عبدالواسع غفاری
مفهوم صلح ،صلح با کی ؟ درحکومت وحدت ملی ویا با سو استفاده
ازنام صلح، بقدرت رسا نید ن دشمنان داخلی وخارجی مردم افغانستان(پروژه کرزی ـ غنی )
بخش سوم
دربخش دوم متذکرشدم که داکترصاحبان غنی وعبدالله وجناب کرزی که درعقب جناح اشرف غنی نقش بارز دارد، آرزومند تحقق حاکمیت قانون درجامعه نبوده ونمیباشند.اولاً حکومت شان (وحدت ملی) تهداب قانونی ندارد وثانیاً درمحیط جنگ بزرگ شده ویا با جنگ ودهشت ارتباط کاری داشتند،لذاازنام قانون وقانونیت نفرت دارند.هرگاه به هدایات و عملکردهای آنان دقت نمائید،چنان برمیآید که درطرح وتصویب قانون اساسی، نظارت بر تطبیق قانون را به صورت دقیق بنابرملحوظات خاص درقانون اساسی تسجیل نکردند. وثانیاً نظربه فرامین وهدایات شان برمیآید که ازمتن قانون اساسی آگاهی لازم ندارند، چرا که اکثراً فرامین وهدایات درتضاد با قانون اساسی میباشد. ذیلاً یاد آورمیگردیم :
ـ حکومت کرزی بنابرملحوظات خاص سیاسی ، متشکل ازتعداد قابل ملاحظه رهبران و قوماندان جهادی بود،که بابقدرت رسیدن درغصب وچپاول داراُئی های عامه وخصوصی نقش داشتند.چون قانون (بیانگرمنافع طبقه حاکم میباشد)،درجهت حفظ منافع دولتمردان و زورمندان تصویب گردید، تا اعمال خلاف قانون گذشته وآینده شان مورد پیگرد قرار نگیرد. چنانچه آقای کرزی درمصاحبه با ژورنالیست نیویارک تایمز که ازطریق تلویزیون طلوع بتاریخ ۹اسد ۱۳۹۵ (29.07.2016 ) نشرشد برعلاوه سایرانتقادات که خود در آن دخیل میباشد،به صراحت ازفساد اداری دردوران قدرتش واهداف شوم فوق الذکراعتراف نمود،مختصر مصاحبه اش :(...من دوگزینه داشتم ،حمله براین عناصر،به انارشی یاهرج ومرج ،بی ثباتی کشورمیانجامید.ودیگراینکه مطمئین میشدم که این پولها درداخل کشور به مصرف میرسند وکشوربه جلو برود. درزمینه مثالهای مالیزیا ،کوریای جنوبی و... ) .
ازمطالعه قانون اساسی کشوردوره جناب کرزی برمیآید که:درمقدمه ضمن ۹ فقره آرزوها ،ازحاکمیت قانون درکشور ونظارت برآن، که برای ایجاد واستحکام نظام حتمی میباشد ، یادآورنگردیدند. - درفصل اول قانون (ماده 1 الی 19) که شکل ووظایف دولت را توضیح نموده،از حاکمیت ونظارت بر قانون یادآورنشده ،صرف درماده پنجم تطبیق این قانون اساسی وسایر قوامین را..... ازجمله وظایف اصلی دولت دانسته.
- درماده 63 ضمن ادای سوگند رئیس جمهور(... قانون اساسی وسایرقوانین را رعایت وازتطبیق آن مواظبت نمایم...) ودرفقره اول ماده ۶۳ مراقبت ازاجرای قانون اساسی آمده. ـ دربخش حکومت (مواد 71 الی 80 ) ضمن توضیح وظایف حکومت درفقره اول ماده 75 تعمیل احکام این قانون اساسی وسایر قوانین وفیصله های قطعی محاکم درج گردیده. - فصل پنجم که شورای ملی رابحیث عالیترین ارگان تقنینی کشوراز مواد 81 الی 109 دانسته درباره حاکمیت قانون ،رعایت ونظارت قوانین صحبت نشده وکدام ارگان را در زمینه آن مکلف نکرده. ـ درفصل هفتم ازمواد 116 الی 133 قوه قضائیه را رکن مستقل دولت دانسته ، اما از حاکمیت ونظارت برقانون تذکر بعمل نیامده. ـ طبق ماده 134 قانون اساسی ارگان څارنوالی را جزقوه اجرائیه ودراجراات خود مستقل میباشد.
ـ درماده 157 این قانون آمده که کمیسیون مستقل نظارت بر تطبیق قانون اساسی مطابق به احکام قانون تشکیل میگردد. ـ قانون تشکیل وصلاحیت څارنوالی که بداخل چهل ماده درثور 1392 تصویب گردید ، درهدف این ارگان طبق فقره 3 ماده دوم آن آمده که : حراست ازحقوق وآزادیهای فردی وعامه بمنظور تحکیم وحاکمیت قانون وتامین عدالت . ودرفقره 2 ماده سوم دروظایف اساسی آمده که نظارت ازجریان تحقیق جرم ،تنفیذ احکام قطعی ومحلات سلب آزادی. - فقره 1/ 2/3/6 ماده 15 نظارت ازقانونیت اجراات در مراجع تحقیق ، تطبیق وتنفیذ قرارها وفیصله های محاکم ، محلات سلب آزادی ورعایت احکام قانون درمورد اشخاص تحت نظارت ،توقیف ، محبوس ومحجور و......
اما درقوانین اساسی دوره های گذشته بصراحت ویا بصورت ضمنی از رعایت ، نظارت وتطبیق قانون یادآوری شده ویا به ارگان مشخص وظیفه سپرده :
ـ فقره سوم ماده 91 قانون اساسی 1356 ضمن توضیح وظایف وصلاحیتهای حکومت ، مشعر است که : صدور تصامیم اجرائیوی واداری طبق قوانین وفرمین صادره ونظارت برتطبیق آن . - فقره ۱ ماده دوم ، ماده ششم وماده چهل یکم قانون کشف وتحقیق ازنظارت څارنوالی (سال 1358 )بصورت مفصل یاد آورشده بود، گرچه درآن زمان ازتطبیق قانون کمتراثروجود که در(دربحث قانون وقانونیت درآن دوران با مثالها مشخص قانون شکنی آن زمان توضیح داده ام )
ـ درفقره چهارم ماده 43 اصول اساسی جمهوری دموکراتیک افغانستان ضمن توضیح صلاحیتهای هیات رئیسه چنین آمده ( کنترول رعایت قوانین وقرامین در اجراات اورگان های دولتی .) همچنان درفقره اول ماده 52 اصول اساسی یاد آورشده. - ماده شصتم اصول اساسی مشعر است که : لوی څارنوال وڅارنوالان ازتطبیق ورعایت یکسان قوانین توسط تمام اورگانهای مرکزی ومحلی قدرت دولتی واداره،موسسات دولتی ، مختلط وخصوصی ، سازمانهای اجتماعی ، مسوولین امور واتباع نظارت میکند.
طبق حکم ماده یکصد وبیستم قانون اساسی سال 1356 : نظارت عالی برتطبیق ورعایت یکسان قوانین ازطرف تمام وزارتها وسایرارگانهای مرکزی اداره دولتی ، کمیته های اجرائیوی، شوراهای محلی ، موسسات دولتی ،مختلط وخصوصی ، ادارات کوپراتیفها، احزاب سیاسی وسازمانهای اجتماعی ، مسولین امور واتباع، برعهده لوی څارنوال و څارنوالان تحت اثر او میباشد.
