احمد سعیدی

 

نقش مثبت ومنفی حکمتیار در اوضاع کنونی

سلام دوستان گرامی درین نوشته به نقش واثر حکمتیار من حیث یکی از عناصر صلح با دولت جمهوری اسلامی در اوضاع واحوال کنونی  وآینده کشور بحث میکنیم.ازینکه در ارتباط به گذشته هم من وهم بسیاری از هموطنان چیز های نوشته اند درین نوشته بطور فشرده به ما هیت احزاب که حزب اسلامی حکمتیار نیز از آن جمله است تماس میگریم وبعد دور نمائی تشریف آوری شانرا در کابل وتحولات احتمالی آینده مورد بحث قرار خواهد گرفت.

نخست باید عرض کنم که نسبت اوضاع وشرائط خاص کشور احزاب جهادی بیشتر خصلت نظامی گر فتند که طبیعتا چنین هم بود واین احزاب بجای ساختار های حزبی وبر نامه های دولتی بیشتر به توزیع امکانات پولی ولوژستکی  با لای افراد وگروه های مربوط بخویش زحمت کشیدند وخیلی هم دوست داشتند همیشه توزیع کنند وبا سقوط حکومت داکتر نجیب الله این واقعیت بیشتر بر ملا شد که احزاب جهادی با رهبران سر شناس که در روز های نخست مبارزه از سیاست صحبت میکردند دیگر  با خصلت نظامی گری با سیاست وداع گفتند ودر امر دولت داری خیلی خامی خام بودند.این واقعیت از روی دلتنگی ویا تفاوت نظر نمیگویم فقط حقیقت که نمیشود آنرا پوشانید.از نا رسائیهای وپیامد های جنگ های داخلی هم نمیگویم چون کم گفته نشده اما ازین میگویم که رهبران جهادی حین آمدن بکابل فقط تقسیم وترکه را خوب یاد داشتند مثلا کی چقدر پول داشته باشد وکدام حزب چند چوکی وامکانات لوژستیکی ومالی بکدام حزب تعلق داشته باشد واین سهمیه بندی ها از خصوصیات بارز شان بود خوشی ودیقی شان هم ریشه در کم وزیاد سهمیه  های شان داشت که در نهایت  به جنگ های خونین منجر شد که خدا یا دیگر تکرار نگردد.

اما نقش وتا ثیر حکمتیار:یکی از دوستان نزدیک من که با جناب حکمتیار قبلاً سابقه تنظیمی داشته و در زمان صدارت آقای حکمتیار از همکارانش بوده برایم خصایل جناب حکمتیار را برایم اینطور قصه کرد دوست من برایم گفت آقای حکمتیار بنام وشهرت خیلی مشتاق است وخواب دوران محصلی برایش خیلی شیرین بوده چنانچه وقتیکه در زمان حکومت استاد برهان الدین ربانی به کابل آمد اولین سخنرانی اش در مسجد لیلیه پوهنتون بود وبین محصلین که برایش خیلی جالب بود.شبیکه در کا نتی نینتال سوگند یاد کرد شخصی بنام مراد علی مراد قاضی القضات وقت  آنرا سوگند داد. من هم حاضر بودم وحتی قاری بر کت الله سلیم به تقاضای من دران محفل حاضر شد وقرائت خواند.به همه حالا لحظات بعد از ختم تحلیف طالبان کا نتینینتال را راکتباران کردند ولی او وقتیکه آمد من هم در صدارت کار میکردم..آقای حکمتیار با امامت قاری محبالله از پغمان بود نماز میخواند وبه مشوره های نظامی حاجی سلام از پنجشیر وحاجی گلرحمن از لوگر که قوماندان تولی امنیتی آن بود گوش میداد..دیگر به کسی اعتماد نداشت.نسبت به اداره وحکومت وقت خیلی بی اعتماد بود تا وقتیکه فامیلش از پیشاور آمد در یک اطاق قصر صدارت میخوابید ودیوار های تعمیر الحاقیه را هم سوراخ سوراخ کرده بود تا مبادا امنیت آن وقت که در مجاورت تعمیر بود ما ین ویا مواد انفجاری جای بجای نکرده باشد..لذا حکمتیار آمده بود اما نه بخاطر تقویت وپیروزی حکومت استاد ربانی طالبان میخواستند جلال آباد را بگیرند واو که در لغمان بود محاصره میشد چارۀ جزء آمدن نداشت واین آمدن کابل بنام صلح برایش یک کار اجباری بود. وقتی حمکتیار صدر اعظم بود واستاد ربانی رئیس جمهور وآقای سباون وزیر دفاع دیگر احمد شاه مسعود دران زمان  تنها آمر بود ومصروف تشکیلات به هم ریخته جمعیت که تا هنوز به هم ریخته است.یعنی نقش آن در تقویت نظام خیلی ضعیف بود وحتی گفته میتوانم یکی از دلائل دلسردی احمد شاه مسعود از ادامه مقاومت با طالبان بود چون او درانوقت موقعیت وجایگاه خودرا تعریف کرده نمیتوانست.

