خوشه چین
مطلبی را که دانشمند توضح میدهد
عمده(صلح)به نفع انسان وطن.ازکوره ای حوادث جان به سلامت ازبوته ای ازمایش (لاله سرخ )بیرون رو به فلک به سمت آفتاب آغوش باز مینماید تاازمحبت آفتاب بی نصیب نگردد.
آزادی گلی است که ازخود بوی خوش به اطرافش تقدیم مبنماید.
درکشورم(نظام اشغال گر ومخالفش)دورخ یک سکه یک هدف را دنبال مینمایند.
بدین حساب که استبداد جهانی (آزادی)حق مارا ازآن خود ساخته است.
جنرال وطنم وسربازوطنم برده های جنگی آنها هستند.بی جا قربانی میشوند.
درقرن بیست ویک سواد راهی است تقریبن همه انسانها ازین طریق راه میروند.
راه روان این طریق به سه گروپ تقسیم شده اند.
1-راه روانی که چون(بی خبران )هنوز ازپوست کهن اندیشه
بیرون نشده اند.
2-راه روانی که (من زنده جهان )دزدان چراغ بدست کشورهای عقب مانده.
3-راه روانی که(همه دست آوردهای علم وتخنیک)به نفع بشریت را محترم شمرده برای تحقق آن تمامی اراده وتوان خویش را به خرچ میدهند تا بتوانند بشربت کره ای زمین راازین هیولای(مواد مخدر،هیرویین،نفت وگاز)که تهدید به استعمال سلاح هستوی را با خود به همراه دارد.نجات بدهند.
اورفیق
اوبـــــرادر ازســــمت مــن نورمی آید
طـــــرف تـــوازمــــن شکــور می آید
دل سوزان دارم چشـــم گریــــان دارم
برای خلق زحمت کش مزدورمــــی آید
به شماگویم اومحکوم شده های تـــاریخ
بیدارشوید که باردیگرموروزنبور می آید
چک چک باران
نوشتــه های من چک چک باران است
هوای تازه جهت رفع گرمی یــاران است
بیان گرعمق وجدان،مردان دلیروشجاع
صدای رفقای عهد وقول به قرآن است
تغیروتحول شروع ازخود تامنزل مقصود
بافهم ازین گپ،ارزش انسان گران است
قبول زحمت عرق پیشانی،خدایی خدمتگار
خودرا می یابند که فردادرانسانستان است
شیطان خرمیره
شیطان خرمیخره ازمیان نـــوع بشرمــی خره
خردم دارنمــی خــره، خـــربــی دم،مـــی خره
دست وپا داشته باشد به گونۀ آدم قــدراست
درمقام بالاعربزند،وهنگ خربدون سم می خره
خیلی ارزان خیلی ارزان می خره ازکشورمان
او«خوشه چین»به نرخ کاه جو وگندم می خره
بیایید
بیایید کــه کشورمــان را فارغ ازخــربسازیم
بیایید کـــه مرکـــزدوستی ودلبـــر بســازیم
ازخـــود بیـــرون آییم،ذهن باز،دست وپـــادراز
درظرف وجدان،ازانسانیت شیروشکربسازیم
به خداقسم«خوشه چین»سرزمین مستعد داریم
بار دگر«مولانا،فردوسی» خوده معتبربسازیم
هموطنان عزیز!
عیاران نوین انقلابی خواهان آن است.
ایجانب که این قدر مشوره میدهم.فکرتان باشد که فیلسوف نیستم.عقل کل نیستم.بس تجارب زنده گی تلخ را ازآوان طفولیت تا همین اکنون با خود دارم.
درنبود(پدر ومادر)((وطن))نزدیک ترین دوست تان عضو فامیل تان درشرایط دشوار زندگی با نظر حقارت طرفت نگاه می کنند.
درشرایط فقر وبی وطنی حتی برای(شربک زندگی)و فرزندت باراضافی هستی.باادبیات تحقیر آمیز همرایت ییش آمد صورت میگیرد.
بگانه راهی که میتواند.مارا بار دگر در کوتاه مدت و دراز مدت ازین حالت بیرون آورد همانا به خود آمدن خردمندان بازنگری درخود به خود باورداشتن درجمع همفکران وهم نظران است.
عیاران نوین انفلابی خواهان آن است.
همین مه که بشینم شب وروز نوشته کنم فراوان حرف بزنم آقا فلانی خیلی شریف آدم بود.پاک نفس بود حرف های خوب می گفت هرکلمه وجمله اش معنی یک جلد کتاب رامیداد.سخن ور قوی بود.(چهل سال)پیوسته ادامه بدم.ودادیم تحت ازهمین مطالب نتوانستیم که ما جمع شویم.
