استاد صباح

 

بنام جهاد وجهاد گري چه کردند؟؟؟

« عملکرد عبدالرب رسول سياف درپانزده سال کنوني »

جمعيت رباني ، شوراي نظارمسعود ، اتحادسياف ، حرکت محسني وانوري ، حزب اسلامي حکمتيار، جبهه نجات مجددي ، محاذ گيلاني، حرکت انقلاب محمدي ووحدت اکبري ومصطفي کاظمي ﺩﺭﺟﻨﮕﻬﺎ ﺩﺍﺧﻠﯽ ﺍﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎﻥ ﺩﺭﺑﯿﻦ ﺳﺎﻟﻬﺎﯼ ۱۳۷۱-۱۳۷۴ ﻣﻬﻢ ﺗﺮﯾﻦ ﻧﻘﺶ ﺭﺍ درويراني ، کشتار، چوروچپاولﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻃﻮﺭﯾﮑﻪ جمعيت رباني ، شوراي نظاراحمد شاه مسعود، اتحادسياف وائتلاف جنايتکارانش - ﻏﺮﺏ ﮐﺎﺑﻞ را ﺑﻪ ﯾﮏ ﻭﯾﺮﺍﻧﻪ ﺗﺒﺪﯾﻞ نموده ﻭ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﻏﯿﺮﻧﻈﺎﻣﯽ ﺑﻪﺩﺳﺘﻮﺭ آنان ﻗﺘﻞﻋﺎﻡ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. آنان ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﺷﻌﻠﻪﻭﺭﺗﺮﮐﺮﺩﻥ ﺟﻨﮕﻬﺎﯼ ﺩﺍﺧﻠﯽ ﺩﺭﺍﻓﻐﺎﺳﺘﺎﻥ ﺩﺭﺳﺎﻟﻬﺎﯼ ۱۳۷۱-۱۳۷۴ ﺍﺯﺳﻮﯼ ﺩﯾﺪﻩ ﺑﺎﻥ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮﺑﻪ ﺟﻨﺎﯾﺖ ﺟﻨﮕﯽ ﻭﻧﻘﺾ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮﻣﺘﻬﻢﮔﺮﺩﯾﺪ، ﮐﻪ ﻣﺘﺄﺳﻔﺎﻧﻪ ﻫﻨﻮﺯمحکمه ﺩﺭﺍﯾﻦ ﺧﺼﻮﺹ ﺗﺸﮑﻠﯿﻞ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﺳﺖ. رسول سیاف، یکی ازقصابان فاجعه خونيني افشار، درحمله وتجاوزبه افشار به عساکرش گفته بود: «سربریده سخن ندارد، هزاره ی خوب هزاره ی مرده» است.

رسول سیاف درکابل گفت، کسانی که غیرمجاهد را با مجاهد مساوی می دانند به حکم خدا ازدایره اسلام خارج هستند. بر باور وی کسانی که می گویند جهاد معیار نیست باید درایمان خود تجدید نظر کند. ما وارثان این ملک هستیم. دیروز این ملک را آزاد و دربرابر تروریسم از آن دفاع کردیم وامروز نیزمردانه واردرمیدان ایستاده ایم وازآن حراست می کنیم.

در سيزده سال گذشته نیزمردانه وارازحکومت کرزی حمایت کردیم وی یک باردیگر تاکید کرد که دورشدن از صحنه سیاست به مجاهدان آسیب نمی رساند بلکه به امنیت و ثبات کشور آسیب می رساند.

رسول سياف ازرهبران جهادى درگردهمايى به مناسبت٢٦ دلو سالگرد خروج قواى شوروى ازافغانستان درخيمۀ لويه جرگه درکابل، با انتقاد شديد ازحکومت گفت که مجاهدين فيصله کرده اند که با هم نزديک شوند وعنقريب مژده خواهيد شنيد که مجاهدين منيحث يک کتلۀ بزرگ ملت، موقف خود را يکجا، همآهنگ، وهمسان صادرخواهند کرد. درحکومت وحدت ملی نقش رهبران مجاهدین پررنگ ترازحکومت کرزی است ، با این تفاوت که کرزی دراکثر مسایل مهم کشوری با این رهبران مشوره می کرد ، اما اشرف غنی وعبدالله مستقيما هدايت مي گيرند ..

