خوشه چین
آگاهی
استراتیژی((عیاران نوین)) به منظور((رفأ همگانی))به ثمررسانیدن ارادۀ بالفعل مردم است.
عیاران نوین،هیچ چیزی را ازمردم پنهان نمی گذارند.ازتوهین وتحقیر انسان به هرشکل وقیمت پرهیزمینمایند.با دسیسه کاران وتوطئه گران،بی رحمانه وقاطعانه برخورد مینمایند.عیاران کسانی هستند که میسازند.سازنده گی را آغازاز خود، درخود بازنگری،ازخطاها آموختن،دوست را ازدشمن فرق گذاشتن،دشمن حقیقی ملت((چراغ بدست))را شناختن،به همراهش محاسبه کردن،باماجراجویان واغوا گران،همرای وسایل وذرایع شریفانه ازمواضع دولت((قانونی)) برخورد کردن، ازمواضع اپوزیسیون،ازورای اصل((انسانیت)) پیش آمدن،با متخلفین،عزت وشرف مرم به گونۀ که کلتوروارزشهای جامعه بیان میدارد. برخورد کردن است.
به نقل ازشعرجامی
عراق ازتوآمــــوخت هنگـــام دفـــــاع
توقف،استادن،خر(آســـان)نگــــــری را
معلم زمن،استاد زمـــن،خردمند آموخت
سوختن،ساختن،نگارش و قلـــــم زنی را
سوریه زرخت دیده است،کشتن ومــردن
خلقش زتوآموخته،ناله ونوحه گــــری را
هرکس که سلسله کوه تودید به خود گفت
حقا که چه خوش«مهر»داده به زمیـــن را
خیاط آینده به فردای قامتت دوختــــه است
ازتکۀ آبی،آفتاب طلوع ،برسبـــزچمنــــی را
از«خوشه» برسان،احترامی و سلامـــی
بریاران،فرهنگی علمــــی ومدنــــی را
حرفی شنید م
حرفی شنید م ازدنیای عرب،چنانچه که سنگ ها میکنند درب ودرب،زن را کشیدن ازلست،اشیا،شاملش کردند.درلست حیوانات،به زن دادند لقب حیوان.نمیدانم که بی بی حوا،بی بی فاتمۀ زهرا اشیا بودند ویا انسان.
بدین حساب من دیگرعجم((گنگه))نیستم.فرزند((سلمان فارس))ابوالعلومم.به توسلام دادم،به تویاد کلام دادم،یک روزنه دوروزنه،منزل به منزل،((امام ها)) ساحۀ تورا،انکشاف دادم،درساحۀ تجارت بین امپراتوری،یونان قدیم وروم وامپراتوری فارس،تاکه تو صاحب نان شوی،ازابومسلم گرفته تابه یعقوب لیث صفار،نامت را فتح الفتوح گذاشتم.دردائره ات داخل شدم،خودرا به غلامی ات تسلیم کردم،هریک به اسم((عبدل،غلام))هنگام تولد سنت،بیرون شدن ازحلقه سربریدن به امانت.نه آن طوری که تصرف درخلقت خدا(کفراست)خدا زن را چون مرد انسان خلق کرده است.بندۀ خدا است.حتی شک وتردیدی وجود دارد که تحت ادارۀ چنین حاکمیت زیارت وحج بیت الله شریف قابل قبول نباشد.تبصره اش به دوش علمای کرام است.نه به دوش اینجانب.خدا دردلها درهمه جا دربحرزمین وآسمان است دلهارا تسخیرکردن اطاعت وبنده گی ازخدا است.
موضع گیری
عیاران نوین،موضع گیری خودرا علیه قرارداد دولت ترکیه چنین اعلان میدارد.ترکیه درموقف اجاره داربرده فروشان قرن بیست یک، بابت مهاجران((افغانستان،سوریه،ایران،عراق وغیره کشورهای متضررازجنگهای فرمایشی))ملیاردها دالرپول پول اخذ کرده است.به تمامی افغانها هوشدارمیدهیم که اطفال وخانواده هایشان را ازطریق ترکیه به اروپا طورقاچاقی روان نکنند.