واما حالا چه میشود:؟ من فکر میکنم آقای حکمتیار  دیگر در بیرون از افغانستان بازاری ندارد وهمه اطرافیانش در کابل اند آمدن در کابل بازارش را گرم میسازد و دوستان واطرافیان سابق به نوبت به عیادتش میروند اگر پول وامکانات کافی داشت طبعا بازار گرم والا کارمندان فعلی خود مجاری بدست آوردن پول را میدانند وهر جا ئیکه ثروت وقدرت بیشتری باشد همانجا میروند ئولحظات بیکاری را گاهی با حکمتیار وگاهی با آقای کرزی وزمکانی هم با رهبران متعدد حزب چون ارغندیوال وسباون وفاروقی وقاضی امین وغیره دیدار میکنند ونزد خود جایگاه ونقش شیخ یعنی رهبر حزب اسلامی را سنجش وارزش دهی میکنند فقط همین..کاری بیشتریکه حکمتیار کرده میتواند این است که من حیث مهره اثر گزار جای استاد ربانی را میگیرد به همان شیوه ضمن دیدار با رئیس جمهور به افراد خود امتیاز وچوکی میگیرد وحتی الوسع با وعده های سر خرمن در جریان انتخابات امکا نات پولی هم دست وپا میکند.شاید در معادلات سیاسی به دیگران وعده دهد اما از خود تیر نمیشود.حکمتیار خواهد کوشید تا در انتخابات پیشروی کا ندیدان زیادی وارد مجلس کند ودر مجلس قانونگذاری نقش اساسی داشته باشد.

چرا حالا؟ بسیاری ها به این عقیده اند که اگر حکمتیار در دهه نود در چهار آسیاب جبهه نمیگیرفت واز جنگ وخونریزی خودداری میکرد آینده سیاسی از آن او بود..احتمالا در یکی از انتخابات کا ندید ریاست جمهوری میبود اما حالا بسیاری از چانس هارا از دست داده وحتی بین حا میان سابقش محبوبیت چندان ندارد ودریک کلیمه میتوان گفت حکمتیار کاری را که باید بیست سال پیش میکرد حالا انجام میدهد پس کسیکه بیست سال از سیاست دنبال باشد نباید از وی توقع بیشتری داشت.نکته دیگری به ان باید اضافه کنم این است که ضعیف سازی جمعیت اسلامی در پلان گذاری  ها یکنوع استراتیزی است که جناب حکمتیار هم میتواند درین راستا نقش با سزای داشته باشد..ودر تحولات شمال هم بی اثر نخواهد بود..بعد ازین تا چند وقتی رفت وآمد ها با حکمتیار شدت میابد واگر امکانات پولی نداشته باشد آهسته آهسته رنگ می بازد واز اهمیتش به شدت کاسته میشود وسر انجام مانند شخصیت های افسانوی دیگر مقبره خوبی خواهد داشت وبس.

 

 


بالا
 
بازگشت