رسول سياف، درادامه ی جنايت های خود، بعد ازسقوط طالبان، درحمايت های کرزی قرارداشته ، با کمک و مشوره ی افراد تجارتی خود، دست به غصب گسترده ی زمين زده است. باغصب زمين ها، گروه اقتصادی سياف، ساختن مارکيت وبازار، تعميرهای مجلل با قصر و باغ و...ساخته اند. غصب اين زمين ها ازدو استقامت درشهر کابل واطراف آن صورت گرفته است. استقامت اول ازکوتل خيرخانه آغازوبه چمتله، پغمان الی ارغندی می رسد. استقامت دوم نيز وزير اکبرخان، باغ بالا، خوشحال مینه، بازارکمپنی، قلعه حيدرخان الی ارغندی می باشد. درمرکز شهرکابل نيز، سياف و گروه اقتصادی وی تعميرات و زمين هايی را غصب و يا با پول بدست آورده از اين تجارت خريداری کرده است. سياف ازحمايت های بی دريغ ريس دولت کرزي برخورداربود.

شکايت های زيادی ازغصب اموال و دارايی های مردم وجوددارد،اما تاکنون هيچ اقدامی برای مهارنامبرده صورت نگرفته است. تنها درماه مارچ دوهزاروهفت ميلادي نيروهای آمريکايی به خانه ی سياف درپغمان يورش بردند که علت آن بيشتر مسايل امنيتی و ارتباطات احتمالی وی با تروريزم بوده است. پس ازاين حادثه، کرزی بارها ازسياف بدليل حمله ی نيروهای آمريکايی پوزش خواسته و قول داده که چنين مواردی ديگرتکرارنشود.

پس ازآن سياف مجال بيشتری برای فعاليت های تجارتی غير مشروع يافته است. مردم درپغمان بارها نسبت به غصب زمين هايشان وهمچنين زندانی شدن وابستگانشان درزندان شخصی سياف به دفتررييس جمهورشکايت ومقابل پارلمان مظاهره کردند اما با هرعريضه و مظاهره، تهديد ها از جانب سياف و افرادش عليه آنان بيشتر شد. سارنوالي ومحاکم  کشور هيچگاه دوسيه ی های غصب توسط سياف را روی دست نگرفته و هميشه ازوي به عنوان استاد سياف، با نيکی ياد می کند . مزدوری ومزدورمنشي تنظیم های بنیادگراها برهیچکس پوشیده نیست. ازغلامي به آی اس آی تا نوکري عربستان سعودی، سی آی ای، ایران، فرانسه وتاجکستان وکشورهای دیگر.

سياف گفت، من پیش ملت یک مجاهد هستم و گروهی را رهبری کردم. تو درنزد ملت یک جنایتکار وقاتل هزاران انسان بی گناه هستی، تو یک جاسوس حلقه به گوش آی اس آی، عربستان سعودی و ... هستی.  سياف! تو همان گروهی را رهبری کردی که این ملت را به روز سیاه نشاند، همان گروهی که دختران افغان را پیش پای عرب ها انداخت، همان گروهی که خون مردم مظلوم هزاره را مباح می دانست وهرهزاره را به نام حزب وحدت، سرمی برید، توهماني که اکنون هم زمین های مردم پغمان را قبضه نموده ايد . وي گفت ، وقتی از زندان برآمدم، یک عصا چوب در دستم نبود. به این می گویند اعتراف جانانه. اما این ملیون ها دالر، آرگاه و بارگاه، نوکروچاکر وموتر و زمین را از کجا کردايد ؟
وقتی ازسیاف پرسیده شد که چرا درآن وقت مانع از جنگ نشدید، در جواب گفت: تنها خدا است که هر چیزی را بخواهد کرده می تواند. به تعبیر سیاف، پس این خدا بود که جنگ ها را در کابل شعله ور نمود، خانه های مردم را ویران کرد، زنان را بی سرپرست و کودکان را آواره نمود، برفرق مردم میخ می کوبید، آنان را زنده زنده در کانتینرها کباب نمود، برعفت زنان تجاوز نمود، دردهه هفتاد ( تنظیم هاي اتحاد ، محاذ ، جمعيت ، شوراي نظار، حزب اسلامي ، حزب اسلامي خالص ، حرکت هاي مولوي محمد نبي محمدي وشيخ آصف محسني  و... جفاي بزرگي رابرملت رواداشتند) .

