مهرالدین مشید
آقای رببس جمهور بازی با مهره های سوخته مبارزه بافساد را پیچیده تر می کند
حال که رییس جمهور دست تنگ است، آقای ستانکزی قدم پیش بگذارد
آقای رییس چمهور نردیک به دو سال را با وعده های
پرزرق و برق سپری کردی و باتاسف که بیشتر از آنچه گفتی کمتر به آن عمل کردی و
شاید به ساده گی نتوان شما را به ملامتی گرفت؛ زیرا حرف را در عمل پیاده کردن،
بویژه در جهان سوم خیلی دشوار است و اجرای آن در کشور جنگ زده و ناامن مانند
افغانستان دشوارتر از آن است که بتوان اندکی به حرف های شما دل بست. چه رسد به
این که پس از این امیدی برای بهبودی امور در کشور داشت. دوسال را با وعده های
بی شمار سپری کردید، نه تنها از بار شوم فساد
بیش از افزون حکومت فاسد آقای کرری چیزی نکاستید، بر عکس برحجم و عمیق آن ببشتر
افزودید که به گزارش سازمان شفافیت جهانی حالا فساد در کشور بیداد می کند و از
اصلاحات بنیادی در کشور خبری نیست. خلاصه این که از این مارتور کوبیدن های شما
بر روی آهن خام نه تنها کارد برنده یی برای برش و ذبح بیداد و تامین کمترین
عدالت در جامعهء دردمند و بیمار افغانستان درست نشد؛ بلکه برعکس از آن آهن جز
فضله یی بیش باقی نمانده است. جناب بیشتر از یک سال آقای ستانکزی را باوجود رد
مجلس نماینده گان بر گرده های این ملت سوار کرده اید و وی نه تنها برای تامین
امنیت کاری را از پیش نبرد؛ بلکه برعکس امنیت کشور به بدترین حال اش رسیده است
و مخالفان به دروازه های کابل رسیده اند. حال پرسش این است که جناب شما جه
علاقهء خاص به آقای ستانکزی دارید که هرگز تمایل ندارید تا ویرا از پلهء قدرت
به زیر افگنید. این تصمیم شما گمانه زنی های زیادی را بر می انگیزد که شاید شما
بادشواری های دست و پاگیری در پیوند به تصمیم گیری ها در مورد آقای ستانکزی
دچار هستید که عبور از آنها برای تان دشوارتر از هفت خوان رستم چه که و حتا
محال و ناممکن شده است. خوب هرچه باشد دنیای سیاست پر از این گونه دست تنگی ها
است و شما هم در رابطه به آفای ستانکزی خیلی دست تنگ به نظر می رسید که حتا او
را به بهای آبرو در سرانگشتان قدرت حفظ کرده اید و هرگز نمی خواهید به زیر
افتد. حال که چنین است، برای رهایی از این بن بست یک راهء میان بر بزنید و کاری
کنید که به قول معروف نه سبخ بسوزد و نه کباب. آن این خواهد بود که او را بهتر
از این بنوازید و بیشتر از این از آغوش گرم قدرت او را بهره مند کنید، پشت و
پهلویش را سیرتر با آب قدرت بشویید؛ اما جز این که او را با بستن در بال طیاره
بیشتر از این در افکار عامه بکوبید.
هرچند این گونه رویکرد ها در سیاستگزاری ها و سیاست بازی ها در کشور های استعماری، نیمه استعماری، مجاورت استعماری و در کل عقب مانده بی پیشینه نبست و سرنخ درازی دارد و هر از گاهی رهبران حکومتی با این گونه رویکرد ها حتا از بازی با عزت شماری هم اجتناب نکرده اند. حالا که جناب رییس جمهور احساس قحط الرجالی در کشور می کند و در وادی بلا بدیلی آقای ستانکزی لالهان و سرگردان است و خود را در حصهء او ملزم به وفا به عهدی می داند تا او را در حصار مصوءونیت قانونی نگهدارد تا از گزند روزگار درامان بماند. می شود که جایی و مقامی جز این ها برایش پیدا کند. هرگاه رییس جمهور برای همچو تصمیمگیری دست تنگ است. آقای ستانکزی که به قول معروف پر پخته است و دست تنگی رییس جمهور را درک می کند، یک گام پیش بگذارد و به قول معروف ”یک جو از مردی کم کند و سال ها فارغ بال باشد” تا هم بر قول مرذانگی رییس جمهور مهر تایید بگذارد و از سویی هم خود را” از تخته بندی قهر دریا” رهایی ببخشد. بویژه حالا که دریافته است، از نظر مردم افتاده است و از مجلس نماینده گان هم به صورت قطع رای نمی گیرد؛ پس چه بهتر خواهد بود که ”سنگ قدرت را ببوسد و بر زمین بگذارد” و سرفراز و شرافتمندانه نامزدی خود را در مقام ریاست عمومی امنیت نفی کند و انصراف خود را اعلان کند که این تصمیم نه تنها جو کنونی را به نفع او می شکند؛ بلکه فرصت های تازه را نیز برای او دق الباب خواهد کرد که شانس های بهتر را برای شراکت در قدرت و ماندن در قدرت نیز فراهم خواهد کرد.