عیاران نوین
مبارک باد میگوید سال نو1395 شمسی را
مبارک مباد میگوید آزادی ازدست اجنبــی را
مبارک باد به مردم شریف ونجیب وطنــــــم
احیای فرهنگ وادب،محوبی حیایی بی ادبی را
مبارک باد قامت لاله های وطن ازمیان آوار
نسل بالنده،گوش کن این شیرین سخنـی را
گوید سال نو سال تصفیه باکــــرزی اســـت
به دورمی اندازد عبد الله واشــرف غنـــی را
بدین حساب میگوییم که((انقلاب نوینم)) سال نوینم بیرون آمده ازفرهنگ آریاییها است نه ازعربیها،اگرتجلیل هم مینماییم((نمایش))فرهنگ آریایی را،نه عربی را،این بار،خبرنومیدهم من بهارنو،که تونداری خانه نو،خانۀ کهنه ات را بتکان آباد نما با فرهنگ نو،ادب نو اخلاق نو،بببن چهاراطرافت را من با((مهر))آمده ام،ازآسمان به حال شما گریه میکنم.شمارا بیدارمیسازم،همانگونه که زمین بازمیشود،روییدن سبزه جات آغازمیشود.مغزهای شما هم باید که باز شود.
گردنهای تان را نجات بدهید ازین ریسمان کهن،جادهید درمغزتان،علم نو مدنیت نورا،روزروشن بیاورید به خود تف بزنید تاریکی شورا.
به پیشواز میلۀ دهقان،سال نو(بهارنو)1395 جهان سلام واحترام وادب،به بزرگان،خردمندان،محققان،اهل قلم وکتاب،عزت وحرمت به مردان وزنان،نونها لان برومند کشورتقدیم میدارد.فساد زیاد شده ابرو عزت مردم برباد شده چشم های بی حیا ها سفید دهنشان گشاد شده برای راندن وبه دروانداختن کثافت ازبروبوم وطن به نیروی پاکان،جوان مردان،عیاران این مردان شمالی که همیش درپیشا پیش حمله به بیگانگان قرارداشتند.کنون وضع شماراباردیگر،به وظیفه می طلبد کوشش کنید که این بار به مانند گذشته،بالای شاه شجاع ها اعتماد نکنید. بالای دوست محمد خان اعتماد کردید.آب روی تان را ریختاند.درپای مکناتن به سجده رفت،بارسوم به نادرخان اعتماد کردید.دشمنی بین خلقهای شمال وجنوب را بوجود آورد.بارچهارم درجلسۀ بن کلید بدبختی مردم را بدست کرزی واگذارشدید. نتیجه اش چنین یک نظام غیرمشروع برگردۀ ملت فشار می آورد.این بارچنان نشود.درمیان خود((فردی دارید))فهما ترازدیگران،باوجدان تر ازدیگران،سخن ورتر از دیگران مسؤلیت پذیرازدیگران که باعث حفظ آبرو عزت وشرف رنجدیده وبلا کشیدۀ ما میشود.
جمع شوید.
جمع شوید جمـــع به دورعیــاران شوید
ازخواجه سیـــاران تا بـــه پریان شوید
سه ضلع یـــک مثلـــث،قایم الزاویــــــه
ازبگرام،قلعۀ خــــواجه تا به بایان شویـد
جوان مردی وکاکگی درسرشت مان است
روبه مردان کلکان و کوهستان شــوید
ازغوربند،ترکمن وعلی خانی بی خبرنباش
قربان مردان لولنج وقمچاق درۀ سیدان شوید
سری میزنم درکوه،احترام به مسعود«صافی»
ازان جا روان به درۀ پته ودرۀ پچغـــــان شوید
تگاب نام تاریخی دارد ومردانش با وجدان
یکی نه فراوان قربان میرمحمد عثمان شوید
تمرین کنید، تمرین کنید، دوام دارتمرین
خدمتگارکل کشور،بامیان وبدخشان شوید
روزقبل نوشته بودم:
جمع شوید.
