خوشه چین
شرف لباس سیاست است
شرف لباس سیاست است وسیاست دولت است اگرلباس ازتن دولت کشیده شود.دولت را میگویند بی لباس((بی شرف)).
افغانستان یک جغرافیای سیاسی معین است که خلاف ارادۀ مردم افغانستان،چون«بن اول»ازجانب تزارروس وبریتانیای کبیربوجودآمد.
طبعاً این جغرافیای سیاسی،اداره ومدیریت میشد.دراداره ومدیریت چهار چوب ویاقاعده ریخته میشود((قانون)).دررأس ازین حکومت،ازیک ریشۀ معین ومعلوم الحال نوکربیگانه امیرعبد الرحمن خان گماشته شد. امیرعبدالرحمن،حاکم به سرنوشت محدودۀ جغرافیای سیاسی(( افغانستان معاصر))گردید.یگانه کاری که کرد.معاش خانواده گی را رواج ساخت،هرکسی که محمد زایی هست باید ازدولت معاش داشته باشد.دیگراقوام به مجرد اندکترین اعتراض ازتیغ کشده میشدند.مال شان چور،مردها به حساب برده وزنها درحکم کنیز.35000کشته فامیل هزاره ها وجابه جایی 4000هزارازقوم وپدرکلانهای کرزی درارزگان شاهد مدعای تاریخی است.نورستان هم به شکلی حکایت ازین قضیه دارد.بعدش هنوز زخم های خونین کشتاراقوام توسط سرداران محمد زایی خشک نشده بود که نادرخان ازجانب انگلیس بنا بردسایس ازقبل تنظیم شده ازطریق پاکستان درقلع وقم مردمان شمالی سیاست های زمین سوخته را دنبال کرد.چنان که سران قومی را علیه قومی،تطمیع((مالیه نده عسکری نکن،مکتب نخوان ازفرهنگ بیگانه بمان))یگان نفر،ازرارباب قوم متجاوز خدمت گاردرودروازۀ ارباب صاحب امتیاز.
دورۀ آقای کرزی،دورۀ بی ثبات سازی جامعه،وایجاد فساد گسترده،تروراشخاص کلیدی،شخصیت های مستقل وآزاداندیش،وسیاست های بادشمن درجه دوساختن دشمن درجه یک را ازصحنه بیرون راندن،دادن وامتیازات به اقشارمفت خوار((پیری ومریدی)).آقای غنی وعبدالله دولت میخانیکی،ساخت سفارت ایالات متحدۀ امریکا بربنیاد سناریوی(اب را خت کن ماهی بگیر)دادن امتیازبه نوکرومزدور خریده شدۀ زمان محصلی وتربیت دست ((سی،آی،ای))همان سیاست را درپیش گرفته است که عبد الرحمن خان ونادرخان درپیش گرفته بود.کنون وضعیت خیلی خطناک تررا به خوده ازگذشته میگیرد((خزان قاصد زمستان است)).وضعیت شکل گرفت درشمال کشورمبین این حقیقت است که اوضاع واحوال شرق میانه واسیای میانه به طرف بی ثباتی کشانیده شود.طبعاً که این اصول وقاعده باید الفبای خودرا داشته باشد.این الفبا:همانا احیای دوبارۀ برتری خواهی زمان نادر((مناریادبود))قاتل خلقها ی مختلف کشور((محمد گل مهمند))نمایش قدرت هیبت وصلابت یک «قوم برتر»به زعم نه(خلق پشتون)بلکه عناصر مزدورازمیان خلق پشتون،میدان سازی جنگ ابرقدرت قدرت های اقتصادی ونظامی،طبعاً که دراین میدان جنگ((زمین،درخت هوا وزیروح تماماً))میسوزد.علاج واقعه قبل ازوقوع،دولت با تمام پررویی وبی حیایی،ازسیاست های بدون شرف کارمی گیرد.همان گونه که لباس درتن انسان باعث بوجود آمدن ستر میشود. دردولت((شرف لباس سیاست است))اگرشرافت ازتن دولت کشیده شود،طبعاً که اول خوازدیدمردم زیبایی ندارد.دوم اینکه یادراثرگرمی((جنگهای خونین))سقوت میکند ویا دراثرسردی هوا((بی میلی مردم،تظاهرات وحرکتهای مدنی))سقوت می کند.هنوزکه دیرنشده است.به میلی طرف حکومت مزدوروتظاهرات خیابانی واعتراضات مدنی همه روزه ادامه بدهید بالآخره وجدانهای بیداردرسطح وبین المللی شمارا همراهیی مینماید.
