محمد علی مهرزاد
ماهیت جنگ ها بعد ازحادثه 11سیپتامبر درافغانستان ؟!
هفتم اکتوبر2001 را می توان بحیث سراغازیک جنگ کاملاً تمام عیاردرافغانستان وخاورمیانه دانست.بد یهی است که هدف ازین تهاجم علیه طالبان یک بهانه وپلان قبلا تهیه شده درپنتاگون به منظورتحریک وتشویق شوروی و کشاند ن پای ان درافغانستان بود؛ که غیرازخانه خرابی وویرانی ودربدری اکثریت توده های ستمدیده ، وبه کرسی نشاندن رژیم های دست نشانده وبی اراده وسرانجام امضائ پیمان های امنیتی واستراتیژیک وسپردن پایگاه های نظامی داخل خاک افغانستان وجایبجایی نمایشی قوای اردوی افغانستان بدون تجهیزات موثر نظامی تحت عنوان (( واگذاری مسئولیت تا مین امنیت)) چیزی دیگری به بار نیاورد. درواقعیت امرجنگ جاری ایا لات متحده امریکا وطالبان ، از جمله حوادثی است که به عنوان بهانه برای تداوم جنگ هردوامریکا وطالبان درافغنستان استفاده می کنند. ازجانب دیگراین هم قابل انکار نیست که هردوبهانه به طور قابل توجه بدون کدام تغیر برای باقی ماندن در افغانستان به یک دیگرخدمت می کنند.( جمزروبین ) نماینده خاص امریکا برای افغانستان وپاکستا ن در آن زمان به کرزی گفته بود : (( اگرموافقتنامه دوجانبه امنیتی وجود نداشته باشد ، صلح وجود نخواهد داشت.)) حکومت امریکا به کرزی هشدار داده بود که طالبان: ((جنگ جویان خشن هستند که از پشتیبانی قوی پاکستان و حمایت محلی در افغانستان برخوردارهستند واگرپیمان امضاء نشود پتانسیل ادامه جنگ وخشونت اجتناب نا پذیراست)) . حالا که از امضای موافقتنامه یکنیم سال سپری شده؛ این تصور دقیقاً همان چیزی است که افغانستان فعلاً به ان درگیراست. تاریخ کشورشاهد است که مبارزه مردم ،درطول بوجود امدن کشوری بنام افغانستان به اثبات رسانیده که بدون همکاری سرتاسری وقیام ملی علیه متجاوزین ومداخله گران بیگانه ، حصول استقلال سیاسی وازاد یهای مدنی نتوانسته ونمی تواند راه دیگری وجود داشته باشد. اوانیکه به تاریخ پرفرازونشیب مبارزات ملی درکشورمی نگریم ، بخوبی به مشاهده می رسد که هرگونه تغیروتحول درحاکمیت های مقاومت سیا سی از ازمنه دورتا به امروز از طریق توسل به جنگ های هد فمند ،مشروع وعادلانه عملی شده است. دراگست 1839میلادی زمانی که استعمارکهنه کاربرتانیه بر افغانستان حمله نمود وشاه شجاع اول را براریکه قدرت نصب کرد؛ طرد سلطه استعماری از طریق مبارزات عادلانه مسلحانه ممکن گردید. بعد از ان تاریخ سقوط دولت امانی وروی کار امدن سقوی ها واسقرارحاکمیت خاندان طلایی تما ماً با استفاده از نیروهای مسلح وتوسل به جنگ بی صورت گرفته است. کودتای نظامی 26 سرطان 1352 نیزبا تکیه برهمین اصل بود که به عمرنظام سلطنتی چهل ساله سکوت وسکون خاتمه داد وسپس درهفت ثور1357 حاکمیت جمهوری محمد داود خان نیز ازطریق توسل به جنگ بود که ختم گردید.بعداً اوضاع افغانستان برای مدت بیش ازیک دهه با مبارزات مسلحانه علیه متجاوزین شوروی ورژیم دست نشا نده شان ،تا سرحد بیرون راندن نیروهای اشغالگرازکشوررقم خورد. فروپاشی حاکمیت داکترنجیب الله با فروپاشی نیروهای مسلح این رژیم ممکن گردید وانتقال قدرت به نیروهای تنظیمی که درپاکستان وایران ساخته شده بودند،خانه جنگی قرون وسطایی بشکل (( گلا دا توران روم قدیم)) درقالب قبیله سالاری ، میان ان ها نیزتوسط نقش مرکزی جنگ ونیروهای مسلح ، معین ومشخص گردید. ظهورامارت به اصطلاح اسلامی طالبان وپیشروی های مداوم شان وسپس