جناب رییس جمهور کمتر از دوسال را این گونه بی مزه سپری کردی و با تاسف که حالا ”سر دل های مردم ریخته اید” دست به کار شوید و کم حرف بزنید ؛ اما بیشتر عمل کنید، زبرا شما تا کنون زیاد گفته اید و کم عمل کرده اید، چه بهتر خواهد بود که پس از این بازی با مهره های سوخته را کنار بگذارید و اندکی کم گفتن و بیشتر عمل کردن را به آزمون بگیرید؛ زیرا که به قول شاعر ”زدیگ پختگان ناید صدایی - خروش از مردمان خام خیزد” جناب ربیس جمهور بدون شک سه سال دیگر را هم به همین گونه در فضای غبار آلود نظامی و سباسی سپری خواهید کرد؛ اما این که بر سر این ملت چه بلا هایی راخواهید آورد، در آن شکی نیست؛ زیرا که کارکرد های کمتر از دو سال شما آینهء تمام نمایی برای ارزیابی و پبش ببنی های سه سال بعدتر شما است؛ زیرا ناکامی و ناکارایی جناب شما برای محو فساد آنقدر اظهر من الشمس شده است که با حدیث صحیح بخاری خوانی هم در مبارزه با آن فایق آمدن دشوار است. هرچند در این شکی نیست که به قول شما فساد شرم ملی است و شما هم بر آن باور قطعی دارید، حکومت هم دیگر در برابر آن تعلل نخواهد کرد و برای محو آن مرکز مبارزه با فساد را ایجاد کرده اید؛ اما به یاد داشته باشید که این گونه کمیسیون سازی های موازی چون ایجاد مرکز عدلی وقضایی برای مبارزه با فساد برای مبارزه با فساد کار مبارزه با فساد را در عمل با دشواری بیشتر رو به رو میکند. این در حالی است که اتحادایهء اروپا در یک بررسی اداره های عدلی و قضایی افغانستان را فاسد ترین اداره ها خوانده است. امید که از ادامه” تجربهء ناکام آقای کرزی برای مبارزه با فساد دست بشویید و در عمل برای مبارزه با فساد اقدام کنید و در گام اول به قول رییس اداره مبارزه با فساد برای اداره های عدلی و قضایی هدایت بدهید که کار بازرسی را در پیوند به بیشتر از دوازده صد دوسبیه های فساد و اختلاس را که در میان شان بیشتر از هژده دوسبه مربوط به مفسدان مافیایی کلان است، هرچه زودتر آغاز کند و فرمان لغو دستور آقای کرزی را صادر کنید که بر بنیاد آن این دوسبه ها حفظ شده اند. جناب رییس جمهور اصرار شما برای تعیین آقای ستانکزی بحیث رییس امنیت خود نوعی فساد است؛ زیرا که استفادهء سو از قدرت نیز فساد است؛ زیرا او از کار سر و سامان دادن وزارت دفاع ناکام بدر شد و نتوانست حداقل هماهنگی را میان نیرو های وزارت دفاع ایجاد کند مخالفان توانسته اند که با استفاده از آن حوزه های اول، دوم، سوم و چهارم لشکرگاه را در اختیار داشته باشند و اظهارات نمایندهء خاص شما در هلمند آقای جبار قهرمان که ضعف مدیریتی در حکومت مرکزی را سد راهء امنیت در کشور خوانده است و در ضمن جنگ ها و ناامنی ها در هلمند و تمام کشور را افزایش داده است . وی میگوید این در حالی است که نیرو های امنیتی کشور توان دفاع را دارند.