رسول سياف، درادامه ی جنايت های خود، بعد از سقوط طالبان، درحمايت های کرزی قرارداشته ، با کمک و مشوره ی افراد تجارتی خود، دست به غصب گسترده ی زمين زده است.

 باغصب زمين ها، گروه اقتصادی سياف، ساختن مارکيت وبازار، تعميرهای مجلل با قصر و باغ و...ساخته اند. غصب اين زمين ها از دو استقامت درشهر کابل و اطراف آن صورت گرفته است. استقامت اول از کوتل خيرخانه آغاز و به چمتله، پغمان الی ارغندی می رسد. استقامت دوم نيز وزير اکبرخان، باغ بالا، خوشحال مینه، بازار کمپنی، قلعه حيدر خان الی ارغندی می باشد. درمرکز شهر کابل نيز، سياف و گروه اقتصادی وی تعميرات و زمين هايی را غصب و يا با پول بدست آورده از اين تجارت خريداری کرده است. سياف ازحمايت های بی دريغ ريس دولت برخوردار است.  شکايت های زيادی ازغصب اموال و دارايی های مردم وجوددارد،اما تاکنون هيچ اقدامی برای مهارنامبرده صورت نگرفته است. تنها در ماه مارچ دوهزاروهفت ميلادي نيروهای آمريکايی به خانه ی سياف در پغمان يورش بردند که علت آن بيشتر مسايل امنيتی و ارتباطات احتمالی وی با تروريزم بوده است.

پس از اين حادثه، کرزی بارها ازسياف بدليل حمله ی نيروهای آمريکايی پوزش خواسته و قول داده که چنين مواردی ديگرتکرار نشود. پس از آن سياف مجال بيشتری برای فعاليت های تجارتی غير مشروع يافته است. مردم در پغمان بارها نسبت به غصب زمين هايشان و همچنين زندانی شدن وابستگانشان درزندان شخصی سياف به دفتر رييس جمهورشکايت و مقابل پارلمان مظاهره کردند اما با هرعريضه و مظاهره، تهديد ها از جانب سياف و افرادش عليه آنان بيشتر شد. سارنوالي ومحاکم  کشور هيچگاه دوسيه ی های غصب توسط سياف را روی دست نگرفته و هميشه ازوي به عنوان استاد سياف، با نيکی ياد می کند. سیاف پس از حکومت موقت و انتقالی عمدتا از حامیان دیروز خود در تنظیم های جهادی جدا شد و از کرزی ، حمایت کرده است.  در دومین دوره انتخابات ریاست جمهوری نیزسیاف ازکرزی حمایت کرده است. با وجود درخواست های مکرر، اوحاضر نشد که به جبهه ملی بپوندد.

کسی که هزاران تن از مردم مظلوم ما را به شهادت رسانیده، شهر ها، قرا و قصبات ما را ویران نموده، مال و دارایی مردم ما را به غارت برده است، وحشت را بر فضای کشور حاکم نموده ، بر فرق مردم میخ کوبیدند،امروز با چنین پر رویی خود را کانديد رياست جمهوري مينمايد  . سياف وهمراهان جهادي اش باید سال ها قبل به اتهام خياانت وجنايت محاکمه  ميگرديد ومتاسفانه امروز ادعای رهبری حاکميت ملي را دارد.؟ دزدان، جنایتکاران جنگی، قطاع الطریقان، آدمکشان، قاچاقبران مواد مخدر، غارت گران وهمه گردم هم جمع شده اند تا از آخرین فرصت در دوهزاروچهارده برای ابقای سلطه جهل و وحشت بالای مردم مظلوم استفاده نمایند.

