خوشه چین

 

تجارت خاین

تابستان که میشودهمه موترهای لاری به طرف ترکستان وقطغن زمین میروند که تربوز خربوزه بار بزنند به کابل بیاورند.طرف شمالی میروند که انگوباربزنند انگور((کشمش))رابعد ازمعاملۀ چوبک به کشورهای هند وپاکستان وروسیه انتقال دهند.بعد ازگذشت زمان حوادث پیچیدۀ سیاسی درسطح جهان وضعیت را دربازار معامللات برای حاصل نفع بیشترقدرت های بزرگ دست به خرید وفروش خاین زدند.عمده مرکزخرید وفروش خاین رونقش درافغانستان،عراق ولیبیا شکل گرفت.درین خرید وفروش ازوجود خاینین((ملی،مذهبی))جهان غرب دربدل ریختاندن به جای عرق جبین ریختاندن خون هزاران غریب بیچاره ملیلاردها دالر هیرون نفع گرفتند.کنون دارد که این خرید وفروش خائین تولیدش به فورم ومودل جدید عرض اندام نماید. خاینین ملی ومذهبی بازارشان سقوت کرده است.

کنون وقت آن است

ازنصیحت پدرانه وگله های مادرانه عبورکنیم،کارد به استخوان رسیده است.کشورمیرود به سوی تجزیه،آنچه را که دشمن درطول تاریخ انجام داد.ازآریانا برید مان درچنگ خراسان((اعراب وحشی))افتیدیم.ازخراسان بریده شدیم،نیم ما درپاکستان،نیم ما درایران،قسمتهای مختلف بدن ما درازبکستان تاجکستان وترک منستان.انگلیس وتزاربه نام((افغان)) معرفی ماکرد.کنون دارد بازهم تقسیم بردو یک قسمت را بنام مملکت احمقان))وقسمت دیگررا بنام((جاهلان))نام گذاری کنند.

خوش میشوید یا خفه 

ما نه وحدت پشتون ها را میخواهیم ونه وحدت تاجکان را هرجا میبینم که نوشته شده پشتونه((راویش شه))تاجکان وحدت کنید.هزاره ها وحدت کنید.من هم میتوانستم داعیۀ برحق((صافی ایزم))رازنده بسازم. ودیر،گربُز،مسعود

 بزرگترین قوم((یک لخت افتیده،کوه صافی،سید خیل،کوهستان،نجراب وتگاب ولغمان،کنر،گربزپکتیا قسمتهای لوگر،بغلان قندز،خان آباد ومزار تا به میمنه وهرات))دلاورترین قوم نجب ترین قوم درفرازونشیب تاریخ افغانستان ازخود شهکاریها به جا مانده است.

کنون

این همه دادخواهی ها ازدربار اشغال گراست نه خدمت به مردم وخلق خدا،اگرواقن خدمت گارمردم هستید.پس به مردم مراجعه بکنید.

ولی!بیایید درمیدان ازشما چه مانده است که داد خواهی داردید.عدالت میخواهید.ازکی؟اومردم شریف،اومردم غیور وناموس پرور،بیایید آنچه را که حق تان((آزادی))همان را حاصل نمایید.این قدرفریب دادن مردم مظلوم بیچاره درطول تاریخ کشوربازتداوم استعمار به شکل نوآن است که تحت عنوان «اقوام»زورطلب ومظلوم،شمشیرها ازنیام به رخ همدیگر کشیده شده است.

مرد میدان

درپشت قضایا اتحاد شوروی سابق

اگرمرد میدان هستی بیا اعتراف کن من ازطرف چپ می آیم اعتراف می کنم وتو ازطرف را بیا اعتراف کن.

من اعتراف میکنم تحولات چپ درافغانستان خلاف ارادۀ مردم قبل ازوقت مهندسی شده بالای مردم تحمیل گردید.باوجودیکه دربرنامۀ چپ تمامی موازین اخلاقی وانسانی وجود داشت.ازمفردات وبدهای اساس نامه عدول صورت گرفت((تحلیل مشخص ازاوضاع)) درمیان نبود.درنبود پرولتاریا هکت دیکتاتوری پرولتاریا به نمایش گذاشته میشد.اماروی هم رفته اختلاس دزدی رشوت دستبرد به دارایی های عامه نبود توجه به معارف وکاروساختمان فراوان بود.ازهمه عمده که دست سیا ازآستین سرخ بیرون آمده بود.قتل وقتال بدون محاکمه حقش نبود کاری را سیاه میخواست هم درنعل بزند وهم درمیخ کرد.این را میگویند که ازسادگی وطن پرستان احمقها استفاده کردند.

