سنجر غفاری

 

جنگ و صلح با حکمتیار

آیا کلید صلح کشور در جیب حکمتیار است ؟

فراخوان  به  مزاکره ومصالحه ، دعوت از اپوزسیون مسلح ضد منافع ملی مردم افغانستان که تحت حمایت وپلان استخباراتی کشورهای بیگانه منجمله ای.اس.ای پاکستان قراردارند نخستین بار به تاریخ ۲۵ جدی ۱۳۶۶بااعلان آتش بس بوسیله ای شهید داکتر نجیب الله رئیس جمهور قدرتمند کشوربنیادی گردید. تلاش در این راستا از نقطه ضعف دولت وقت صورت نگرفته بود ، بلکه جنگ تحمیلی علیه کشوردرآن زمان تعریف اش چنین بود: - افغانستان و مردمش در یک جنگ تحمیلی و اعلان ناشده بوسیله استخبارات کشورهای منطقه « پاکستان و ایران» واتحاد مشترک  استخباراتی کشورهای ایکه منافع شان رادراین جنگ تآمین و جستجو دارند کشانیده شده ، این جنگ حدود چهاردهه است که ادامه دارد. واقعیت امر این است که سنگ بنیای عمده واساسی این جنگ فرسایشی را رهبران تنظیم های مختلف به اصطلاح جهادی ، با استفاده از احساسات ملی و مذهبی، عقیدتی و قومی مردم کشور برای اهداف بیگانه بنیان گذاری نمودند ، یکی ازمهره های قابل اعتماد واثر گذاراهداف ای.اس.ای پاکستان و ساواک ایران انجنیر گلبدین حکمتیار رهبر حزب اسلامی  میباشد که تحت حمایت و هدایت رهبران مختلف این سازمان خانه افغانها را به ویرانه مبدل نموده ،این که چگونه حکمتیار با حکمت ای که دراختیارش قرار گرفت ،حکمتیار شد همه میدانیم و تاریخ حوادث خونین کشورشاهکاریهای این مهره خونین را حفظ دارد.حوادث و رخداد های آخیرکشورومنطقه ، به خصوص پانزده سال حضور نظامی امریکا ومتحدین اش ثابت نمود که استخبارات کشورهای ذیدخل دراین جنگ،استخراج منافع و رسیدن به اهداف استراتیژیکی شان در کشورما ومنطقه  هرچه بخواهد دراختیار دارند وعملی  می نمایند ، منجمله تغیرذهنیت عامه مردم ما وجهانیان راکه چرا افغانستان با گذشت چهل سال جنگ در حضور سیاسی، نظامی ، استخباراتی واقتصادی قدرتهای بزرگ جهان ، شوروی وقت وامریکا بسوی ثبات و امنیت کشانیده نشد؟ واقعیت این است که آغازسناریوی  این جنگ روی منافع واهداف استراتیژیکی کشورهای همسایه ومنطقه ، درحمایت وکنترول قدرتهای جهانی استواروبنیادی گردیده ،همسایه ها جستجوی منافع شان را دراین جنگ دارند واکنون زمان آن فرارسیده است تا باید ریزرفهای شان رامورد استفاده و حمایت قرار بدهند ،که سناریوی مذاکره و مصالحه با طالب و حکمتیار نیز شامل این برنامه گردیده است .حکمتیار از آغاز پروسه ای مصالحه و دیالوگ بوسیله   ح.د.خ .ا « حزب وطن» الی مرحله بعدی آن که حکومت حامد کرزی درحمایت و حضورنظامی امریکا دنبال  نمودند واکنون این پروسه بشکل دیگری آن تعقیب میگردد جناب حکمتیارجنگ را یگانه شرط رسیدن به حل بحران کشور نسبت به مصالحه و دیالوگ تلقی نموده ومیدانستند ، از جانبی درهنگام جنگهای تنظیمی بعدازتفویض قدرت دولتی در سال ۱۹۹۲ بوسیله معاونین رئیس جمهوروقت شهید داکتر نجیب الله ، مرحوم خالقیار صدراعظم  ، روسآ مجلسین سنا و ولسی جرگه ، رئیس ستره محکمه درحضور داشت سفرای کشورهای مختلف جهان صورت گرفت ، حکمتیاردراطراف کابل  امادگی حمله نظامی داشتند وچریکهای شان درحمایت ای.اس.ای ،خودش به دستورآن سازمان ازاسلام آباد به ولسوالی چهار آسیاب  ولایت کابل پرتاب گردیدند و خونین ترین جنگ ویرانگر رادر پایتخت کشورانجام دادند و بلاخره بعد از چندین مرحله شکست و تعرض نظامی برپایتخت با حکومت ساخت پشاور که از جناب حضرت مجددی به جناب برهان الدین ربانی انتقال گردیده بود به سازش تن دردادند و به صفت صدراعظم بر کرسی صدارت تکیه زدند وبه جنگ رسیدن  قدرت به دستور و حمایت استخبارات پاکستان ادامه دادند  تا اینکه بازی استخباراتی پاکستان درتعامل با استراتیژی اهداف بلند بین المللی درکشورما ومنطقه اقدام به تشکیل شبه نظامیان طالب رانمودند ، کابل بدست طالبان سقوط کرد و به اصطلاح مردمی ما درجنگ قدرت تنظیم ها دزد سوم موفق به اشغال پایتخت به وسیله ای.