مسلط شدن انها بربخش های عظیم کشوربا توسل به جنگ صورت گرفت وسرانجام ، اشغال کشورتوسط قوای ناتو به سرکرده گی امریکا وروی کارآوردن رژیم کاملاًدست نشانده وبی اراده از طریق تحمیل یک جنگ غیر عادلانه ومساعد ساختن مداخلات پاکستان وایران با لای افغانستان تحمیل وتحقق پذیرفت. هنوزتاثیرات ویران کن جنگ علیه طالبان به رهبری امریکا به پایان نرسیده که اشغالگردیگری تحت عنوان نام (( داعش)) در اواسط سال 2015 با توسل به جنگ وحشیانه سربلند کرد. این جنگ ها از نظرتاکتیکی واستراتیژیکی در برهه های متفاوت تاریخی دارای ماهیت متفاوتی می باشد . جنگ های افغان وانگلیس برای طرد سلطه استعماری ازکشور، جنگ های ضد استعماری بود که توانست درسال 1919 به استرداد استقلال سیاسی افغا نستا ن منجرگردد.جنگ علیه استعمار شوروی ، جنگ مقاومت وسیعی بود که توانست براشغال کشورنقطه پایانی نهد. جنگهای ارتجاعی داخلی میان نیروهای متفاوت تنظیمی جنگ خانما نسوزی بود که دما ر ازروزگارمردم بدر آورد. واما جنگ کنونی علیه داعش باید یک جنگ ملی بصورت قیام ملی وهم به پشتیوانی به حمایه وپشتیبانی عملی ازاردوی ملی ونیروهای امنیتی بصورت کل صورت بگیرد. چرا مردم ستمد یده افغانستان بدون توسل به جنگ مقاومت ملی ومرد می در مفهوم عنعنوی قیام ملی که سابقه تاریخی دارد ودرعین زمان هدفمند است،نمی تواند به خواست های برحق خویش دست یابند. مردم در بند کشیده توسط سران تنظیم ها ی هفت گانه وهشت گانه بدون کاربردن نیروی قهری وبدون وحدت نظر وعمل سرتا سری علیه فساد اداری ومزدوران استعمار، نمی توانند ونخواهند توانست به قدرت سیاسی از دست این دشمنان داخلی وخارجی جان بسلامت ببرند. درشرایط فعلی که مبارزه علیه مزدوران پاکستان وستون پنجم وگروهای ساخته شده از بطن طالب والقاعده سربرون آورده ، وظیفه عمده ای مبارزاتی ، ایجاد مقاومت ملی ومرد می را در مقابل مداخلات پاکستان وگروهای شورشی که دردامن واغوش آن کشوربکمک حامیان پاکستان جریان دارد ، محورعمده ای مبارزات مارا باید تشکیل دهد. تمام نیروهای مرد می باید درچوکات مقاومت عمومی ، برای هماهنگی بیشترمیان نیروها وشخصیت های ضد استبداد داخلی وخارجی برضد گروهای شورشی داعش وحامی شان سعی وتلاش پیگیر به عمل آورند.برای تحقق عملی یک طرح اتحاد وسیع تربه شمول سایرنیروها وشخصیت های ملی ود موکرات ضد استعمار وضد ارتجاع داخی وخارجی برای همسویی هرچه بیشتر وبهترمقاومت عمومی حتمی است؛ مسلم است که نقش روشنگران وروشنفکران متعهد ورسالت مند بحیث طلا یه داران این مقاومت باید درعمل در اگاهی توده ها دست بکارشوند وتمام پلان های که فعلاً در حاشیه سرحدات کشورجریان دارد افشاء وافکارعمومی مردم را درجهت یک اتحاد وسیع واقعی رهنمون باشند . بنابرین آنچه در شرایط فعلی بحیث یک نیاز مبرم ماراوادارمی سازد همانا وحدت واتحاد هرچه اصولی تروسازنده ترورفع ضعف های موجود که نا شی از تشتت وپراگنده گی وعدم توافق عمومی در امرمبارزه علیه دشمنان داخلی وخارجی وجود دارد ، فرا می خواند واز طرف دیگرازهرنوع اختلافات جداً پرهیزکنیم. ما باور داریم که درین راه تنها نخواهیم بود؛ در هرحال ما برای تدارک وبرپایی وپیشبرد جنگ مقاومت ملی ومردمی به حمایت از اردوی ملی علیه مداخلات خارجی و مبارزه علیه فساد اداری درداخل تما می سعی وتلاش خویش راداشته باشیم، چرا جنگ مقاومت ملی ومردمی شکل مشخص کنونی اوضاع را درکشورما یگانه راه حل اصولی