محمدعوض نبی زاده

 

استبدادعامل سرکوب هویتی هزاره های سنی درافغانستان

 

هویت، به معنی شناخت و دلبستگی به داشته‌های انسان ، که دارای عناصری مانند سرزمین، تمدن، دین، مذهب، تاریخ، فرهنگ، زبان، آداب ورسوم ,تبار, جامعه و جهان است. مطالعه ی تاریخ افغانستان در باره ی اقوام  ګوناګون و بخصوص اقوام هزاره ،  دانستنیهای زیادی را برملا میسازدکه این مردم همواره مورد ستم و تبعیض چند ین قرنه ی حاکمان جابر قرار داشته اند. رویه ی زعمای قبیله ګرا ی  افغانستان نسبت به سایر اقوام نگاه‌های تبعیض‌آمیزوبخصوص با اقوام هزاره، ناانسانی‌ترو ظالمانه‌تر از بقیه بوده است. هزاره های افغانستان با قدرتی بی تکرارنسبت به دیگر اقوام ، وارد تاریخ جدید این سرزمین شده اند. با آن که هزاره ها  ازنظرجغرافیایی، موقعیت بومی شان چندان عوض نشده؛ مگر دردهه های بحران، ظرفیت آن ها ازنظرتوسعۀ ی جمعیت شهری، قدرت فراگیری آموزشهای پیشرفته ، چشمگیراند هزاره ها همچون منظومۀ ی انسانی واجتماعی درسراسرافغانستان حضورداشته و دارند.

 حافظه تاریخی هزاره‌ها پر ازمحرومیت‌ها ی سیاسی توسط حاکمان ستمګربوده و می‌باشد که در هر مرحله ی از تاریخ چندین هزار ساله ی این سرزمین , هزاره ها از مناطق اصلی و پدری شان رانده شده ودربرخی از مناطق دیگردر داخل افغانستان امروزی ومشهد ایران , کویته ی پاکستان ,ترکمنستان , قزاقستان , داغستان روسیه , در برخی از مناطق هندوستان ,عراق وسوریه ,ازبکستان و تاجکستان به سکونت اجباری وادار گردیده اند. هزاره های افغانستان ,تحت فشارسیاست تبعیض و سرکوب , از لحاظ مذهبی به سه فرقه ی اهل تشیع دوازده امامی ,اهل تسنن  و فرقه  ی اسماعلیه تقسیم ګردیده  که درچند سده اخیر در تقسیم بندی قومی جامعه ی هزاره  این مذاهب سه ګانه نقش عمده داشته و شاخه های قومی هزاره ها را  از همدیګر جدا و اختلافات  مذهبی را در میان هزاره هادامن زده است .

در هر برهه ی از تاریخ, نظام های استبدادی و بخصوص در زمان حکومت جابرانه ی امیرعبدالرحمن  بسیاری ازمردم هزاره از ترس نسل کشی وقتل عام‌ها بخاطر زنده ماندن ، از هویت اصلی خود ها چشم پوشی کرده و به هویت جبری تاجیک و به مذهب سنی در آمدند که حتی مردم چند قریه  در مرکز بامیان هنوزهم به نام‌ و هویت های ساختگی حیات به سر می‌برندو تا امروزعامل اصلی ګمنامی  و سرکوب هویتی هزاره های  سنی را تهدید میکند چنانچه عده از مردم هزاره ، به هویت دیگر پناه بردندو دل خوش کردند که حداقل در جامه ی هویت دیگر زنده بمانند، اما بد بختانه در این لباس نیز  نجات نیافته وهرگز به موقعیت های که شایسته و بایسته شان بودند، نرسیدند .استبدا د و تبعیض قومی در افغانستان ،سبب شده که هزاره های سنی حتی در برخی مواقع خاص مجبور شده اند در مقابله وجنګ با هزاره های شیعه مذهب قرار گیرد.  اما حالا هزاره‌های سنی  به این امر پی برده و در صدد آن هستند که دوباره به هویت گمشده‌ شان برگردند و خودشان را تاجیک نخوانند .

از آنجاییکه هزاره های سنی افغانستان تقریباً چهارملیون جمعیت کل کشور را تشکیل میدهند در ابهام هویتی قرار دارند، با آغاز توزیع تذکره الکترونیکی و ذکر قوم در آن مشکل جدی متوجه آنها خواهد بود؛ چون آنها در مناطق مختلف افغانستان اکثراً با هویت جعلی زندگی واز اندکترین حقوق و امتیازات هویتی در افغانستان برخوردار نیستند واین امتیازات را حلقات و گروه های قومی  نصیب میشوند که هزاره های سنی تحت پوشش هویت آنها زندگی میکنند . هزاره های اهل سنت در برابر یک آزمون بزرگ وتاریخی قرار گرفته اند. حالا اگرتوزیع تذکره الکترونیکی با ذکرنام قوم وتبار, از شورای ملی بگذرد, بهترین فرصت است که هزاره های سنی ملیت" و "قومیت" شان را "," هزاره "به ثبت برسانند.