هرگاهی اوشان درقید حبات می بودند.به حیث یک فرد جازبه داشتند.وتکیه گاه.
کنون که درقید حیات نیستند.بازماندگانش هریک همان فرد وبدون پشتوانه جازبه ضعیف.
به زیارت ها دعای خیر می کنیم.
شرایط نوبن طرح نوین فرد نوین وشخصیت های نوین وحمایه گر نوین می آفریند.
دیگ وکاسه
ای آنانی که پاک می اندیشید.بی باک حرف میزنید.مقام انسان برای شما با ارزش است.ازاتوربته واهلبت دربین مردم وجامعه ای خویش برخوردار هستید.اگر دریگان دیگ وکاسه ای منافع بیگانه لباس تان چرک نشده باشد ستیژ عیاران نوین انقلابی برای معرفی واثبات حقیقت وجودی تان آماده است.
سلام صبح تان به خیر.
ما میخواهیم((عیاران نوین انقلابی)) که ازکشورمان انسانستان بسازیم. چرا؟ به خاطریکه ازکشورمان بامعذرت((موقف انسانی توده های ملیونی کشورم حفظ))((حاکمیت کشورم؟؟؟)) حیوانستان ساخته شده است.رئیس های جهورش میگو یند که من((شیرم شیر))شیریعنی پادشاه جنگل.درچنین یک کشورزندگی کردن کاملن دشواروسخت به نظرمیرسد.راه علاج نجات مردم ازحیوا نستان به سوی انسانستان چگونه است.
عیاران نوین انقلابی
سرمایۀ عظیم دارند:سرمایۀ عظیم عیاران نوین انقلابی،عزت نفس شان است.
آفرین عزت نفس که داری همه را باخود داری قرار ذیل.
1-شرف
2- وجدان
3-ناموس پرستی
4-شهامت ودلاوری
5- مهمان دوستی ومهمان نوازی
6-اخلاق نیکو
7-امانت دار
8- راست گفتن
9- تعهد به وفا
10-انسان آزاده
11- آگاهی وزرنگی
12-دوست ودشمن شاختن
13-به علم بودن
وصفات نیکی انسانی فراوان.
اسلام علیکم
صبح تان به خیر.
عیاران نوین انقلابی،ازین به بعد ازمواضع ،دانشمندان ومتخصصین کشور.صحبت خودرا آغازمینمایند.
سلام صبح تان به خیر:
هرفردمتخصص ودانشمند.که حضورمی یابند.به صفت انسان کامل،حضور می یابند.نمی گویند که ((مه شیرهستم شیر))شیرحیوان است حیوان درنده این کلمه اززبان انسان متعقل بیرون نمیشود.هرکس میداند که درمقابل ما انسان باتحفۀ انسانیت آمده است.طبعی است جانب مقابل هم خودرا به صفت انسان آراسته می یابد.هریکی ناراضی از شرایط جنگ تحمیلی گله وشکایت دارند.ازین جاهست که صحبت ها برمدارصلح با این تعریف که صلح نماد((عقل وخرد)) است چرخ میزند.سخن گوی عیارانقلابی بیان میدارد:
تاریخ کشورمان،اززمان حملۀ سکندر((اعراب،چنگیز،انگلیس،روس،امریکا))تا به اکنون،ماشین((جنگ وصلح))بوده است.
همیشه با صدای انفجارهای مهیب،کشت وکشتارهای بی رحمانه ویرانی شهرها مدنیتها بوده است.سرانجام صلح نماد((عقلانیت برجاهلیت))دراهتزازدرآوردن تکۀ سفید صلح را جبههۀ دانشمندان ومتخصصین پیاده کرده اند.
هرفردمتخصص ودانشمند.که حضورمی یابند.به صفت انسان کامل،حضور می یابند.
این گفتۀ چالی چاپلین را مثا ل میدهند.
فرهنگیان کشور،احزاب حلقات سیاسی((سیاست های معقول))کسانی که انسانی می اندیشید.توقع مردم ازشما زیاد است.
بیایید باهم متحد شویم!
