احمد سعیدی
تلویزیون ملی که هرگز ملی نشد
نه تنها من اکثریت از هموطنان ما تلویزیون ملی را کمتر می بینند و می شنوند چون میدانند خبر و گزارش که در او ارزش ها و معیار های مردمی مد نظر گرفته شده باشد و از سر تا پا حکومتی نباشد در این تلویزیون کمتر بنظر میخورد در این رسانه کمتر گزارشات به نشر می رسند که بتواند به قلب ها چنگ زند و بیننده را با خود جلب کنند در روز اول نو روز 1395 فرصتی محدودی برایم دست داد تا لحظه ای به این رسانه نگاه کنم دو خانم گرداننده بودند در چنین حالتی یکی از خانم های هنرمند خواست کست او را دست اندر کاران پلی کنند و او خواندن خود را لبسنگ نماید اما خواندن که از طرف مسئولین تخنیکی پلی شد آواز از این هنرمند نبود یعنی ده بکجا و درخت ها بکجا این خانم حیران ماند چه کند بار دیگر نیز این وضعیت تکرار شد که خیلی خجالت آور بود خودم بار بار دیده ام که تلویزیون ملی اخبارش آواز ندارد و شنیده نمی شود در حالیکه میگویند در حدود یک هزار نفر در این تلویزیون مشغول خدمت اند شبی نیست که این تلویزیون سخنان تکراری رئیس جمهور را ساعت ها نشر نکنند که برای همه خیلی خسته کن تمام میشود در حالیکه سخنان جناب رئیس جمهور در محفل که حضور داشتند از طریق رسانه ها نشر گردیده و تکرار آن خوش آیند نیست اگر این رسانه با همین وضعیت بکارش ادامه دهد بهتر است نام این تلویزیون را ملی نگوییم بهترین نام برای این رسانه رادیو تلویزیون حکومتی یا سر کاری است نه تلویزیون ملی گرچه تا اندازه نسبی من مشکل این تلویزیون را میدانم بزرگترين مشکل این رسانه پشتوانه دولتي است . اصل مشکل همين است . ما میدانیم وقتي که دولت پشتيباني مالی میکند کند مي خواهد که تلويزيون هم دولتي باشد نه ملی. اما مردم افکار وتفکرمردمی وپلوراليزم مطبوعاتي را انتظاردارند که این رسانه هرگز ندارد هر مسئول که در این تلویزیون مقرر گردیده در روز های نخست وظیفه خویش وعده های زیادی بخاطر تغیرات بنیادی در این رسانه داده اما هرگز جامع عمل نپوشیده بهتر است با در نظرداشت شرایط موجود در افغانستان و جهانی شدن رسانه ها دست اندرکاران تلویزیون ملی تلاش کند تا این رسانه را در قدم اول ازلحاظ حقوقي تلویزیون ملی سازد، و کوشش نمایند اين دستگاه را به يک دستگاه خدمات عامه تبدیل کنند در قدم دوم این رسانه ازيک دستگاه تبليغات دولتي که در حال حاضر فعالیت میکند به يک دستگاه خدمات عامه مبدل گردد چه عیبی دارد که این تلویزیون ازلحاظ محتوا وازلحاظ ملکيت به مردم افغانستان تعلق داشته باشد، نه برای حکومتی ها دست اندر کاران این رسانه باید بدانند و باور داشته باشند که در حال حاضر این تلویزیون بيننده وشنونده چندانی ندارد اگر دارد يا بسيارکم و اندک اند عدم علاقمندی بیننده و شنوده از این رسانه بر میگردد دربرنامه هاي آن وبرنامه هايش بخاطر خوب نيست که يکي ساختاربسيارشديد دولتي دارد و از ایجاد این تلویزیون تا کنون بيشترين کارمندان این رسانه ازتفکردولتي درکار روزمره خود استفاده مي کنند و ازسويي ديگر باید مسئولین این رسانه به این باور رسیده باشند که این رسانه یگانه راديو وتلويزيون در افغانستان نيست خوشبختانه راديوها وتلويزيون هاي خصوصي زیادی وجود دارند ومردم آنها را با تلویزیون ملی مقایسه میکنند می بینند که پروگرام های این تلویزون بر علاوه که زیاد حکومتی و نشرات آن خیلی واقع بینانه نیست و ازلحاظ ساختاري شب و روز در خدمت حکومت قرار دارد اگر مسئولین تلویزیون ملی بخواهند که تغیرات بنیادی را ایجاد کنند که تا حالا نکرده اند شاید دشواری های پیشروی شان قرار داشته باشد به عقیده من تا هنوز اين فکردر مقامات عالی رتبه حکومت کاملاً قابل قبول نيست که این رسانه ملی شود شاید يک تعدادي قبول داشته باشند اما يک تعدادي ندارند واين طبيعي هم