اما حکومت وحدت ملی جهت فریب هموطنان ما وکشورهای جهان،جهت جلب کمکهای مالی که منافع خود وتیمهای شان درآن نهفته است، بازیهای اوپراتیفی،تصنعی وصحبتهای احساساتی مینمایند، طورنمونه ذیلاً یاد آور میگردیم :
ایجاد مرکزعدلی وقضایی مبارزه با فساد اداری درافغانستان بعدازدو سال بحث و تبادل نظر،بین مقامات ارشد حکومت وحدت ملی ایجاد گردید، ورئیس جمهوری هدف این مرکز را رسیده گی به اتهامات وجرایم سنگین،اعتماد سازی و محکمه افراد فاسد دانست، و گفت که فساد به شکل گستردهای درتمامی نهاد های دولتی وجود دارد وخشکاندن آن به زمان زیادی نیاز دارد. وعلاوه نمود که ایجاد ادرات موازی درکشورخود باعث ایجاد فساد در کشور شده است.هرگاه ارگان څارنوالی بصورت دقیق بدون مداخله شما رهبران حکومت وظایف محوله خویش راانجام میداد،اضافه از(1500) دوسیه فسادازارگان څارنوالی مفقود نمیگردید ، اگرلوی څارنوال با قاطیعت کارمینمود وبه مداخله یکتعداد وکلای شورا و زورمندان وقع نمیگذاشت،ازیکطرف مکلفیت اخلاقی ،ایمانی وجدانی ووظیفوی خویش را انجام میداد وازجانب دیگرجلو تلف وچپاول شدن حقوق مردم وتاراج دارایهای عامه را میگرفت وثالثاْ شخص رئیس جمهور بخاطرترساندن مخالفین جدیدش چنین ادارات موازی راایجادنمیکرد.لذااساس فساد درداخل حکومت است که توسط رهبران سازماندهی میگردد. همچنان نسبت خود محوری غنی،وعدم داشتن صلاحیت لازم داکترعبدالله رئیس اجرایی حکومت وحدت ملی، در زمینه فرمود که اجازه مداخله سیاسی درفعالیت این مرکز داده نمیشود.ازمتن صحبت شان برمیآید که عقب این اقدام آقای غنی مطلب دیگرنهفته است ، درحالیکه جناب عبدالله میتوانست بالای تطبیق قانون پافشاری میکرد.
مطلب دیگر اینکه اختلافات داخل نظام وبانیان شان( قوماندانان جهادی وزورمندان) که در ایجادحکومت نقش بارزداشتند،به اوج خود رسید وسرخط اخبارومقالات روزنامه ها گردید رئیس جمهور اعلان کرد که بررسی پرونده فساد مقامات ارشد افغانستان هفته آینده آغاز میشود، وصلاحیت داده شده تا والیها، وزیران و مقامهای ارشد دولتی را مورد بازجویی قراردهند.این یک نوع اخطاربود به قوماندان جهادی وزورمندان که اکثرآنان دها دوسیه چور وچپاول،اختلاس ودها جرم دیگر دارند. ازآن هدایت ماه ها سپری شد اما کدام اقدام عملی وقابل ملاحظه به نظرنخورده است.
طبق آخرین گزارش سازمان شفافیت بین المللی،افغانستان ازنظرفساد در بخش دولتی،با کسب 11 امتیاز جایگاه 166 رابدست آورده و مقام سوم را درجهان آورد. جناب داکتر صاحبان آیا بدست آوردن چنین سند جای افتخار است ؟
رئیس جمهوری افغانستان روز، پنجشنبه 16ثور1395 درکنفرانس اتحادیه اروپا که تحت عنوان"مسیرفرا روی مبارزه با فساد درافغانستان"دایرگردید،جهت اغوا نمودن کشورهای کمک کنند، گفت به فرهنگ معافیت ازقانون درافغانستان باید نقطه پایان گذاشته شود.وبه هدف خویش طبق صحبت اخیراستادش (کرزی) زمینه سواستفاده یاران خود را : (که این پولها درداخل کشور به مصرف میرسند ) رسید.
نگاه مختصر به شرایط هموطنان ما طی دوسال اخیر نشان میدهد که نه تنها وضع امنیتی به وخامت گرائیده، وضع اقتصادی به شمول کشت ،رزاعت ، مالداری ،صنعت ،معارف ، بهداشتی،معتادین وسایرعرصه ها خرابتر شده واکثریت مردم برعلاوه فقر وناداری تحت ظلم وشکنجه، تجاورزبه جان، مال وناموس شان توسط زورمندان قرارداشته وبیشتر شده میرود.ویکی ازعوامل مهاجرت گروهی افغانان به کشورهای اروپائی، فراهم نمودن چنین شرایط میباشد، که با تحقق این پروژه شوم کرزی - غنی، تعداد قابل ملاحظه با سودادن و تحصیل کرده افغان،وطن را ترک نموده ، زمینه های فعالیت وتبلیغات بیشتر تروریستان ، متعصبین مذهبی ازجمله طالبان را فراهم مینمایند تاهموطنان شریف وبیسواد ما،با تبلیغات زهرآگین خود، به باندهای تروریستی جذب ودرجهت تحقق اهداف شوم خویش ازآنان استفاده سونمایند .
چنانچه سازمان عفو بین الملل اعلام کرد شمار آوارگان افغانستان که بدلیل ادامه درگیرها درنقاط مختلف جهان آواره شدهاند، به 1،2 میلیون نفرو شمارافغانان که در داخل افغانستان براثرخشونتها مجبوربه فرارازخانه شان شده ودرکشورشان باقی مانده، اکنون با گرسنگی دست و پنجه نرم میکنند، نسبت به سال 2013 میلادی سه برابر افزایش یافته است.
لذا اهداف عقب پرده پروژه جهت سهمگیری درقدرت وتحقق پروژه (کرزی ـ غنی) ،آینده مردم وکشوررا درمسیرتباهی قرارمیدهد.
بااحترام عبدالواسع غفاری
++++++++
بخش دوم
قابل تذکرمجدد میدانم که هدف ازتحریرمطلب مورد بحث، صدور، ایجاد و دامنزدن اختلافات بین اقوام وملیتهای افغان نمیباشد. بلکه برملا نمودن اهداف شوم که ناشی از افکارتنگ نظرانه قومگرائی،ملیتی وعقده های شخصی، که درداخل وخارج کشورطرح ریزی وعملی میگردد،میباشد .
مناسبات بین اقوام وملیتهای مختلف درافغانستان پیوند خونی وخویشاوندی دارد. گرچه طی قرنها، دشمنان افغانستان که مصاب به امراض قوم وملیت پرستی بوده ومیباشند با شیوه های مختلف وکشتارهای هموطنانما (حتی نسل کشی) تلاش نمودند تا بااین مرض مهلک وتباه کننده ،وطن ما راتجزیه نمایند.اما به اثرمناسبات فوق الذکر تا حال نتوانستند که به مقاصد شوم خود برسند. تحریرمطلب فوق تهمت وبهتان نبوده بلکه نتیجه برداشت ازعملکرد رهبران به اصطلاح حکومت وحدت ملی ویاران شان میباشد، که بصورت ضمنی وبعضا بصورت واضع بیان میدارند.
