محمد علی مهرزاد

 

اسلام ستیزی غربیان،نفرت اسلامگرایان؛دلیلی تاریخی دارد!؟

با اعتقادبه این امرکه هیچیک از مسایل دیروزوامروزکه در کشورهای اسلامی بخصوص درافغانستان براه افتیده ،بدون   درنظرگرفتن گذشته آن نمی توان برسی کرد.برای بدست آوردن نتایج منطقی وواقعی باید سیرتاریخی آن رادرچشم داشت معلول حوادث وجریانا ت تاریخی ، یعنی وقایعی سیا سی واقتصادی ودرقدم دوم معلول ناشی ازسیرفکری وایدوئولوژیک فرهنگی کشورهای استعمارگرغربی وشرقی درنظرگرفت.اصولاً باید وقایع ، ماجراها ، واوضاع وشرایط ،علل مادی واقتصادی، روابط سیاسی واجتماعی را بیشترموردمداقه قراردادودرمرحله بعدی با یدبیشترازهرچیزبه شناخت مکتب های فکری وفلسفه پیدایش مسا یل انسا نی پرداخت. شرق وبه ویژه افغا نستان امروزی درقرن نوزده میلادی،بیداری خودرابیش ازهرچیزمد یون پیشگامان وروشنگران مبارزعصرخودمی دانند.ازجمله سید جما ل الدین افغانی یکی از پرآوازه ترین روشنگران اندوره تاریخی باید بحساب آورد. افغا نستان بخصوص درعهد فیودالیزم شرقی که طولانی ترین دوره تاریخی خودرامی گزراند ، رشد افکار بطورکل درمسیرمعتقداد مذهبی قرارداشته ، ازین جهت همه روشنگران آن عصردرچهارچوب مذهب جلوه گربوده اند، به عقیده بعضی از مورخین ان وقت بحیث مانع پیشرفت وافزارتداوم قدرتمندان عمل می کرد، واز طرفد دیگرفقرعلوم جدید ، هیچگونه فلسفه مستقل مذهبی نمی توانست رونقی داشته با شد ویا توده گیرباشد،اما سید جمال الدین افغانی فعالیت های ضد استعمار واستبداد خودرا درقالب مذهب می ریزد، وبا صلای(( وحدت یکپارچه مسلمانان)) نهضت (( پان اسلامیک)) خودرا پایه گذاری می کند ، تا هم ازپشتیبا نی حکومت  هم ازپشتیبا نی مردم که سالها برسریک سفره ودسترخوان مذهبی که درخدمت استبداد داخلی وخارجی نشسته بوده اند برخوردارشوند. به نظر سید جمال الدین افغانی بزرگترین عامل بقدرت رسیدن مسیحیت غرب، چیزی جزاتحاد فکری واشتراک منافع انها نبوده است وموثرترین عنصرسلطه غربیان مسیحی برشرقیان بخصوص در کشورما افغانستان توسط بریتانیا می بایست در روح جنگهای صلیبی وکینه توزی دیرپای انها – کینه ای که از زمان ظهوراسلام جنگ مسیحیان آغاز شده ، طی حدود چهارقرن بعدی ، با زیاده خواهی واستعماری غربیان ادامه پیدا کرد، این تفوق طلبی با جنگهای صلیبی به اوج خود رسیده است ، جستجو شود. به اعتقاد او دنیای مسیحیت ( سمبل ونمونه) به همین دلیل با هرگونه نهضتی درشرق ان روز وبخصوص در افغانستان با نهضت های اصیل اسلامی وملی مخالف بود، وقصد ومنظورجزتحمیل تحقیرشرقیان را نداشته وندارد. تاسف دراین است که مردم امریکا واروپا بخصوص نسل جدید انچه درطی چهارقرن برسر مسلمانان آورده از بی اطلاعی افکارغرب وبخصوص مردم امریکا مخفی نگهداشته شده است.