کشورزماني آرام ميشود ، چپاولگران ازبدنه دولت جراحي شوند

روزي سياف ازطريق تلويزيونش ميگفت: هیچ دلیل برایم قناعت دهنده نیست که سران جهادی دراطراف عبدالله است، سران جهادی حزب جمعیت استاد برهاندین ربانی بود که شهید شد، امرصاحب مسعود بود هم به شهادت رسید، ومارشال هم داعی اجل لبیک گفت، درزمان جهاد عبدالله و محقق سران نبود بلکه عسکران جهاد بود، برای شان احترام دارم و سفارشم اینست که: که نام جهاد وجها دي هارا را با چند نفرکه هیچ نقش اساسی درجهاد نداشته نگیرید. من با افتخار میگویم که اطراف داکترصاحب اشرف غنی سرمایه هاي بزرگ جهادی موجود است، حضرت صاحب مجددی، پیرسید احمد گیلانی، استاد محمد کریم خلیلی، حاج دین محمد، پسران سید کیان وتعداد دیگرکه اطراف شان است ازسران وبزرگان جهاد ومقاومت است، من تا هنوز برای هم فکرانم نگفتم که به چه کسی رای دهند اما، حفظ هویت جهادی ام برایم مهم است، من افتخار جهادم را به دست عسکران جهاد نخواهم داد. اماسياف امروزروي ديگروحقيقي اش  را به نمايش گذاشته است.

پس سياف! توهماني وگروهی را رهبری کردی که این ملت را به روزسیاه نشاند، توهماني که اکنون هم زمین های دولتي وشخصي وهم زمينهاي مردم پغمان را قبضه نموده ايد . شاید فراموش کرده ای ، روزی که گفتی ، وقتی اززندان برآمدم، یک عصا چوب دردستم نبود. به این می گویند اعتراف جانانه. اما این ميلیون ها دالر، آرگاه و بارگاه، نوکروچاکروموتروزمین وقصروجايداد را ازکجا کردي؟؟؟.

سیاف  پس از رهایی از زندان پلچرخی در سال ۱۳۵۸ هجری خورشیدی، به پاکستان رفت و به تنظیم های جهادی پیوست.  سیاف مدتی را در تنظیم جمعیت فعالیت کرد ، سپس راه خود را از این حزب جدا کرد و حزبی را به نام اتحاد اسلامی اساس گذاشت که خود رهبری آن را به عهده داشت.  

سیاف ازآن جایی که تعليم دینی اش را درکشورهای اسلامی به پایان رسانده بود از حمایت خاص این کشورها و به ویژه عربستان سعودی برخوردار بود.  وي در سال ۱۳۷۱، همراه با دیگر تنظیم ها ي جهادی وارد کشور شد و به مهم ترین حامی دولت به رهبری برهان الدین ربانی تبدل شد.  در سال های ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۴ در درگیری های میان گروهی کابل نقش اساسی داشت و نبردهای حزب تحت فرمان او با حزب وحدت در غرب کابل شهرت فراوان دارد.

این دو حزب در آن سال ها جنگ های خونینی با هم داشتند که منجر به کشته و مجروح شدن صدها تن از افراد غیرنظامی شد و غرب کابل هم به ویرانه تبدیل شد.  سياف بارها به دلیل حضورش در جنگ های داخلی افغانستان از جانب سازمان دیده‌بان حقوق بشر به جنایات جنگی متهم شده است.  همانطوريکه ميدانيم نيروهاي سياف وجنايتکاران ديگردرافشارسيلوجنايت ووحشت نابخشدني مرتکب شده اند.  رسول سیاف، یکی از قصابان این فاجعه هولناک، در حمله و تجاوز به افشار به عساکرش گفته بود: سربریده سخن ندارد، هزاره ی خوب هزاره ی مرده است.
بزرگترين جنایاتی که در دوره جنگ های داخلی در افغانستان آنهم درشهرپرنفوس کابل به شکل عمدی، آگاهانه وسیستماتیک توسط جنایات کاران صورت گرفته یکی هم، قتل عام مردم افشار بود که درآن یک شهر انسان فقط به جرم هزاره بودن نابود گشتند. این جنایت توسط جنايتکاران جنگ های داخلی ازجمله عبدالرب رسول سیاف ، احمد شاه مسعود،ملا مارشال فهيم، شیخ محسنی، سید حسین انوری،  یونس قانونی ، داکترعبدالله و … صورت گرفت.