بنا برین هزاره ها ی سنی باید در هنګام توزیع تذکره الیکترونیکی  با یک اقدام جسورانه و تاریخی   بعد از قرنها سرکوب و ګمنامی هویتی به ریشه ی اصلی قومی هزاره ګی  خویش بازګشت نمایند و بشکل رسمی و مکتوب نام و شهرت قومی هزاره ګی خود ها را در تذکره ی خود ها ثبت و راجستر کنندومیتوانند خودها را از ګمنامی هویتی  برای ابد رهایی بخشند و با افتخار منحیث هویت ماندګار و اصلی خودها در میان جامعه  بزرګ هزاره  و در کنار سایر اقوام افغانستان  در برادری  و برابری باحقوق شهر وندی زیست نمایند. ثبت هویت قومی"هزاره" برای بخش عظیم جامعه هزاره اهل سنت, درواقع هزاره را به عنوان یک پیکر واحد درمی آورد. تاجاییکه دیده میشود هزاره های "ا ثنی عشری" وهزاره های "اسماعیلی" در ثبت هویت قومی شان درتذکره , دچار مشکلی نخواهند بود.

اماهزاره منحصر به "شيعه" نيست و شيعه به تنهايي توان حمل هويت با "افتخار" هزاره را ندارد. درخت پُر بار "هويت هزاره گي" در مسير "بازگشت به خويشتن باید" نداي "انسجام" و "اتحاد"را باید بلند نمایند. هزاره‌ستیزی در طی مدت چند قرن اخیر آن‌قدر عمیق بوده و تصور میکنند که هویت هزاره فاجعه درین کشور را بار می‌آورد بدین لحاظ هزاره را  به عنوان یک اقلیت سرکوب شده و مذهب هزاره به عنوان مذهب دست دوم، همواره مورد انتقاد حاکمان بوده است. در حالیکه فرار از اصل هویتی، هزاره‌های سنی را صدها سال در حاشیه قرار داد و نام‌شان از تاریخ حذف شد وبی‌جهت نیست که هزاره‌های سنی گاهی «هزاره» ، گاهی «ترک» و گاهی «تاجیک میشوند .

هزاره‌های شیعه در سه دهه قبل نسبت به هزاره‌های سنی برتری داشتند و آن‌ها با هویت هزار‌گی برای «قدرت» رزمیدند تا از آن طریق موقعیت اجتماعی‌شان تثبیت ګردید.شهید مزاری با این باور ‌که «مذهب مشکل هزاره‌ها نیست، توانست هزاره‌ را در قالب «جمعیت سوم» در افغانستان تثبیت و جایگاه آن‌‌ها را در قدرت نشان دهد. در عصری که سیاست‌ در افغانستان، قومی شده و پست‌های دولتی بر اساس معیارهای قومی توزیع می‌گردد، باید هزاره‌های سنی دوباره هویت قومی شان را دریابند تا بحقوق شان برسند. متاسفانه کلمه ی هزاره هنوزهم در ميان توده هاي هزاره هاي سني یک تابو است که باید مسير چند ساله را بپيمايد تا هزاره را از شرم و ننگ بودن در ميان هزاره هاي سني به "افتخار" مبدل وباید آنقدر "هزاره " ګفت كه ديگر هزاره بودن شرم نباشد.

انسجام و تشکل قومی، مبارزه علیه از خودبیگانگی حاکم در میان هزاره‌های سنّی و دفاع از حقوق آن‌ها ، درنهایت باید آن‌ها در کنار قوم هزاره بایستند و یا ، به دلایلی، دچار از خودبیگانگی شده و «هویت هزارگی» شان را انکار و خود را تاجیک ګویند و در صف‌بندی‌های سیاسی و قومی، جانب آن‌ها رابګیرند.در طول تاریخ برتری خواهان قیبله در افغانستان با برقراری سیاست سرکوب، حذف و سانسور؛, اقوام هزاره راصرف به هویت مذهبی هزاره های شیعه محدود کردند در حالیکه هزاره ها اقوام متنوع و گروپ های مختلف مذهبی و دینی را شامل می شوندولی هویت اصلی هزاره ها تحت تاثیر مذاهب مختلف قرار گرفتنداما  دشمنان هزاره بارها در هنگام قتل عام مردم هزاره ,صرف بخاطر هویت هزاره گی, هزاره هارا قتل عام نمودند.

باوجود آنکه نیمی از جامعه ی هزاره را هزاره های سنی مذهب تشکیل می دهند؛اما انان , تاهنوزنتوانستند هویت قومی خودها را داشته باشند. صدای محرومیت و مظلومیت خود ها راهزاره های سنی  باید زیر اوراق قرنها سکوت با اقتدار بلندکنند که بدبختانه هزاره های سنی همیشه به شکل گسترده سربازان گمنام بوده واز چندین قرن قبل  قبیله ی حاکم بر آنها این جفا را روا داشته و آنها را از مناطق اصلی شان بیجا و همیشه ابزار دست دیگران بوده اند  که دیگر نباید اجازه داد تا از مردم هزاره سنی به عنوان پیش مرگ و اهرم فشار استفادګردد. هزاره ها باید در استقامت وحدت همگانی هزاره اعم از شیعه اسماعیلی، اثنی عشری و سنی، به عنوان یک تبار واحد، تلاش کند.

-         بیست و چهارم -- ماه – اپریل – سا ل – ۲۰۱۶ میلادی

 


 


بالا
 
بازگشت