قاسم آسمایی
تروری از نوع دیگر!
آیا کشور به عرصۀ زورآزمایی و جنگ نیابتی کشورهای منطقه مبدل نمی شود؟
روز یازدهم جنوری سال جاری در جمله روزهای خونبار وطن، روز خونبارتری بود؛ انفجار دوگانه انتحاری در سرک دارالامان جان پنجاه تن از جمله 47 کارمند دارالانشای شورای ملی را گرفت وبیش از هفتاد تن دیگر را زخمی ساخت، در اثر انفجار در مهانخانه والی قندهار 18 تن از جمله معاون والی قندهار وپنج دپلومات امارات متحده به قتل رسیدند و سفیر آن کشور مجروح گردید وصبح همان روز در نتیجۀ انفجار انتحاری در لشکرگاه دوازده تن شهید وزخمی گردیدند. بر روال جاری وهمیشگی رییس جمهور بدون اقدام جدی وعملی در جهت مبارزه با تروریستها، و به گفتۀ، بطور "متحد المال" "شدیداً" این اعمال را تقبیح نموده و کمیسیون را توظیف نمود تا قضیه قندهار را برسی نماید؛ رییس اجراییه نیز بعد از "تقبیح شدید" آن عازم تهران شد تا ارادت همیشگی وخاص خویشرا با سهمگیری در مراسم عزاداری رفسنجانی ابراز دارد.
جنگ جاری در کشور که در ظاهر امر به جنگ طالبان، حزب اسلامی و گاهی هم داعش برعلیه دولت موجود خلاصه میگردد؛ در واقعیت امر ریشه ها، شاخه ها، حامیان وعوامل متعددی دیگری را نیز دارد که از آنها تنها گاهگاهی وآنهم در حاشیه نام برده شده وعمدتاً در وجود احزاب بنیادگرای پاکستان ویا هم طالبان پاکستانی خلاصه میگردد واز ذکر سایر مطالب مربوط به جنگ از قبیل حامیان بیرونی ومنطقوی نیروهای جنگ افروز، منابع تمویل، تسلیح، اطلاعاتی و سازماندهی آن به دلایل معلوم ونامعلوم خود داری میگردد وبا اضافه، دولت با حامیان بیرونی جنگ، چنان مناسبات حسنه برقرار نموده است که گویی به اندازه نوک سوزن، آنها در کشتارمردم و ویرانی وطن نقشی ندارند.
با این تذکر مختصر، واقعه انفجاری در مهمانخانه ولایت قندهار (زخمی شدن سفیر و کشته شدن پنج دپلومات کشور حامی طالبان) را باید از زاویه و دید دیگری دید و بررسی کرد. زیرا این حادثه تروریستی از لحاظ هدف ترور، در نوع خود اولین است ویقیناً آخرین نخواهد بود؛ زیرا ناگفته پیداست که هدف اصلی و اولی این ترور، هیأت دپلوماتیک کشوری بود که از زمان "امارت اسلامی طالبان" در زمره چند کشور انگشت شمار، آنرا برسمیت شناخته و از آن حمایت میکرد. امارات متحده عربی بعد از سقوط طالبان، تاحال به شکل دوامدار وبطور مخفی وعلنی با آنها رابط داشته و از چند سال به اینطرف زمینه فعالیت علنی را برای آنها مساعد ساخته است و بعلاوه کمک های اطلاعاتی و سیاسی، پولی فراوانی را برای فعال نگهداشتن ماشین جنگی، نیز در اختیار آنها قرار میدهد.
پس میتوان نتیجه گیری کرد که این واقعه تروریستی با دست های مرموز وامکانات بالای اطلاعاتی وداشتن افراد نفوذی باصلاحیت در سیستم امنیتی کشور از جمله اداره امنیتی ولایت قندهار صورت گرفته است وبا درنظرداشت شاخ به شاخ شدن کشورهای منطقه (ایران، عربستان، امارات متحده و بحرین) در جنگ یمن، سوریه، عراق و بحران بحرین، در حقیقت امر از یکطرف نشاندادن ضرب شصت برای حریفان است و از جانب دیگر اعلان موجودیت گروههای تروریستی وابسته به آن در افغانستان. لذا باردیگر تکرار میگردد که این نوع ترور، اولین وآخرین نخواهد بود وبا موجودیت دولت دست نشانده، بی کفایت و بی اراده ، "دوستان دولت"، وطن ما را به میدان جنگ نیابتی و انتقام گیری مبدل مینمایند وتاوان آنرا بیچاره ترین و بینوا ترین مردم ما می پردازند.