 بزرگ ترین جنایت را این افراد درتاریخ افغانستان و جهان به نام شان ثبت کردند که شامل تجاوز به زنان در برابر مردان خانواده، کشتن مردان خانواده در برابر زنان، به برده گی گرفتن دختران و زنان، کشتار مردم در اماکن همگانی از جمله در تکیه خانه افشار، بی حرمتی به اجساد مردگان، قتل و تجاوز به جرم هزاره بودن، بود.

جنایت به چگونگی و کیفیت عمل جنایت کار مرتبط است نه به کمیت جنایت. مهم این است که جنایت برای چه صورت گرفته است و جنایت کار چه هدفی از جنایت اش داشته است. هم در آموزش دینی اسلام و هم در حقوق بشر، نفس یک آدم، نمونه ای از تمام بشریت و عالم در نظر گرفته شده است. هنگامی که یک شخص را می کشند درحقیقت همه بشریت را کشته اند.  جنایت افشار، یکی از جنایات ضد بشری در تاریخ بشریت است. زیرا این جنایت از طرف احمد شاه مسعود، برهان الدین ربانی، عبدالرب رسول سیاف، شیخ آصف محسنی و دیگران به هدف محو نابودی که گروه اتنیکی صورت گرفته است. در این تراژیدی یک شهر انسان به جرم هزاره بودن قتل عام شده اند ونیت جنایت کاران، از این جنایت، نسل کشی بوده است.

مهاجمان سنگ دل پس از تسلط برافشار برای قتل و غارت و جنایت وارد کوچه های افشار شده وپس ازهجوم به خانه ها و منازل مردم دست به کشتن افراد جوان زدند و آنها را در منازل شان به شهادت رساندند و حتی زنان را به اسارت گرفته و مردان را در کوچه ها و خیابانها شهید کردند. اينان تاچند روز متوالی به کشتار، قتل و غارت و تجاوز و تخریب منازل ادامه دادند. و وحشیانه داخل منازل شده و از هیچ جنایتی دريغ نکردند . جنایاتی که در افشار ارتکاب یافت مصداق بارز جنایت به مفهوم حقوقی بر اساس قوانین ملی و بین المللی است. اقتضای عدالت و نظم جامعه ایجاب می کند که مرتکبین جنایت مجازات شوند. اما در افغانستان گرچه بزرگترین جنایات تاریخ بشریت انجام گرفته است، به همان مقیاس جنایتکاران نه تنها مجازات نشده بلکه به مناصب بالای دولتی و حکومتی گماشته شده وهمچنان جنایت می کنند. این امر اما به معنای مخدوش شدن اصل مجازات جنایتکاران نیست. محاکم داخلی امروز نه توان و نه اراده لازم برای محاکمه این جنایتکاران را دارد زیرا خود از جنایتکاران تشکیل شده است.

مشکل ديگري فعلي غصب زمین های دولتی و مردمی از سوی زورمندان محلی در کابل و سایر ولایات کشور، از بارزترین مظاهر فساد در کشور است و به نظر می رسد دولت نیز توانایی چندانی برای مبارزه با این معضل عظیم اجتماعی و اقتصادی ندارد.  مردم براین باور اند که غاصبان با وزارتخانه های دولتی و نمایندگان مجلس،‌ پیوند دارند و این امر، مانع از اعمال قانون و سلطه دولت بر آنها می شود.  تااکنون میلیون ها جریب زمین در سراسر کشور، به صورت غیرقانونی در اختیار زورمندان است و اکثراين چپاولگران وزورگيران از نزدیکان مقام های حکومتی وقوماندانان جهادي جمعيتي ، شوراي نظارواتحاد سياف اند که بازورسلاح وکشتن وبردن وبستن سخن ميگويند. 

سياف دردوران حاکميت مصلحت گراوبي کفايت کرزي درپهلوي ديگراستفاده جوي هادرچوروچپاول زمين هاي شخصي ودولتي نيزکوتاهي نکرده است.  رسول سیاف وتفنگداران ظالمش بیشترین زمین ها را در کابل و اطراف آن غصب نموده اند. سیاف وجنگسالارانش چون ممتاز، حاجى شيرعلم، آمر عبدالستار، اکیی، قوماندان داکترعبدالله... هرکدام هزاران جریب زمین غصب شده در اختیار دارند.  

از چندین سال بدینسو اعتراضات مردم «شش گذر» ولسوالی پغمان علیه سیاف بلند است که می‌گویند باند سیاف حدود ده هزار جریب زمین را که ملکیت آنان می‌باشد به زورتصاحب نموده است. تظاهرات مردم پغمان علیه سیاف تا حال چندین بار به خونریزی و کشته شدن مردم بیچاره منجر گردیده است. بخشی از این زمین های دعوای در ساحه چانغر در کنار شاهراه کابل ـ کندهار موقعيت دارند. سیاف و حواریونش هزاران جریب زمین دشت چمتله را به زور تصاحب شده به قیمت هنگفت بالای مردم به فروش رسانیدند.

قضیه دیگر زمین دزدی در ولسوالی کلکان کابل هم‌اکنون جنجالهای شدیدی را دامن زده است سیاف و همرهانش دست دارد. داوود کلکانی عضو پارلمان که ازسفره نشينان سیاف است در همدستی با قوماندان ممتاز (برادرزاده سیاف) حدود یکهزار جریب زمین ساحه آقاسرای و شیخوی این ولسوالی را تصاحب نموده اند و به زور تفنگ این زمین را در چنگ شان نگهداشته اند. حتی این دزدان بین خود در اثر اختلافاتی درگیر شده اند.  جالب اینست که این  زورگيران تفنگدار مالکيت مردم رابا استفاده از مقام دولتی قباله های تقلبی ساخته اند .

چندي قبل تلویزیون خصوصی لمر، مصاحبه ای داشت با یکی از سران جهاد - عبدالرب رسول سیاف نماینده در پارلمان. اودر ابتدا حاکم به نظر می رسید، اما وقتی صحبت به جنایتکاران ومحاکمۀ شان رسید، دست وپاچه ووارخطا وبه خواندن آیات متوسل شد. ازآنجایی که این ریاکاران دین همه چیز را از زیر عینک فریبکاری دینی می بینند، به این لحاظ اظهار نمود که فهم قانون اساسی به فهم دین ضرورت دارد  امرخدا است که اگرمسلمانان با هم درگیر شدند، شما بین آنها صلح کنید، خداوند از ما می خواهد. این جنایتکاران قرن چرادرآن سال هایی که برقدرت لميده وطياره بست دشمني ديروزي شان ( روسها ) پول ميفرستاد واينان خون می ریختند، بین خود صلح نکردند؟ .

آیا درآن وقت خداواند از ایشان تقاضای صلح ننمود؟ وقتی مردم درآتش جنگ های خاینانه می سوختند، امرخداوند کجا بود؟ جنگ را دیگران دامن زدند و هنوز هم خواهان جور آمد بین ما نیستند اما بلافاصله متوجه می شود و می گوید: ما آنقدر گنس و گول نبودیم که دیگران از ما استفاده کنند!کسانی که این فیصله را رد می کنند، سر این ملت دل شان یخ نکرده است، باز می خواهند این ملت به خاک و خون بغلتد. مردم که یک بار بدست گرگ صفتان تشنه به خاک و خون غلتید، این کدام افراد اند (جز ویرانگران سه دهۀ اخیر) که دل شان به این ملت یخ نکرده است؟ .

 

 


بالا
 
بازگشت