پوچ
درو قبل ازوقت حاصلش پوچ می آید.مثلاً گندم که دارای دانه های فراوان باشد مغرور،درمقابل وزش تند باد.ازکمرمیشکند.حاصلش پوچ می آید.
عیاران درمیدان مبارزه بعضی ازسیاست مداران راپوچ اعلان میدارند.
آزرده گی معاف ،حقیت چیزی است که خنجردردل بعضی ها میزند.چیزی که دردیگ است ذریعۀ چمچه بیرون می آید.پوچ یعنی،بیخی ازریشه هیچ،مغزخالی،چارمغزپوچ،خستۀ پوچ،خسته باب اول درمیان پوش،گنده میشوند.بعد آبش به مرورزمان تبخیر میشود. مواد کاملاً غیر استفاده باقی ماند.
کمونیزم دررأس اتحاد جماهیر اشتراکیۀ شوروی وایالات متحدۀ امریکا دررأس.دریک مسابقۀ تمام عیار(جنگ سرد)هریک درزمین مستعد به رشد سیاست،تخم کاشتند. اتحاد شوروی سابق((تخم انقلابی))پاشید.(کار،تحصیل کوشش،زحمت،ارتقا پیشرفت به سوی مرحلۀ فازنوین). ایالات متحدۀ امریکا(تخم ضدانقلابی)پاشید.(تخریب،ویران گری،تحجر،عقب گرد،کشتاروویران گری).اتحاد شوروی سابق درک نکرده بود که چه موعد تخم پاشید وچه موقع دروکرد.((مرحوم محمد طاهربدخشی گفته بودکه ما نباید درگرفتن حاکمیت تلاش داشته باشیم. بگذارکه اخوان امتحان خودرابدهد،آغوش مردم همیش برای ما بازاست)).هنوزمعیاد پختگی کشت به ثمرنرسیده بود.خواست که ازکشت خود حاصل بگیرد. زمانیکه دروکرد بعدازگذشت زمان(ماهی ازسرگنده شد)آهسته آهسته پوچ گردید وفاقد استفاده((یلتسن وگرباچف))هردودرحکم بینی خمیری،راه برگشت ازماجرای سیاست های مفت ومفت بازی را پیشه کرد درتعویض حاکمیت حزب وطن ازقبل ((ملاقات با حکت یار ومسعود))تدارک دیده بودند.
اما کارایالات متحدۀ امریکا به منظورضربه زدن برحریف پخته بود((مهره های ویران گر،تخریب گر،سادست وهرزه را))تخم پاشید وبرایش ثمرهم داد.
ازدرختی که حاصل پوچ به بار اور.درهرموقع درهرزمان بخواهی استفاده کنی میوه اش مغزش پوچ است.اثبات پوچ بعد ازشکست حاکمیت این همه تعداد احزاب راجسترشده وغیره ازبدنۀ درخت چپ شده هردانۀ آن پوچ است.مصروف بودن با اینها جز ضیای وقت چیز دیگری نیست.بناً ما نباید که کار پوچ انجام بدهیم.
ازآرکسترعیاران نوین انقلابی میشنوید:
خود آگاهی ملی درختی است که ریشه درعمق توده های ملیونی دارد.ازآب سنتهای مردم آبیاری میشودوفرهنگ عالی انسانی ازهرشاخه وبرگش به رنگهای مرغوب وزیبا گل میکند.