علیه مداخلات دوام دارپاکستان وایران وبی توجهی نظام های برسر اقتدار برای امنیت وپیشرفت کشورونجات ازین بحرانات روبه افزایش ازین مجراها می باشد. انچه مردم ما را وادارساخته تا علیه طالبان والقاعده وداعش بجنگند نا شی ازکمک های مستقیم وغیر مستقیم پاکستان وحامیان شان است، چرا اکنون دیگرمسلم شده است که نه تنها در افغا نستان بلکه در خاورمیانه توسط پاکستان وایران وعربستان سعودی جنگ های نیابتی به کارگردانی صهونیزم اسرائیل در تقویه وقدرت گیری گروهای شورشی نقشی بسیارمهمی را بازی می کنند. همین کمک های پاکستان وحمایه گران شان است که زمینه سازش وتبانی میان طالبان وحامیان شانرا برتداوم جنگ وعدم تفاهم برصلح با افغانستان موجب شده است. ما باید درطول این مد ت به این نتیجه رسیده باشیم که طالبان هرگزیک جنگ پی گیر وقاطع به هیچ عنوان مقابل قدرت های استعماری وبخصوص پاکستان وایران انجام نداده وخطرتسلیم طلبی ان ها درقبال قدرت های بزرگ هرلحظه موجود است . تداوم امارت اسلامی طالبان افغانستان را ازیک کشورنیمه مستعمره کاملاًبه یک کشورمستعمره تحت سرپرستی پاکستان تبدیل می ساخت ؛ چه طالبان هرگزتوانی وآن ظرفیت سیاسی را نداشتند تا ازاستقلال وتما میت ارضی وازادی ارزشهای اسلامی وملی دفاع کنند ونمی تواند باشد. جنگ طالبان درافغانستان ازیک طرف برای تامین منافع قبیله سالاران درداخل وازطرف دیگرتامین کننده منافع دلا لان وسود سالاران پاکستان به جریان انداخته شده است. ازین لحاظ طالبان از لحاظ ماهیت طبقاتی درضدیت با ماهیت طبقاتی واکثریت مردم هستند ، گروهای شورشی از نظرماهیت هیچ تفاوتی باهم ندارند، وهرکدام به عنوان های مختلف ازادرس های قدرت استعماری وارتجاعی منطقه ابخوره دارد. این را هم نباید از نظردورداشت که جنگ علیه دولت دیروز وامروزبخاطرسهم گیری در قدرت فعلی افغا نستان است؛ خطرشرکت وموفقیت شان درحکومت ازانجا ناشی می شود که نه تنها خود این ظرفیت دولت داری را ندارند وبه هیچ عنوان نمی توانند منافع علیای کشوررا تامین کنند ؛ بلکه خطربزرگتردر این نهفته است که دولت فعلی را ازتطبیق هرنوع پلانهای انکشافی باز می دارد ، بدون شک کشمکش های مضاعف هم چون چالشهای که فعلاً با تاسف درحکومت وحدت ملی وجود دارداز بد بترخواهد شد ؛ومردم افغانستان را همیشه درحالت انتخاب بین بد وبدترقرارداده ومی دهند. باید با استفاده از هروسیله موثروممکن علیه شان استاده گی ونهاد های مقاومت واز همه مهمتر روحیه قیام ملی را دربین مردم زنده نگهداشت ، چون شکست طالبان در حقیقت کاملاً شکست پاکستان است. اکنون که درین اواخرنسبت به عمل وحشیانه انتحاری وکشتن بی گناهان، طالبان کاملاً دراذهان مردم منفورشده اند،ودلیل این نفرت نه تنها درعملکرد خلاف اسلامی وملی شان است؛ بلکه تعدادی زیادی از نیروهای خارجی وبخصوص پاکستانی وگروه داعش درصفوف جنگی انها موجود وعملاً درمقابل نیروهای امنیتی ما می جنگندند. درین صورت اگرطالبان جای پای برای خود دردولت پیدا کنند ، بعیدنیست که بیرق سفید طالبان را مجددا پائین کنند وبیرق سیای داعش را به اهتزاز در آورند ، درین صورت است که تعدادی از طالبان را به صف خود بکشانند، درهم چو اوضاع واحوال متغیر وظیفه ماست تا جریانات که در بین این گروها می گذرد ، بدون شک توسط استخبارات پاکستان وحامیان شان در جریان است ، ضروراین موضوعات را درقدم اول افشاء ومردم خودرا اگاه سازیم که فریب این فریب کاران