به ادامه بخش اول بانظرداشت اینکه حکومت وحدت ملی طبق قانون اساسی کشور بوجود نیآمده ، بلکه چکیده های جعل وتذویر، فریب ودغدغه بانیان این پروژه شوم میباشد که با طراحی خاص قبلاْ ترسیم شده،درتبانی کشورهای خارجی ایجاد، وجهت تحقق اهداف شوم فوق الذکرمسیرحرکت آن ادامه دارد ونتیجه عملکردهای روزانه آنان تقویه دشمنان مردم وکشورما درمرکز وولایات کشورمیباشد که روزانه صدها هموطنما شهید،زخمی ومعیوب گردیده ومیگردند.گرچه یک سلسله کارها توسط هموطنان بااحساس عزیز که در پستهای مختلف دولتی با روحیه مردم ووطندوستی کارمینمایند،صورت میگیرد،اما اکثرا درمقابل اعمال خلاف قانون که توسط زورمندان ودولتمردان صورت میگیرد ویا حمایه وپشتیبانی میگردد،قرارمیگیرند،که مانع انجام کاروتطبیق قانون شده ومیشوند.
دولتمردان وزورمندان چنان شرایط رابرکشورمستولی نموده اند که درتاریخ کشورما چنین شرایط وحشت ودهشت ثبت نگردیده، طورنمونه شمه آن را ذیلاً یاآور میگردیم :
ـ رئیس شورای ملی ازمعامله گری اعضای پارلمان با حکومت بخصوص دردادن رای اعتماد به وزرا ، شکایت دارد.با آنکه مدت قانونی کارشورای ملی ختم شده وخلاف قانون بوظایف خویش ادامه میدهند.
ـ وزرا ازمداخله ونصب کادرها در ادارات توسط وکلای شورای شکایت دارند.
ـ لوی څارنوال ازمداخله وکلای شورای ملی در بررسی وتعقیب دوسیه ها شکایت دارند . ـ طبق مصاحبه مطبوعاتی میرعلی اصغرنماینده ریاست جمهوری افغانستان ساعت ۹:۳۰ تاریخ ۳ جون ۲۰۱۶ با تلویزیون آریانا نیوز(اضافه از یکهزاروپنجصد دوسیه فساد اداری ازلوی څارنوالی مفقود شده )
ـ جنرال دولتزی قوماندان زون ۵ درهلمند ضمن مصاحبه میگوید که (به اثرمداخله عضو شورای ولایتی سه نفررا سواد ندارند، رتبه های جعلی به آنان داده ودر پستهای مختلف قطعات مقررنموده، آنان دارای سوابق جرمی دزدی، قاچاق مواد بوده وفعلاْ هم سهم فعال دارند.
ـ حیاتالله حیات، والی هلمند در جنوب افغانستان بتاریخ ۱۶ جولای ۲۰۱۶به بیبیسی گفت که براساس بررسیهایی که در این ولایت توسط شورای نظامی ولایت در ولسوالی نادعلی، مارجه و مرکز ولایت هلمند، انجام شده سربازان خیالی و یا مامور به واحدهای دیگر، مشکلاتی در تامین امنیت ایجاد میکنند،حدود۴۰۰ الی ۵۰۰ سرباز در محل وظیفه خود حضور ندارند.
ـ آقای محمد اکرام افضلی رئيس سازمان جهانی ديده بان برای افغانستان با صراحت و شفافيت مبارزه حکومت افغانستان برای محو فساد را يک کميدی خنده آورتوصيف نمودند وگفتند که درشماری ازنهادهای امنيتی حتی پنجاه درصد نيروهای امنيتی خيالی هستند و گفتند:گزارشهای که ما دردست داريم نشان ميدهند که دربعضی واحدهای امنيتی افغانستان حتی تا پنجاه درصدعساکر و پوليس خيالی وجود دارند وتعينات وتقرریها به اساس روابط صورت ميگيردوگفتند که بيش ازنيم نيروهای امنيتی افغانستان وجودفزيکی ندارندوپولهای که به نام نيروهای امنيتی گرفته ميشوند درجيب اشخاص ودلالان مافيای حاکم ميريزند. ـ جنرال عطامحمد نورسرپرست ولایت بلخ اخیراْحکومت وحدت رایک حکومت غیرقانونی خواند و گفت:«کسی مصروف پُرکردن جیباش کسی مصروف گماشتن بسته گان خود، کسی برای دریافتن منابع و چشمههای عایداتی و کسی هم برای تاجگذاری وکسی هم برای قصر داشتن مصروف است.»
ـ جنرال عبدالرشید دوستم، معاون اول رئیس جمهوری افغانستان با انتقاد ازخود محوری رئیس جمهور طبق اظهارات ظفرهاشمی سخنگوی ریاست جمهوری که رئیس جمهوربا استفاده تکنالوژی ارتباطی میتواند ازخارج هم کشور را اداره کند به عدم انتصابش طبق حکم ماده شصت قانون اساسی به عنوان سرپرست ریاست جمهوری انتقاد نمود و واکنش نشان داده است.رهبر جنبش ملی اسلامی متذکرگردید که دو جناح حکومت وحدت ملی - تیم تحول وتداوم برهبری اشرف غنی وتیم اصلاحات وهمگرایی برهبری عبدالله عبدالله قدرت را با هم به صورت ۵۰-۵۰ تقسیم کرده و سهم مناسبی به او ندادهاند.وتأکید کرد که تقسیم قدرت به طور کلی عادلانه نیست.او بعنوان مثال گفت که او به عنوان معاون رئیس جمهوری تنها درتعیین دووالی نقش داشته ودرحال حاضر از دهها سفیر، حتی یک سفیرهم مطابق نظر اوتعیین نشده است.معاون رئیس جمهوری انتقاد کرد که هر دو جناح حکومت وحدت ملی علیرغم این که به ارتش و پلیس "اردوی ملی و پلیس ملی" میگویند، این دو نهاد را با انگیزههای سیاسی حتی پستهای پایینرتبه دولتی را با هم تقسیم میکنند. پیش از این ازاختلاف بین سران حکومت وحدت ملی ونارضایتی آقای دوستم ازچگونگی توزیع قدرت وجایگاه خودش در ساختار قدرت، بارها گزارش شده بود، اما این بار نخست است که او در اظهار علنی به این صراحت سخن میگوید.
ـ محمد عمر داوودزی رئیس کمیته سیاسی و جهانی شورای حراست و ثبات گفت: حکومت مصلحتی یک سال دو سال نه که تا آخرعمر، دو سال بس این حکومت است. لذا دراین شرایط یکه دولت به مفهوم واقعی آن وجود ندارد، صلح با کی ؟ با دشمنان مردم کشورما که روزانه به اثرجنایات قصدی شان ناشی از انفجارات،بمهای انتهاری،بمگذاری کنارجاده ،گروگان گیری، راه گیریها با لباس نظامی وبه اشکال مختلف هموطنما راشهید، مجروح ومعیوب مینمایند،اصلاً آن دشمنان انسانیت که درعقب پرده ازکمکهای غیرمستقیم بعضی دولتمردان مستفید میگردند .
چون تعداد قابل ملاحظه دولتمردان بازی دوگانه درزمینه منافع مردم وثبات کشوردارند و هدف عمده شان ازبین بردن دشمنان واقعی ملت افغان نمیباشد، بادلایل ذیل میتوان عملکرد های شان را برشمرد:
ـ تحت نام مبارزه با تروریزم طبق نظرعبدالرحمان فهیمی که در روزنامه افغانستان به نشر رسید، دولت افغانستان "برخورد دوگانه با تروریستان" دارد.موصوف متذ کر گردید که طالبان دشمن اصلی مردم افغانستان میباشد، چراکه سایرگروههای تروریستی ، قادربه تصرف وبه کنترل درآوردن مناطقی ازافغانستان نبوده ونیستند. طالبان به کمک ورهنماُی ستون پنجم داخل نظام حملات گسترده تروریستی راعلیه مردم ملکی ونیروهای امنیتی کشوربراه انداخته ومیاندازند.اما دولت باهمه اعمال جنایتکارانه طالبان، به عوض سرکوب نمودن،ازعقب جبهه توسط کادرهای ورزیده مانند حامد کرزی(درحالیکه رئیس جمهورباز نشسته بوده،موقف رسمی وصلاحیت قانونی ندارد بخاطرکمک به طالبان،با سفربه روسیه ملاقات بارئیس جمهورروسیه نموده ،تقاضای کمک نظامی به طالبان وسرکوبی داعشیان را درافغانستان نمود.)هرگاه حکومتداری جناب کرزی دردوره ریاست جمهوری اش و در حکومت وحدت ملی مورد مطالعه قراردهیم، موصوف باسیاستهای مخلوط ومرکب خویش ،طالبان را که درمرحله زوال قرارداشت،باکمکهای غیرمستقیم،درایجاد دوباره وتقویه آنان نقش عمده بازی نمود، وآنان منحیث یک نیروی درسطح کشورومنطقه دوباره وارد میدان قتل وکشتار وبد نامی اسلام گردانید.درحالیکه هردوگروپ ،طالبان و داعشیان جنایتکاران وتروریستان میباشند.
به همین شکل جمعه خان همدرد که ازجمله قوماندانان تنظیم گلبدین درشمال کشوربود ودر پستهای مختلف وبا صلاحیت دولتی اجرای وظیفه کرد ومیکند،عملکردهایش ثابت کننده کمک وتقویه طالبان درولایات مختلف کشورازجمله بغلان،جوزجان،پکتیا وناامن ساختن شمال کشورتاحال میباشد.چنانچه روزنامه گاردین ازارتباط اش با حزب اسلامی حکمتیار ،مداخله درامور ولایت بلخ، ارتباط تنگاتنگ با شورشیان و رهبری گروه بزرگ مفسدین اداری به سطح ولایت پکتیا مثال درآورده است.به همین منوال دها کادردیگرحکومت وحدت ملی که درجهت تحقق پروژه کرزی ـ غنی کار مینمایند.
ـ با استفاده ازنام صلح : ـ آیا با آوردن متباقی گروه ها تروریستی وشاخچه های تنظیم گلبدین در نظام میتوانید،صلح نسبی رادرکشور برقرارنمايید ؟؟؟
مصالحه با حزب اسلامی چه تحول امنیتی یا تغییر سیاسی را به ارمغان خواهد داشت؟ هرگاه واقعاً گلبدین ومتباقی اعضای گروپش بخاطر آوردن صلح و آرامی مردم به عذاب کشیده افغان با قلب و وجدان پاک،بدون داشتن عقده های قبلی (با تنظیم جمعیت، شورای نظار، جنبش شمال وسایروطنپرستان ) جهت آرامی مردم واستقلال کشوربه داعیه صلح بپیوندد، قابل تقدیروستایش میباشد. اما توقعات گلبدین وگروپش وتعهدات حکومت نشان میدهد : (دولت افغانستان دربرابردست کشیدن حزب اسلامی ازجنگ، متعهد شده که امتیازاتی به این حزب بدهد،ازجمله: حذف نام رهبرواعضای این حزب ازفهرستهای سیاه کشورها و سازمانهای بینالمللی،لغو تحریمهای بینالمللی علیه این حزب واعطای مصونیت قضایی بابت اقدامات سیاسی و نظامی به آقای حکمتیار وهوادارانش به جزمواردی که مشمول
ادعا های فردی میشود.) .درحالیکه جناب گلبدین و یکتعداد پیروانش،برعلاوه افکار تنگ نظرانه قوم وملیتگرايی باعقاید تندروانه دینی ومذهبی مزین میباشند،جنایات وکشتارهای سالهای 1992 الی 1996 وادامه آن تا حال درمرکز و ولایات جریان دارد.اما دولتمردان بدون توجه به عملکردهای فعلی آنان،تحت نام صلح به اشکال مختلف،زمینه تحقق پروژه خویش را مساعد ساخته ،با الهام از افکار(محمد گلخان مهمند) عمل می نماُئید.
هرگاه گلبدین بادرک ازوضع فلاکت بارکشور،احساس دینی ومذهبی به جنگ ،خشونت و خصومت نقطه پایانی بگذارد وبراساس ماده 18 توافقنامه،هرنوع فعالیت نظامی خود را متوقف، تشکیلات نظامیاش را منحل وروابط خود با گروههای تروریستی ومسلح را قطع کند.ودستیابی به صلح پایدار به عنوان هدف اصلی توافقنامه صلح با حزب اسلامی اعلام شده میتواند.اما چنین نیست چراکه آن قدرت ونیروی جنگی سالهای قبلی را ندارد.چنانچه آقای حبیبی که به عنوان مشاورامنیتی ناتو درکابل کار کرده،میافزاید بدنه اصلی نیروهای مسلح حزب اسلامی در سالهای 1373 تا 1375به گروه طالبان پیوست ویکتعداد دیگراز آنان درچهارده سال اخیربا شماری به دولت پیوستند.فعلاْ آن تعدادیکه باحکمتیارباقی مانده است،نیروی قابل توجهی درمیدان جنگ بحساب نمیآیند. وتغییرچندانی دروضعیت جنگ نخواهد آورد. پس هدف اصلی تحقق پروژه کرزی ـ غنی میباشد که رقابت اصلی حزب اسلامی بابعضی احزاب دیگر جنبه ایدئولوژیک ندارد،بلکه مزین باافکارقومپرستی و ناسیونالیستی میباشد،نیروی اصلی حزب اسلامی رااکثراًپشتونها تشکیل میدهند،واحزاب دیگرموردبحث،پایگاه اجتماعی شان را اقوام تاجک،هزاره ،ازبک وبعضاْ پشتونها میباشد. آقای محمدجواد سلطانی استاد جامعهشناسی معتقد است که باآمدن حکمتیاربه کابل، تنشهای ایدئولوژیک واختلافات قومی وزبانی افزایش خواهد یافت.این حزب درگذشته هم یکی از طرفهای اصلی درگیری برسراین مسائل بوده ودوسال پیش هم به گروههای قومی غیر پشتون به ویژه هزارهها هشدار داد.
وحید مژده، تحلیلگر سیاسی، این رقابتها را در سه عرصه قابل تحلیل میداند: سازمانی، ایدئولوژیک وقومی.ازنظرآقای مژده میدان چهارمی راهم نباید نادیده گرفت . لذاهدف حکومت واقعاً ایجاد صلح نمیباشد ، بلکه باسوُاستفاده ازنام صلح ، دامنزدن به اختلافات قومی ومذهبی ، ایجاد فضای آوردن متباقی تند روان اسلامی وسایراهداف شوم که منافع پاکستان وسایرکشورهای ذیدخل درافغانستان است.
مثال دیگرمحمد اشرف غنی به ارتباط انفجاروترورشهید شدن 32 سربازوزخمی شدن 50 نیروهای امنیتی و دانشآموختگان آکادمی پلیس افغانستان در غرب کابل، را جنایت علیه بشریت خواند.وبه وزارت داخله دستورداد تا چگونگی «روند انتقال دانشآموختگان مرکز آموزش پلیس درمیدان وردک به کابل بررسی شود» ...وازعلما ومردم خواست تا در نماز جمعه صدایشانرا علیه جنایات ضدبشری تروریستان از طریق منابر مساجد اعلام کنند. بهمین شکل درقضیه ترور وانفجار مظاهره کننده گان انتقال برق درناحیه دهمزنگ کابل باز هیات را تعین کرد . طی اضافه از دو سال صدها واقعه ترور وانفجار توسط دشمنان مردم صورت گرفت وهزاران هموطنما کشته ومعیوب گردیدند ، وجناب اشرف غنی با تعین هیاتها که نتایج کارشان معلوم نیست،صرف با دادن وعده فوق مردم رافریب میدهد، چون قاتلین آینده ساز پروژه مذکور میباشند.
به ارتباط عملکرد های پروژه (کرزی – غنی) مثالهای بسیار وجود دارد،هرگاه به حوادث وقضایای روزکشوردقیق شویم روزانه ویاهفته وار با آن اعمال خلاف قانون وخلاف منافع مردم وکشوربرمیخوریم.چنان معلوم میشودکه داکترصاحبان غنی وعبدالله آرزومند تحقق حاکمیت قانون درجامعه نمیباشند،چون حکومت تهداب قانونی ندارد وخودشان هم درمحیط جنگ بزرگ شده ویا با جنگ ودهشت ارتباط کاری داشتند ،از نام قانون وقانونیت نفرت دارند ،هرگاه به هدایات وعملکردهای آنان دقت نمائید ، چنان معلوم میشود که حتی این دولت مردان ازمتن قانون اساسی کشورمطلع نیستند . که دربخش سوم با مثال به توضیح آن اقدام مینمایم .
+++++++++++++++++++
با سو استفاده ازنام صلح ،بقدرت رسا نید ن دشمنان داخلی وخارجی مردم افغانستان
هموطنان عزیز وگرامی هدف ازتحریروتوضیح مطالب فوق وبخصوص پروژه خطرناک (کرزی-غنی )، صدوراختلاف دربین اقوام وملیتهای افغان، توهین دولتمردان ویا تبلیغات منفی علیه آوردن صلح وآرامی درافغانستان،با هرشخص،تنظیم یا گروپیکه ازداخل ویا خارج کشور فعالیتهای ضد دولتی دارند،نمیباشد.بلکه نتیجه برداشتهای عینی ازعملکرد دولتمردان طی اضافه از دهسال اخیر،بخصوص بعد ازایجاد حکومت به اصطلاح وحدت ملی میباشد که وطن و مردم ما درآتش وخون قرار گرفته وروز بروز بیشترمیگردد.
گرچه خوشبختانه اکثراْمناسبات بین اقوام وملیتهای افغان پیوندها خونی ودوستانه میباشد ، اما طی یک ونیم سال بقدرت رسیدن جنابان دوکتوران محمد اشرف غنی وعبدالله عبدالله و عملکرد های شان ثابت میسازد که درجهت منافع مردم وکشورکمترکارصورت گرفته ویا میگیرد،بلکه اکثراًدرظاهرخیلی احساساتی ودلسوزانه وعده داده میشود ولی عملاً آن وعده ها عملی نمیگردد ویا اگراقدام صورت گیردخلاف وعده ومنافع مردم عمل میشود.برعکس ازعملکردهای شان، اهداف شوم بملاحظه میرسد، که ناشی ازعقده های قوم پرستی وعقیده تی عقب پرده (داخلی) ومداخلات خارجی جهت تباهی ملت افغان و کشور افغانستان میباشد.لذا بهتراست درپرتو معلومات ذیل پروژه فوق الذکر توضیح کرد.
صلح به معنی آشتی کردن وایجاد دوستی میباشد که طرفین جهت پایان بخشیدن مناقشات خویش با گذشتن ازحقی درمقابل هم تعهد مینمایند. تحقق صلح به شخصیت عقد کننده گان آن که واقعاْ صداقت درتعهدات شان وجود دارد،ارتباط دارد. درآن صورت صلح زنده گی آرام،بی دغدغه وخالی ازتشویش، کشمکش وستیز میباشد.صلح یک آرمان جهانی میباشد. مفهوم صلح مطلق نیست ونظربه دیدگاه سیاسی،مذهبی وفرهنگی متفاوت است. بانظرداشت افکار،نظریات،شرایط زمان ومکان طی قرنها مفهوم صلح تغیروتحول نموده.
کانت فیلسوف آلمانی درسال ۱۷۹۵ میلادی دراثرخویش (صلح ماندگار)،معتقد است که صلح توسط بصیرت و فهم انسان بالوسیله یک سیستم حقوقی میتواند برقرارشود.بخاطر ایجادصلح با دیگران باید همان طوری عمل شود که ازدیگران توقع دارید .کانت صلح را محصول وضعیتی میداند که درآن دولتها با پذیرش نظام مردم سالاری به اتحاد آشتی جویانه ورعایت قوانین اتکا داشته باشند و دونوع صلح را پیشبینی نموده:
ـ صلح رومی که جنگیدن و وادار کردن طرف مغلوب به پذیرش صلح ،که دراین وضعیت جانب پیروزویا تعدادی ازقدرتهای بیطرف شرایطی را بعنوان شرایط صلح تنظیم میکنند که معمولاً به نفع سمت پیروز میباشد. ـ شکل دیگر، رسیدن به صلح با کمک مذاکرات سیاسی ویا فعالان صلح میباشد.
همچنان کریشنامورتی دانشمند هندی صلح را وضعیتی میداند که درآن تمام منا قشات حل شود وزمینه واکنش به جنگ ومناقشات بعدی را ازبین ببرند.طبق تفکرموصوف ما بخشی ازدنیا هستیم و برخورد با قضایا به عنوان مشکلی دربیرون ازوجود ما اشتباه است . بسیاری از مشکلات دردنیا ازجمله فقر،جنگ، تهدید هستهای،وسایرشرایط تاسف آور،ریشه درتفکرانسان دارد. بنابراین جنگها نتیجه این تفکرات میباشد، که هر کدام ما به اعتقادات،نتیجه گیری وتجارب خود چسپیدهایم وفعالیتهای خود محور،بعنوان قوم پرستی ملی گرایی،تعصب مذهبی ،عقده ها و.شرایط رقتباررا بوجود آورده وحاضریم بخاطر باورهای خویش دیگران رااز پای دربیاوریم.