پوده
معلم ها برای فهماندن شاگردانشان یگان گوش تابی میدهند تا برای آموز گاران تمرکزفکری ایجاد گردد.ازعنوان پوچ،حقیقت رایافتیم شاگردان انقلابی عزیز.خداما وشماره درجمع پوچ ها حساب نکند.کنون که از(پوچ)بودن وپوچ شدن میگریزیم ما باید کوشش کنیم که در((جمع پوده ها))حساب نشویم. پوده چیست؟:به معنی پوسیده شده،کاملن ازکارافتیده گی،شل نا کاره ،مثل که دستها را یخ بگیرد.پنجه های دست باهم مبدل به مشت گره خورده نشوند.یا تکۀ ایکه شاریده باشد بخواهی پیوند بدی ازجای دیگرش میشارد.این را میگویند.خانوادۀ جنبش چپ سیاسی،قبل ازحاکمیت سیاسی چهرۀ مرغوب شفاف ودرخشان ومنظرۀ جذاب بود.به مجردیکه درحاکمیت رسید.یعنی مبدل به حاکم مستبد،یکه تاز دارای زندان قاضی سارنوال محکمه قوت های مسلح گشت.دیگرآن رنگ زیبا وجذاب خودرا ازدست داده بود.بعدازانکه شکست خورد.چون ایام زمستان دریک فضای سرد وحشت درگیرماند.دست وپایش فلج گردید.ویا اینکه تاروپودش به مرورزمان آن عشق وعلاقۀ موجود بود.بعد ازشکست بعضی ها را نوامیدی به طرف خودش کشانید.ویا اینکه گذشت زمان چون تکه کهنه اش ساخته است.پوده گیازلحاظ)) خانواده جنبش چپ سیاسی درهمین است.درحالت دباره سازی،نتوانستند که به پا استنادشوند.زمانی که میخواهی به پا استاده شوی،دیگران هم باید به همران به مجرد پیوستن هنگام بلند شدن ازجای دیگرش میشارد.مثال((نهضت میهنی))وحدت احزاب درداخل کشور وچندی پیش انشعاب دیگری این را میگویند پودگی فکر،بعد ازسقوت وتغیرات سرسام اوضاع واحوال نتوانستند درچنین وضع حداقل خودرا تعریف نمایند که ما پوده نه بلکه پخته وجوش خورده ازشکست تلخ آموخته دوباره به پااستاده ایم.
ازین نوده
مسؤلیت نظم وترتیب رفأ عامه بدوش دولت برآمده از ارادۀ مردم است.این دولت ازهمان بنای«بن»اول،نامشروع خلاف ارادۀ مردم،غیرقانونی،به سمت حر کتهای نامشروع غیرقانونی تحت ادارۀ کشور متجاوز،به تباهی مردم خودش آستین برزده است.مردم میخواهند که((پشتون،تاجک هزارهووووووووووووووتمامی ساکنان این کشورآرام وبدون دردو سرزنده گی کنند.پس این دولت است که درتبانی با بیگانه میان خلهای ما افتراق ایجاد مینماید.
ازین نوده پیوند کن که شاتوت بگیرد.ازپوچ وپوده خواندیم گرفتیم و گذرکردیم رسیدیم که اینجا قصه است برسرنوده.ازین نوده پیوند کن که شاتوت بگیرد.ویا تف نزدش شارید.مسئلۀ لین برق تمدیدش به سمت جنوب ومرکزکشور،آدرس میدهد به سمت دست درازیهای کشورهای منطقه وجهان((شیعه وسونی)).
خودآگاهی ملی تعین کنندۀ شعورهمبستگی خلقهای با هم برادرکشور است.هموطنان عزیز:خلقهای سراسرکشور حق تا ازرفأ همگانی بهره مند شوند.
استفاده شعرحافظ
این چه شوری است که دراطراف ارگ می بینم
همه کارها پر از فتنه وشر مــــی بینــــــــــــم
همه اقوام روزبهــــــــی می طلبــند ازسرکار
نتیجه راهمه گویند که بــــــــد ترمی بینند
احمقان تطمیع گردیده اند ازشربت وقـــــند
"قوت دانا همه از خون جگر می بینـــــــــم"
مردروزگاررا بیــــــرون بینم ازمعـــــــــرکه
لنگی زری را پیچیده درکلـــــۀ خرمیبینــــم
خلقای وطن همه مصروف اند درجنگ وجـدل
آگاهان همه بدخواه همدیگرمــــــــــی بیـــنم
هیچ رحمی عاقل نه هوشیاربه هوشیاردارد
هیچ همکاری نه عالمی را به دانا می بینـــم
"پند«خوشه»بشنوای«عیار»برونیکـــی کن"
"که من این پند به ازدُروگهُرمـــــــــــی بینم"
اما باخبرباشی
"تیررا هرگز نباشد قوتی غیرکمـــــان"
"همت پیران،جوانان رابه منزل میبرد"
عیاران نوین انقلابی،از لحاظ تاریخی هم جا داردکه گفته سابقۀ درخشان دارند.دروفاداری،صداقت راستی ومردانی وتواضع وگذشت وطن پرستی وناموس داری،؛هوشیاری،بیداری،زرنگی خردورزی،شرایط دشوار زنده گی،باهمت زاده شده اند وباهمت میمیرند.هیچ عیاری را ندیده باشی که،چشم طمعه به بیگانه داشته باشد.وزندگی طفیلی را پیشه ساخته باشند.همه داروندار زنده گی اش فدای غربا ومساکین،شعارشان همین بوده است.
