مهرالدین مشید
سال ۲۰۱۶ سال چالش ها و آزمایش ها و یا یا سال فروپاشی و فرسوده گی سیاسی
توطیه در راه است، حکومت در خواب و اما مردم نگران
ناتو و امریکا سال ۲۰۱۶ را سال دشواری ها و آزمایش ها برای بقای افغانستان خوانده و در پیوند به بقای حکومت اظهار بدبینی می کنند. اما حکومت افغانستان آماده گی هایش را برای مقابله با هرگونه تهدید های مخالفان مسلح اعلان کرده و اظهارات مقام های ناتو و امریکا را گمانه زنی ها می خواند. این در حالی است که ینس ستولتنبرگ سرمنشی ناتو سال ۲۰۱۶ را سال دشوار و جنگ و درگیری ها در افغانستان خوانده است. پیش از این جان کمپل فرمانده نیرو های خارجی در افغانستان نیز سال آینده را خونین خوانده بود. همزمان با این گمانه زنی ها نیکولاس هایسم نماینده خاص سرمنشی ملل متحد برای افغانستان چند روز پیش جیمز کلپر کلپر رئیس اداره ملی استخبارات ایالات متحده امریکا گفت که همگرایی سیاسی در افغانستان در حال نزول است، دولت با آزمون های جدی منابع مواجه است و در این میان تهدیدهای جنگی طالبان نیز شدت یافته است.
این تبصره
ها و گمانه زنی ها در حالی ابراز می شود که تلاش های نشست چهارگانه برای کشاندن
طالبان برای گفت و گو های رو در رو بدون نتیجه مانده است و طالبان از اشتراک در
گفت و گو ها خود داری کرده اند و باز هم مانند گذشته بر شرط های خود چون خروج
نیرو های خارجی و بیرون شدن نام طالبان از فهرست سیا پافشاری دارند که ناظران
اوضاع منطقه یی و جهانی علت شکست گفت و گو های چهارگانه را عدم همکاری صادقانۀ
پاکستان تحلیل می کنند؛ زیرا که طالبان در چنگال پاکستان قرار دارند و نفوذ
کافی و تعیین کننده در تصمیم گیری های طالبان دارد حتا گفته می شود که اعلان
مشروط طالبان برای گفت و گو های مستقیم کار پاکستان برای ناکام گردانیدن گفت و
گو های صلح و نامین صلح در افغانستان است. این که پاکستان تمامی هراس افگنان
جهان را مدیریت می کند و سر رشتۀ تروریستان جهان در این کشور بافته و تنیده می
شود. حرف تازه یی نیست و جهانیان از آن آگاه اند و تنها امریکا است که با
پاکستان بازی می کند و با وجود آگاهی کامل از مدیریت منظومۀ جهانی تروریزم در
یک بازی خطرناک سرنوشت کشور های منطقه را به بازی گرفته است. چنانکه کارمند
پیشین سی آی ای و
بونی فالکنر عضو پیشین سیا و
نویسندۀ کتاب
«ویزه برای
القاعده» از این زد و بند های پنهان امریکا با
پاکستان در تبانی با سعودی و شیخ های خلیج پرده برداشته است.
این
در حالی است که امریکا خوب می داند که در پاکستان چه می گذرد و چه رابطۀ
تنگاتنگی میان نظامیان این کشور و تروریستان برقرار است. چنانکه نشریۀ
فارن پالیسی
در شماره اخیر خود مطلبی را به نشر رسانده است تحت عنوان پاکستان فکر می کند که
با تروریزم می تواند بازی کند، اما اشتباه کرده است و در آن نوشته است که با
آغاز سال 2016 میلادی امیدواریها برای صلح افغانستان زیاد شد زیرا گروه چهار
یعنی افغانستان، پاکستان، چین و امریکا فعالیت جدی را برای ترتیب یک چارچوب
مذاکرات با طالبان شروع کردند. برای رسیدن به صلح افغانستان به پاکستان متکی
میباشد تا طالبان را به میز مذاکرات حاضر کند و با این پلان پاکستان هم عملاً
در جنگ علیه افراطگرایی داخل میشود، اما پاکستان تروریستان را به دو طبقه
تقسیم کرده است. تروریستان خوب و تروریستان بد و بر عوض آنکه تمام تمرکز خود را
برای سرکوب کردن گروههای افراطی و عصیانگر جلب کند، به یک تعداد از گروه های
افراطی که در افغانستان میجنگند، پناه داده و از آنها حمایت میکند. به نوشته
این نشریه تازمانی که این سیاست پاکستان ادامه پیدا کند، هرگز صلح در افغانستان
تامین نخواهد شد. از همین رو است که جنرال جان کمپل به قصر سفید پیشنهاد کرده
است که نیرو های امریکایی باید بر طالبان و رهبران آنها بمباری کرده و نیروهای
افغان را حمایت کنند. هدف از اشارۀ این سخن جنرال امریکایی مایوسی وی از
پاکستان است که به کاخ سفید پیشنهاد حمله های هوایی بر لانه های اصلی هراس
افگنان در خاک پاکستان را کرده است.
