احمد سعیدی
امید و چالش های صلح بعد از مرگ اختر محمد منصور
در ادبیات معنی صلح آشتی و در مقابل کلیمه جنگ استعمال شده به این مفهوم که صلح شرایطی آرام، بیدغدغه و خالی از تشویش، کشمکش و ستیزه جویی است. از سوی دیگر صلح یک آرمان جهانی تلقی میشود. صلح یک مفهوم مطلق نیست و میتواند بسته به دیدگاه دینی و فرهنگی تعریف های متفاوتی داشته باشد به همین ترتیب از جنبههای مختلفی میتوان صلح را مطالعه کرد. شامل مسائل مربوط به جنگ، خلع سلاح و کنترل تسلیحات نظامی تسلیم شدن توافق کردن و سایر موضوعات. اما در مورد افغانستان
بعد ازکشته شدن ملا اختر منصور رهبر سابق طالبان تعیین مولوی هیبت الله
آخوندزاده به جای وی در اقدامی شتابآمیز بحثهای جدیتری از موقعیت طالبان
مطرح کرده است.
بظاهر شورای کویته در نشستی اضطراری که با عنوان شورای حل و عقد در کویته مرکز
ایالت بلوچستان پاکستان برگزار کرده، بود مولوی هیبت الله آخوندزاده را به
عنوان رهبر جدید و خلیفه سراج الدین حقانی و ملا محمد یعقوب پسر ملاعمر رهبر
پیشین طالبان را به عنوان معاونان وی انتخاب کرده اند .در توجیه علت این
شتابزدگی میتوان تصور کرد که هدف اصلی جلوگیری از علنی شدن جنگ قدرت در درون
طالبان بر سر جانشینی ملا اختر محمد منصور بوده است، ولی پرسش اصلیتر این است
که آیا هیبت الله به عنوان سرکرده جدید طالبان از طرف فرماندهان و کسانی که بار
جنگ را در داخل افغانستان بر دوش دارند، همه جانبه پذیرفته خواهد شد یا نه؟اگر
ملاک قضاوت را موضعگیری«مولوی عبدالمنان نیازی سخنگوی گروه ملارسول که پس از
مرگ ملا عمر از این گروه جدا شد، قرار دهیم میتوان گفت که موضوع جانشینی ملا
منصور تمام شده نیست. مولوی نیازی نحوه انتخاب آخوندزاده و مشروعیت شورای حل و
عقد را زیر سؤال برده و گفته است با فرماندهان میدانی طالبان در داخل افغانستان
مشورت نشده است.
بنابراین میتوان تصور کرد که انتخاب هیبت الله آخرین تصمیم طالبان نباشد،
بویژه آنکه وی از تجربه سیاسی و نظامی لازم برخوردار نیست و در دوره قدرت
طالبان سمت قاضیالقضات امارت اسلامی آنها را داشت و در همان زمان گفته میشد
نقش او بیشتر به صورت ماشین امضای فتاوای مورد نظر طالبان بوده است. از طرف
دیگر، انتصاب شخصیتی جاهطلب همچون سراج الدین حقانی رهبر یکی از سرسختترین
بخشهای طالبان که خود مدعی رهبری است به عنوان معاون هیبت الله آخوندزاده، این
احتمال را تقویت میکند که موقعیت وی تحت تأثیر حقانی قرار گیرد و در عمل قدرت
اصلی به دست معاونش سراج الدین حقانی بخاطر ادامه جنگ بیفتد. چنانچه سخنان هفته
قبل مولوی هیبت الله که به طالبان دستور داده است به نیرو های خارجی حمله کنید
و آنها را بکوشید نماینده گی از این باور دارد که بزودی مولوی هیبت الله نه
آماده مذاکره است و نه آماده مصالحه دور از امکان نیست که انتخاب هیبت الله
آخوندزاده موقتی باشد و در مراحل بعدی که فضا قدری مساعدتر و آرامتر شود در حل
و عقد دیگری، سراج الدنی حقانی به پشتیبانی ادارات استخبارات پاکستان و حلقات
ماجرا جوی کشور های عربی بتواند خود را در مقام رهبری طالبان تثبیت کند، بویژه
آنکه گفته میشود سراج الدین حقانی و گروهش از یک طرف مسؤولیت بیشتر عملیات
انتحاری در کابل و شهرای دیگر را بر عهده دارند و از طرف دیگر، شخص حقانی
نزدیکترین فرد به دستگاه اطلاعات ارتش پاکستان(ISI)
است.