است . چون بعضی ها فکر میکنند اگر تلویزیون ملی ملی شود دیگر بیانیات و سخنرانی های ما را هیچ رسانه ای نشر نخواهد کرد. ازسوي ديگر تعدادی کارمندان این رسانه خیلی زیاد است و شاید تعدادی زیادی اين ها ازتجربه کاري براي يک رسانه مدرن کنوني که بتواند با رسانه های خصوصی رقابت کند هم برخوردار نباشند البته يک تعداد اشخاص و افراد مسلکی در این رسانه هستند شاید يک تعدادي علاقه مند به تبديل شدن اين دستگاه به يک دستگاه خدمات عامه نباشند اين هم به عنوان يک مانع ولي موانع گوناگون ديگري نیز وجود خواهد داشت مقامات عالی رتبه درافغانستان تلاش دارند و مي گويند يک دستگاه دولتي باشد که تبليغات دولت را بکنند وزبان دولت باشد وديگررسانه هاي خصوصي . ازتجربه سومي که ميان اين دوچيزوجود دارد وخدمات عامه است يک تعدادي هنوزدر درون دولت هم با اين موافق نيستند حتی و در درون نظام شاید اشخاص و افراد دیگری وجود داشته باشند که این رسانه را همیشه در خدمت حکومت قرار دهند. من میدانم که مصارف مالی این رسانه بدوش دولت است و طوریکه گفته شده آنانیکه نان دهند فرمان دهند به یقین
بدون امکانات مالي امکان تغييردربرنامه ها و آوردن کادرهاي جديد آوردن افراد جوان که آنها معاشات بلند تر تقاضا داشته باشند ودرسازمان هاي غيردولتي مشغول کار باشند ناممکن است به عقیده من پشتوانه دولتي درواقع نه تنها این رسانه را زياد کمک نمي کند بلکه دشواري هاي زیادی را بخاطر انحصار طلبی برای این رسانه ایجاد کرده است. مشکل دیگری تلویزیون ملی نشر اخبار شبانه آن است تقریباً این رسانه در حدود 60 دقیقه یا اضافه تر از آن نطاقان اخبار بدون تصویر یعنی غیر مستند را میگویند. که بیننده کمتری دارد میخواهم دست اندر کاران تلویزیون ملی مشوره ای دوستانه ای داشته باشم عالی جنابان بدون شک شما میدانید رسانه عبارت است از تمام وسایل و ابزاری که توسط آن بتوانیم یک پیام یا مفکوره ای را از یک جا به جای دیگر یا ازیک شخص به شخص یا گروه دیگر برسانیم. گفته می شود رسانه را ميتوان در کل به دو بخش تقسیم کرد رسانه های چاپی و رسانه های تصویری. و صوتی رسانه های چاپی عبارت اند از روزنامه، مجله، هفته نامه، ماه نامه و امثال آن ور سانه های تصویری عبارت اند از تلویزیون، رادیو، انترنت و... که در مجموع بنام رسانه های همگانی یاد می شوند. باور دارم شما میدانید که تاثیرات رسانه ها از دوجنبه مورد ارزیابی قرار داده می شود که یکی آن شامل تاثیرات منفی و جنبه ی دیگر آن تاثیرات مثبت بالای اذهان وافکار عامه ی مردم و جامعه می باشد. تاثیرات شخصی یا حکومتی بودن یک رسانه باعث آن می شود که بیشتر اهداف و رویا های زمامداران حکومتی یا نهاد ها و افراد که یک رسانه را تمویل می کند طور طبعی هم رسانه های شخصی و هم حکومتی خواست ها و نیاز های مخاطبان و بینندگان کمتر مورد نظر گرفته می شود. دلیل دیگری که میتوان یک رسانه به نحوی تاثیرات منفی خود را بالای اذهان مردم بگذارد عدم توجه جدی و كنترول دقيق نهادهاي مربوطه از كيفيت و يا پيامي يك فلم و سريال خارجي و داخلی است. یک رسانه زمانی موفق بوده می تواند که شناخت درستی از مردم، مخاطبان و جامعه ی خود داشته باشد که در این صورت بتوانند در نشرات خویش خواست ها و نیازهای مخاطبان خود را هم در نظر بگیرند نه اینکه تنها خواست ها و میل شخصی خود و تمویل کننده ای خود را مد نظر داشته باشد پس گفته میتوانیم اگر رسانه ای دارای اندیشه های ملی و میهنی باشد می تواند بهترین برنامه ها و موضوعات را به جامعه تقدیم نماید و بهترین و بیشترین تاثیرات را بالای جامعه بگذارد. این گونه رسانه ها می توانند بجای اینکه فرهنگ های بیگانه را داخل فرهنگ افغانی خود ما بسازد بیشتر باعث تقویت و رشد فرهنگ اصیل افغانی ما می گردد. گفته می توانیم که موثریت بیشتر رسانه ها برای جامعه و مردم اطلاع دهی درست از واقعات و رویدادهایی می باشد که در محیط و ماحول رخ داده، چونکه بیشتر مردم از رسانه ها این انتظار را دارند که آنها را نسبت به واقعات روز و واقعات و رویداد های جدی کشور و جهان مطلع سازند که این خود تاثیرات مثبتی بالای اذهان و افکار عامه ی مردم و جامعه به جا گذاشته و مردم را از مسایل روز با خبر می سازد که باعث رشد و آگاهی بیشتر مردم شده که این رشد و آگاهی، ترقی و پیشرفت جامعه و کشور را در قبال دارد.