درپشت تمامی قضایا ایالات متحدۀ امریکا:

وتونگویی که توسط دست راست،معلم کشته نمی شد.مکاتب درسراسر افغانستان درداده نمی شد.موترها مثلی که همین اکنون طالبان درمسیر راه سواری هار ازموتر پایین می کردند ومی کشتند.تمامی پروگرام های عمرانی را که دولت روی دست گرفته بود.تخریبش می کردند.وازبین می بردند.

من چپ درمقابل توراست قرارگرفتم 

آن که مراحمایه می کرد گریخت ورفت وتوکه حمایه گرداشتی دست وپایم را بسته دیدی خودم را کشتی مکتبم را دردادی،اردویم را به تجزیه و تحلیل کشانیدی،تمامی افتخاراتی که وطن پرستان میخواستند به شما تقدیم کنندوپشت وپا زدی.کنون پروژه غرب تکمیل شده است وسایل خودرا به لیلام گذاشته است.تاکه زمینۀ بکارگیری تولید جدیدش آماده شود.

اگرمن چپ وتوی راست به اصل قضیه هردووارد شویم دیگرجای حرف زدن روی منافع باقی نمانده است جز((آزادی))وطن.اگروطن است ناموس است

او من هستم

یک لحظه وثانیه ازمبارزه دست نبرداشته ام،درسفر،درحضر،درخطرهمین به عمر69سالگی اگرمبالغه نکرده کمترازکل اعضای کمیتۀ مرکزی حزب دموکراتیک خلق افغانستان مبارزه نکرده ام.

همه خاموش مگراینجانب مست وخروش

وافتخارهم مینمایم ابه ودینار قران هم ندارم واز کسی نقد وجنسن قرضدار نیستم درادای احترام به مقام انسان عشق می ورزم.

کسی که وکتورهوگو درباره اش سالها قبل اشاره داده بود بدین شرح:من اشخاص زنده آنانی را میدانم که مبارزه می کنند بی مبارزه زنده گی مرگ  است.

ویکتورهوگو

 

وطن پرستان

وطن پرستان،مبارزان راستین انقلابی وشرافت مند،نیش زهری من شمارا هدف قرارنمی دهد.هدفم کسانی هست که ازموقف ونام پاک مقدس،اندیشه وشخصیت ها سؤ استفاده مینمایند.باعث کندی حرکت کاروان به شاهراه آزادی وآبادی میشوند.

شما ازکوچۀ آهنگری گذرکنید.درآن کوچه صدای چکش کاوۀ آهنگربه گوش میرسد.شما ازکوچۀ مسگران((یعقوب لیث صفار)) عبورنمایید ازآن کوچه صدای بهم خوردن لوازم مسی به گوش میرسد.

این ضربات قلمم چون چکش کاوه آهن را کج وخم میسازد وبه کارآماده واین خرف ها وسخن چون قلعی اشیا وظروف مسی را سفید وپاک میسازد.

هنوزقادربه درک علت ها نشده اند.

به من گفتند نسبت به همه کسانی که سنگ وطن پرستی درسینه میزنند هفتۀ یک مرتبه درسایـت مزین آریایی مضمون میدهی  وفراوان نکته هاویاد داشت های بکروتازه وپیام دهنده میدهی.باوجودیکه سن وسالت هم قریب به 69 سال رسیده است.

درجواب برایش گفتم هرکه را دلش وبایسکیلش.

بهترآن بود که چپ به حاکمیت نمی رسید.رسیدن به حاکمیت مزۀ دیگر دارد.بعد ازشکست مهره های مؤثرکه قدرت بسیج کننده را داشتند.از صحنه به گونۀ کشیده شدند.آن های باقی مانده اند.چون دانه های چهارمغزازمیان بورجی دراثرتصادم غروغُرکرده دراین چقری ویا درآن چقری لول خورده اند.بیست وسال تمام تلاششان براین است که اگردولت دست نشان داده ایشان را درجمع وسیال وشریک بزی را به برگی درغنایم بادآورده شریک بسازد.