در عین حال، قتل ملااختر منصور و جانشینی مولوی هیبت الله آخوندزاده از جهات
دیگری هم حایز اهمیت است و تحولات در دو جهت متضاد امکان تحرک دارند. بدین معنا
که اگر جنگ قدرت دربگیرد باعث تضعیف و تجزیه مجدد طالبان خواهد شد و این به
سود دولت مرکزی افغانستان است و اگر طالبان در موقعیتی قرار گیرند که رهبری
فردی مثل سراج الدین حقانی را بپذیرند که شخصیتی افراطی و متعصب دارد در آن
صورت امید به مذاکره و صلح در افغانستان تضعیف خواهد شد.
در چنین حالتی مستحکمتر شدن پیوندهای طالبان با گروههای افراطی دیگر و سازمان
القاعده داعش لشکر طیبه جمیعت الدعوه و ده ها گروه های دیگر را باید انتظار
داشت، اتفاقی که از این ظرفیت برخوردار است که منطقه را درگیر بحران و ناامنی
سازد. اگر معادله داعش و تمایلش به حضور مؤثر در افغانستان در قالب خراسان بزرگ
را هم در نظر بگیریم و آن را در ارتباط با تحولات جاری در خاورمیانه که ممکن
است بساط خلافت داعش در سوریه و عراق از آن برچیده شود مورد توجه قرار دهیم،
میتوان گفت که ادامه جنگ در افغانستان به بروز هرج و مرج منتهی خواهد شد و فضا
را برای نفوذ داعش بازتر خواهد کرد.
با توجه به این مسایل است که قتل اختر منصور، رهبر قبلی طالبان و انتخاب
شتابزده جانشین وی اهمیت خاص خود را مییابد و میتواند نتایج متضادی در پی
داشته باشد، بویژه اگر تحولات جاری افغانستان در مسیر افزایش خشونت قرار گیرد،
جنگ نیابتی شده در این کشور ممکن است کشورهای بیشتری را به صفبندی و اتحاد با
یکی از گروههای رادیکال یا حداقل حمایت مؤثر بکشاند که در آن صورت باید انتظار
داشت روند مذاکرات صلح به صورت جدیتری به مخاطره بیفتد. همزمانی بروز بنبست
در مذاکرات صلح افغانستان یا قتل ملا اختر منصور حتی اگر کاملاً حسابشده،
نباشد، این شایبه را تقویت میکند که نوعی هماهنگی پشتپرده برای مدیریت بحران
افغانستان به گونهای که هیچ طرفی در نهایت پیروز نشود و جنگ کنترل شدهای
ادامه یابد، بین آمریکا و پاکستان به وجود آمده است. برای مقابله با حریق
عملیاتی شده درشمال، افغانستان به این نتیجه می رسیم که طالبان مصمم به دنبال
شرارت پیشه گی اند این زور آزمایی ها بزودی کاهش نخواهد یافت به نسخه های نرم
افزاری نمیتواند جلو این کشتن ها و این بستن ها را گرفت فاجعه شاهراه کندز-
بدخشان که روز سه شنبه مورخ 11 جوزا 1395 اتفاق افتاد میتوان این طور تصور کرد
کشتار درکندز، یک حلقه از زنجیرۀ طویل برای حفظ حریق در ولایت های شمال
افغانستان شمرده می شود که «مستقل» یا در هم آهنگی با برخی حلقات حکومتی به
عنوان بخشی از پروژه «قصیرالمدت» عملیاتی به اجرا درآمده است . عملیات و تخریب
کاری های دیگر بخاطر نا امن شدن ولایات شمال در راه خواهد بود چون هیچ عملیاتی
در افغانستان در دورۀ جنگ منجمد نشده است. هدف پروژه جمع کردن بارو بستره
نیروهایی است که در جنگ کلان تر در آینده به مانع یا عاملی برای سبوتاژ یا سنگ
اندازی تبدیل می شوند. تلاش های در جریان است تا شمال را بطرف جنگ های خانگی
قومی و زبانی ثوق دهند به باور من ادامه جنگ و بازی با تخته ای قدرت و در
افغانستان با گذشت هر روز اضافه تر می شود .
سایه سنگین عملیات بعضی از کشور ها بشمول ایران روسیه و هند از کرانه های غرب
تا مرز های پرت آمو؛ و از شمال تا کوه بند های مرتفع و بیگانه با حضور آدم ها
در امتداد خطوط دیورند تا قندهار، پهن شده است. امریکا و پاکستاندرحالت مدافعه
منفعل قرار گرفته اند. درین تقابل، زمان و صیقل دهی نامریی اذهان عامه تعیین
کننده است. از یک استقامت، آمد آمد آقای حکمتیار که در گذشته جز از مشکل در
افغانستان بوده است هر روز نزدیک می شود؛ از اردوگاه دیگر روشنایی برق سلما و
خط زنده گی و امید به نام چاه بهار. بازی خونین وخشن ظاهراً با تبسم وقدرت
نرم درحال تغییر است پروژه «کنترول از شمال» درحال ثبیت در اراضی واقعی است.
این پروگرام ، مانند نزدیک شدن دندانه های یک انبر مرگ ( انیاب بلوچستان،
انیاب، شمال و انیاب کلیدی قندهار) علیه پاکستان طراحی شده است.درین معرکه شکست
دادن این و آن کار آسانی نیست اگر عملی هم شود خیلی پر مخاطره و پر مصرف است
وضعیت جنگ و ادامه دوام دار خواهد بود به باور من مانند گذشته پاکستان وامریکا
درداخل یک جال به مسابقه خود ادامه میدهند.
در هر حال، در کوتاه مدت مرگ ملا اختر منصور و جانشینی مولوی هیبت الله تغییر عمدهای در تحولات افغانستان به وجود نمیآورد و حتی ممکن است جنگ را تشدید کند، تا آنکه رهبر جدید طالبان موقعیت خود را تثبیت کند. از سوی دیگر هند و پاکستان دو کشور مهم منطقه ای شبه قاره به حساب می آیند. این دو کشور از زمان استقلال پاکستان به دو رقیب جدی تبدیل شده اند. از طرفی مساله کشمیر موجب شده که درگیری هایی بین نیروهای ارتش هند با نیروهای پاکستانی و از جمله نیروهای جهادی در این منطقه روی دهد. از طرفی هندوستان همواره پاکستان را متهم به حمایت از گروه های تروریستی کرده و بر این عقیده است که حضور نیروهای رادیکالی در هند با حمایت پاکستان به منظور اعمال فشار بر دولت بر سر مساله کشمیر است. از این رو هندوستان سعی داشته با برقراری روابط نزدیکتر با آمریکا مساله رادیکالیسم در این کشور را با گروه های رادیکالی در منطقه پیوند زده تا بتواند از کمک های امنیتی، سیاسی و نظامی آمریکا برای برخورد جدی با مخالفان خود استفاده کند. این در حالی است که آمریکا سعی داشته در روابط خود با هند و پاکستان سیاست متوازنی را در پیش بگیرد. هرچند از نظر اقتصادی، سیاسی و امنیتی، هندوستان از وضعیت به مراتب بهتری نسبت به پاکستان برخوردار است و آمریکا ترجیح می دهد با این کشور بیشتر در مناسبات اقتصادی و سیاسی قرار گیرد اما مساله خروج نیروهای نظامی از افغانستان نیز موجب شده که آمریکا نیازمند نگه داشتن روابط خود با پاکستان در آینده پس از خروج نیروهای نظامی باشد. آنگونه که مساله داعش برای آمریکا حائز اهمیت بوده و در اولویت قرار دارد، برای هند در این حد نیست. چیزی که برای هند مهم است، حضور گروه های رادیکال در این کشور و خط مشی فکری جهادی آنهاست که عمدتا از حمایت دستگاه امنیتی پاکستان برخوردار بوده و هدفشان مساله کشمیر و اعمال فشار بر هندوستان در منطقه کشمیر است. گروه هایی مانند لشگر طیبه ، جمیعت الدعوه ، سپاه صحابه ، جهش محمد ، که رابطه نزدیکی با سازمان ISI و القاعده داشته یا شورای مجاهدین که 20 تا 30 گروه کوچک کشمیری بوده و در یک جا جمع شده و خط مشی مسلحانه علیه هند دارند. همچنین نگرانی هندی ها از اقدام جدید سازمان القاعده از ایجاد گروه القاعده هند هم می تواند سوژه همکاری های بیشتر میان دو کشور باشد. بنابراین نگرانی اصلی هندی ها داعش نیست ، بلکه گروه هایی هستند که داخل هند حضور داشته و می توانند عملیات هایی علیه دولت انجام دهند.