در حال حاضر رسانه های خصوصی در افغانستان از نقش بسیار برجسته و مؤثری در عرصه خبردهی و آگاهی دهی برخور داراند و می توانند به اذهان عمومی و نظام های قدرت مند تاثیرات بلندی داشته باشند. بخاطر همین تاثیر گذاری است که از رسانه ها به عنوان عنصر چهارم قدرت یاد می گردد.رسانه ها به عنوان نیروی فشار در سمت و سو دهی اذهان جامعه و افکار عمومی نقش عمده داشته و در همبستگی ملی، جستجوی حقیقت ها و پرده برداری از واقعیت های موجود و هشدار در رفتار حکومت ها، تاثیر بسزائی دارند و می توانند دولت ها و مسئولین سیاسی، نظامی، فرهنگی جامعه را به انجام وظایف و تعهدات شان در قبال مردم وادار سازند. علاوه بر این رسانه ها از مهم ترین وسیله فعالیت های فرهنگی به حساب می آیند؛ زیرا رسانه ها از آنجائی که ماهیت دموکراتیک و بی طرفانه در امر اطلاع رسانی و آگاهی دهی دارند، اکثرا در راستا و خط منافع عمومی مردم حرکت می کنند، گرچند ممکن است که بعضی رسانه ها از موقعیت خود استفاده نموده و برای منافع گروه خاص تلاش کنند و دید گاه ها و نظریات خود را در تحلیل واقعیت ها دخیل ساخته و خارج از محدوده وظایف اصلی خود حرکت نمایند. اما به دلیل اینکه کار رسانه ها اطلاع رسانی و انعکاس واقعیت ها است، واز طرف دیگر موجودیت رسانه های آزاد و متعهد این باور را تقویت می کند که با وجود بعضی از رسانه های منفی گرا، موجودیت رسانه ها درعموم به نفع منافع عامه تمام می شود. و همچنان در زمینه تطبیق عدالت اجتماعی ذاتا اهرم فشاری است بالای حکومت ها.نقش مهم دیگری را که رسانه ها می توانند در جامعه ایفا کنند افشا گری ها از جنایات و حوادثی است که در گذشته اتفاق افتاده ولی هنوز مکتوم مانده اند. پس گفته می توانیم که رسانه ها از بارز ترین ابزار عدالت خواهی و واقعیت نگری در هر جامعه است. به عنوان نمونه قربانیان جنگ در کشور های مختلف نقش موثری در افشا گری ها داشته اند همان گونه که گفته شد، مهم ترین کار رسانه ها اطلاع رسانی در جامعه است. اگر اطلاع رسانی به شکل دقیق و صحیح اش صورت بگیرد و گردانندگان رسانه ها اصول اخلاقی رسانه ای را بخوبی مراعات نمایند، می توانند در انجام و جهت دهی اذهان عمومی مردم بسیار تأثیر گذار باشند. در چنین صورتی می توانند به همدلی و همبستگی ملی کمک مؤثری کنند. همین همدلی و همبستگی متکی بر فهم و احساس واحد و یک سان از مسایل و حوادث است که رسانه ها در شکل گیری آن نقش مهم و اساسی دارند.کنار گذاشتن تعصبات حزبی، گروهی، قومی، قبیله ای، فرهنگی، زبانی، جنسیتی و مذهبی در تطبیق عدالت اجتماعی بسیار مهم است و از سوی هم رسانه ها می توانند که فرهنگ مدارا، همدیگر پذیری و انعطاف را در کشور و جامعه زنده نموده، نیرو و حرکت ببخشد و فهم صحیح از اتفاقات گذشته و فعلی را در زمینه تحقق عدالت و رسیدن به صلح و آشتی ملی و در نهایت شکل گیری ملت واحد همگانی نمایند. متاسفانه تلویزیون ملی تا کنون نتوانسته پیام رسان ارزش های ملی و مردم باشد بلکه بانگاه خبر رسانی است که سخنگوی زمامداران گفته می شود نه سخنگوی منافع ملی و مردم اعوام افغانستان امیدوارم این رسانه طوریکه نامش ملی است در راه ملی شدن گام بر دارد . در غیر آن زیبا خواهد بود نام ملی را کنار بگذارد .