نتوانستند که خودرا جمع وجور کنند((هنوزقادربه درک علت ها نشده اند)).فقط مصروف به حیث سازمانهای ((دوزبان)) به آدرس همدیگرچنان ادبیات غیراخلاقی صادرمینماید.اگراین ادبیات برگ درخت باشد،حیوان نمی خورد.

تفی را به آسمان پرتاب مینمایند.مگرعیاران نوین انقلابی به مانند معلمان دلسوزومهربان وآینده نگر،یگان گوش تابی را خدمتشان روا میدارند تا ازجاتکان بخورند.

بیا که بخندیم

زمانی که ما درصنف اول بودیم:درپشتی کتابچۀ خود نوشته میکردیم این کتابچه مال خالص((Xمیباشد.هرکس دعوا دعوایش باطل است.

افغانستان معاصرباید که تعریف شود.ازنظراین جانب افغانستان،ازطرف شرق وجنوب اقلیت جدا شدۀ پشتون ازپشتونهای آن طرف سرحد.ازطرف شمال اقلیت های جدا شدۀ((ثمرقند بخارا،خیوا،پنجده))تاجک،ازبک،ترکمن قرغز،قزاق،این طرف دریای آمو،جدا شده ازاکثریت های،تاجک،ازبک ترکمن آن طرف دریای آمو،ازطرف غرب اقلیت های فارسی زبان جدا شده،((مشهد ونیشاپور)) ازاکثریت فارسی زبانهای ایران.آنچه که درداخل افغانستان باقی میماند.تنها هزاره اهل هنود،عرب نورستانی،پشۀ،قوم صافی چهارایماق نورستانی.

پروتوکول امضا شده میان دوابرقدرت(تزارروس وبریتانیای کبیر))تقدیم اید اربعۀ سیاسی دردست امیرعبد الرحمن خان جلاد.

یعنی دولتی را که بوجود آورد انگلیس بنا برتعریف کتابچه این(افغا نستان ما ل خالص انگلیس بوده وهست هرکس دعوای روزحالش ازین بد تراست))امان الله خان دعوای استقلالیت کرد.زمینه را برای ورود نادرخان آماده کرد.داود تمایل به استقلالیت سیاسی نشان داد گروه اخوان المسلمین را درجانش حواله ساخت.همین طورکرزی وغنی احمد زی.

بیایید که برای کشورمان خود مان نام بگذاریم وتعریفش کنیم.

«انسانستان»

آنچه که پایانی ندارد

نه تویی ونه من

این انسانیت است که تا به ابد فریاد کشیده خواهد شد.

              ((چه گوارا))

   

احزاب سیاسی راجسترشده

ملتی را دربلا مبتلا ساختن کارمــردی نیست

درغندی خیرنشستن،زمان کوچه گردی نیست

با گذشت زمان نه اینکه برگ سبزپیدا نکردید.تا چه رسد که گل سُرخت بشگفد.حوادث ورویداد های پیوسته وپیش رومنده آنقدرشما را به عقب زده است ازدیده ها دارد که به کلی پنهان شده وبه فراموشی نسل نو سپرده شوید.

عیاران نوین انقلابی

عیاران نوین انقلابی هوشدارمیدهند:قتل عام ها روی دست گرفته شده است.کنترول ازدست حاکم بیرون آمده است پاسخی برای قناعت اعتراضات وجود ندارد.ازطرفی دشمن حقیقی مردم(خارج ازمرزها)به شعله ورساختن قتل عام ها توجه خاص داده میشود.تمامی طرفهای ذیدخل داخلی درقضای افغانستان را((وطن دوستان))فرامیخواند.با منطق خویشتن داری،صبروحوصله مندی.عمده احزاب متشکل،ازخودخواهی بیجا وبی مورد عبور نموده مسؤلانه داخل اقدام شوند.

عیاران سوزن دردست.

