برند
با
خواندن این برنامه دلکش دو کف است
انتخابم راه فرداست
بارفیق زده وزخمی سروکارندارم.
بااین همه بیمار ومریض گفتارندارم.
انتخابم راه فرداست
با این زده وزخمی سروکارندارم
با این برادران مارو اژدهار ندارم
انتخابم راه فرداست
انسان را دوست دارم.
برای سعادتش
جزره
پبکارندارم.
خدای من همان خدایی است که مادرم برایم تعریف کرده بود.
آداب ورسوم قریه ومحل درذهنم همان اند که درطفولیت آموخته بودم.
جهان بینی راه سعادت انسان(زحمت کش) همان است که درآغازفعالیت انتخاب کرده بودم.
انتخابم ره فردا است با گنهکاران دیروز مرا سروکاری نیست هرکه ره ثواب درپیش
گیرد.
آغوش
ما بازاست.
بلی!افراط گناه است.افراط درحیا درگذشت درانسانیت درآدم گری هم گناه است.
درباره
انسان درگذشته غول می گفتند.اکنون گوسفند می گویند.
مهاجم
دستهای ایران ازآب وخاک ما کوتاه
دستهای طالب ازباغ وتاک ما کوتاه
معادن فراوان را چه می پرسی وطن
دستهای
مهاجم ازسیب وناک ما کوتاه
موسی شفیق
اولین گام برآمد اخوان المسلمین درعرصه سیاسی ورشد اخوان درجامعه ایجاد زنجیربین زن ومرد درسرویس شهری وموج چاقو کشیدنها درمظاهرات ومیتنگها وکشتن سیدال سخن دان درحریم لیلیه پوهنتون حمله به عبد الرحمن درلغمان وکشت عبد القادردرهرات بود.نتیجه اش فرازونشیب کودتای داود وسرکوب اخوان المسلمین تابه دوره ترورعلی احمد خرم وزیرپلان وترورمیراحمدخیبر حرکت نظامی نظامیان حزب دموکراتیک خلق افغانستان عکس العمل درمقابل این تغیرگروگان گیری دف سفیرامریکا توسط فداییان زحمت کشان به زندان اندانختن هزاران جوان خلقی پرچمی،سازایی سفزایی گروکاری،اخوانی(درافغانستان پنج ملیون انسان کافی است))آمد آمد آغاشاهی درافغانستا((کنارآمدن با گل بدین)) تحت عنوان جلوگیری ازفاجعه انسانی،لشکرکشی اتحاد شوروی سابق،ازکشورم میدان جنگ گرم ابرقدرت ها شکل گرفت تباه تباه شباه شدیم همه زمینه فرهنگی اخلاقی وانسانی ما درین نبرد بیگانگان سوخت.
یادبودازموسی شفیق میشود به حیث نزول جبش بنیاد گرایی آغازازکارترامپ رییس جمهورایالات متحده امریکاباشد.
ازکوچه ما
ازکوچه ما بیرون شوید این کوچه عیاران است.درین کوچه وروداجانب منع است.درین کوچه شوروفریاد عربده مردمان آن طرف دریا واین طرف به کلی منع است.درین کوچه اطفتال ما تربیت منفی میگیرند سیاسرهای مارا بیگانگان می بینند درین کوچه سنگ جنگی ها باعث شد شیشه ها ودروازه های بشکند.اون فرزند فلانی کاکا سنگ درفرق سرش خورد.جانه به حق سپارید.بروگم شوپدران ما ازوهمان زمان((چشم سبزمی گفتند&ابلیس))اودگیته((خرس پس پادریایی)).
شما پدرلعنت های داخلی به شرفت تان لعنت دست تان خلاص ازین جا تابه بخارا.
من شما ره بیرون میکشم ازین قلعه انگوفروشان،آهنگران وقلعه نجارا.
چرا؟
چرا؟میگویم ازکوچه ما بیرون شوید.مه دیدم که به اونو((حامد ک بچه عبدلاحد واشرفک کله قاق))چشم سبزک ها پیسه میدادند.یگان انگشتک هم می کردند.ازبالای آن کجاوه خالی خیزبزن آن ها میرفتند خیزمیزدند.کجاوه خالی پشت سرمیرفت خودشان به زمین میخوردند.بینیشان می شکست.دیگران شان می خندیدند.حین خنده وتما شا طرف خانه های مردم سیل میکردند ویگان چشمک هم می زدند.یگان تای دیگررا به پای دوی مجبور میساختند ودربدل پول ناموس مردم را به تن فروشی تشویق می کردند.
خند ه نکنید
این مطلب که مینویسم هم قابل خنده است.هم سیاست است هم هنراست هم پیشنهادراه حل است.
امریکا وشرکایش درافغانستان به بن بست سیاسی(کشت اسپین)دروجود(عین وغین)مواجه شده است.نظامی که درهرصورت بنابرمعاملات ومعادلات خاینانه هم درمقابل مردم هم فی بین البین وهم درمقابل حمایه گرخودشان.
امریکا ریزرف برای پرکردن این خلا ندارد.
یک طفل خورد بودم نزدیک خانه ما یک چاه بود به عمق چهارده الی پانزده متر درچاه دیدم که بقه ای روی آب شنا می کند بقه که ازخشکه با دیدن آب خودرا درعمق چاه انداخته بود چاره برآمدن را نداشت.
درفکرافتیدم این بقه چگونه ازچاه بیرون اورم تناب یافتم افتیده درگوشۀ مگربود کوتاه این تناب بود به رنگ سفید جستجو کردم تناب دیگررا یافتم به رنگ سرخ این تناب به هم بسته کردم هنوزکوتاهی کرد درصدد تناب دیگرآفتادم تنابی به رنگ سیاه یافتم این تناب را درنوک آن دو تناب به پیوسته بسته کردم این تناب سه رنگ سرخ سیاه سفید.تابه ته چاه رسید.بازدرفکرافتادم که بقه به چه نیازدارد.رفتم با یک زنبور سرخک را که لب اب روان برای نوشیدن آب نشسته بود ذریعه خمچه شکارکردم. بعد انرا درنوک خار کذاشتم ودرتاربستم ریسمان را درته چاه پایان کردم بقه بادیدن زنبور میل به خوردن زنبورکرد.خاردرحلقوم بقه بند ماند تاررا کش کردم بقه بالا آمد خاررا ازحلق بقه بیرون کردم بقه را درآب رها بابت بقه ثواب دیدم اما بخاطر زنبور گناه را کمایی کردم.
کشورما به مانند بقه درچاه عمیق فرورفته است چگونه میشود که این کشوررا ازعمق چاه بیرون بکشم
مجموع حلقات سفید وسرخ وسیاه را نوک به نوک بسته کرده عین وغین را قربانی وطن کرده وطن را ازچاه عمیق بیرون میکشیم.
خلق وطن
بجـــوشیـــــد بجــــــوشید بجــــوشید
بخــــروشید بخـــــروشــــــید بخروشید
نـــزد عیــــــاربروید کمــــــربند بخرید
شیـــــک بادوام لباس مردی بپوشیــــد
وارد میدان شـــــــوید آدم های بین را
پله بین دشمن وطن خونش رابنوشید
شر
تاکه احمق درجهان باشد مفلس در نمی ماند.
تاکه افغان باشد ســرمایه بی خــر نمی ماند.
خردمندان به این نتیجه رسیده اندکه بنویسند
درموجودیت اندیشه برترکشوربی شرنمی ماند