جمع شوید جمـــع به دورعیــاران شوید
ازخواجه سیـــاران تا بـــه پریان شوید
سه ضلع یـــک مثلـــث،قایم الزاویــــــه
ازبگرام،قلعۀ خــــواجه تا به بایان شویـد
جوان مردی وکاکگی درسرشت مان است
روبه مردان کلکان و کوهستان شــوید
ازغوربند،ترکمن وعلی خانی بی خبرنباش
قربان مردان لولنج وقمچاق درۀ سیدان شوید
سری میزنم درکوه،احترام به مسعود«صافی»
ازان جا روان به درۀ پته ودرۀ پچغـــــان شوید
تگاب نام تاریخی دارد ومردانش با وجدان
یکی نه فراوان قربان میرمحمد عثمان شوید
تمرین کنید، تمرین کنید، دوام دارتمرین
خدمتگارکل کشور،بامیان وبدخشان شوید
بدین حساب عیاران نوین با حفظ خود ((آگاهی ملی)) صول آفریده اند.میروند که به حیث همسایۀ نیک وحسن همجواری،همسایه خودرا بشناسند.وخود کشورمنحیث ارگان زنده قابلیت زیست ودفاعی خودرا درهمین حدود جغرافیای سیاسی پیدا کرده بتواند.عیاران نوین را به گذشته های افراد اشخاص غرضی نیست وحرکت مان ازامروز به سوی فرداهای بهتراست.ازهمین حالا هرکس سوانح ویا کارنامۀ خودش را خود حل کرده میتواند.شمالی افغانستان نیست، شمالی یک حصۀ سمت شمال کابل(مرکز)افغانستان است.همین گونه شمالی والا حق دارند که خودرا باناموس،باعزت مهمان نواز،جسوردلاور،صادق،راست کار معرفی نمایند.مردم قندهاری ما هم حاضراند که درانجام رسالت انسان دوستی اتفاق واتحاد بگوید که مونژ هم شه مردان لروکاکوگان لرو،غیرتی اوبانجابت خلک یو.غیرت مندان قندهاروجوان مردان ((لوی قندهار)) میگویند که مردان کمربسته رفقای وبرادران روزهای دشواربرادران شمالی خودرا به خاطردفاع خانۀ مشترک تنها نمی گذاریم.
غیرت مردم((لوی پکتیا))به شور می آید.ننگ است برای مردم((لوی پکتیا))که ازین دین وجدانی وانسانی،برادران قندهار وشمالی که به خاطر((آزادی))وطن ازچنگ بیگانه همت بسته اند.خودرا کناربگذاریم.
باشنیدن وخواندن این مطلب آتش درجان مردان شرف وخردپرور((ننگرهار بزرگ)) می افتد میگویند که همین لحظه زخم ناسورهمسایۀ دربه دیوار ((پاکستان))را هرروز می خوریم، پدران ونیاکان ما هیچ گاهی ازحماسۀ ملی شانه خالی نکرده اند،یعنی آمادگی لازم خویش را درهمکاری با موج خروشان عیاران نوین اعلان میدارند.
خنده میگیرد مردم شریف هرات را ازخواندن چنین مطلب میگویند که((هرآت)) مجموع اقوا ماییم،سرزمین مرد خیز،عاشقان ماییم،ماهم ازین گوشۀ تاریخی، باشعارهای رنگین وادبیات نمکین،سایه می اندازیم خلق بامیان این خلق زجردیده وبلا کشیده که نقش سازنده گی شان وخدمات میهنی شان ازچشم هیج انسان متعقل پوشیده نیست،آنها باغریوشادمانی،فرزندان((کاوۀ آهنگر))ضحاک شکن مارا همرای خود داوطلبانه درصف مقدم میهن دوستی سهم فعال می گیرند. باشنیدن وخواندن این مطلب،خلقهای شمال هندوکش،ازمیمنه تا به بدخشان، عکس های امیرعلی شیرنوایی،ابن سینای بلخی،مولانای بلخ، امیرنا صرخسرو بلخ وهدایات سالم آنها را،نوشته درتکۀ آبی به رنگ سفید که ما این ادبیات ((پندارنیک،گفتارنیک،کردارنیک))شمارا همراهی مینمایم. پایان سحن که طور طبعی قابلت دفاعی خودرا می یابد.زمانی که وجود قابلیت دفاعی پیدا کرد.
این وجود طبعاً درکلل خویش مغزدارد.درداخل قفس سینه،جگروقلب دارد،همینطورتمام ارگانیک وجود.
قابل خنده نیست
عیاران همیش درهرمرحله مطابق اوضاع واحوال درخود«تغیر»می آورند.اما انسان های بی اراده وکودن از«تغیر» می ترسند.تغیردرپیش رواست.این تغیراین بار، بااراده ملی،نه با لشکر((شوراها))نه با لشکر((آی اس آی)) ونه با بمبارد مان بی پنجاودو.
به من گفتند که تشکیلاتت را علنی کو
درجواب گفتم عجله کارشیطان است.من من نیستم ما هستیم.درگذشته ها وضع جوی کشورچنان بود که زمستانش برف وبارن فراوان داشت،برف ها درکوها ودره ها ذخیره میگردید.هکذادرطی جنگهای تحمیلی تمامی ارزشهای معنوی کورمان ضربه خورده ویا بیخی ازریشه خشکیده است.بناً ما تشکیلات خودرا داریم چون آب های چشمه اززیرزمین دروقت مناسب بیرون فوران می کند.مواد منرالی را با خود به همراه،سیلان میکند،کاریزهارا میسازد،جویها ودریاها را میسازد،درمجموع میروند هم آغوش بحر میشوند.
بناً عجالتاً کافی است که ازآسمان شرافت واهلیت باران انسان دوستی را ببیارانیم تا که کوه های وجدان،ازین باران انسانیت مبدل به ذخیره گاه شود.زمانی،درکوه دروه ودشت قریه وگذر،شهروده،آواز آدمیت وانسانیت ببارد،وبه گونه چشمه سار،ازهرگذربوی آدمیت به مشام برسد.
شترراگفتند که چرا گردنت کج است،درجواب گفت که کجایم راست که گردنم راست باشد.هرگاه انتقاد صورت میگیرد باید که ازنظام صورت بگیرد،نظام بوجود آورندۀ((خوبیها وبدیها))دراجتماع است.علی الخصوص نظامهای تحمیلی وصادرشده ازبیرون درغیاب مردم.ازسالها قبل دنیای غرب،روی اهداف استراتیژی خود،درنظرداشتند که افغانستان دارای درهای بسته به سوی جهان مترقی باشد.تا که این مردم،ازمزایای علم وفرهنگ بی بهره باشند.درهمان تنگ وتاریک قبل ازتاریخ دست وپاچه نرم نمایند.
بیایید که یک کــاردیگرکنیـــم
ازگذشته هـــا کرده بهترکنیـــم
کار،کارخیراست،یک کمی عجله
همه را باید درانجام خیرخبرکنیم
عصا دردست کوردهیم وروانش
کروگنگ را،مسؤلانه همسفر کنیم
هرمحلی ازخودافتخاربه گفتاردارد
بیان افتخاربه چشم وســــــرکنیم
اگرازآب وهوای شمالی بحث کنم چه عیب دارد،اگرازمهمان نوازی اش بیان کنم نقصش چیست،اگرازشوربای تند چهاریکاری،شلۀ غوربندی اش حرف بزنیم چه گناه دارد.اگرازتوت تازۀ گلبهار((کلولی))کوهستان،وتلخوان پنجشیر حرف بزنیم چه کمبودی دارد.اگراز پنیرنجراب وچهار مغز،نجراب وانارتگابش حرف بزنیم چیزی را ازدست نمیدهیم.اگربگوییم که مردم شمالی برای حصول استقلال سرداده اند.گناهش چیست.اگرهمین قسم تمامی ولایات صفات خودرا بیان بدارند شاید فایده داشته باشد،بیان صفات درمجموع کرکترهارا باهم شباهت میدهد،باهم جوش می خورند.درین استقامت همه به تاریخ کاکه ها وعیاران وجوان مردان تمامی ولایات آشنایی دارند.ازگندم گندم می روید ازجوجو،این کاکه ها وجوان مردان بودند درپیشاپیش ازادی خواهان بیرق های آزادی را برسر شانه انتقال داده اند.مردم شمالی هیچ گاهی بیگانه را برای اشغال کشورخود دعوت نداده ا مگردرمقابل کسانی که ازبیگانه ها درکشورما دعوت میدهند درمقابلش برمی خیزند.