عیاران سوزن دردست،در«حال»خارپای میکشند.بعدازان خارهاراازسرراه دور می کنند.که درپای رهروان«نو»نخلد.عیاران چون گروپ انجنیری وتخنیکی نظامی خدایی خدمت گاران،پل های ویران شده را بنام((پل های دوستی))اعمارمینمایند.

عیاران نوین انقلابی

خودرا مصروف این هممه علت های که درکشورجریان دارد.نمی سازند.فقط درجستجوی را ه حل های برطرف ساختن،ریشۀ علت ها وارد میدان میشوند.

یعنی که کشورما دارای فضای رفت وآمد پرنده های مهاجراست درموقع فرارسیدن هوای گرم به سمت شمال کرۀ زمین به منظور تکثیرنسل.

برعکس هنگام فرارازهوای سرد دوباره به سمت جنوب.

درهمین(پروازهای)رفت وبرگشت،هزاران طیورخانگی مصاب به انفلا نزای مرغی میشوند.وملیون ها انسان به انتقال ویروس دچارگریپ حتی منجر به مرگ می گردند.

کشورما چهارراهی وکوتاه ترین راه رفت وبرگشتهای اقتصادی،آسیا واروپا است.بدین لحاظ همه کشورهای قدرت مند اقتصادی ونظامی خواسته اند این بندر(چهارراهی را)دراختیارخود داشته باشند.بدبختانه که این خواستها درطول تاریخ به ضررما تمام شده است.ما نمیخواهیم درزمان برد مست ومغرورباشیم دیگران را بزنیم بکوبیم برانیم.چنانچه که تحولات چهاردهه ای اخیر(چپ وراست)ثابت ساخت.هنگام باخت ناامید بارملامتی شکست رابرجانب مقابل بیاندازیم.

چون شاگرد ناکام بگوید که معلم همرای من بخیل بود.

ما باید آن توان ایجاد نماییم که خود مستقلانه ازعبورومرور،شمال به سمت وازجنوب به شمال حق ترانزیت بگیریم.نه اینکه یکی چند نفرخود فروخته را ساده شویم برسرخود حاکم بسازیم.

عیاران نوین انقلابی

عیاران:برخلاف سیاست مداران،خواهان مردم واحد متشکل ویک پارچه به دور((خود آگاهی ملی))آنچه که میگویند عمل می کنند.دروغ نمیگو یند.صبور،برده بارحوصله مند.

نوین:یعنی عیاران امروزی،با شرایط موجود،آگاه ازشرایط موجود.

انقلابی:آگاه مسایل سیاسی ونظامی درکشور،منطقه وجهان،آزاد مستقل متحرک،متغیروپیشرونده،آینده ساز.به نفع مردم وکشور.  

شما را صاحب وطن میسازد

هموطنان شریف ونجیب شما صاحب کشورخود می گردید.شما باشندگان ومتولدین کشورخود هستید.به هررنگی که درآن خطه زاده شده اید.هردینی که انتخاب کرده اید.هرزبانی که به آن تکلم می کنید.شما وارثین حقیقیق این کشورهستید.این کشوربخواهی یا نخواهی امروز یا فردابه شما تعلق میگیردو شما جریان آب درحرکت به سوی بحرعظیم هستید.هرنوع وسایل جداییها شما را ازهم جدا نمی سازد(آب اگرصد پاره گردد بازباهم آشنا است))عیاران نوین انقلابی شمارا صاحب وطن میسازد

آدم نشوی

پدري با پسري گفت به قهر 

که تو آدم نشوي جان پدر 

حيف از آن عمر که اي بي سروپا 

در پي تربيتت کردم سر

دل فرزند از اين حرف شکست 

بي خبر از پدرش کرد سفر

رنج بسيار کشيد و پس از آن 

زندگي گشت به کامش چو شکر

عاقبت شوکت والايي يافت 

حاکم شهر شد و صاحب زر

چند روزي بگذشت و پس از آن 

امر فرمود به احضار پدر

پدرش آمده از راه دراز 

نزد حاکم شد و بشناخت پسر

پسر از غايت خودخواهي و کبر 

نظر افکند به سراپاي پدر

گفت گفتي که تو آدم نشوي 

تو کنون حشمت و جاهم بنگر

پير خنديد و سرش داد تکان 

گفت اين نکته برون شد از در

من نگفتم که تو حاکم نشوي» 