ازین امر نمی توان انکار کرد که دشمنی  با ملت های مسلمان در بسیاری از کشورها ی غربی به طورخاص امریکا وانگلیس ودر رائس ان صهونیزم اسرائیل برکسی پوشیده نیست. درین آواخربه بویژه درطی نیم قرن اخیرتبلیغات غربی ها  علیه مسلمانان تشدید یافته است ونقش اول را برای اسرائیل داده اند ، تا افکار عمومی بخصوص در کشورهای غربی واقعاً این تصوررا ایجاد نموده اند که مسلمانان صرفاً براساس مسا یل دینی وایدوئولوژیک است که غربی ها را دشمن می دانند، نه براساس واقعیت ها وپیشینه تاریخی؟؟! تاریخ جهان وبخصوص تاریخ اسلام گواه براین دارد که بعد ازیهودیت ومسیحیت  اسلآم آخرین دین توحیدی است که نازل شده وبدون شک کا مل ترین همه ادیان الهی قبلی معرفی شده است. این تصورازطرف رهبران کنیسای یهودیان رهبران کلیسای عیسویان ودیگردشمنان اسلام منشه می گیرد. درحالیکه یکی از ارزشها وجذاب ترین جنبه اسلامی که موجب می شود که غیر مسلمان ها ، مسلمان شوند این بود که یک غیر مسلمان هرقدرهم که فقیر یا از نظرموقعیت اجتماعی ضعیف می بود ، به محض مسلمان شدن به اسلام ایمان می آورد ، به (( برادر)) برای مسلمانان دیگرتبدیل می شد.تاریخ اسلام وحتی مورخین غربی با انهمه بغض وکینه توزی که داشته ودارند بارباربه این موضوع تائید وتاکید داشته اند که اسلام میان سه دین دیگربیش ترین میزان تحمل پذیری ودیگرپذیری نسبت به ادیان دیگررا از خود نشان داده است.اگربه گذشته یهودیت ومسیحیت نگاه بی طرفانه شود ؛آغازیهودیت با کشتاربی رحمانه ساکنان غیر یهودی فلسطین امروزودیروزهمراه بوده است.دین یهودیت به هیچ عنوان غیرازخود را نمی پذیردوخودرابرتراز تمام ادیان واقوام دیگرمی داند.به قول( ویلیام پوک) یکی از مشاورین ارشد سا بق دولت امریکا درحوزه سیاست خارجی که به دستور ( جان-اف-کندی) به عضویت شورای سیاست گزاری وزارت خارجه آن کشور نیز درامد، طی یک سری گزارش که با بررسی  بخشی از تاریخ جنایت های غربی ها علیه مسلمانان پرداخته ، نشان می دهد که نفرت مسلمانان ازکشورهای غربی نه تنها موجه وطبیعی است ؛ بلکه ناشی از عملکرد استعماری وتفوق طلبی کشورهای غربی شده می تواند. ودرمورد یهودیان بخصوص چنین ابرازنظرکرده :      (( امپر اتوری روم بود که توانست یهودیهارا آزان خشونت وبرتری رام کند . یهودیها وقتی از سرزمین خود خارج شدند وتحت حاکمیت امپراتوری روم زنده گی می گردند ، تبد یل به افرادی متمدن شد ند ، ازحالت نظامی گری وخشونت فطری خود فاصله گرفتند ، اگرچه به یهودی کردن مردم افریقا ، اسیا واروپا ادامه دادند، اما به لحاظ سیاسی روبه انفعال گذاشتند . البته این انفعال برای آن ها به قیمتی گزاف تمام شد ، چون صهونست ها مقابل همین سنت انفعال گرایی بود که شورش کردند ویهودیت را دوبا ره به سوی نظا می گری وبا ضدیت به اسلام سوق دادند.)) مسیحیان نیزمانند یهودی ها عمد تاً ادیان دیگررا تحمل نمی کردند. وهم اکنون برخورد شان با پیروان دیگرادیان کمتراز یهودان نسبت به مسلمانان خشونت آمیزتراست. برعکس پیروان اسلام با یهودیان ومسیحیان که درسرزمین تحت کنترول مسلمانان تجارت می کردند، تا قبل از ظهورامپراتوری عثمانی درقرن های چهاردهم وپانزدهم ، هیچ مسلمانی ساکن رسمی کشورهای اروپایی نبود.