هدايت حبيب
دروغگو حافظه ندارد و يا وجدان؟
دولت های ديروزی و امروزی افغانستان طی ۳۸ سال گذشته همواره تأکید داشتند و دارند که پاکستان حامی اصلی تروريزم جهادی، القاعده، گروه طالبان وهمه جنگ افروزان شرارت پيشه است و لانه های آموزش تروریزم، در مدارسی که به نام تدريس دين اسلام نام جعلی گذاشته شده است، و نیز در برخی از مناطق امن این کشورمی باشد. اما، این اظهارات همواره ازسوی زمامداران پاکستان با پررویی ديده درايی، مرُده چشمی و دروغگويی رد شده است. وليک، کشته شدن اسامه بن لادن رهبر القاعده درهيبت آباد پاکستان، در کنار يکی از مراکز نظامی آن کشور صورت گرفت؛ ملا محمد عمر رهبر پیشین طالبان در پاکستان داعی اجل را لبيک گفت؛ ملا اختر منصور دومين رهبر گروه طالبان در ايالت بلوچستان پاکستان مورد اصابت راکتهای امريکا قرار گرفت و رهسپار اسفل السافلين (پايين ترين سطح جهنم) گرديد و حال جانشین ملا اخترمحمد منصور رهبر جديد التقرر طالبان به اسم هیبت الله آخند زاده با معاونان و ساير دست اندرکاران جنايت پيشه اين باند خون آشام هم در پاکستان زير اداره و رهبری "آی. اس. آی" قرار داشته و جای امنی برای آنان انتخاب گرديده است. وقوع اين رخداد ها که همه در خاک پاکستان صورت گرفت، برای همه جهانيان نشان داد که رهبران باندهای تروريستی و جنايت پيشه گان هراس افگن که هر روز با اعمال انتحار و انفجار خون دهها و صدها شهروند افغانستان را بر زمين می ريزانند و فاميل ها را داغدار و کشورما را به ماتمسرا تبديل کرده اند، به کجا بسر می برند.
چودری نثار علی خان، وزیر داخله پاکستان، عوض اين که در مورد جا دادن جنايتکاران در کشورش، از مردم مصيبت ديده ی افغانستان و کشورهای جهان معذرت بخواهد؛ برعکس طی صحبتی: حملات هوایی اخیر را که در نتیجه آن ملا منصور رهبر باند خونخوار طالبان کشته شد؛ غیرقانونی (!) و تعرض به قوانین بینالمللی (!) قلمداد کرد.
آقای چودری!
آیا انداخت های راکتی علیه اهداف غیرنظامی در مناطق این طرف خط دیورند را که منجر به کشته و مجروح شدن تعداد زیادی از شهروندان بی گناه افغانستان گردید؛ قانونی بوده و تعرض به قوانین بینالمللی قلمداد نمی گردد؟
سرتاج عزیز، مشاور نخست وزیر ویکی از سیاستمداران کار کشته ای پاکستان در اظهارات دروغ و مضحک با رادیو آزادی گفت، پاکستان بر طالبان افغان کنترول نداشته، اما روابط غیر رسمی با آنها دارد. ولی همین سیاستمدار دروغگو هفته های پیش در یک سخنرانی رسمی در امریکا برعکس اعتراف کرد که کشورش اهرم های فشاری در اختیار دارد که با استفاده از آنها می تواند طالبان را وادار کند تا بر میز مذاکره حاضر شوند. رهبران این گروه با خانوادههای شان در پاکستان زندگی میکنند و از خدمات درمانی پاکستان بهره میبرند. به گفته آقای عزیز این ها همه اهرم های فشاری است که پاکستان می تواند از آن بهره ببرد. اگر پاکستان خدمات درمانی را برای خانواده های رهبران طالبان محدود و یا قطع کند یا رهبران آنان را در حصر خانگی قرار دهد، فشار شدیدی به طالبان اعمال می شود. در آن حالت طالبان به پای میز مذاکره خواهد آمد.
همچنان راحیل شریف لوی درستیز اردوی پاکستان در سفرش به کابل اطمینان داده بود که بعد از اين از خاک آن کشور بر ضد افغانستان استفاده نخواهد شد. اين سفر وی اطمينانش بخاطر جبران عهد شکنی های ۱۴ ساله حکومت پاکستان درمورد برقراری صلح و آماده نمودن طالبان به ميز مذاکره داده شده بود تا جانب افغانستان در نشست صلح مطمئن گردد.
اما طوری که ديده شد، اين سفرها و تعهدات کزايی جنرال های پاکستان در پيامد خود بجز جنگ و خونريزی ديگر؛ هيچ گاه صداقت و راستی در آن ديده نشده است.
اين کينه وران باز به نيرنگ دگر ــــ دارند سری فتنه به آهنگ دگر
فرياد که اين شعبده بازان هر روز ــــ خواهد به نام آشتی جنگ دگر
با مطالعه و دقت در جريان آنچه که در کشور مان می گذرد؛ بايست زمامداران افغانستان حرکات پاکستان را با دقت دنبال کنند؛ بخاطری که اسلام آباد هرگز مطابق به تعهداتش از تاريخ تأسيس آن کشور تا ايندم در برابر امر صلح، آرامش و تأمين نظم و امنيت و بهبود زندگی بهتر برای مردم افغانستان صادقانه عملی نکرده است.
مردم صلح دوست کشور ما از دولتمردان پاکستان می خواهند تا فقط برای يکبار: صداقت، راستی و برخورد های عاقلانه وهمزيستی برادرانه را بر دروغگويی، خدعه و نيرنگ بازی و برخورد های غیر عاقلانه ترجیح دهد و در سیاست های خود بازنگری کند.
اکنون تعداد بيشتری از مردم پاکستان هم دولتمردان دروغگو و دشمنی با مردم افغانستان را نمی خواهند و میدانند که دروغگوئی دشمنی با خدا و خلق خداست.
اما، اين که دروغگو حافظه ندارد ويا وجدان؟ به باورمن زمامداران ملکی و نظامی پاکستان حافظه دارند و اين حافظه را از بادران ديروزی و امروزی خويش خوب در نهاد خود حفظ کرده و مطابق دستور آنان عمل می کنند؛ وليک وجدان ندارند و از همه چيز و تمامی جنايات مشهودی که خود و يا بوسيله ی مزدوران جهادی و طالبی خويش انجام می دهند، بصورت يکسره و با پر رويی انکار می نمايند.