خوشه چین
مبالغه نمی کنم
ازکلۀ احزاب سیاسی((چپ)) سودی برنیامد
مبالغه نمی کنم بلکه صادقانه میگویم اگرمیخواهید وطن آزاد،آباد((دارای دانشمندان آگاه))باشید.با عزت زندگی کنید شمارا مردان وزنان با شرف بشناسند درجهان موقف وموقعیت با عزت وبا احترام داشته باشید.حتمن به عیاران نوین انقلابی محاسبه کنید.
بیایید
بیایید که ازین به بعد در ادای انسانیت به همدیگر رقابت کنیم،بیایید که درادای احترام وشفقت ومحبت به همدیگر رقابت کنیم،بیا یید که احترام به مادر وطن را دریک رقابت سالم بین تمامی هموطنان خود بگذاریم.این را دعوا نکنیم که صرف مه((وطن پرست))هستم.محبت به وطن چون گلهای های سرخ ومیوه های پخته ورسیده برای آدم((شوخی لازم))چون لب وکومه،رنگ روشن میدهد.خیانت بوطن برای آدم چون برگهای خزان رنگ زرد میدهد.
بیایید
بیا یید که کدورتها را ازدلها دوربسازیم،سیاهی دل ((قلب))خون پاک را توزیع نمی کند به رگها وشاه رگها ازین خاطراست چهره ها عبوس وخطرناک برای همدیگر معلوم میشود واخلاق خراب را عادت میدهد.
کدورتها معمولن،با صابون اخلاق شسته میشوندوقلب بعد ازان خون پاک را درشریان ها وشاه رگها توزیع میدارد. بعد ازان چهره ها بشاش معلوم میشود وانسانها دارای خوی اخلاق نیکو وحمیده میگردند.
با دیدن این فضا این جهان آنانی که بنا برخطاها واشتباهات ازکنارما رفته بودند. چون آبهای ((بیله))بازهم میگوییم که آب با آب آشنا است.درجهان انسانیت هیچ انسان با انسان بیگانه نیست.
تجلیل ازسالگرد ظاهرشاه
توسط حامد کرزی،این قاتل شخصیت های مهم((میت ببرک کارمل،داکترنجیب،احمد شاه مسعود،عبد العلی مزاری،قوماندان عبد الحق،وشهدای وکلای پارلمان دربغلان وبرهان الدین ربانی))به معنی احیای دوبارۀ خانوادۀ خودش است.که گفته بود من شیرم،شیرم وشیر،شیر یعنی پادشاه.
دروغ نگفته زمانی شاشجاع توانست به زورانگلیس درافغانستان پادشاه شود.نادرخان توانست به زور انگلیس پادشاه شود.این ازامکان بعید نیست با داشتن پشتئانۀ قوی جهانی ایالات متحدۀ امریکا رسمن پادشاهی خانواده گی خویش رااعلان نماید.
اما غلامان زرخرید.خون شهیدان خودرا پامال کرده دهل افتراقات ملی را درظاهر میکوبند ولی دراصل شریک دسترخوان اند.
زنان خودرا به کنیزی دروازه ها مجبورمیکنند مردان خودرا به هما نطوره کی.
مگرحزب دموکراتیک خلق افغانستان((دخلقیانوجبهه))؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟.
نمیخواهند
عیاران نوین انقلابی هر نوع برتری طلبی را نمیخواهند.برتری طلبی قومی،مذهبی،نژادی،لسانی را نمی خواهند درمقابلش باتمام زوروقوت عقلانی وانسانی مبارزه مینماید.
حرکت
حرکت بر اثردرخواست عیاران نوین انقلابی
به سوی تشکیل جبهه واحد ضد دیکتاتوری
برای آزادی،صلح،استقلال،عدالت اجتماعی وطرد،رژیم دست نشانده، ضد ارزشهای ملی،میهنی.
ازنام عیاران نوین انقلابی
صحبـــــــــــت میکنــــــــم
وارد میدان شده ام،مواضع ((چپ دیروز))را بارسم نوین اشغال مینمایم،کسانی که مواضع خودرا ازدست میدهند.شاید هزاران داودشنام به آدرس مابدهند درفرجام ناگزیراند که پل پای عیاران نوین انقلابی را تعقیب نمایند.بخاطری که ((حقیقت وگل سرخ))هستیم ودارای خار.