جنگهای اروپا یی ها را مسلمانان در حا فظه تاریخ خود حفظ نموده اند. جنگ مسیحیان با مسلمانان پدیده ای تازه نیست وحتی به دوران حیات حضرت محمد(ص) برمی گردد ، بخشی از دلیل این جنگ تاسیس دین اسلام در مرزامپراتوری بزرگ مسیحی بیزانس بود.اولین درگیری میان مسیحیان ومسلمانان درسال 636میلادی بود.جنگ میان این دو از آن سال تا اکنون به اشکال مختلف به صورت کینه توزانه ادامه داشته است.مسیحیان اروپایی بارها با مسلمانان اسپانیا، شمال افریقا ، خاورمیانه، بالکان واسیای مرکزی جنگیدند.جنگ های که به(( جنگ صلیبی)) موسوم شده اند وحدود 400 سال ادامه پیدا کرد ، این جنگ ها هم از جوامع یهودی اروپا وهم از مسیحیا ن ساکن فلسطین قربا نی گرفتند. ولی اکنون این جنگها در دوران مدرن ماهیت امپریالستی پیدا کرده است، تا دینی . انگلیس درهند ابتدا(( بنگال )) تسخیرکردند وسپس به سراغ از بین بردن امپراتوری مغل رفتند، انگلیس بعداً با هد ف جلوگیری از پشروی روسیه درمنطقه به سمت اسیای مرکزی وخاورمیانه ودها سال با مسلمانان افغانستان جنگید ند؛برخی ازین جنگها نهایت با خشونت قرون وسطایی همراه بود؛ در افغانستان ، انگلیس صدها هزارنفررانابود واز تیغ کشید.وهم چنان در عراق، قبایل عرب را با گاز سمی پاک سازی کرد. البته درین کشتارهای وحشت ناک درشمال افریقا فرانسویها وایتالی ها نیزسابقه خوبی نداشته ، نه تنها به کشتن انسانهای بی گناه اکتفا نمی کردند بلکه اراضی انهارا تصرف وسازمانهای اجتماعی ودینی انهارا ازبین می بردند.اگرچه غربی ها نظربه تبلیغات وقدرت رسانه ای خود کوشش داشته ودارند تا ازین واقعیت های تاریخی در روابط خود با مسلمانان چشم پوشی کنند؛ بازهم مسلمانان که قربا نی این همه وحشت وکشتا رشده اند حق دارند این حوادث را بیاد انها بیاورد؛ نه به شکل ترورووحشت ، اسلام اصلاً هم چو اعمال را به شکل انتقامگرایانه جواز نداده است ؛ چرا در اسلام توصیه شده که(( لذت که درعفو است درانتقام نیست)). درحالیکه مسیحیان وهم یهودان عموماً در کشورهای اسلامی بدون هیچ نگرانی وبه حیث مهما ن نوازی مسلمانان زنده گی می کرد ند،درصورتیکه در کشورهای اروپایی هم مسلمانان وحتی یهودیان در معرض خطر بودند، واغلب مورد آزار واذیت قرارمی گرفتند، گاهی ا وقات اخراج وبعضاً قتل عام می شدند. باگذشت زمان ، بسیاری از مسیحیان یهودان جذب اسلام وآموزه های آن می شدند وبه این دین می گریو ید ند. یگانه کشوریکه با مسلمانان رابطه نیک داشت ودرحدود 700صد سال در بخشهای آن، مسلمانان بودند کشورهسپانیا بود. اما دراکثر کشورهای اروپا یی عملاً مسلمانان اجازه زنده گی را نداشتند. طوریکه قبلاً یاد آورشدیم که یهودان ومسیحیان در سرزمین تحت کنترول اسلام ، از هرنوع آزادی بهره مند بودند.