متاسفم، اما من نمی خواهم یک امپراطور باشم، این کارِ من نیست. من نمی خواهم بر کسی حکومت کنم یا پیروز شوم. من دوست دارم به همه کمک کنم- یهودی، غیر یهودی، سیاه ، سفید. ما همه می خواهیم به انسان های دیگر کمک کنیم. این یعنی انسانیت. ما می خواهیم با خوشی یکدیگر زندگی کنیم نه با بدبختی هایمان. ما نمی خواهیم از دیگران متنفر باشیم. در این دنیا برای همه اتاقی هست و زمین آنقدر غنی هست و می تواند به همه ی ما کمک کند. مسیر زندگی میتواند آزاد و زیبا باشد. ولی ما راه را گم کرده ایم. حرص روح انسان ها را مسموم کرده و دنیا را با تنفر مسدود کرده و ما را در مسیر خونریزی و بدبختی حرکت میدهد. ما سریعتر رشد می کنیم، اما خودمان را حبس کرده ایم. ماشین آلات ما را نیازمند کرده، دانش ما، ما را بدبین کرده زیرکی خشک و بی مهر. ما بیش از حد فکر می کنیم و خیلی کم احساس می کنیم. بیش از ماشین آلات به انسانیت نیاز داریم، بیشتر از زیرکی به نجابت و محبت نیاز داریم. بدون اینها زندگی خشن خواهد بود و همه چیز از بین خواهد رفت. هواپیما و رادیو ما را به هم نزدیک تر کرده. این اختراعات فریاد کمک برای خوبی در انسان ها سر میدهند. فریاد برای برادری جهانی و برای اتحاد همه ی ما. حتی حالا صدای من به میلیونها نفر در سراسر دنیا میرسد. میلیون ها زن و مرد و بچه نا امید قربانیان سیستمی که انسان را شکنجه میدهد و مردم بیگناه را زندانی می کند، آنهایی که صدایم را می شنوید نا امید نباشید. به آنهایی که صدایم را می شنوند می گویم نا امید نباشند و گذر از تلخی انسانی که از پیشرفت بشر میترسد، تنفر انسان ها می گذرد و دیکتاتوری ها میمیرند، و قدرتی که آنها از مردم گرفتند به مردم باز خواهد گشت. هرگز با مردن انسان، آزادی نمی میرد، سربازان، خودتان را به دست حیوانات نسپارید، مردانی که شما را خوار می کنند و به بندگی می کشند، کسانی که زندگی تان را تکه تکه می کنند، برایتان میگویند چه کار کنید به چی فکر کنید و چه احساس کنید، کسانی که به شما تعلیم نظامی میدهند و با شما مثل حیوان رفتار میکنند و از شما برای مسلح کردن توپ هایشان استفاده می کنند خودتان را تسلیم این مردان نکنید، مردان ماشینی، با افکار ماشینی و قلب های ماشینی. شما ماشین نیستید، شما حیوان نیستید، شما انسانید. شما عشق انسانی در قلبتان دارید. تنفر نداشته باشید، تنها کسانی که مورد علاقه نیستند و غیر طبیعی اند تنفر دارند. سربازان، برای بندگی نجنگید برای آزدای بجنگید. شما مردم قدرت دارید، شما قدرت ساخت ماشین ها را را دارید، شما قدرت دارید شادی بیافرینید، شما مردم این قدرت را دارید که این زندگی را آزاد و زیبا کنید. می توانید این زندگی را به ماجراجویی شگفت انگیز تبدیل کنید. در نام دموکراسی بیایید از این قدرت استفاده کنیم، بیایید همه متحد باشیم، بیایید بجنگیم برای دنیایی جدید، دنیایی پاک، دنیایی که به انسان ها فرصت کار میدهد، دنیایی که به جوانان آینده و به سالمندان امنیت میدهد. با این وعده ها دیکتاتور ها بر سر قدرت آمدند، اما آنها دروغ میگویند، آنها به وعده هایشان عمل نکردند و هرگز عمل نخواهند کرد. دیکتاتورها خودشان را آزاد کردند و مردم را به اسارت کشیدند. اکنون بیایید بجنگیم تا آن وعده ها را به انجام برسانیم. بیایید بجنگیم تا دنیا را آزاد کنیم تا مرزها را کنار بزنیم تا حرص و طمع را دور بریزیم، تنفر و تعصب را دور بریزیم. بیایید برای دنیایی از دلایل بجنگیم، دنیایی که در آن دانش و پیشرفت باعث سعادت انسانها بشود.
سلام صبح تان به خیر:
((با خبرکه عیاران توهین وتحقیر را به آدرس خود اگر ازفردی ،جمعی ونظامی باشد به خود نمی پذیرند،مردان باگذشت ومدارا اند درقسمت توهین گذشت را نمی پذیرند.انتقام خودرا درجریان یک صد سال میگیرند.))
یگان شخص انگشت انتقاد به من میگیرند که چرا جانب امیرحبیب الله خادم دین رسول الله را میگیری.درجواب چنین نگاشته میشود.امیرحبیب الله محبوب القلوب،فامیل،خانواده،قریه محل،ولایت سمت هواخواهانش وعیاران است.آنها ملیون اند وما فرد،ملیون به معنی زور مردم زور مردم یعنی زور خدا.