« گفتم آدم نشوي جان پدر»

عبدالرحمن ((جامی))

درراه سفر

عیاران نوین انقلابی،درراه سفربه آن روزی است که جهانیان(روسیۀ تزاری وبریتانیای)پریروز(بلوک شرق وبلوک غرب دیروز)امریکا ومتحدین اقتصادی امروزی را آماده به اعتراف بگردانند که درطی سه صد سال اخیر،سخت درحق این مظلوم ورنجدیده ومردم باشهامت مهمان نوازوآزادی دوست نارواییها کرده ایم،کشوری که دارای پنجهزارساله فرهنگ بلند بالای مدنی وانسانی را محتاج کشوری که نه اخلاق دارد وفرهنگ وپدرو نه مادر.درمدت تقریباً نزدیک هفتاد سال ازعمرش نمی گذرد.سرنوشتش را میخواستیم وخواستیم دردست آنها قراردهیم.وآماده به عذرخواهی شوند.

عقاب سخره

عقاب ما به پروازآمده است 

ازبلندای درواز آمده است

درکله پرازمنطق

منطق حافظ وسعدی شیرازآمده است.

حرف ها ویاداشت های 

((خوشه چین))را شیر نموده

درجمله عیاران سرشار وجوان مرد

باهوش مبتکریکه تازآمده است.

حلقۀ خوب دارند.

درحلقه همه را دیدم کسی باقلم 

کسی بادرم کسی با سخن

باتسبیح وجای نمازآمده است.

همه بر ضد دشمن

خاین،جاهل،جاسوس غمازآمده است

 

بوسه برسنگ

شخصی بعد ازختم آرد کردن،بوسه برسنک زد،گفت ازبرکت چرخش تست   که صاحب آرد شدیم.سنگ آسیاب گفت:نه خیراین به زورآب است که ازبالا به سوی پایین فرودمی می آید.چوب را به چرخ می آورد وچوب مرا به محورخود چرخ میدهد.بیرون از آسیاب،شخص روی خودرا درآب روان دید.گفت که سپاس گذارم ازبرکت نقش فعال توما صاحب لقمۀ نا میشویم.آب به انسان گفت:توانسان ازامکانات خود بی خبری،آسیاب سنگ  درذات خود بی حرکت است افتیده سنگ است.وقتی که انسان خواست متحدانه اورا ازجایش حرکت دادند.لولان لولان ازقلۀ کوه به پائین آوردند.ازچوب پرۀ ساختند.وچوب رادرسنگ وصل نمودند. آب سیال مست وجوشان ازمسیری تعیردادند.ازارتفاع بلند درپرۀ چوب فشارآوردند.وچوب سنگ را با همان عظمتش درچرخ اورد.وشما همین اکنون نان میخورید.

ما باید هارا به هدف تبدیل نماییم برای رسیدن به هدف وسیلۀ را ایجاد کرد.چنانچه که لقمۀ نان هدف تعین شد وآسیاب سنگ پرۀ چوب وآب وسیله دراختیار انسان متعقل ومتفکرقرارگرفت

به عیار نیاز است

درشرایط نوین به عیاران نوین انقلابی نیازاست.

برای آزادی وطن به عیارنیاز است.برای حفاظت ازنوامیس ملی به عیار نیازاست.برای بیان حقایق به عیارنیازاست.برای به معرفی کردن(خود آگاهی ملی) به عیارنیاست.برای زنده ساختن فرهنگ عیاران به عیار نیازاست.

پس درشرایط موجود عیارکی است:؟آنکه می گوید کشورم اشغال است.آنکه میگوید کشورم درطی سه صد سال اخیرتا امروز مستقیم وغیرمستقیم تحت اشغال قرار داشت.سه دوره مستقیم((انگلیس))یک تحت نام همبستگی ایدیولوژیک((اتحاد شوروی سابق))ازآغازحاکمیت جهادی الی سقوت طالب مستقیم تحت اشغال پاکستان وبعد ازکنفرانس الی اکنون تحت اشغال مستقیم ((ایالات متحدۀ امریکا ومتحدین اقتصادی اش.))

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت