محمد الله وطندوست
آیا مضعگیری جدید امریکا در قبال پاکستان صادقانه است؟
در هفته های اخیر سر و صدا های زیادی مبنی بر موضعگیری جدید امریکا در قبال پاکستان در محافل ملی و بین المللی شنیده می شود. سناتوران امریکا از قطع کمک های اقتصادی و قصر سفید از فشار نظامی بر مخالفان افغانستان در پاکستان صحبت می کند و پیمان ناتو از ادامه کمک ها بر دولت افغانستان و تربیت و پرورش نظامیان کشور بحث دارد. حتی امریکا به ادامه وظیفه نیرو های نظامی خود تصمیم اتخاذ نموده به قوماندان نظامی خود در افغانستان صلاحیت داده است تا علیه طالبان و دیگر هراس افگنان در هر منطقه افغانستان و پاکستان قاطعانه اقدام نماید.
سوال اینجاست که آیا این موضعگیری ها صادقانه است؟
آیا امریکا جدیدآ به شناخت پاکستان و نیات سردمداران آن کشور دست یافته است؟
معلوم است که امریکا از پاکستان شناخت دقیق داشته از آغاز جنگ تحمیلی در کشور ما تا فرمانروایی طالبان و بعد از آن متحد نزدیک پاکستان محسوب می گردید و در برابر اقدامات مداخله گرانه پاکستان اغماض می کرد.
آیا می توان باور داشت که دستگاه استخبارات امریکا از حمایت و کمک آی اس آی و نظامیان پاکستان بر طالبان در طول پانزده سال حضور نظامی خود در افغانستان بی اطلاع بود و یا به اهمیت این حمایت متوجه نبود؟
یقینآ امریکا نه تنها اقدامات پاکستان را در قبال مردم افغانستان در پانزده سال گذشته می دانست بلکه با کمک های بزرگ مالی زمینه چنین اقدامات را نیز غیر مستقیم مساعد می نمود.
آیا انتقال مشکوک گروپ های جنگی طالبان در شمال توسط هلی کوپتر های مجهول بیدون اطلاع امریکا صورت می گرفت؟
نمی توان دستگاه سی آی ای امریکا را که در همه شبکه های اداری و نظامی کشور ما دست بالا دارد بی اطلاع از حرکات و اقدامات هراس افگنان مخصوصآ طالبان دانست.
چگونه می توان قبول کرد که مرگ ملا عمر رهبر طالبان بیدون اطلاع استخبارات امریکا دو سال کامل مسکوت گذاشته شده و تنظیم طالبان به اقدامات هراس افگنانه توانسته است ادامه دهد؟
همه این چرا ها یک جواب می تواند داشته باشد و آن اینکه ایالات متحده امریکا بخاطر تامین منافع خود تا زمانیکه به طالبان و دیگر هراس افگنان ضرورت داشته باشد از آنان بصورت مستقیم و یا غیر مستقیم حمایت و پشتیبانی می نماید و هر زمانیکه اقدامات هراسافگنان را بسود خود تشخیص نداد علیه گروپ های هراس افگن سر و صدا ایجاد می نماید و حتی به اقداماتی علیه آنان متوسل می شود. ورنه همه می داند که ایجاد گروپ های جنگی بر ضد افغانستان از همان آغاز بکمک ایالات متحده امریکا و متحدین آن کشور صورت گرفته رییس جمهور وقت امریکا رونالد ریگن اولین رییس جمهوری بود که رهبران تنظیم ها را در قصر سفید مورد تفقد قرار داده به اقدامات جنگی علیه دولت افغانستان تشویق کرد. طالبان نیز گروهی است که به هدایت امریکا و انگلیس با پول کشور های ارتجاعی عربی در خاک پاکستان تحت نظر آی اس آی ایجاد و به افغانستان فرستاده شد . با وجودیکه این گروه قرون وسطایی همه حقوق انسانی منجمله حقوق زنان را علنآ زیر پا کرده و با وحشت و دهشت در کشور ما حکمروایی می کرد هیچگاه از جانب امریکا مورد تحریم قرار نگرفت و حتی به شکلی از اشکال روابطی بین آنان وامریکا وجود داشت.