عیاران نوین انقلابی خواسته های خودرا ازمرده های بیجان نمی طلبند.درحق مرده های بی نفس خویش دعای خیر مینمایند.
عیب میدانم
عیب میدانم دفن پیکر((عیار))عیاری ازخراسان((امیرحبیب الله خادم دین رسو ل الله را)) این باشرف ترین وبا عزت ترین شخصیت آزاد اندیش را که نظیرش تابه الحال به جز یعقوب لیث صفاربوده است شخص دیگری نیست.به فرمان نمایندۀ یک کشورتجاوزگر مطالبه می فرمایید.
هیچ فردی میت ومادر خودرا منتظرفرمان نمی گذارند.هرچه عاجل هوا گرم است میت خودرا خود دفن نمایید.یهود هیچ گاهی به خوشبختی وعزت مسلمان توجه نمی کند.
گستاخ
گستاخ به معنی بی ادب،چشم سفید،پررو،حرف نا شنو:درمقابل((پدر،مادر،برادر،خواهر وسائر اعضای خانواده))خانوادۀ جنبش چپ سیاسی وطن پرستان ارمان های مردم زحمت کش.
هرفرزندی که بنا برنا ملایمتیها ی خانوادگی،تربیت منفی میگیرد.به حیث فرزند یاغی ازمقررات نظم فامیل،قاعدتن این گونه افراد سربه کوچه وبازار زده به سمت حرکت های غیرقانونی،دزدی،رهزنی؛دروغ گویی رو می آورند.
عاقبت این گونه افراد به چنگال قانون گیرمی افتند.ازگستخاخی فرزندان که بگذریم سری میزنیم به گستاخان سیاسی وعقیدتی.
احزاب چپ((دموکراتیک))اشرار بنا برحکم ماسکاو،مجاهد بنا برحکم ریگان،طالب،القاعده((حلقۀ بن))داعش وغیره.
احزاب عبارت ازمتمردین اند که خلاف اصول وبرنامه که وطن را به حیث((مادر))پذیرفته بودند.وتوده های مردم را به حیث پدر.
خلاف اصول ومقررات برنامه چنان گستاخی کردند که بالاخره دعای پدرومادر درگیرشان شد.وبه شکست مواجه گردیدند.
گستاخان عقیده((دین مبین اسلام))چنان به بی عزتی وبی احترامی درمقابل عقیدۀ ملیارد انسان مسلمان درخدمت((صیهونیزم))قرارگرفتند که عاقبتش جهان به یک رویا رویی اتومی نزدیک ساخته اند.
راه ما دور دراز است
راه ما دور ودرازاست،لحظۀ رفع خستگی!
شراب تلخ میخواهم که مردافکن بود زورش
که تا یک دم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش
ببین چه منظرۀ دلخراش
سماط:قطار،ردیف.
مذاق:لذت ،ذایقه
سماط دهـــر دون پرور ندارد شهــد آسایش
مذاق حرص وآزای دل بشوازتلخ وازشورش
لعب:پوچ وبی معنی
به لعــب زهره چنگی و مریـــخ سلحشورش
کمند:ریسمان دراز
جام وجم:تمام دنیا(جهان نما)
کمنـــد صید بهرامـــی بیفکـــن جـــام جـــم بردار
که من پیمودم این صحرانه بهرام است ونه گورش
بیا تا در مــــــــــی صافیـــت راز دهـــربنمایم
به شرط آن که ننمایی به کج طبعان دل کورش
منافـــی:مخالفت
نظر کردن به درویشان منافی بزرگی نیست
سلیمان با چنان حشمت نظرها بود با مورش
ابروی جان درینجا:هدف وارمان
کمان ابروی جانان نمیپیچد سر ازحـــــــــافظ
ولیکن خنده میآید بــدین بــــازوی بــی زورش
زمانی که اراده موجود باشد هرنوع ممانعت درسرراه مبارزه مارا خسته نمی سازد.
خوشه چین خراب آدم است
خوشه چین بسیارخراب آدم است.هیچ دروغ نمیگوید.ازخائنین مملکت ازدزدان بدش می آید.خیلی آدم باوجدان وامانت کاراست،درخانه هموطنش باچشم خراب نمیبیند.به اطفال خیلی شفقت می کند.معلم واستاد را سخت احترام می کند.درمقابل هرگونه تحقیروتوهین درمقابل عقده نمیگیرد.میگذارد که زمان سوالش را بالآخره کند.ازین خاطراست که خیلی خراب آدم است.خوشه چین تا که زنده آدم بد استوبعد ازانکه ((مرد))ازآن حالتی بیرون میشود کسانی که اورا لوده بی عقل ونادان وانسان خراب میشناختند.اوآدم نیست.بعد از گذشت هرسال صدای که بلند کرده بود رساتر ورساتر رساتر میشود.درگذشت هزاران سال حرفهای سادۀ خوشه چین تازه میشودومغلق.
آدم شدن آسان اما انسان شدن مشکل
درهرحالت بنی آدم،آدم زاده میشوند وبعد درمسیر رشد وتکامل به سوی انسان شدن میروند.
امراض که درآغاز زنده گی با آدم دشمنی دارند عبارت اند از،چیچک،سرخکان،سیاه سرفه،فلج اطفال وغیره.با این امراض ازهمان آغاز زنده گی مبارزه صورت می گیرد.تا که نسل آدم به انقراض کشانیده نشود.
گویند که انسان شدن مشکل است.
امراض که آدمیت را ازرفتن به سوی انسانیت مانع ساخته است.تبعیض مذهبی،تبعیض لسانی،تبعیض نژادی،این سه مرض خطرناک درآدم ها تخم کینه را کشت مینمایند.حاصل ازین کشت سرمایۀ است دراختیار شیطان که دشمنی را علیه انسانیت سازمان میدهد.علاج درد تعصب این دشمن انسان وانسانیت همانا گریزازبرتری طلبی وخود محوری سیاسی مراجعه به بینش ودانش است.
مبارزه یک سفراست
برضد:
حامیان((بعضن مجاهدین گنهکار،القاعده،داعش))دشمن دموکراسی،عدالت انسانیت. دوست:: کثافت رشوت،وحشت ودهشت کشتار قصی اقلب وایجاد افتراقات ترویج کنندۀ تروریزم درسطح جهانی.
مبارزه یک صفراست به سوی هدف،آغا زمیکنیم مطلب را ازین مثال،درهالند همه طبق پروگرام درهنگام هوای گرم وآفتابی ،روزی را تعیین میکنند بنام(( نه ای می خین فیردخسی)) درحدود پ
امراضنجا هزار نفرمدت چهارروزرا برای تکمیل معیارتعین شده کاری که در طی یک صد سال پیوسته ادامه می یابد همه اخیرجو به فاصلۀ درحدود پنجاه کیلومترپای پیاده((نه دوش)) درین سفراعم ازپیروجوان،درحدود پنجاهزارنفرشرکت مینمایند.هرآن گروپ ویا فردی که نسبت به دیگران پیشی جست به حیث قهرمان ((این سفر))معرفی میگردد.درین سفر طو لانی ده هانفر،ازحرکت می استندودهها نفردرمسیرراه میمیرند.مگراین بدان معنی نیست که افراد مردند ویا توقف کردندوسفرتوقف میکند.نیست سفرادامه می یابد.
بعدازسقوت((کمونیزم))درسطح جهانی((سویتیزم))ودرسطح ملی سقوت حزب حاکم((حزب وطن&دموکراتیک خلق افغانستان))به منظورنجات کشورازبحران تحت اشغال ایالات متحده امریکا((مجاهد،طالب ،القاعده وداعش))مبارزه ادامه دارد((عیاران نوین انقلابی)) درنبود((کمونیزم)و سویتیزم راه مستقل وآگاهانه را فارغ ازهرگونه وابستگی های سیاسی درپیش گرفته اند که اراده بالفعل مردم وجامعه ای خودرا به کرسی بنشانند.
درهرقدم ازحرکت خود تعریف دارند.ومبارزه می کنند برضد.فقربی سوادی،تبعیض نژادی،تبعض لسانی،تبعیض مذهبی وبرتری جویی. خصوصن برتری جویی که بامذهب ولسان عجین گردیده چون نفت پیکر جامعه مارا سوختانده روان است.