بانظرداشت معنی ومفهوم صلح، سوال مطرح میگردد که محترمان اشرف غنی وعبدالله عبدالله که ادعا های صلح شان فضای داخل وخارج کشوررا فرا گرفته،با کی میخواهند صلح نمایند ؟
هرگاه ادعای صلح دارند،ابتداءباصداقت ،وجدان پاک، کنارگذاشتن اختلافات وکدروتهای قبلی، زمینه های صلح رابین خود ودرداخل نظام بوجود آورند،چرا که یکی ازعوامل جنگ وکشتار هموطنانما وویرانی کشور ما، اختلافات رهبران وتیمهای وابسته به حکومت (بنام وحدت ملی) میباشد.
دولتمردان محترم،افکارواعمال شما که مملوازعقده های شخصی ، قومگرائی، ملیتی و عقیده تی که ازخارج کشورطرحریزی میشود،سبب گردیده ومیگردد که هموطنان عزیزما به شمول طفل، مرد وزن، پیروجوانان،بخصوص صفوف قوای مسلح جهت امنیت شما و دفاع ازنوامیس مردم وکشور،روزانه جانهای شیرین خویش رافدای اهداف پشت پرده و اختلافات شما نمایند. پروژه خطرناک شما (کرزی - غنی ) جهت رسیدن به هدف نا مقدس که به نظرملت افغان شوم وتباه کننده میباشد،میخواهید تحت نام صلح عملی نمائید.
پروژه خطرناک کرزی -غنی ( برتری قومی به وسیله تقویه طالبان و... )
اساس عمده پروژه خطرناک راعقده های شخصی سالهای ایجاد سازمانها سیاسی، بعداْ دوره جهاد وایجاد تنظیمها هفت وهشتگانه که براساس منافع شخصی ،قومی وعقیده تی که توآم با عقاید عقب مانده قوم وملیت گرائی جمع ناکامیهای انتخابات وتقلب سازمان داده چندین دوره استاد وشاگرد ( کرزی وغنی ) ،بهمین منوال (عبدالله وگروپش)،میباشد که افغانستان ومردمش را به دلایل ذیل درآتش آن میسوزانند :
- عقده های سالهای قبل وبعداز ثور۱۳۵۷ هجری وبعد ازآن که طرفین بخصوص حزب اسلامی
،جمعیت اسلامی ،بعداْ ایجاد تنظیمهای هفت وهشتگانه ، اختلاف برحصول بیشتر منابع مالی وسایرکمکها، ودلایل مختلف برعلاوه کشتارها که صدها عضو وقوماندانان یکدیگرخود را از بین بردند وبرفامیل ونوامیس شان تجاوز کردند، واین دشمنیها بشکل میراثی درجامعه عقب مانده ما به وارثین شان رسیده است.
ـ بااتحاد غیرمتجانس وبه قدرت رسیدن مجاهدین بعد از۸ ثور۱۳۷۱اختلافات وکشتارهای تنظیمها برسرقدرت وچوروچپاولهای دارائیهای عامه وخصوصی ، بخصوص حزب اسلامی برهبری گلبدین حکمتیار،شورای نظارمربوط جمیعت اسلامی ،جمیعت اسلامی، وحدت اسلامی، اتحاد اسلامی ،جنبش ملی وسایرتنظیمها بیشتر گردید،که جنایات متنوع را ثبت تاریخ کشورما وجهان نمودند.ازفیربیش ازپنجهزار راکت بالای شهرکابل توسط تنظیم گلبدین ،قتلهای مختلف الشکل،تجاوزبرزنان واطفال طرفین،میخکوبیدن درکله هموطنانما ، شوربای گوشت هموطنانما توسط تنظیمهای فوق الذکردرمرکزولایات کشورانجام دادند.
ـ بقدرت رسیدن طالبان ،جنایات آنان، نسل کشی درمناطق تاجک وهزاره نشین با افکار وهابیت (تجاوزبه اهل تشیع ومردم هزاره وتاجک) گناه ندارد ، مقاومت شورای نظار و جمیعت اسلامی ، جنبش ملی شمال وسایر سازمانهاعلیه طالبان ،سبب گردید که اهداف طالبان درجهت منافع پاکستان خنثی گردد.
ـ به قدرت رسانیدن حامد کرزی طالب تحصیل کرده ازشاخه ملاربانی بکمک استخبارات خارجی ،که نماینده طالبان درمجامع بین المللی، ولی بعداًبنابراختلافات ازجمله ترورپدرش و ترورملاربانی،فضائی نامساعد یکه القاعده وطالبان درسطح جهان بوجودآوردند، کرزی دوباره طبق هدایت استخبارات مربوطه به ولایت ارزگان ازطریق هوا دیسانت گردیده و علیه طالبان فعالیتها طرح شده راعملی کرد. موقع که درمحاصره طالبان گروپ مخالفش قرارگرفت،توسط قوای هوائی امریکا ازحلقه محاصره خارج شده وبه محل مطمئین انتقال داده شده، ودرکنفرانس (بن ) با آنکه اکثریت آراء رابدست نه آورد، به حیث رئیس دولت انتقالی بانظرداشت دامنزدن به اختلافات درکشورما،منسوب گردید. انتصابش عامل دیگر اختلافات بین گروپها وتنظیم های قبلی بخصوص وابسته به افکار قومگرائی بودند، گردید.
ـ باتصاحب قدرت آقای کرزی، گرچه جانشین دولت طالبان شد،اما این جانشینی ،ارضاء خاطر کرزی جهت انتقام ازرقبای قبلی طالبانی اش بود،جناب کرزی باداشتن افکارطالبانی واینکه اکثریت اعضای فامیل،اقارب و دوستانش طالب بودند ومیباشند،دردوره ریاست جمهوری اش با نیرنگهای خاص صدها تروریست طالب که مرتکب هزاران قتل وکشتارهموطنانما شده بودند، رها نموده ،آنان دوباره درجبهات به قتل وکشتارهموطنانما ادامه دادند،همچنان زمینه فرار صدها زندانی طالب ازمحابس کندهاروسایرولایات رافراهم نمود،کشیدن نام صدها طالب ازلست سیاه و... با داشتن عقده درمقابل سایرملیتها کشور.. ،
ـ با آنکه معاونین اش ازاقوام وملیتهای دیگرکشورما درکنفرانس بن برحکومتش تحمیل شده بود، اما با نیرنگهای خاص اش درجهت تقویه طالبان بشمول انتقال هوائی طالبان به ولایات شمال کشور،نصب کادر های حزب اسلامی که اکثر آنان با طالبان پیوسته بودند و یا ارتباط داشتند، وسایرسازمانهای ملیتگرادرپستهای دولتی وسایرفعالیتهای قومپرستانه اش،بشمول منع عملیاتهای هوائی وزمینی دربعضی مناطقیکه طالبان فعالیت داشتند،به نفع اهداف اش صورت میگرفت.
ـ قبل ازختم دوره ریاست جمهوری اش جهت ادامه وتحقق پروژه شوم اش، نصب وجابجا کردن شاگردش (اشرف غنی) یک شخص احساساتی ،را به مقام ریاست جمهوری طرح ریزی نمود. (نمونه ازاحساساتی بودن داکتراشرف غنی :درسمینارعلمى که تحت عنوان کارآفرینى در افغانستان درلیسه استقلال کابل برگزارشده بود، حین بحث برنقل قول «رورى استوارت »که «افغانستان تا هنوزدرقرن سیزده است» آقای داکتراشرف غنی در جلسه علمی چنین واکنش نشان داد وگفت: «بچه خر! افغانستان هیچ وقت درقرن سیزده نبود » آیا اخلاق یک داکترعلوم اجازه میدهد که دریک مجلس علمی چنین دشنام بدهد و.....)
همان بود که کرزی کمسیون انتخابات ،بخصوص رئیس واکثریت اعضایش را طبق فرمان تعین نمود، تاطبق هدایاتش عمل نمایند.وبا رهبری انتخابات ازمقام ریاست جمهوری ،ابتداء با تفرقه انداختن میان اقوام وملیتها،زمینه جلب وجذب کادرها وبزرگان قومی را به نفع غنی ،ثبت نمودن ریکارد جعلکاری انتخاباتی درسطح جهان، شاکرد وتعقیب کننده اهدافش را ، کرزی به مسند قدرت نصب نمود، ونه گذاشت تا رقیب قبلی انتخاباتی ومخالفین پروژه شان بقدرت برسند. درحالیکه طبق قانون باید رئیس ویکتعداد اعضای کمسیون انتخاباتی بخاطرتقلبات مستند، مورد پیگرد قانون قرارمیگرفتند.چون دکتوراشرف غنی نزد کرزی وکمسیون انتخاباتی (به اصطلاح دهن پرآب میباشد)، نمیتواند بدون رضایت آقای کرزی که ازعقب پرده رهبری دولت را بدست گرفته،عمل نماید.
- جناب کرزی با آنکه کدام موقف رسمی درحکومت ندارد ، برعلاوه رهبری پشت پرده ، عملاْ خلاف صلاحیت قانونی با سفرهای غیررسمی ،ملاقات با رهبران آنکشورخواهان کمک نظامی به طالبان ازدولت روسیه گردید،به همین هدف به سایرکشورهای منطقه وجهان درتماس میباشد.
ـ باایجاد حکومت به اصطلاح وحدت ملی مردم انتظار بهبود وضع کشورداشتند، اما بدبختانه (بی امنیتی ،قتل وکشتار،تجاوزبه حقوق مردم، فساد گستره اداری،«طبق گزارش جدید درکشور حدود دوهزارمکتب خیالی وحدود سی هزارسربازوصاحبمنصب قوای مسلح خیالی که امتیازات آن ازبودجه دولت ویا منابع دیگرداده میشود،وجود دارد» وخلاصه عدم حاکمیت قانون و...) اقتصادی ضعیف، عدم توجه به وضع صحی ، عدم رعایت حقوق افراد بخصوص جلوگیری از خشونت و تجا وز به حقوق زنان وسایرعرصه های زنده گی ، خلاصه عدم حاکمیت قانون ) درکشور حاکم میباشد.اما افسوس که این دودکتور ودانشمند نه تنها طی یکسال وششماه وظایف ومکلفیتهای قانونی خویش راکه مطابق قانون اساسی انجام نه دادند، برعلاوه غفلت وعقده گشائی های شان، معمای اصلاحات انتخاباتی،توذیع تذکره های الکترونیکی ،انتخاب وزراء ووالیان سرپرست،بخصوص وزرای قوای مسلح راکه کادرهای ورزیده وصادق باشند، را حل نمایند. اما بدبختانه بخاطر تحقق پروژه شوم شان (آقای معصوم استانکزی که درذهنیت عامه مظنون به ارتباط با طالبان وتروراستاد ربانی میباشد،کاندید وزارت دفاع که قوای مسلح کشور تحت فرمانش باشد،نمود.اماانتخاب نگردید فعلاً کاندید پست امنیت ملی کشور،که میتوان سیستم عصبی و یا دماغ دولت نامید، مقرر نمایند، امید وارم که انتخاب نشود،ورنه تمام پروژه شوم کرزی ـ غنی صد فیصد درجهت منافع پاکستان وسایرمتحدینش تحقق خواهد یافت.)
آقای معصوم استانکزی بعد ازجذب به دولت کرزی ،عضویت شورای عالی صلح را حاصل نمود، وطبق پلان طرح شده تروریست طالب ازکمیته کویته بکابل خواسته شده و درمهمانخانه تاآمدن استاد ربانی که مصروف سفررسمی درایران بود،نگهداری شد.، استاد ربانی قبل ازختم سفرش توسط آقای کرزی رئیس جمهوروقت بکابل خواسته شد تا باهیات طالبان درزمینه صلح ملاقات نمایند، جناب استانکزی آن تروریست راتا خانه استاد ربانی باموترخود انتقال داد وزمینه را فراهم نمود تا آن تروریست بدون تلاشی داخل خانه استاد ربا نی شد،کدام عقل ومنطق قبول مینماید که دراطاق انفجارصورت گیرد وآقای استانکزی حضورداشت،ا ما زخمی نشد، قراین نشان میدهد که تروربا طراحی مقام رهبری دولت و همکارانش عملی گردید.والی بلخ عطامحمد نوردرمصاحبه باحفیظ آصفی ژورنالیست رادیو آشنا صدای امریکا بتاریخ ۲۷ سنبله ۱۳۹۱ گفت که :معصوم ستانکزی را در قتل برهان الدین ربانی رئیس پیشین شورای عالی صلح مجرم دانسته وخواهان تحقیقات وی گردید.
چون استانکزی درتحقق اهداف جناب کرزی سهم فعال داشت ودارد،خواهان پاداش میباشد
- توذیع تذکره الکترونیکی ازمسایل دیگرمورد اختلاف میان رهبران است. عبدالله عبدالله باتوذیع آن موافق،اما اشرفغنی بخاطراهداف خاص پروژه مخالف است.
ـ تعداد قابل ملاحظه مشاوران هردوتیم که معتقد شدند که دو رهبرحکومت چنان اختلافات وفضای مکدررادرجامعه مستوی نموده اند که آینده کشور درخطر است، طورمثال :ـ مشاوران ارشد دو تیم ازحضوردرجلسات هفتگی کابینه که اختلال عملکرد دولت در آن به روشنی نمایش داده میشوند خودداری میکنند.احمدضیا مسعود نماینده خاص اشرفغنی درامورحکومتداری خوب دراین باره اظهار داشت: مسائلیکه آنها در جلسات کابینه به بحث میگیرند جزئی هستند وهیچکدام ازمشکلات اصلی راکه کشورگرفتاراست دربرنمیگیرد.به همین دلیل من تمایلی به شرکت درجلسات ندارم، آنان درمورد آموزش واقتصاد صحبت نمیکنند وسطح خصومتها در حکومت افغانستان بالاست.سید حسین انوری مشاور نظامی غنی و رئیس حزب حرکت اسلامی افغانستان اخیرا با انتقاد ازحکومت گفت: اگر از وعدههای انتخاباتی سخن بگوییم، من اطمینان دارم که هر دورهبر این حقیقت رامیدانند که هیچکدام ازوعدههای خود را عملی نکردهاند.وتأکید که هیچ دستاوردی در زمینههای امنیت،اقتصاد، صلح، مبارزه با فساد وبهبود ثبات سیاسی وجود ندارد.محمدعمرداوودزی ازاعضای شورای حراست وثبات افغانستان نیزمیگوید: اقتصاد افغانستان فلج شده، رشد اقتصادی نسبت بسال گذشته تنها ۲،۵درصد بوده،اما دولت کاری بیشتراز افزایش مالیاتها انجام نداده است. به همین شکل تعداد زیاد اعضای هردو تیم ....
