احمد سعیدی
خوش باوری یا غفلت از نگرانیهای آینده
درین نوشته میخواهم به دو مسئله مهم وحیاتی اشاره کنم که هردو به مسئولیت های دولت وچالش های پیشرو بر میگردد. یکی توانمندی دولت برای بر گزاری انتخابات ودوم مشروعیت نظام فعلی بعد از تکمیل قرارد داد دو نفری بنام وحدت ملی است.مردم افغانستان بخاطر نجات از بد تر به بد تن دادند یعنی از خلاء قدرت همین حکومت نیم بند بنام وحدت ملی هم غنمیت بود تا مردم خودرا تسلی دهند ورنه آنچه را ما در ما های آینده انتظار می بریم وشکست دموکراسی را شاید تجربه کنیم تقریباً دوسال میشود که زیر سایه همین حکومت آنرا تجربه کرده ایم درست زما نیکه آرآئ ملت افغانستان به هدایت ومشوره وزیر خارجه امریکا وتوافق صرف دونفر معامله شد دیگر دموکراسی نتیجه نداد حالا هم باید قبل از وقت به فکر آیندۀ شویم که مارا بسوی بحران می برد.
سوال اول این است که آیا این حکومت ویا دو رئیس بعد از تکمیل شدن وعده دوساله شان التر نا تیف معقولتری برای مشروعیت بخشیدن نظام سیاسی کشور دارند ویا توافق همین دو نفر قناعت ملت را حاصل خواهد کرد؟
دوم اینکه این حکومت ظرفیت وامکانات بر گزاری انتخابات را دارد ویا خیر؟ انتخابات که در کنار اصلاحات قانون انتخابات وگزینش کارمندان صالح خدا ترس ومیهن دوست نیاز های چون امنیت امکانات لوژستکی ومالی را می طلبد .
هر چند داعیه انتخاباتی هردو رئیس از رهگذر سیستم ریا ستی، انحصار قدرت وسیستم پارلمانی صداراتی با هم همخوانی نداشتند ولی سر انجام نشان دادند که این دو شعار در اشغال چوکی با هم متحد شد وآنرا نا میدند. ویا ساده تر بگو ئیم که این دو کاندید از هدف وشعار انتخاباتی خود گذشتند اما از چوکی نگذشتند حالا هم اگر بخاطر حفظ چوکی وحفظ کشور راه وچارۀ را در نظر داشته باشند خوب والا بایست خبرگان وسیاستمداران با تجربه کشور با ایشان همکاری وهمیاری کنند.در غیر آن ایشان راحت ومردم در سراشیبی وبد بختی به سر خوالهند برد..
من را عقیده بر این است که چند ماه آینده کشور آغاز یک بحران دیگر را تجربه خواهد کرد .تجربه بی باوری وسر در گمی یکی به فکر ادامه قرار داد وادامه حکومت وحدت ملی است ودیگر فرا رسیدن میعاد دوسال را رهائی از تشدد قدرت دو ریاستی میداند.طوریکه سخنگویان رئیس اجرائیه جاودانگی قرار داد را زمزمه میکنند وحا میان رئیس جمهوری نا کامی قرار داد وفسخ توافق را نقل مجلس ها ساخته اند بدون اینکه سنجش شود این دل دزدی وبی باوری راه بکجا خواهد برد لذا بحران در راه است وبر رئیسین حکومت وحدت ملی لازم است تا از همین حالا مردم را در جریان قرار دهند که برای حل بحران احتمالی که مشروعیت نظام را خیلی زیر سوال می برد چه راه حلی دارند .
اگر مشکلات کشور در نظر گرفته شود لازم است تا دولت خصوصا آقای غنی طبق شعار ها ووعده ها صلاحیت های مدیریتی را بالای نهاد های دومی یا ولایات تقسیم کند بدین تر تیب میتواند تمام استعداد هارا حتی از سطح قریه به مدیریت کشور فرا خواند. ومسئله تممرکز بیش از حد که مصیبت مزمن وتاریخی است از سر مردم دور میشود.ورئیس اجرا ئیه هم نقش درست تری را درین زمینه اجرا کند. چون حالا رئیس اجرا ئیه بجای طرح های عملی تقسیم قدرت واصلاح نظام تنها به امید وآرزو وانشاء الله تکیه کرده است..همه مردم میدانند که مقرری افراد وعناصر راه حل نیست بلکه اصلاح ما هیت نظام مهمتر است که باید داخل بر نامه های اصلاحاتی باشد.
مسئله دوم این است که دولت با تا مین نسبی امنیت واصلاح قانون انتخابات و تثبیت شرائط اهلیت وکاندید شدن زمینه انتخابات پارلمانی وشورا های ولسوالی را مساعد وراه آمدن شخصیت های مر ثر را هموار سازد.یعنی پارلمان و سنائی با کیفیت.در صورتیکه انتخابات سرا سری بخاطر گر فتن رائی مستقیم میسر نشود میتواند با تعدیل یکی از مواد قانون رائی قابل انتقا ل را قانوی واز مجلسین برای رئیس جمهور رائی اعتماد بگیرند که میشود حکومت نیمه مشروع که از حکومت های غیر مشروع بهتر است.
مسئه آخر اینکه باید اعتراف کرد که افغانستان صد نفر دموکرات هم ندارد ونمیشود با این تعداد کم دموکراسی را تمثیل کرد.از بین تمام کا بینه ورؤسای جمهور تنها اشرف غنی توانسته از یک بعد دموکرات بودن را به اثبات برساند وآن اینکه رولا غنی من حیث خانم اول کشور دو شا دوش رئیس جمهور کار مکیند ودر مطبوعات حاضر میشود وقسما نقش مدیرتی هم دارد واما سا ئرین هر گز به خانم های شان اجازه نمیدهند تا خانم های شان در مسائل سیاسی شرکت ورزند ودر اجتماعات حاضر شوند ویا سخنرانی کنند.هیچ وزیری درین کا بینه نتوانسته از هنجار ها وقالب های سنتی بیرون شود.ونخبه های یک نظام که ادعای دموکراسی دارد همان اعضای کا بینه است.وقتیکه اعضای کا بینه به آزادی بیان ودموکراسی در فامیل شان باور نداشته باشد پس به هیچصورت در افغانستان دموکراسی تجربه نمیشود .یک مسئله انتخابات نیمه مشروع بود که انتخابات دور قبلی وپشت کردن به نتائج آن واقعیت ها ویا به اصطلاح دست آورد هارا بباد فنا داد.حالا لازم است ما از شعار واکت های شبیه خارجی ها بگذریم وبواقعیت های داخل کشور خود تکیه کنیم آنچه برای حفظ نظام وثبات کشور ضرور است انجام دهیم .