را که بخاطردالرمی جنگند نخورند. چرا بعد ازمرگ ملا عمراختلافات دربین طالبان درحال افزایش واحتمال دارد یک تعداد ضعیف وناراضی طالبان را حکومت وحدت ملی بطرف خود بکشاند وبازاردادوگرفت امتیازات مدتی مانند حکومت وحدت ملی پست های دولتی به معرض مزایده مناقصه قراربگیرند مد تی باردیگراز انجام کارهای بنیادی واساسی بازمانیم وهمیشه ما قربانی تکرارتاریخ این اعمال ضد انسانی واسلامی باشیم. درین روزها گشایشی مذورانه که پاکستان درظاهرمی خواهد ازخود نشان دهد، یکنوع فشار به توصیه چین، امریکا بالای طالبان که درحقیقت دوستان وتحت نظارت پاکستان قرار دارند بنام هماهنگی امریکا وچین طالبان وادار ساخته شوند وبخشی از حکومت وحدت ملی را بپذیر ند وبه حیث ستون پنجم در اینده در افغانستان به نفع پاکستان بازی کنند. آنچه درین فشارهای نمایشی ومقطعی که ازطرف امریکا قابل ملا حظه ونهایت حتی برای یک افغان عادی جای شک وتردید را برمی انگیزدکه چگونه امریکا تا اکنون قادربه اعمال فشار برپاکستان نبوده است تا از فعالیت های این گروه ها در خاکش جلوگیری کند؟ بدین ترتیب وبا درنظرداشت تحولات اخیرووضعیت جدید ی که بوجود آمده و انشعاب طالبان به سه گروه در ظاهردسته بندی شده اند؛ یعنی گروهای طرفداران ملا اخترمنصور، گروه تحت رهبری ملا رسول وگروه سوم داعشیان که از ترکیب طالبان ناراضی تشکیل شده اند. درعین حال که فرصت ها ، ضرورت ها،ونیازمند یهای مبارزاتی جدیدی برای کشورومردمان ما بخصوص پیشگامان مترقی ، جوانان که تا اکنون در بلاتکلیفی بسرمی برند ، ومشخصاً اردوی ملی و باشهامت ما درقدم نخست جبه ای مبارزه حق علیه باطل قراردارند ؛ اوضاع را زیرنظر دقیق وهمه جانبه داشته باشند ودرعین حال آنچه مهم است در نظرگرفتن خطرات وتهدیدات عظیم احتمالی اینده هوشیار وبیدارباشیم. باید فرصت هارا دریابیم وضرورت ها ونیازمند یهای مبارزاتی کنونی واینده را قویاً در نظربگیریم وازین طریق نه تنها تجد ید نظردرساخت وساز اردوی ملی بخصوص بعد ازگرفتن مسئولیت انتقال قدرت بدست نیروهای خودی که تازه درحال شکل گیری است یک امرنهایت ضروری است؛ ما نه تنها از حالت دفاعی خارج شویم بلکه قدرت تعرضی وباز دارنده گی ازهرنوع حملات غافل گیرانه را داشته باشیم؛فقط در چنین صورتی خواهیم توانست ارایش مبارزاتی درکشوررا بطرف مبارزه مقاومت سرتا سری واماده گی درزمینه قیام ملی موثرعلیه دشمنان داخلی وخارجی وستون پنجم که دراکثریت دستگاه دولتی لانه کرده اند وچون (( خوره)) نظام سیاسی مارا تخریب وبه تبلیغاتی خائینانه علیه تضعیف نیروهای امنیتی ما سبوتاژ می کنند داشته باشیم. نتیجتاً باید یاد اورشدکه جنگ درافغانستان ایجادشده است ، بنابرین افغانها خواستارپایان جنگ هستند.حکومت افغانستان باید امریکارا درزمینه سیاستش درقبال پاکستان وماهیت جنگ استنطاق کند؛ دولت مردان کابل باید بردیپلما سی فعال وهمکاریهای منطقه ای با تعهد به ابتکارات منطقه ای صلح توسط چین، روسیه، هند، وایران بیشترتاکید کند.یک راه مسالمت آمیزبه جنگ در افغانستان باید اصلی تمام طرف ها ی درگیرباشد. تردید واعتراض افغانها نسبت به حضورنظامی امریکا وبه اصطلاح (( جنگ علیه دهشت افگنی)) ، نه به معنی ضدیت با امریکا ونه معنی قطع روابط با مردم بزرگ امریکا است. ما صرف در برابرماشین جنگ افروزی مقاومت ملی را براه می اندازیم که برای مدت طولانیست که حق زنده گی ازما گرفته وگریبان گیرمردم ما بوده است.