آقای ربیس فکر می شود که هرقدر کوشش کنید، با گرفتن دست آقای ستانکزی او را پا به پا به پیش بکشید، نتبجه بخش نیست و این گونه چراندن های سیاسی ضیاع وقت است؛ زیرا که این آقا بیمار است و برایش فرصت بدهید تا خواب های سنگین اش تکمیل شود. این که کندز را قربانی خواب های سنگین او کردید و مخالفان را برای حمله های بیستر فربه کردید، شاید آنقدر مهم نباشد و اما بهتر است تا او را از بی خوابی های دشوار خواب های سنگین رهایی ببخشید تا بعدتر بر بالای عصای خود سیاست های شما را بهتر بچرخاند. هرچند فرمان جدید شما در مورد این آقا دوسره و احتیاطی و در ضمن تاکتیکی است و راه را برای برکناری اش با دل ناخواسته هموار کرده اید. در فرمان جدید وی را بحیث مشاور و رییس امنیت معرفی کرده اید که این معنای بردن او را تا لب بام به زیر افگندن از قدرت دارد و در آخرین تحلیل گزینهء برکناری او را در نتیجهء فشار افکار عامه قبول کرده اید؛ اما بهتر بود که وی را بیشتر از این قربانی نمی کردید. مگر یک بار قربانی او کافی نبست که هنوز هم در حال نقاهت بسر می برد و یکی از دلایل خواب های سنگین اش شاید همین باشد. حالا این بیچاره معیوب شده و شرایط قربانی را هم از دست داده است و بیش از این باعث اذیت و آزا اش نشوید. خیر است که آقای ستانکزی توان نه گفتن شوربای چرب قدرت شما را ندارد و شما به این اخلاص اش ارج بگذارید و بهتر است که به گونه های دیگری او را بنوازید که به قول معروف”نه سیخ بسوزد و نه کباب"
شما حق دارید که دوستان، پشتیبانان و جناح مربوط تان را بنوازید و آنان را خوش نگاه کنید و اما این همه را نباید به بهای ذبح بیشتر دموکراسی و مردم سالاری انجام بدهید. هرچند ارزش های دموکراسبی در گذشته بیرحمانه در کشور ذبح شده و اما شما بحیث دانش پژوه و دست پروردهء دموکراسی نباید بیش از این ارزش های آن را پرپر کنید . نگذارید تابوت آن به گورستان سپرده شود. پس از این دست کم برای تقوت آن دست به کار شوید؛ زیرا شما برای مبارزه با فساد حتا تعلل را هم نمی پذیرید. این زمانی ممکن است که برای تقویت بخشیدن نهاد های دموکراسی هدف مندانه و مجدانه گام های عملی بردارید. برای این کار حداقل از آزمودن پیهم آنانی اجتناب کنید که یک بار از آزمون در دموکراسی زحم خورده کشور ناموفق بدر شده اند و از همین رو می گویند که آزموده را آزمودن خطا است. شما رییس جمهور هستید نه پادشاه، تنها بیشتر از سه سال دیگر وقت دارید و با یک چشم بهم زدن می گذرد، دست کم تلاش کنید که در معرض داوری ببرحمانهء تاریخ قرار نگیرید. امید که از حکومت آقای کرزی زیاد چیز ها را آموخته و حجم و عمق نفرت افکار عامه را در پیوند به بی تفاوتی او در برابر فساد درک کرده باشید.
جناب رییس مختصر این که بیکاری ها و بدروزگاری ها در کشور بیداد می کند و اختطاف ها، سرقت ها و غارت ها در اوجی از فساد و ناامنی های روز افزون بر مردم بیداد میکند که هر روز بر فاصله میان مردم و حکومت می افزاید. ممکن نیست که با سخنرانی های احساساتی و آتشین و وعده های کلان بر این دشواری ها غلبه حاصل کرد. غلبه بر این دشواری به کار های عملی نیاز دارد که جناب شما از آن خیلی کوتاه آمده اید. این در حالی است که زنجیرهء امنیت حتا در آرام ترین شهر ها چون هرات در حال شکسته شدن است. جناب رییس با نمایش های تبلیغاتی نمی شود کاری حکومت را سر و سامان داد. بهتر است که بجای این نمایش ها شهردار کابل را و والی وردک را تعیین کنید که حیثیت ستراتیژیک را به شهر کابل دارد و هنوز هم از سوی رییس تعمیرات این ولایت اداره می شود. از این رو می گویند که حکومتداری نه تنها نیاز به مدیریت سالم دارد؛ بلکه هنر حکومتداری والاتر از آن است. از این رو تیوری و پراکتیک و اداره و مدیزیت سه عنصر بهم پیوسته برای ساختن یک نظام به شمار می روند و با تاسف که شما در تمامی بخش های تا کنون مشروط مانده اید. که چانس کامیابی شما را به صفر تقرب داده است.
به هر حال این داستان سر نخ درازی دارد که با تاسف رشته های آن مانند موریانه بنیاد های حکومت شما را هر روز بیشتر فرسوده می کند و به سان مار های افعی بر ارزش های دموکراسی نیش می زنند و می توان گفت که ناکارایی ها در حکومت شما به پایان بی پایان بدل شده است. حال هر طوری است امید می رود که پس از این وقت و نیروی تان را صرف بازی مهره های سوخته نکنید تا در مبارزه بافساد فایق آیید و پشت غارتگران و غاصبان کلان و دزدان افسانه یی و مافیایی را بر زمین بزنید. در غیر این صورت؛ از آنجا که تغییر امری گریز ناپذیر است و همه چیز خلاف میل شما تغییر خواهد کرد که شما در مرکز آن قرار نخواهید داشت؛ بلکه در محور معکوس و مدار آن قرار خواهید داشت. یاهو