حال پرسش این است که چگونه شده است که جهانیان
بویژه امریکا باوجود آگاهی کامل در برابر پاکستان سکوت اختیار کرده اند. در
حالی که همه می دانند که لانه های هراس افگنان در پاکستان است و بر پاکستان
فشار کافی وارد نمی کنند. تمامی سازماندهنده گان و حامیان تروریزم در
پاکستان از تعزیرات امریکا و غرب مصؤون باقی مانده اند.
غرب
در برابر تمامی جنایت های پاکستان چشم بسته است و بجای اعمال فشار بر پاکستان
زمزمۀ سقوط سیاسی در کابل را زمزمه می کنند. پرسش برانگیزتر این که چگونه شده
است که غربی ها با کوس و سرنا سقوط سیاسی و عدم بقای حکومت افغنستان را به صدا
درآورده اند. در حالی که غرب در سیزده سال گذشته از فاسدترین حکومت و فاسد ترین
رهبران آن حمایت کرد و هرگز از سقوط و شکست سیاسی در افغانستان سخن نگفت؛ اما
حالا این پرسش مطرح است که ناتو و امریکا چه اهداف پشت پرده را در عقب این
هیاهو دنبال می کنند.
که در این روز ها مقام های بلند پایۀ آنان پیهم یکی پی دیگر سخن از دشواری ها زده و حکومت را به فرسوده گی و شکست سیاسی تهدید می کنند. چنانکه جیمز کلپر، رئیس اداره ملی استخبارات ایالات متحده امریکا، که به شمول سازمان مرکزی استخبارات (سی آی ای) همآهنگی ۱۶ ادارۀ استخباراتی امریکا را مدیریت می کند. در یک مجلس استماعیه سنای امریکا گفت که افغانستان در سال ۲۰۱۶ با خطر ناکامی سیاسی روبرو است. به همین گونه نیکولاس هایسم نماینده خاص سرمنشی ملل متحد برای افغانستان در نشست شورای امنیت سازمان ملل متحد که وضعیت افغانستان و لیبیا در آن بررسی می شد گفت، افغانستان در سال 2016 مانند سال قبل آن در معرض امتحان جدی قرار دارد که باید در این سال انتقال سیاسی را به پایه اکمال برساند و دشواری های اقتصادی و امنیتی را از سر راه بردارد.ه گفته او حکومت وحدت ملی افغانستان برای نجات خود باید پنج مشکل عمده را حل کند، اقتصاد که در حال رکود قرار دارد و درجه کم رشد آن بیکاری را زیاد کرده است، جنگهای شورشیان که به نظر اکثریت مردم هیچ بهبودی در آن مشاهده نمی شود. وی بیش از همه نگرانی خود را در پیوند به فضای تقسیم شده سیاسی در افغانستان ابراز کرده و افزود که فاصله آن روز به روز بیشتر می شود. به همین گونه مک کارنی عضو مجلس سنای امریکا نیز اوباما را به ملامتی گرفته که در حمله بز داعش ناخیر کرد و خواهان تجدید نظر بر افغانستان شده است و جنرال دانفور طرحی را برای اوباما داده که در آن طالبان هنوز خطرناک خوانده شده اند
مقام های اروپایی و امریکایی در حالی از خطر فروپاشی سیاسی و تهدید های مخالفان مسلح به حکومت افغانستان هشدار می دهند که وزارت دفاع می گوید در برابر تهدید ها آماده گی دارد و از نیازمندی های شدید نیرو های امنیتی به اسلحه وتجهیزات جنگی سخن می گوید. سخنگوی وزیر دفاع افزود که خارجی ها سال ۲۰۱۵ را هم سال تقسیم جغرافیایی خوانده بودند؛ اما وی می گوید که قوت های کافی در اختیار وزارت دفاع قرار دارد که به افراد جنگی خارجی هم نیاز ندارند و تنها به تجهیز و مشوره و آموزش نیاز دارند. پس از تبصره های مقام های غربی و افزایش شایعۀ سقوط سیاسی دولت سبب واکنش دولت شد و ارگ برهم خوردن نظام را گمانه زنی ها خوانده و از آماده گی های حکومت برای دفع تهدید ها سخن گفت. رییس جمهور غنی هم سال 2016 را سال نجات کشور خواند و گفت که مخالفان می خواسنتند نقشه افغانستان را تغییر بدهند؛ اما دسیسه های شان به ناکامی انجامید.