شاید برای خواننده گان محترم این تصورایجاد شود که آنچه تا اکنون درمورد اسلام ستیزی غربیان ونفرت اسلامگرایان گفته شده به گذشته بسیا ردورتعلق داشته با شد وتاثیرزیادی روی روابط کنونی مسلمانان با غرب نداشته باشد. با این وجود ، نگاهی مختصربه تاریخ معاصرجنگ های که در افغانستان وخاورمیانه براه انداخته شده نشان می دهد که رفتارغربی ها با انهمه ادعای حقوق بشری ود موکراسی وسایرنهادهای که زیرپوشش سازمان ملل متحد توسط خودشان ایجادشده ؛ ولی خلاف ان عمل می کنند وهیچ کشوری از مصئونیت مادی ومعنوی مصئون نبوده؛ واز آن زمان تا اکنون اصلاً تغیری قابل توجه نکرده است. با انهمه تجاوزوتعدی غربیان بازهم تعداد از شاهان وحاکمان کشورهای مسلمان ، اغلب تلاش کردند وهمین حالا سعی دارند تا به تقلید وکپی برداری از متجاوزان غربی خودرا تقویت کنند. اینها تصورمی کردند وهم درین شرایط بازهم رد پای انهارا تعقیب می کنند تا ازین طریق به قدرت خود به افزایند، بازهم درتوهمات شرقی خود اکثررهبران مسلمان دست وپا می زنند. جنبشهای ملی گرایانه که بعد از جنگ جها نی دوم در اکثرکشورهای اروپایی شروع شد وسپس این جریان درکشورهای به اصطلاح جهان سوم وبخصوص درکشورهای اسلامی نیز شدت گرفت ودر ان زمان این مفکوره برای رسیدن به آزادی وکرامت انسانی تلقی می شد، اما هزارتاسف که روحیه ملی گرایی که متضمن حفظ استقلال وتمامیت ارضی وبالا خره حاکمیت ملی را تمثیل می کرد؛ برعکس مفکوره ملی گرایانه را استعمارگران سرخ وسیا یکی به سمت افکار کمونیزم ودیگری به سوی لیبرالیزم لجام گسیخته توسط احزاب بعثی در خاورمیانه ، سکولار درترکیه وحزب دموکراتیک خلق وپرچم در افغا نستان منحرف ساختند، که تا اکنون تنیجه تلخ ان را تا هنوزمردمان این کشورها زمزمه ودرگرداب جنگ های خونین شناوراند. شما خود شاهد بودید که در اکثرکشورها وبخصوص در افغانستا ن خودمان بسیاری از کسانیکه دست به اعتراض ، راه پیما یی وسازماندهی جنبشهای گونا گون زدند ودر ظاهرشعارملی گرایانه، وبالاتر ازان عده بی خبراز فتنه استعمارگر سرخ شعار های تقلیدی نظام جهان وطنی را سر می داد ند؛ وتعدادی در آتش تعصبا ت تبارگرایی وقوم پرستی می سوختند، وگروهی اند یشه اسلام معتدل رابه بنیادگرایی کشا ند ند. امروزهمان ها جایگزین وتبدیل به ماموران وگماشته گان ودست نشانده گان قدرت های استعماری غرب وشرق شد ند ، ومنافع ملی کشوررا فدای رسیدن به قدرت وثروت  کردند.آنچه کشورهای غربی بحق  کشورهای جهان سوم انجام داد ند براه انداختن کودتا های نظا می  بود ازجمله شناخته ترین اقدام کودتای امریکا را می توان در خاورمیانه سرنگونی صدراعظم ملی گرای ایران (( محمد مصدق)) درسال 1953 مطابق 1332 هجری شمسی بیاد آورد.هدف این همه کودتاها درکشورهای اسلامی ، نوعی نقطه اغازواکنش ودشمنی علنی علیه مسلمانان وتضعیف روحیه ای ملی گرایانه کشورهای مسلمان وحتی غیر مسلمان دراسیا، افریقا، وامریکای لاتین است. پیامد ونتایج این کودتاها توسط کشورهای غربی دراکثرکشورهای جهان سوم وبخصوص درافغانستان تا اکنون موجب ایجاد بحرانات اقتصادی، اجتماعی وبی ثبا تی نظامهای سیا سی را بارآورده است. بسیاری ازدولت ها ی عقب نگهداشته شده وبه ویژه در افغا نستان دولت  های برسر اقتدار اصلاً ریشه مرد می واجتماعی نداشته فا قد مشروعیت بوده ؛ نفوذ خارجیان درشکل دادن حکومت ها به استثنای دوره اما نی نقش به سزا داشته است. برعلاوه عدم مشروعیت وپایه مرد می داخلی درکشور، تفرقه وعدم اعتمادی که دربین مردم وحکومت ایجاد شده ومیشود از یک طرف وازجانب دیگرآنچه نهایت برای جامعه مسلمان افغانستان گران ومصیبت بار واقع شده کم رنگ شدن ارزشهای اسلامی وانسانی  است ؛ازجمله مفهوم (( برادری)) ومسئولیت متقابل مسلمان ها نسبت به یک دیگرکه تا حدی زیادی جای انرا خود خواهی وفردگرایی گرفته است. درین آواخرما شاهد نشست دورسیزدهم اجلاس کنفرانس کشورهای اسلامی در استانبول ترکیه بود یم .  هدف این کنفرانس حفظ ارزشهای اسلامی از جمله اتحاد وهمکاری بایک دیگرو ایجاد روایط نیک  با کشورها ی غیرمسلمان و رفع اختلافات که بعضاً موجب تشنج وتضعیف وحدت کشورهای اسلامی را بارمی آوردمی با شد. اما با هزاردرد ودریغ که اهداف اولیه را فراموش برعکس تفرقه میان حکومات های اسلامی خورا نشان داد، حاکمان وسران کشورهای اسلامی درحالی به این سازمان اسلامی می پیوندند ودرگام نخست با صدای بلند از وحدت خود سخن می رانند! درحالیکه اکثراًمخفیانه نه تنها امکانات رسیدن به هدف وارمان مشترک را تامین نمی کند؛ بلکه درپشت پرده در سرنگونی وتضعیف یکدیگربی سر وصدا علیه یک دیگراقدام وبه اسیای دشمن اب می ریزند. البته درین فعل وانفعالات داخلی، فعالیت های تفرقه انگیزکشورهای قدرت مند غربی وشرقی به شکل زیره کانه درقدم اول نخبگان کشورهای اسلامی را وارد نظام آموزشی خود می کنند واز طریق تاثیرگذاری منافع استعماری خودرا تا مین می کنند. نتیجه این همه فعالیت های تخریبی پنهان وآشکار از دیروز تا امروزدر افغا نستان وکشورهای اسلامی دیگرنیزگذاشته است. تاثیرات اشکاراین نوع مداخلات منفی رادرحکومت وحدت ملی توسط مصلحت های سیا سی وتوافقنامه که از طرف امریکا سرهم بندی شد وثمرات تلخ انرا مردم هرلحظه زمزمه می کنند. بوجود آوردن کشوری بنام اسرائیل درخاورمیانه د رقلب کشورهای اسلامی عربی ، وبوجود آوردن کشورپاکستان با پایتخت اسلام اباد درجوار افغانستان به بهانه ای سپربلا درمقابل روسیه ؛ ولی هدف نهای دامن زد ن به اختلافات مسلمانان وبخصوص افغانستان منجرشد. تجربه نشان داد که هرزمانیکه کشورهای اسلامی بخواهند به دنبال سیاست های مستقل وملی گرایانه شوند وخارج از نفوذ قدرت های استعماری عمل کنند به زورسرنگون می شوند. بهترین مثال ان از بین بردن صدام حسین رئیس جمهورعراق ومعمرالقزافی ریئس جمهورلیبی توسط کشورهای قدرتمند می باشد. درست است که این حکام در داخل خود دیکتا تورتلقی می شد ند ؛ ولی انها تلاش  برای ایجاد یک جامعه مدرن ، ومترقی وخود کفا می کردند. با انهم امروز بعد گذشت مدت طولانی امریکا از پیامد این عمل   درظاهرابراز نارضایتی می کنند وبه حیث اشتباه سازمان استخباراتی خود می داند ؛ اما درپشت پرده اوضاع را طوری نشان می دهند که ما ازحقوق بشرود موکراسی دفاع می کنیم.؟ ! این ادعای پوچ وضد حقوق بشری مانند دیگرادعا های ضد ونقیض غربیان است . زمانی بود که غربیان بعد از جنگ جهانی دوم، از ناسیونالیزم  وشوروی از سیو سیالیزم دفاع می کرد ند؛ چه شد که امروز کشورها ییکه می خواهند سرنوشت خودرا خود رقم زنند ، به عنوان مختلف متهم به دیکتاتوری ونا قض حقوق بشرشناخته می شوند، امروز هم ناسیونالیزم وهم سیوسیالیزم بعثی درکشورهای عربی وناسیونالیزم امریکایی کاملاً به شکست مواجه شده است. ولی انچه برای کشورهای مسلمان مانده همان آئین مذهبی شان است؛ که انهم درین اواخرغربیان به حیث هدف و نقطه مشترک با روسیه به کارگردانی صهونیزم اسرائیل درخاورمیانه ودرافغا نستان واسیای میانه توسط پاکستان ازعنصرمذهب برای تغیر معادلات هردومنطقه به سود خود با ایجاد گروهای تروریستی مانند القاعده وداعش منافع مادی ومعنوی وبا لا خره حضورخودرا درمنطقه مشروعیت می بخشند. اگرحوادث عراق وافغا نستان ، بخصوص کشورلیبی راکه اوباما بعضاً درسخنرانیهای سالانه خود به حیث عمل اشتباه عنوان می کند، بحساب اشتباه به پذیریم ؛ ایا اجتناب ازتکرارهم چو اشتباهات که به قیمت قربانی هزاران انسان تمام شده، از ایلات متحده امریکا این انتظاربرده می شود ؟!درحالیکه همین اکنون درافغا نستان سیل خون هم وطنان بی گناه ما توسط کشورپاکستان که کاملاً تحت حمایه امریکا وانگلیس وحتی چین قراردارد جریان دارد. برای اثبات موضوع توجه بفرمائید به گفته خلیل زاد سفیرسابق ایلات متحده امریکا درافغانستان وصاحب نظردر امورخاورمیانه وافغانستان:(( واقعیت این است که چرا امریکا باعث شد تا بزرگترین پایگاه تروریستی در پاکستان ایجاد شود؛ ومقابله نکردن با مسئله ،ایجاد پناهگاهای تروریستی درپاکستان، کند بودن روند ایجاد نهادهای دولتی در افغا نستان در طول زمان شرایط امنیتی را درکشوروخیم ترکرد وهزینه های تامین امنیت ودسیابی موفقیت های  استراتیژیک را بطورچشمگیریافزایش داد.))                                              

تحلیل گران وکارشناسان سیا سی افغا نستان نسبت به امریکا با انهمه هژمونی که برای خود قا یل است ازپیامد وتهدیدات که با ایجاد حکومت وحدت ملی وتوافقنا مه مصلحتی که ازطرف وزیرخارجه امریکا پیوند وپینه کاری شد هشدارداده بودند که بدون هرگونه تردید نه تنها جوابگوی نیازهای واقعی امروزوحتی فردای مردم افغانستان نیست ؛ بازهم نا دیده ونا شنیده وحتی پاسخی به موقع داده نه شد؟. چون درسیاست های جنگی امروزکه درافغانستان به راه انداخته اند ؛ مدیریت        بحران مهمتر ازخود جنگ است ؛ چرا عدم  مدیریت بحران درافغا نستان موجب پیدایش گروهای تروریستی در داخل وخارج وبالاخره زمینه را برای فرار افراد جامعه بحیث پنا هنده گان که امروزازافغانستان به قصد کشورهای اروپایی می روند مضاعف بربحرانات که فعلاً دامن گیرمردم ما ست می توان به این روند بحران پناهنده گی نام گذاشت. درنتیجه در کنار فعالیت های اقتصادی وفقرزدایی ونها دهای مد نی وفعالیت های سیا سی ؛ باید به حیث اولویت های واقعی در سطح کلان سیا سی روند تشکیل نهاد های امنیتی افغا نستان را هرچه سریع تربا اراده خلل ناپذیر تحقق بخشیم ، واهمیت موضوع را دراذهان مردم باورمند سازیم.   

 


بالا
 
بازگشت