بگوکه نوکرت چه خدمت انجام دهد.
هیچ نخواسته اند که بالای فقرا فخرفروشی کنند.کهن سالان((عیاران))میگویند که حرف ازما نیروی بازوازشما.
عیاران نوین انقلابی
عیاران نوین انقلابی،چون شعاع آفتاب حرارتش روزتاروز،تابنده ترشده میرود.همه ذیروحان دریخ فرورفته ها،به استقبال محبتش آغوش باز مینمایند.سبزه وگل وبرگ،مورومورچه وملخ پروانه وبلبل((عظمت خداو ندی رابه نمایش میگذارند)).میدانند که درطلوغ آفتاب چون سایۀ سیاست
دروغ نیست.همان گونه که عیاران چون آفتاب تابنده است.آهنگ خوش هم دارد بدین حساب گفته میشود که((عیاران نوین انقلابی)) آرکسترنیاز،زمان اند.خوب شعارمیدهند با زبان مردم ازدل مردم حرف میزنند بردل حرف شان می نشیند.
این گونه میسرایند ساده وعام فهم میسرایند که همه بدانند.(ع،ن،ا)هیچ قومی را به حساب برتر نمی شنا سند.هرآن اشخاصی که چون((سیاست گذاران موجود))پارا ازحریم گلیم خود دراز میسازند.طبل دشمن را می کوبند((چون افغان ملت))درصورت ادامه ای((سیاست برتری جویی))باعیاران نوین انقلابی به برخوردآشتی ناپذیرمواجه میگردند.عیاران نوین انقلابی مسؤل اند که بگویند حوصلۀ افتراقات((لسانی،مذهبی،قومی وسمتی))ندارم. برای ما انسان شناسی محک تمامی صفات اخلاقی ما است.دردوترین نقطۀ افغانستان پایگاه خودرا ازجنوب ترین تا شمال ترین قسمت افغانستان داریم مجبور هستیم که آوازشان را بلند نگه بداریم.میشناسند همه اقوام را به صفت((انسان))با حقوق برابر.اینگونه میسرایند.علیه جهالت وخرافات مبارزه مینمایند،ستم گران بی رحم را به زانو درمی آورند،ازمظلومان دفاع مینمایند.درمقابل خاینن ملی،بی رحمانه انتقاد مینمایند.هرنوع لهجه وادبیاتی که شامل حالشان باشد فدایش مینمایند وبه دادگاه مردم تحویلش میدارند.خوشبختی خودرا در خوشبختی مردم میدانند.هیچ گاهی حاضرنمیشوند.چون رهبران موجود مردم خودرا واداربه ذلت وخواری بسازند.زمان ما قرن بیست ویک است،قرن انترت،قرن کمپیوتر،قرنی که جهان را کاملاً کوچک وکوچک ترساخته است،قرن اطلاعات سریع درکف الکترون،قرن بیداری وآگاهی است،تفاوت های زنده گی را به محاسبه میگیرند((قصر های بالا بلند«رابران را وکیسۀ خالی،غریبان را»درطی چهارده سال چگونه وچطورشد.درک می کنند که این رهبران چرا فرزندان خودشان ازتحصیلان عالی برخوردار هستند مگرمکاتب قرأ وقصبات را که فرزندان،دهاقین ازان بهره می گرفتند دردادند وسوختاندند.امروزه روز فرزندان همان پیشروان جهاد دارای مدرک تحصیلات بلند بالای امریکایی وانگلیسی،کانادایی وغیره کشورها اند.فرزندانشان همین اکنون سخن گویان دست اول رهبری ودپلوماتیکی درسطح ملی وبین المللی هستند.
همه وهمه قابل سوال ومحاسبه است.
هموطنان عزیز!
نظری پیرامون پروژه تاپی:این مربوط میشود که دررأس این پروژه کی قراردارد.پروژه به چه منظور،درفعالیت افتیده است.طبعاً درساختمان پروژِه اقتصاد دانها قراردارند.تا امکانات اقتصادی خیلی ناچیزرا به خرچ دهند لین که انتقال میگردد ازیک محل به محل دیگر،کوتاه ترین را ه را می سنجند.طبعن که برق ازترکمنستان است.ترکمنستان برق خودرا می فروشد.ازکوتاه ترین راه انتقالش میدهد وسنجیده است. ما باید بدانیم که ترکمنستان درقسمتهای شمال غرب افغانستان با افغانستان هم مرز است.بخواهی یا نخواهی این کوتاه ترین راه برای انتقال مدنظرگرفته اند.این پروژه به میل رهبری وحدت ملی پیش نمی رود.اگرمداخلۀ باشد ترک منستان میگوید که نه سیرخورده ام نه دهنم بوی میدهد.آنانکه میخواهند ازین نام بهره برداری سیاسی بکنند.باخبرباشند که ملت بیداراست.
عیاران نوین انقلابی
ددرسرلوحۀ کاری خویش قرارخواهندداد.که اسم مکاتب،جاده ها شهرها،منارهای یادگاری،برای که وبه آیامنظورچه صلاحیت نام گذاری اش ودرزمان حاکمیت قانون دراختیار اکادمی علوم خواهد بود.ازجمله احیای دوباره شهرها ووگذرها((جبل السراج))عبد الای برج((پروان مروان))عیاران تاریخ ومعرف نام سرزمین ما است.ونام گلغند ی قبلاً به نام تپۀ ارغوان بود.چرا ؟ وبه چه منظورتغیرداده شده است.نام لیسۀ نادریه به شخصیتمنظورچی؟ به خاطریکه نادرخان امرکشتار مردم شمالی را صادررده بود مکتب امیردوست محمد خان روی کدام هدف کسی که درپای مکناتن سجده رفته است.مکت عد الرحمن خان به خاطرچی؟ به خاطریکه 35000هزارنفرهزاره را کشته بود.ولشکرکشی به سوی نورستان وقرار دادن آنها به حیث غلام وکنیز.ومطلب آخرین محمد گل مهمند.کیهان نورد بود،کاشف واختراع مطالب علمی بمیشوند.ود.درردیف،فردوسی،مولانا ابن سینا ناصرخسرو بلخی ویا اینکه معامله های غیر اخلاقی دیگری قبل ازهجوم ایالات متحدۀ امریکا،ترور((احمدشاه مسعود،عبدالحق،عبد العلی مزاری))وغیره که پای یاران میدان نبرد شان را به سوی شهادت خود میکشاند.وکسانی شک وشبهه درموردشان است صاحب قصروبنگله میشوند.هزاران سوال دیگری که درآینده به آن مواجه خواهیم شدو تحقیق خواهیم نمود.
عیاران نوین انقلابی
آرکستران جدید نیاز،زمان اند.
صدای خلق را همراه،باگریۀ یتیم،گریۀ مادروپدر،پسرمرده،آه وافسوس وطن دوستان رانده شده ازوطن،باصداونوای«دف ونی»آهنگ رباب، دهل خواننده اش چون((داکترنجیب))وبازیگران ماهررا درمیدان ازمیان نسل برومند درمیدان می کشاند.
عیاران درطول تاریخ کسانی نبودند که درصحنه مفت ورایگان خودرا به حیث یک شخصیت معرفی کنند.همیشه استقلالیت وخود ارادیت برای شان چون آب واوکسیجن مهم بوده است.((محمدی))باعث افتخارمردم افغانستان شد.((هیآت حاکمۀ بعد ازکنفرانس «بن اول» باعث خجالت مردم افغانستان))یک فرداست،یک مرداست با زوروبازوی خود درمیدان درآمد.ازخود چنان تبارز نشان داد که پهلوان امریکایی را،نقش زمین ساخت وهم پهلوان روسی را،چه کرد؟اوبا ریختاندن عرق جبین نشان داد که این مردان بیرون آمده ازسلسله کوه ها،توان به پا استادن را درمقابل بزرگترین قدرت جهان دارند.اوتوان کدام است،خودرارادیت وبه خودبا ورداشتن است.اگرچپ هستی،ازمیان اوراق کتابهای مترقی بیرون شو،تو صرف حق داری که باسواد شوی،ولیکن هرمحیط وهرزمان ازخود رمزو رازونیازی دارد.توباید،اگر((بازی گرهستی))تون آوازموزیک مردمت را دنبال نما.اگرراست هستی ویا دموکرات،ای آنان کسانی پابند به خدا هستید((ارزش تان درهمین نهفته است)) ولی اگرخدا پرستی صرف وسیلۀ کسب نعمات((باهروسیلۀ غیر مجاز)) باشد.گمان میکنم چرخۀ ماشین شیطان دراختیار شما قرار دارد.تا جای که میدانیم درطول تاریخ عیاران خدا جویان حقیقی بودند.بناً آهنگ زمان چپ وراست باوجدان وباشرف وطن پرست را به حیث دوبال یک عقاب بلند پرواز((دومصرع شعر))درموزیک عیاران نوین انقلابی پیوند میدهد.
تجاوز
خطرناک ترین اصطلاح درزنده گی تجاوزاست.تجاوزبه منظورتصاحب شدن.تجاوز حالتی است که جانب مقابل مکلف به حراست ازخود،حیثیت،شرافت،ملکیت ،ناموس وغیره که باعث،ازمیان عزت شرف وناموس میباشد.ازهمه عمده ((مام وطن))شرف مردم است.مردم میخواهند که ازشرف وناموس وطن دفاع کنند.مگردستگاه حاکمه دربدل امتیازات دالرچون((پای دوهای سرچوک))کشور((مام وطن))را معامله کردند چنان معامله که جان ملیون ها نفررا گرفت وهنوزهم ازمعامله بازیها دست بردارنیستند.بناً آگاهی درمورد تجاوزازجانب بیگانه رابه همکاری پایدوهای داخلی را باید همه بدانند.زیراکه خیلی خطرناک است.تجاوز سیلابی است که بی خبر می آید بی خبران را می گیرد.باخود میبرد میزند تخریبش می کند وبه ویرانه مبدل خودش تنها میرود ومیرود ازنظر ها پنهان تنها بقای زشت وپلشت ازش میماند.
وعظ ونصیحت
عیاران نوین انقلابی بیان میدارند که وعظ ونصیحت درد ملت مارا دوا نمی کند.وبیان میدارند که ازسالیان متمادی بدینسو دوش به وحشت ودهشت آمده ایم مقاومت کرده ایم به زانودرآورده ایم.ربا ودروغ،شیخ مفتی،ملا،آیت الله چلی وطالب رادیده ایم.اینها درمجموع ازهیچ نوع خیانت ودروغ ابا نورزیده وپرهیز نمی کنند.اینها تمامی اعمال زشتشان رابه این خلاصه مینمایند که خدا غفورورحیم است.درمقابل توبه مارا می بخشد.ولی دراصل اینها بعضیهای شان مسلمان((انسان نیستند))شیطانهای اند که درلباس انسان ظهورکرده اند.
عیاری تیکه داری نیست
عیاربا عیارکنار می آید،کاکوی قندهار،همراه کاکۀ چهاریکار می آید،اینها که باهم یکجا شدند دیگرها ازهرطرف طریق ننگرهار ومزار می آیند.
دورهم جمع میشوند ناله وفریاد کشیده با آوازیا چهاریار،یا چهاریار،یا چهاریار می آیند.
عیاری تیکه داری نیست که اورا((خوشه چین))به اجاره گرفته باشد.دیگران حق ندارند.که خودرا عیاربگویند.عیاری یک خصلت است.خوشبختانه که این خصلت جزء فرهنگ آریانای بزرگ وخراسان پهناورو((افغانستان،کوچک خوردشده،سربریده دست وپا بریده،دورازبحر افتیده تشنه لبان،آبهایش دیگران را با آب رو ساخته است)).که تا به امروز،به حیث یک ارزش مردم بالای این کلمه تکیه میدارند.عیاران نوین انقلابی بیان میدارند.اگرتوان مقابله درمقابل حمله دفاع کن،اگرنداری توان نداری،خاموش نشی،فریاد بکش که مردم را آگاه بساز،متعرض ازفضای خاموشی استفادۀ اعظمی مینماید.متعرض،هرنوع تجاوزرا به خود روا می دارد.اگرچیزی درخانه داری مال ومنالت را میبرد.وبعد آرام نفست را میگیرد که بعداً رازرا افشا نسازی.
یکی ازمقاومت درمقابل اشغال.
دادو واویلا کردن است چنانی که طفل ازمادربه زور فریاد می طلبد.
خوش هستیم که دیگران خوب میخوانند وخوب می رقصند وتماشاگرانی هستیم که((اما خود نه خواننده هستیم نه نوازنده ونه رقصنده)) بالای نقش دیگران خوب وبدش را قضاوت میکنیم،دلیل میگوییم وبرهان،مشت به یخن میشویم تاسرحد قتل همد دیگر((این را میگویند آدمیت وانسانیت)).ایکاش سگ می بودیم،حد اقل ازحریم خانۀ خود خوب پاس داری میکردیم.چه رسد به اینکه رمه را ازحملۀ گرگ وشیروپلنگ نجات میدادیم.درحقیقت هریک ازین مسؤلین دولت گرگ زاده ها درنقش پاسداران رمه اند.