در حالی که غرب در سیزده سال گذشته از فاسدترین حکومت حمایت کرد و فاسد ترین رهبران آن حمایت کرد و هرگز از سقوط و شکست سیاسی در افغانستان سخن نگفتند؛ اما حالا این پرسش مطرح است که ناتو و امریکا چه اهداف پشت پرده را در عقب این هیاهو دنبال می کنند؛ زیرا امریکایی ها هر از گاهی با حادثه آفرینی ها به دنبال هدف خود اند. هر زمانی که امریکا اهداف راهکاری خود را مشخص کرد و بعد برای جاده باز کردن آن در پی حادثه آفرینی می شود. حمله بر عراق در سال ۱۹۹۰ زیر نام عملیات توفان صحرا به بهانۀ تجاوز صدام به کویت، حمله بر افغانستان به بهانۀ حادثۀ یازدهم سپتمبر در سال ۲۰۰۱ و حمله بر عراق در سال ۲۰۰۳ به بهانۀ سرنگونی صدام و پیش از آن هم حمله بر کوریا و ویتنام از همین دست بهانه ها و حادثه آفرینی ها بوده است. پس هیاهوی تازۀ امریکایی ها در افغانستان هم زنگ خطر تازه را گویی به صدا می آورد که در آینده به ظهور خواهد رسید.
در میان این هیاهوی غرب این پرسش به ذهن هر افغان خطور می کند که چقدر این تهدید ها و چالش ها جدی و واقعی اند که بالاخره منجر به سقوط سیاسی حکومت افغانستان می شود. هرگاه هراس و نگرانی های غرب در پیوند به افغانستان جدی است، بجای این هیاهو چگونه شده است که به اقدام های عملی برای پیشگیری ار این سقوط نمی پردازند. از یک سو به حکومت افغانستان فشار آورند تا اصلاحات جدی را در اداره های دولتی بوجود آورد، دوسیه های کلان مفسدان را به جریان آورد، تمامی مفسدان برکنار شده و برحال را به چنگال قانون بسپارد واز سویی هم بجای ترساندن حکومت اسلحه و تجهیزات لازم را در اختیار نیرو های افغانستان قرار بدهند و حکومت را کمک مالی،اقتصادی وسیاسی کند. در آن سو هم فشار بر پاکستان را افزایش بدهد تا لانه های هراس افگنان را نابود کند و تروریستان و رهبران آنان را از پاکستان بیرون کند که پاکستان عامل اصلی جنگ و ناامنی درافغانستان است.
غرب بجای پرداختن به اصل دشواری های حکومت و رهایی آن از سقوط برعکس با این تبلیغات مخالفان را با جرات تر و پاکستان را برای تجاوز بیشتر کمک می کند. در حالی که پاکستان دز سه ماۀ اخیر ۵۳ بار حریم زمینی کشور را نقض کرده است و امریکا در برابر این تخطی ها سکوت کرده است. در حالی که امریکا بر بنیاد معاهدۀ امنیتی با افغانستان مکلف به دفاع از افغانستان در صورت تجاوز از سوی یک کشور خارجی است. در این شکی نیست که حکومت ضعیف است و در درد اختلاف بدتر از درد زایمان سخت ضجه می کشد. ای کاش این درد برای منافع ملی و اقتدار ملی می بود، برعکس این درد برای منافع شخص، گروهی و جناحی است که به بهای بازی با سرنوشت مردم ادامه دارد و غربی ها آن را بیشتر درک کرده اند که فاتحۀ حکومت را در سال ۲۰۱۶ خوانده اند. از وضعیت حکومت در پیوند به عدم ایجاد اصلاحات و فربه کردن مفسدان معلوم می شود که به چه سمت و سویی در حرکت است که بجای خنثا کردن توطیه های افراد وابسته به شبکه های استخباراتی در درون حکومت و توطیۀ خارجی ها در راستای بقا برعکس چنان زمینگیر شده است که گویا به خواب رفته و مرگ تدریجی خود را با چشمان خود به استقبال گرفته است؛ اما مردم نگران اند و هر روز بر نگرانی شان افزوده می شود.یاهو