یکی ازین مؤلفه ها تمامیت خواهی ها((صیهونیزم)) که درهمسایگی ما نه ایران موافق است،نه پاکستان موافق است نه هند موافق است.ونه چین وکشورهای آسیای میانه.
اتحاد لروبرپشتون طبق ادعای بعضی ازرهبری((افغان ملت))تجزیه ای پاکستان درسر زلفش است.بنأ این اندیشه باعث میشودکه درشرایط موجود این تعریف را به ما میدهد که بگوییم همه اقوام ومذاهب باید دردایرۀ((انسانستان))خودرا انسان می یابند.بناً سفرما تا به انسانستان هرکسی درین سفر مارا یاری میرساند.یارماست غمخوارماست بادرا ماست.
اجازه نامه
ازطریق مکتب فاکولته
طبابت،انجنیری،معلمی،حقوق وسیاست.
چراغ ظلم روشن تادم محشرنمی ماند
اگرماند شبی ماند شبی دیگرنمی ماند
ویا:
چراغ ظلم ظالم تا شب محشر نمی سوزد
اگرسوزد شبی سوزد شبی دیگر نمیسوزد
بیایید که ازروی وجدان قضاوت کنیم:
بگوییم که ازبالا تا به پایین بدون جوازسیاست مارا وارد میدان درسیاست ساختند.((شرق وغرب))روی منافع خودشان.
یعنی که سیاست مداران ما سیاست نکردند بلکه سیاست آمد آنهارا کرد.
چنان کرد که همه طرفها:
دیده بودند ازورا
ندیده بودند کدورا
میت بیچاره بی خبرازخطر افتیده درروی خانه جسد سرد بیجان وتن خون آلود.
این چراغ((ظلم وحشت)) درکشورمان بادستان چپ ودستان راست به سلسله مراتب روشن گردیده است.
با عشق
با عشق زاده شده ام با عشق میمیرم،عشق به زیبایی،عشق به سادگی،عشق به محبت،عشق به انسانیت،عشق به آزادی،عشق به آگاهی،عشق به مبارزه مبارزه برضد جهالت مبارزه برضد استبداد مبارزه برضد فساد وفساد پیشگان،عشق به حقیقت گفتن وحقیقت شنیدن وشنواندن.ازهمه عمده عشق به زیبایی ،انسان زیبا،زیبا فکرکردن زیبا حرف زدن زیبا مناسبات انسانی برقرار کردن،کشور((انسانستان))آزاد،آباد وزیبا.
میرزمیم
ما دیگرازان حالت بیرون آمده ایم که صرف برای رهبرتراشیدن مبارزه نماییم وبعد ازان مجسمۀ بیجان اطاعت کنیم.
درگذشته های سیاسی ما متعهد به امرمبارزه به پیشرفت ترقی وعالی کشورتعهد به امرمبارزه تحت رهبری هفت نفری د اده بودیم.به همان تعهد پا برجا ووفادار باقی مانده ایم.
ازینکه:
چوکفرازقبله خیزد کجا ماند مسلمانی.
ازینکه رهبری روی تقسیم نعمات کلۀ همدیگرخودرا خوردند.وباعث قتل هزاران نفراعضای حزب گردیدند.هنوزهم به دنبال چنین آدم ها سند برأت ساختن وتحت نام آنها حرکت جنبش مترقی را بطی وغیرفعال نگه داشتن گناه سخت نا بخشیدنی است.
درکف مردانگی شمشیر می باید گــرفت
حق خودرا از دهان سیر می باید گـــرفت
تا که استبداد سردر پــــــــــای آزادی نهد
دست خوددرقبضۀ شمشیر می باید گرفت
عیاران نوین انقلابی
پیش آهنگ کارگران وزحمت کشان(انسانستان)بدیل افغانستان نوین.
این وارثان حقیقی((سپکجا))درحالت اپوزیسیون درمقابل دولت متمایل به اتحاد شوروی سابق قرارداشتند.کنون ازحالت اپوزیسیون درمقابل دولت دست نشاندۀ ایالات متحدۀ امریکا((خاین به دموکراسی،قاتل رهبران وز عمای کشورهای مستقل وغیروابسته))باردیگرمرحلۀ جدید ازسیاست های جدید درسطح منطقه وجهان گردیده است.میخواهند با کلیه روشنفکران تحول طلب آزادی خواهان دریک صف واحددرمقابل دولت دست نشانده فاسد نا کارآمد.تابه آزادی کامل کشورازقید بیگانگان برزمند.
اکثری رفقای ما
اکثری رفقای دیروز مدعیان راه نجات انسان زحمت کش عمده ((بیرونیها)) خصلت زنانه پیدا کرده ایم. چون بقۀ لب آب استاده پرمیگویم وقرررررررررررررررمیکنیم.نکتایی میبندیم،دربیرون اخبارتقسیم می کنیم،تشناب میشوییم.درکار سازنده گی پیرامون ثبات کشور هریکی یک سر ویک گردن درجای وزیر،رئیس جمهور،صدراعظم،فیلسوف،تئوریسن همه چیزرا روی کاغذ نوشته درفرجام تصمیم به افتراق دوچندان وسه چندان رو می آوریم.
((لعنت به کل ما))
ازخوب آدمی ما
ازخوب آدمی ما چوچه های ابلیس ونوکران زرخریدش میخواهند که سؤ استفاده نمایند.بهترین انتارناسیونال دیروز،اعضای دفترسیاسی،درکناردشمن آشتی ناپذیر دیروزخود تکیه داده است.بیرق افتراق ملی را به اصطلاح میرپانند به گونۀ درمواضع برتری خواهان جا گرفته اند.یکی ازین نمونه ها عکس العمل ها را پیرامون حادثۀ دهمزنگ درسرپل به استقبال پیروزی اردغان جشن گرفته میگیرند.درجلال آباد میتنگی دایر درمیتنگ زیر عنوان اوباشان درچهارراهی دهمزنگ به قتل رسیدند.
اکثرن ازین افراد عضوبه اصطلاح احزاب سیاسی مترقی جدا شده ازبدنۀ حزب دموکراتیک خلق افغانستان است.
مواد فاضله فاضله است
اما هرکدامش ازخود نام دارد.
ازگوسفند پشقل نام دارد.ازخرلدو،ازگاوسرگین،ازمرغ پیخال ازآدم وسگ همه میدانند که چه نام دارد.فقط برای خورش مزرعه به درد میخورد.
مگرنفهمیدیم که سرگین روسها را به کدام نام یاد مینمایند؟ وسرگین امریکاییها را؟؟مگرسرگین امریکاییها کثافتش خیلیها زیاد وکشنده است ازان گازمیتان تصاعد مینماید.ازین خاطراست که درافغانستان چشم ها کورگشته وگوش ها کر.
زمانی که
زمانی که اردغان حاضربه عذرخواهی ازدولت روسیه شد.یک سلسله نوشتهای طعن آمیز علیهش درنشرات فیس بوکی خواندم.جوابم چنین بود که اردغان انقلاب کرده است به نفع ملت ترکیه.
زدیم سر(داوی)کی ببرد.؟
امریکا می برد یا روسیه ؟؟.
شکست کودتای ترکیه موقعیت فلنگ را به بازی ترات مبدل گردانید عاقبت این است که بازی به نفع( صاف )تغیر می خورد.یا اینکه دردست جانب مقابل (دو طوس یک شاه است)؟؟.من از قبل میگویم که بازنده اصلی کشور میزبان است.بگویید که قطعه کدام طرف صاف است قطعه کدام طرف (دو طوس یک شاه)
زدیم سر(داوی)کی ببرد.
شکست کودتای ترکیه زمینه را برای ازهم پاشی پیمان نظامی نا تو هموار میگرداند.
دیگر ترکیه آن ترکیه نخواهد بود که درجنگ جهانی اول و دوم ازجمله متحدین.علیه متفقین بود.
ترکیه با داشتن پیشینه ای تاریخی(امپراطور عثمانی)خود.دعوای ملت واحد بودن خودرا سر میدهد.درپی منافع ملت خود.مجبوراست که دست از اتحاد با ما جرا جویی های نیو گلو بالیزم بردارد.درکنار همسایه های در به دیوار خودش (همسایه نزدیک بهتر ازخویش دور)کنار بیاید.