سقوط شهرکندزبدست شورشیان طالب درشب سالگرد حکومت وحدت ملی،حملات وسیع طالبان
وسایرگروهای تروریستی وانتحاری بالای شهرها ،پوسته های قطعات نظامی ، درمحاصره
قراردادن ولسوالیها وصدها جنایات دیگر کشور،بخصوص شهرکابل که کشتاروتلفات سنگین
برهموطنان ملکی وارد نمود.حکومت برعلاوه یکه وعده های انتخاباتی خود انجام نداد
، بخاطر تحقق پروژه فوق الذکر با دشمنان مردم ما (آنان بر علاوه یکه ازرهبری
واحد برخوردارنیستند وهرقوماندان وگروپش بااشکال وشیوه های مختلف طبق هدایت
استخبارات پاکستان روزانه جنایات متعدد رامرتکب میشوند وحاضر به مفاهمه وصلح
نمیباشند)،دولتمردان بدون درک اینکه روزانه چه تعدادهموطنانما بشمول قوای مسلح
وافراد ملکی شهید،زخمی،معیوب میشوند. وچه نوع درد،رنج والم ترس وحراس رامتحمل
میگردند، درتقویه مستقیم وغیرمستقیم طالبان باروحیه تفوق قومی وملیت گرایی به
اشکال مختلف فعالیت دارند.دراین مرحله بحرانی کشور جهت تحقق اهداف خویش حتی
اشخاصیکه درسالهای قبل مرتکب جنایات وکشتار،معضلات قومی و لسانی شده بود،
بخاطر دامن زدن وتازه نمودن این معضلات قرار است تا جاده را در شهرمزارشریف
بنام محمد گل خان مهمند نامگذاری نمایند. ( مرحوم عبار دراثرخویش مینویسد که
محمد گلخان
در سرطان سال ۱۳۰۹ بریاست ولایات شمال با صلاحیت های وسیع تعین گردید ، موصوف
مظالم زیاد را درحق مردم شمال کشور انجام داد وتخم نفاق را بین مردم شمال وجنوب
کشت نمود. ازجمله :کاراجباری، بیگاری و...که خلاف موازین حقوقی واخلاقی میباشد.
برمردم تحمیل می گردید،شخص محمد گلخان ۱۵ نفررااعدام ۶۱۷ نفررازنجیر پیچ بکابل
فرستاد و۳۶۰۰ نفررا محکوم به اعمال شاقه کرد وتوسط آنان سرک راه
پنجشیرراتاکوتل خاواک وتهانه های عسکری اعمار نموده ،ویک فرقه عسکری را درآنجا
جهت سرکوب مردم جابجا نمود.موصوف
تخریب وتاراج کننده آثارتاریخی ونابود کننده کتابهای تورکی اوزبکی و دری درآن
دوره بود.) براساس اندیشه های نژاد پرستانه همچون محمد گل مهمند امروزدرگروه
طالبان وحلقه کرزی اهداف و آرمان های مهمند را دنبال می کنند.).
-
مقوله تولید، کشت و قاچاق مواد مخدره
ارتباط با زورمندان وبعضی کارمندان ارشد دولت درمرکز وولایات دارد.
- فساد اداری که درتاروپود دولت دویده است ،طبق گفتارسید اکرام افضلی رییس این اداره که درکنفرانس مورخ ۲۹ آگست گفت که حکومت وحدت ملی با عاملان فساد اداری برخورد سیاسی دارد. و به پرونده کابل بانک اشاره کرده گفت٬ کسانیکه عامل اصلی سقوط کابل بانک به شمار میروند، آزادانه گشت و گذاردارند. چنانچه آقای خلیل الله فیروزی ازمحبس طبق هدایت مشاور ریاست جمهوری خارج شده تا قرار داده پروژه بزرگ ساختمانی را امضاء نماید، یکی ازچپاولگران دارئي کابل بانک برادر کرزی ، طبق هدایت مقام ریاست جمهوری آزاد میباشد. طبق مصاحبه مورخ ۲۲ ماه می سفیردولت فرانسه مقیم کابل که با خبرنگار تلویون آریانا بعمل آورد،ضمن روشنی براوضاع کشورما وکمکهای بین المللی به افغانستان بیان داشت که هرگاه درزمینه جلوگیری ازفساد اداری اقدامات صورت نگیرد،مالیه دهنده گان اروپائي حاضرنخواهند بود که منبعد پول مالیه آنان به عوض اعمار افغانستان، درجیب چند نفر زورمند افغان بریزد
طبق بررسیهای مسئولین نظامی،خود محوری اشرفغنی درتصمیم گیریهای نظامیان افغان عامل اصلی ناتوانی نیروها را درمیدان جنگ میباشد.ازدیدگاه نظامی، سربازان افغان ازیک مزیت استراتژیک مشخص بهره مند هستند. آنان نیروی انسانی بیشتر و سلاحهای بهتری دارند وتوسط مربیان آمریکایی وناتو آموزش دیده و حمایت میشوند. اما بیتفاوتی و اقدام نه نمودن به موقع سبب افزایش تلفات نیروهاامنیتی حتی درهفته به ۳۰۰ نفررسید،که برای ارتشی جوان، تکان دهنده وغیرقابلتحمل میباشد،سربریدن۳۰ سرباز در بدخشان،۳۰پولیس محلی دروردک بهمین شکل درتمام ولایات وولسوالیهای کشور توسط طالبان وکه ارقام نشر شده سازمان ملل متحد در زمینه. (بیش از ده روزمیشود که سربازان درمحاصر طالبان درمناطق مختلف پلخمری ،بغلان وکندز قرار دارند )،اما بنابراقدام نه نمودن به موقع و فلج بودن رهبری وزارت دفاع سربازان تلف وطالبان قویترمیشوند.
قابل تذکر است که طبق معلومات رئیس اداره امنیت ملی افغانستان پس از سقوط ولایت قندوز گفت: تمام اطلاعاتش را درمورد اهداف و بزرگی عملیات طالبان، دراختیار حکومت قرار داده و درخواست کرده تا اقدامات پیشگیرانهای صورت گیرد، اما ملاحظات سیاسی غیرقابل توضیح وتوجیه و تاخیراز سوی دفتر ریاستجمهوری افغانستان فرصت اجرای این عملیات را دراختیار طالبان قرار داد.لذا منازعات سیاسی در کابل و خود محوری غنی به تمرکز تصمیم گیریها در دفترخودش، به معنای واقعی کلمه، فرماندهان وسربازان را درمیدان جنگ ناتوان کرده است ودرمقابل طالبان قوی تر شده میروند..پس از هر حمله بزرگی از سوی طالبان، مقامات امنیتی درافغانستان ادعا میکنند که آنها میدانستند چه اتفاقی رخ خواهد داد و اطلاعات را نیزدر اختیار دولت گذاشته بودند. این ادعا زمانیکه طالبان توانستند 350 زندانی را از زندان مرکزی ولایت غزنی آزاد کنند نیز تکرار شد. لذا مطالب فوق الذکر ثابت کننده ادعای فوق میباشد که زد وبندها ، اختلافات حکومت به اصطلاح وحدت ملی و حامیان پشت پرده،عاملین قتل وکشتار هموطنان وتباهی ویرانی کشورمیباشند.