عشق محکوم به مرگ
درافغانستان عشق محکوم به مرگ است.عشق بچه به دختر،وعشق دختر به بچه محکوم به مرگ است.چراکه مخالف سنتهای اجتماعی ودینی است.
عشق به آزادی محکوم به شکست است.بخاطریکه اندیشۀ آزادی خواهی ازورود بیگانه جلوگیری مینماید.ونوکران بیگانه((حاکمیت استبدادی &روحانیت))از امتیازات ناموس فروشی به بهره میشوند.
عشق به علم ودانش وخرد:مکتب هارا که دردادند.معلمین را که کشتند. مردم قریه درتاریکی محض قرار دادند.فرزندان رهبران جهادی طالبانی،داعشی،تکنوکراتها شهادت نامه های ماستری وداکتری گرفتند.بتوانند درآینده سناریوی حضورنظامی بیگانه را((قاچاق مواد مخدره))را استعمال انووع سلاح را دربدل پول وسرمایۀ خلیج فارس به خاطرکشتار فرزندان قرأ وقصبات الی لایتناهی آتش جنگ را شعله ورساخت.بدین خاطرعشق بوطن،عشق به آزادی عشق به انسانیت محکوم به مرگ است.
تهداب خیانت
کشورمن تهدابش ازجانب ((خرس وشیطان)) به خیانت مانده شده است،خیانت را میباید ازتهداب ویران کرد،خیانت به منظور((توسردار)).همه برای تو نوکر،ومن برسر تو بادار،درداخل هرگونه مخالفت باتو سرش رابزن به دارآویزانش کن،ازهمان تاریخ به بعد،کشورمن میدان بازی پادشاه دزدک است.میروند به همت شیطان پادشاهی را دزدی میکنند.به فرزندان اصیل جامعه((مستری،جوالی،سموارچی،سقاو،معلم درمجموع قشرکم درآمد را))طبقۀ پست جامعه معرفی مینمایند.
آستان به معنی محل
گلستان=جــــای گل
کوهستان=جای کوه
انسانستان=محل انسانها
این شکل نظام سیاسی رابا حدود وصغورش ازتهداب چپه میباید کرد نامش را به انسانستان مبدل نمود.
اورفیق
اوبـــــراد ازســــمت مــن نورمی آید
طـــــرف تـــوازمــــن شکــور می آید
دل سوزان دارم چشـــم گریــــان دارم
برای خلق زحمت کش مزدورمــــی آید
به شماگویم اومحکوم شده های تـــاریخ
بیدارشوید که باردیگرموروزنبور می آید
چک چک باران
نوشتــه های من چک چک باران است
هوای تازه جهت رفع گرمی یــاران است
بیان گرعمق وجدان،مردان دلیروشجاع
صدای رفقای عهد وقول به قرآن است
تغیروتحول شروع ازخود تامنزل مقصود
بافهم ازین گپ،ارزش انسان گران است
قبول زحمت عرق پیشانی،خدایی خدمتگار
خودرا می یابند که فردادرانسانستان است
شیطان خرمیره
شیطان خرمیخره ازمیان نـــوع بشرمــی خره
خردم دارنمــی خــره، خـــربــی دم،مـــی خره
دست وپا داشته باشد به گونۀ آدم قــدراست
درمقام بالاعربزند،وهنگ خربدون سم می خره
خیلی ارزان خیلی ارزان می خره ازکشورمان
او«خوشه چین»به نرخ کاه جو وگندم می خرد
بیایید
بیایید کــه کشورمــان را فارغ ازخــربسازیم
بیایید کـــه مرکـــزدوستی ودلبـــر بســازیم
ازخـــود بیـــرون آییم،ذهن باز،دست وپـــادراز
درظرف وجدان،ازانسانیت شیروشکربسازیم
به خداقسم«خوشه چین»سرزمین مستعد داریم
بار دگر«مولانا،فردوسی» خوده معتبربسازیم
الیوم سه شنبه اول سنبله 1395
الیوم سه شنبه پیام زمان به من صدا زد ازگوشۀ من می آیم توبا تحفۀ به بدرقه ام می آیی.
من درجواب برایش گفتم با اندیشۀ ضد دیکتاتوری رفتن به سوی نهضت وآزادیها وبرحق شناختن حق زن.مه این تحفه را نمی پذیرم،چراکه امان الله خان،خودش قاتل پدرش بود،هنوزازاندیشۀ قومیت یگانه بیرون نشده بود به حیث یک همشهری ومسایل مترقی را قبل برآنکه جامعه هضم بکند فرمایش قبل ازوقت به سرعت انجام داد.وباعث شد که سیرتکامل را یکصد سال به عقب برگرداند.
با تحفۀ امیرحبیب الله خادم دین رسو لالله می آیم این تحفه را میپذیرم مگرهمۀ تحفه را نه.چرا؟
می پذیرم که حبیب الله «عیار»جوان مرد صادق وفاداروباناموس غریب نوازبود.اجیربیگانه نبود.می پذیرم که اوبه صفت یک انسان دارای مقبره باشد.وازاحترام شاهانه برخوردار شود.
ولی این بخشش را نمی پذیرم روحانیون وابسته به ارتجاع اورا وادرا ساختند که مکاتب را ببند.با تحفۀ محمد نادرخان می آیم اصلن این تحفه ات را واپس مسترد مینمایم.نادرخان اجیرانگلیس بود.با امان الله خان وفاداری نکرد.غلام نبی خان چرخی را کشت مردم پکتیارا علیه مردم شمالی تحریک کرد.مردم شمالی را قتل عام نمود.خودش به گونۀ اما ن الله خان راشاپرزد خود دراریکۀ قدرت تکیه داد.
به گونۀ ظاهرشاه نپذیرمت عیاشی خوش گذرانی بی تفاوتی دربین عام ودامن زدن به افتراقات ملی عدم توجه به رشد غنای فرهنگی یکی ازشاهکاری های اوبود.ودرضمن با یک دست دموکراسی((دهه دموکراسی))داد وبادست دیگرپس گرفت.زمینه را برای کودتا آماده گردانید.
به گونه داودخان کودتایی نمیخواهم فلسفۀ کوتا خون ریزی است.
به گونه حزب دموکراتیک خلق افغانستان نه اصلن نه آنها ان مکتبی که آموخته بودند.برخلاف به مانند انجنیر درنقش داکترمعالج درشفاخانه مصروف شدند ازین خاطرهمه مریض هافوت کردند.
به گونۀ اشغال شوروی نه خیرهرگزنه اشغال زمینۀ اشغال بعدی را درکشورمن آماده گردانید.
به گونۀ مجاهد.هرگزنه آنها خلاف تمامی موازین حقوقی اسلامی درحاکمیت عمل کردند.
به گونۀ طالب اصلن آمدن طالب اشغال آی اس آی پاکستان را درکشورم توجه میدهد.
خیربه گونۀ امریکا ازشوروی چه خیردیدم که ازامریکا ببینم درمدت چهارده سال به ازویرانی بی وطنی فرار کشتار مردم ومداخلات مستقیم وغیر مستقیم.ونا امید ساختن ملت ازحاکمیت دیگرچیزی امریکا برای ملت تحفه نداده است.
یگانه تحفه همان تحفۀ است که درزمان حاکمیت حزب وطن با معیارهای ((خودآگاهی ملی))مصالحۀ ملی با چهرۀ آبی وآفتاب طلایی فضای کشورمان امیدوار ساخته بود.
راه دیگرنیست جزهمان راه احزاب راستی هم باید با تغیربرنامه روی پروگرام ملی دیگر((کمونیزمی وجود ندارد))راه مصالحه ونجات کشوررا درپیش گیرند.
دولت قوی
دولت قوی آن نیست که چند نفرظالم ستم گارنوکراجنبی،بخاطرتطبیق اهداف بیگانگان،مردم خودرا بکشد،قتل عام نماید.تا کسی موزه های ارباب قدرت را ((چپک پای نکند)).جامعه سکوت بی سروصدا حاکمییت هرکاری را انجام دهد.گویندش دولت قوی منظبط کسی صدای خودرا کشیده نمیتواند.این دولت ها ازجمله ضعیف دولت درجهان میباشند.با اندک ترین فشارازکمرمیده میشوند.
دولت قوی به دولتی اطلاق میشود که خصوصیات آگاهی ملی،ازقریه الی فوق رهبری مسیردموکراسی را بربنیاد علم ودانش طی وطریق نماید.
عادی ترین فردآن جامعه مرزبندی های دوست بودن ودشمن بودن را تا به اختلاف سلیقۀ با هوطنانش((سیا ست گذاران))بداند وتشخیص نماید.
که درقدم اول تسلط بیگانه مستقیم ویا غیرمستقیم درکشورم دشمن است.
همین اکنون((زعامت موجود با تمام سازوبرگش))دشمن مردم است.
دشمن را باید شناخت بادشمن باقیام ملی برخورد شود.
وی، دولت ضعیف افغانستان را ثمره تلاش ها و برنامه های آمریکا می داند و می گوید: فقط دولتی قوی می تواند افغانستان را از این جنگ های نیابتی نجات دهد اما آمریکا ترجیح می دهند که به جای دولتی قوی، دولتی ضعیف در افغانستان باشد تا بتواند تصمیم گیری های مهم را به دست خود بگیرند وگرنه در کجای قرارداد امنیتی اجازه ایجاد موشک های بالستیکی در افغانستان به آنها داده شده است؟
جامعه
جامعه یک ارگان((فعال ومتحرک)) است ازمجموع انسانها درحدود وصغور جغرافیای سیاسی.
هرانسان به تنهایی صبح وقت ازخواب برمیخیزد.میرود کنارآب انچه که ازدیروزنوش جان کرده بود.عضویت اورا مبدل به نا کارآمد ساخته است. باید تخلیه نماید.بعد میرود.اول دست های خود را میشوید که مبدا کثیف باشد.بعد دهن ودندانهای خودرامیشوید.که هنگام سخن رانی بوی بدی ازدهنش برای شنونده آزاردهنده نباشد.بعد روی خودرا میشوید که مبدا کسی پخلهای چشمش را ببیند.خودراپاک وستره ساخته بعد ازان برای خوردن غذا ازصبح الی شام آغاز مینماید.
امانا گفته نباید گذاشت که اطفال به آن حد بلوغی نرسیده اند که فرقی بین مواد غذایی ومواد غایته رابنمایند.
زمانی که به بنا برفشاراوضاع مجبورگشتیم((طالبان))که کشوررا ترک بگوییم،بعد ازچندین روز اقامت درشیرخان بندر به امید عبورازدریای آموبه آنطرف.ازیکی مهاجرین تاجک پرسیدم ما خو گرفتار مصیبت شده ایم وشما چرا؟درجواب برایم گفت ما((چتلی ملارا خورده ایم))واشک ازدیده هایش جاری شد.این زعامت موجود همان چتلی((بیگانه است))چون ((خرمرده)) که کشورمارا بوی فراگرفته است.همه را کوروکروگنگ ساخته است.
این جسد پلید ومرده را ازکشورتان دوربسازید کشورتان ازعطرانسانیت معطر بسازید.آنگاه است که حس شامۀ تان به شما احساس شادمانی می بخشد.شماربه سمت جامعه انسانی بویش به مشام تان رسیده سمت میدهد.
عیاران نوین انقلابی
زمانی که من انسان باشم توهم انسان هستی
دروغ گوها درجمع شیاطین لعین
احزاب ((چپ وراست ومیانه وطن پرست)) شما که انسانی می اندیشید آیا با من موافق هستید؟اگرهستید دست های تان بدهید که فشار دهم.
آموزنده های خوب هستند.ازمعلم آموخته اند.ازتجارب بسا تلخ زندگی آموخته اند.آموخته اند که چون شاع آفتاب محبت بدهند.هوای سرد یخ بندان را ،آب وبه گونۀ قطرات باران به طورمساوی بالای کوه ودره و دشت وصحرا یکسان سمت وسو بخشندوببارانند. اما!این را ازنظردورنمی دارند که به اثرتابش شعاعات خود،مکروب،ویروس کثافتها وگندیدگیها را کاملن ازبین بین برده پیرامون محیط زندگی((شرایط))موجودرا به یک زندگی کاملن انسانی فارغ ازهرگونه تعصب مبدل به دنیای((انسان))مینمایند.
عیاران نوین انقلابی
عیاران نوین انقلابی ازهمه اول تر((انسان هستند))به انسانیت دل بسته اند.این بستگی را تا به سرحد عشق درعقل وخرد هوش خود جاداده اند وبه درک خویش مبدل.میخواهند که خودرا((متعقل وبا درایت)) ازلحاظ فکری قدرت مند ومسلح بسازند.بدین حساب بردامن خردمندان چنگ میزنند.تا ازطریق خرد وتعقل به مفهوم((زیباییها))پی ببرند.درخصوص این مطلب مرحلۀ سرنوشت ساز((سیاست معقول درپیوند با شرافت))رازیبا معرفی میدارند.خودم ،خانواده ام،ولایتم،مملکتم((مردمم)) وآزادی کشورم.همه دست رآوردهای علمی تخنیکی،هنری،اجتماعی برای مردمم،وکشورم.
بزوگوسفند
بزوگوسفندازین طرف جوی به آنطرف جوی خیزنمی زنند.درصورتی که آب شفاف باشد.عکس خودرا درآب می بینند.فکرمی کنند که بزدیگری است مبادا که پا مال شود.اگرآب خط وگل آلود باشد تصویرخودرا درآب نمی بیند تمامی گوسفندها ازجوی خیز میزنند.
یعنی که حیوانات این تعقل را دارند.نمی خواهند همنوع خودرا پامال نمایند. مگرانسان عمده((افغانها))تحت همه عناوین،مارکسستی،اخوانی،دیوبندی،خصوصیات قومی همدیگرخودرا پامال کردند.
ازین خاطراست که بیگانگان آشکارا وپنهانی درکشورما روی منافع خودشان نه به خیر((افغانها))بلکه به شر افغانها دخالت((دخالت نظامی وسیاسی)) کردند،میکنند وخواهند کرد. به تومیگویم روشن فکرافغان هرجایی که هستی ازهمه اول ترتو((انسان هستی)).منفی انانی که درسیاست گذاری ها روشن وواضح درموقف ضد منافع کشورومردم خود قرارگرفته اند.
عیاران نوین انقلابی:
این نیروی فعال دردرون جامعه توده های ملیونی کشورباحفظ اندیشه های پاسداری از((عزت،شرف،ناموس))اندیشۀ که مضمونش را،دانش وآگاهی وآزادی،جرأت دلاوری،امانت داری صداقت درگفتاروکردار،حرمت به مقام انسان را تشکیل میدهد.شمارافرامیخواند به خود ثباتی.ثبات را ازخود آغازنمایید.
چنانی که مردان شرف وعزت مردم شمالی بزرگ((عیاران وکاکه ها)) ازخود آغازکرده اند.پسندیده اند که بزرگی ما درثبات ووحدت ما است.
ثبات شمالی ثبات کشوراست.
ما حمله اقوام را درمنطقه ای ما دوبارتجربه کرده ایم.یکی درزمان نادرخان،دومی اش درزمان طالبان،چنان خسارات مادی ومعنوی برمردم شمالی روا دیده اند.که تاریخ ازذکرآن میشرمد.
روشن فکران قطغن زمین شما شاهد نسل کشی درقندزوبغلان ومیمنه بوده اید.
به دورعیاران وعزت مردان تا به منظور ثبات قطغن زمین توجه نمایید.
لوی قندهار بزرگترازهمه موجب خسارات مادی معنوی گشته است.مکاتب به رخ فرزندان شان بسته شده است.کاکوهای قندهار((زن ومرد قندهار))پشینۀ تاریخی درجنگ ها درمقابل بیگانه داشته اند.به دورکاکه ها وکا کوهای تا ن جمع شوید.
همین لحظه درننگرهار رفتارخصمانه علیه مردم عادی به شکل بی رحمانه جریان دارد.این حرکات خصمانه سرنخ را می برد. به ارگ.
هرات سرزمین عیارپرور به یقین که شما به این نکته توجه دارید نجات کشور ازبحران درهمت ویاری عیاران کشورنهفته است.
ازینجا است عیاران باعیاران دست برادری ورفاقت رافشارمیدهند.ازینجا است که زمینه های سربازگیری،مداخلات نظامی وسیاسی کشورمرفوع می گردد.
سلام علیکم
خداوند ماو شمارا انسان خلق کرده است
ما باید کوشش کنیم که انسان بمانیم
اوبرادر چه کارکنیم که خوب شود؟
چه خوب شود.؟این خرابی وطن؟
میگویند که به دست کردی به گردن بکش. چرا؟
ازهمان آغاز متوجه نبودی درجبهه تخریب ضد اعمار وآبادی قرار گرفتی
این طرف یک گروه از وطن دارایت ازتمامی ولایات کشور دورهم جمع شدند.با هم قول دادند.که ما باید وطن آباد داشته باشیم.پلان ساختند وبرنامه اصول رفاقت وانسان دوستی ریختند.مکتب وطن پرستی بنباد گذاشتند.ازرزق روزی اولاد خود کم می کردند.حق العضویت میدادند.وزمینه های خود کفایی را به حیث وطن پرستان واقعی وخدمت گاران حقیقی
برای مردم خود واقع شویم.
ولی تو درجبهه ای ضد اعمار پیشرفت وترقی قرار گرفتی با روحیه ای زدن کشتن تخریب کردن دردادن خلا صه همه نهاد های که به خیر وفلاح جامعه به درد میخورد.
بنا بر حکم آن زمان نظام سیاسی که در حفظ عقب ماندگی نقش مسلط داشت.جارا به تحول طلبان رها کرد.طبق بر برنامه باشوق وذوق وطن پرستانه در همه استقامت ها رنگ تاره بخشید.با مزخرفات خدا حا فظی صورت گرفت دزدی ورشوت کامان و مبان رفت.دروازه دفاتر به روی مراجعین باز گردبد.
دربالای دفا تر با رنگ درشت وخط جلی نوشته شده بود ار هیچ نزارمندی نپرسید که کیشت چیست.وآیینت کدام بپرسید دردت چیست تا درمان کنیم.
همه وامور برمدار انسانیت داشت که شکل بگیرد.
ولی این خودت بودی که درجببه ای تخریب شامل شدی ازبیگانه پول گرفتی لبن های تلفون را تخریب کردی لین برق را قطع کردی تا فابریکه نچرخد.معلم را کشتی مکتب را حریق ساختی تا که نسل جوان از نعمت سواد بی بهره گردد.اما امروز همان دست شکسته درگردن خودت آویزان است.
بازهم همان هم وطن به اصطلا ح خود شما بد به درد خوراست.
اومردم شریف ونجیب کشورم
درتمامی جنگها 250ساله افغانستان جنگ ها جنگ ما نبوده است.جنگ کشورها بوده است.اینها مارا احمق ساخته اند که برادر درقتل برادر کمرهمت بسته ایم.هرزمانی که ملت واحد شده بزرگترین قدرت جهانی کشورمان را ترک گفته است.
چپ وراست ومیانه گفته چارلی چاپلین را برای تان مینویسم که گفته بود.با امتباز بیگانه خانه خریده میتوانی آشیانه نه بستر خریده مبتوانی خواب نه محبت خریده میتوانی عشق نه کتاب خریده میتوانی دانش نه مقام خریده میتوانی احترام نه
آماده گی بگیرید برای صلح
چیزی را که نداریم!
عیاران نوین انقلابی را عقیده بر آن است چیزی را که نداریم و(عاشق)آن هستیم(کارگرآگاه)درپی آن هستیم که به همت دهقانان کسبه کاران اهل خبره معلمان تجاران وسرمایه داران کشورمان فابریکه ها احداث کارگران ماهر وکار آگاهان استخدام تا شرایط آن ابجاد شود حزبی بیافرینیم بنام حزب کارگر ومدافع کار گران وزحمت کشان کشور آنوقت.نماینده حزب کار گر چون کوربین اعلان نمابد. کوربین. برای میلیونها نفر تصمیم گیری خواهم کرد نه برای میلیونرها
رهبر کنونی حزب کارگر انگلیس در آستانه انتخابات رهبری این حزب، از واجدان شرایط رأی خواست تا با انتخاب مجدد وی، او را برای شکستن «حلقه جادوئی» دولت یاری نمایند. به گزارش اِسکای نیوز، رهبر کنونی حزب کارگر انگلیس که مخالف سیاستهای دولت این کشور است، با نزدیک شدن به زمان انتخابات این حزب وعده داد تا تلاش خود را برای شکستن «حلقه جادوئی» دولت به کار ببندد. «جرمی کوربین» رهبر کنونی حزب اپوزیسیون انگلیس در آستانه ارسال برگه های رأی برای واجدان شرایط، در سخنانی در میان حامیان خود در شمال لندن گفت: من برای میلیون ها نفر تصمیم گیری خواهم کرد نه برای میلیونرها.
رهبر کنونی حزب اپوزیسیون انگلیس ادامه داد: کارگران کارخانه ها و مراکز کاری دیگر در تمام نقاط این کشور دارای ایدههای گوناگونی درباره تغییر و تحول در اقتصاد هستند؛ اما چون کسی به حرف آن ها گوش نمی کند، نا امید شده اند.
«جرمی کوربین» ضمن درخواست از واجدین شرکت در انتخابات برای انتخاب مجدد وی، در ادامه افزود: اصول دموکراسی باید در انگلیس پایه گذاری شود.
لازم به ذکر است، قرار است امروز برگههای رأی با هدف انتخاب رهبر جدید حزب کارگر از طریق ایمیل برای واجدان شرایط ارسال گردد.
خبرگزاری مهر
عیاران نوین انقلابی
زمانی که من انسان باشم توهم انسان هستی
دروغ گوها درجمع شیاطین لعین
احزاب ((چپ وراست ومیانه وطن پرست)) شما که انسانی می اندیشید آیا با من موافق هستید؟اگرهستید دست های تان را بدهید که فشار دهم.
آموزنده های خوب هستند.ازمعلم آموخته اند.ازتجارب بسا تلخ زندگی آموخته اند.آموخته اند که چون شاع آفتاب محبت بدهند.هوای سرد یخ بندان را ،آب وبه گونۀ قطرات باران به طورمساوی بالای کوه ودره و دشت وصحرا یکسان سمت وسو بخشندوببارانند. اما!این را ازنظردورنمی دارند که به اثرتابش شعاعات خود،مکروب،ویروس کثافتها وگندیدگیها را کاملن ازبین بین برده پیرامون محیط زندگی((شرایط))موجودرا به یک زندگی کاملن انسانی فارغ ازهرگونه تعصب مبدل به دنیای((انسان))مینمایند