در سال های اخیر نیز با اعلان اینکه امریکاد طالبان را دشمن محسوب نمی کند چراغ سبزی بر آنان نشان داده شد و حتی در ایجاددفتر طالبان در قطر نیز امریکا نقش اساسی ایفا نمود.
به نظر می رسد امریکا با درک ایتکه طالبان دیگر کار آیی لازم را از دست داده در پروژه های بزرگ منطقوی آن کشور نمی تواند نقش مهمی ایفا نماید در سال های اخیر خواست که نیرو های نظامی و جوان طالبان را با تبدیل رنگ بیرق تحت نام داعش در میدان جنگ نگه دارد و نیرو های غیر نظامی طالب را در پروسه صلح شامل و در حاکمیت افغانستان شریک نماید.اما از آنجاییکه پاکستان این پروسه را به سود خود نمی داندو حاضر نیست از نیروی آماده یی که بخاطر تحقق اهداف استراتیزیک پاکستان هنوز کار آیی لازم را دارد صرف نظر نماید اختلاف دیدگاه بین امریکا و پاکستان بوجود آمده امریکا را مجبور نموده تا علیه پاکستان و نیرو هاییکه به نیابت پاکستان در افغانستان به جنگ مصروف اند موضعگیری نماید. اما از آنجاییکه در موضعگیری های کشور های استعماری منفعت سرمایه و غارت کشور های عقب نگه داشته شده هدف اصلی را تشکیل می دهد این موضعگیری ها می تواند زود تغیر پذیرد و سیاست ها و عملکرد هابجای اولی قرار گیرد چنانکه در آخرین اظهاراتش وزیر دفاع امریکا پاکستان را دوست نزدیک و متحد استرتیژیکی دانست که گویا از هراس افگنان متضرر شده است؟!
تا جاییکه دیده می شود هدف امریکا از حضور در افغانستان کنترول منابع نفتی آسیاس مرکزی و فشار بر نیرو های بالقوه رقیب یعنی روسیه و چین و تا حدی هند است. چون امریکا در اوکراین و سوریه نتوانست روسیه این رقیب سرسخت خود را به زانودر آورد و حتی امریکا مجبور به عقب نشینی ها ی معینی گردید اکنون می خواهد بخاطر تلافی این عقب نشینی ها افغانستان را به تخته خیز ی علیه آسیای مرکزی تبدیل نموده آرامش روسیه و چین را بر هم زند وبه اهداف استعماری خود هر چه زود تر ناییل گردد .
لهذا این سر و صدا ها که از جانب حاکمیت امریکا یی جهادی افغانستان نیز عام وتام مورد پذیرش قرار گرفته نمی تواندعاقبت خوبی به مردم افغانستان داشته باشد و به قطع جنگ به کشور ما منجر گردد.
به نظر می رسد پروژه داعش که همچون دیگر پروژه های هراس افگن مولود امریکا و متحدین آنست از کوهپایه های هندوکش به آسیای میانه راه می کشاید و مردم ما سالیان دیگری نیز رنج حضور نیرو های خارجی و ادامه جنگ نیابتی را متحمل خواهند شد و امیدی بر بهبود وضع مخصوصآ با حکومت به اصطلاح وحدت ملی که به کوچکترین تعهد خود نتوانسته تا امروز عمل نماید وجود ندارد.
یگاته راه نجات از وضع بوجود آمده تشکل و بسیج نیرو های ملی مترقی دموکرات و عدالت خواه در صف واحد و کشاندن مردم به جبهه نیرو مند ضد جنگ وضد مداخله خارجی است وبس.
روشنفکران رسالتمند نباید با ندانم کاری ها و سهل انگاری ها و خوشبینی های غیر موجهه در برابر سرمایه داری جهانی فرصت سوزی نمایند و رنج مردم را طولانی تر سازند .