ارادۀ سیاسی
بد بختانه دربین احزاب بوجود آمده ازحزب منحل شدۀ حزب وطن ((دموکاتیک خلق افغانستان))ارادۀ سیاسی برای احیای مجدد((همان حزب))طبق شرایط مدرن وجودندارد.با آنکه تلاشهای فراوان ودلسوزانه ازجانب افراد انفرادی ((عیاران نوین انقلابی))صورت گرفت درفرجام،بعضن گروه ها وحلقات تلاششان بر این بوده است که درتماس ومعاملات پشت پرده با عناصرجدیدن روی صحنه آورده شده اگربتوانند،درقدرت جای پای برای خود تدارک ببینند.چنانچه یکی دونفرتوانست ازسهمیه بادآورده بزی را به برگی تصاحب شوند.
ولی نتوانستند که به حیث تکیه گاه مطمین به سایرین واقع گردند.میتوان به حیث یک تجربه گفت((آنانکه بامانبودند ازما نمیشوند)).ولیکن این بدان معنی نیست که ازتلاش برای جمع وجورکردن برای حیات سیاسی مجدد خسته شده باشیم.
مگرتقاضای عیاران نوین انقلابی این است که میدانکی وارد صحنه میشویم((با این اعلان تیرپه هیر))آنچه که واقع شده است تاریخی است برای مطالعۀ نسل آینده.
ازمجموع احزاب شخصیت های قابل اعتماد انفرادی که عجالتن سوال برانگیز نمیباشند.
یک شورای مؤقت رهبری ساخته شود.این شورای وظیفه میگیرد که خطوط راهبردی را برای آینده چگونه تنظیم نمایند.بعدن خط راه مارا درجادۀ همواررهنمون میسازد.
وضعیت درافغانستان
وضعیت درافغانستان خیلی فوق العاده وپیچیده شده است.چنان فوق العاده است که فهمیده ترین انسانها ی جامعۀ مارا درسطح نازل سقوط داده است.بجای اندیشند پیرامون اشغال کشوروبیرون راندن بیگانه از کشورکه((اتحاد کامل مردم))را می طلبد.فقط آن مطالبی را دنبال مینما یند که بیگانه به حیث افزار((افتراق ملی ومذهبی ولسانی ونژادی))ازان کار می گیرد.
مگر:
عیاران نوین انقلابی
این پیش آهنگ کارگران وزحمت کشان((انسانستان))بدیل افغانستان نوین.باقبول هزاران موانع ومشکلات خطرات جانی،خارهای پیش پا وسنگهای افتیده درپیش رو وچاهای کنده درراه،راه های پرخم وپیچ را درشرایط گرم وداغ،وزمستان سرد یخبندان بدون خستگی دنبال مینمایند. رفقای مانده وپا مانده را درآغوش وشانه باهم انتقال میدهند.درمسیر راه شب زنده دلان آوازهای مهیب که شنیده میشود ترس را به خود راه نداده باربرشانه قبول شده به سرمنزل مقصود میرسانند.
آن بار به سرمنزل مقصود عبارت میباشد ازمردم خوش بخت درکشورانسانستان،که درآن سرزمین اندیشۀ پندارنیک،گفتارنیک،کردارنیک درزیربیرق آبی آفتاب درحال طلوع وشعاعات خوشۀ ،مغزسرد((بربنیاد بینش ودانش))قلب گرم((بربنیاد توزیع وتوضح محبت به همدیگر))دستان پاک((بربنیاد،شفافیت،صداقت وجدان پاک،شرافت ومسؤلیت پذیری)) به حیث سه جزء مکمل زندگی شرافت مندانه انسانی چرخ میزند.
بلی!
عیاران نوین انقلابی
این پیش آهنگ کارگران وزحمت کشان فغانستان:
جانشین خانوادۀ چپ سیاسی ووطن پرستان حقیقی((انسانستان))بدیل افغانستان نوین میگردد.
میرویم ازصفر به سوی صد میرویم،با سلسله مراتب بدون گدوود میرویم.این سفررا سفرانسانی قبول فرض مؤکد میرویم.
ترکیب ازرفقای کهن،وجوانا تازه نفس درعرصۀ روزگاران سیاسی مدرن به منظوررهایی انسان((انسانستان))بدیل افغانستان نوین،ازاسارت فقر،اسارت ایدیولوژیک کهن،وآزاد سازی ذهنیت های جوان به خاطرپرواز به سوی کهکشانهای علوم وفنون وداخل درداخل ذرۀ اتوم وتسخیرآن به نفع انسان زحمت کش.