اس.ای گردید،حکمتیار بسوی ایران متواری گردید وهرچند سازش ای که با تنظیمهای ساخت ایران، جنبش اسلامی جنرال عبدالرشید دوستم ،بخش انشعابی شاخه ای ح.د.خ ا ، گروپ تنی و جنرالان  ناراضی حکومت وقت داکتر نجیب الله شهید داشت وی در کنار آمدن و رفتن با همه جناح های سیاسی و تنظیمی در داخل کشوربه دستور ای.اس.ای جهت تخریش و ایجاد بی باوریهای سیاسی ، قومی و تنظیمی فعال بود  ، تا اینکه  قاضی حسن احمد رهبر جماعت اسلامی پاکستان و شخص نواز شریف صدراعظم فعلی پاکستان به وساطت جنرالهای ای.اس.ای  منجمله  جنرال حمید گل و شیخ های عرب حکمتیار رااز ایران به پاکستان برگردانیدند وبرای اهداف بعدی ای .اس .ای پاکستان پس ازسقوط نظام طالبان وحضور نظامی امریکا دراواخرسال ۲۰۰۱ ریزرف اهداف بعدی ای.اس.ای  گردید. واقعیت این است که حکمتیاراز اعتبارو حمایت بیدریغ سازمان اطلاعاتی امریکا ، انگلیس ، سعودی و پاکستان برخورداربوده وهم اکنون است ، نخستین راکت استنگرامریکا ،دیدار رئیس جمهورریگن  و رئیس استخبارات امریکا با حکمتیارتلاش ای.اس.ای بود تا موضع سیاسی و قدرت این حزب رادرمیان تنظیم های دیگر بلند نموده ، بن لادن و سایر رهبران سازمان القاعده درنزدیکی وحمایت حکمتیاربه داخل افغانستان دررفت وآمد بودند وهمین حالا حکمتیارعنصرساده وضعیف ازدید سازمانهای اطلاعاتی این کشور ها نبوده ونیست ، احتمال آن میرود تا بعد از کشته شدن ملا عمر ای.اس.ای درخفا حکمتیار را به رهبری نظامی طالبان گماشته باشند تا زمان این که نخستین دیدار نماینده های حکومت داکتر غنی در اسلام آباد سال پار صورت گرفت و به منظور این که دوردوم باید از رهبر طالبان دعوت صورت می گرفت بنآ موضوع مرگ ملاعمر افشا گردیدو گلبدین حکمتیاردر نقش دیگری امروز بالاکشیده شده است. سوال این است که تروریستان ازکجا تولد ، رشد و تروریست شدند به همگان هویدآ شد که از حمایت استخباراتی پاکستان از حکمتیاران مختلف ، اینکه چرا امروز به دیده تروریست با آنها وارد تعامل نمیگردند و از تروریست شخصیت و کلید حل بحران می سازند قابل دقت و در واقعیت امر مایه ای شرمساری و ننگ است ، هنوزهم نام حکمتیار در لیست تروریستان بین المللی ثبت است وبرای اشخاص و ادارات ایکه درعقب این بازی خونین و فریبنده قرار دارند مورد نفرین عام ملت هستند .ملامحمد عمر ، حقانی ، حکمتیار افرادی بودند که سازمان ملل متحد ، اداره امنیت ملی امریکا در لیست سیا تروریستان خویش یکجا با بن لادن ثبت و حتآ برای دستگیری و کشتارشان ملیونها دالرانعام گذاشتند ، این چه تعامل است که ایشان امرور به مصالحه و دیالوگ دعوت و مورد استقبال قرار می کیرند وبه یکبارگی تمام تروریستان به فرشته های نجات مبدل میگردد؟  آینده تاریک و دشوار است ، نباید به این مصالحه و دیالوگ  که« سر ندارد و دم دارد ، دم نداردو سردارد » برای مردم و کشور افغانها  اهداف ای.اس.ای  را به کرسی نشاند ، حکمتیار خود باید به پیشگاه مردم افغانستان واقعیت ها وعلت مخفی شدن اش رابعد ازحضور نظامی امریکادر افغانستان بیان بدارد، ثانیآ ازمردم عفو خواسته باید ازرسیدن به کرسی قدرت وحاکمیت برسرنوشت ملی وآینده سعادت مردم ما به خود حق آن راندهد تا خودرا مصلح وطن و مردمش بداند چونکه وی قبل از حضور نظامی  نظامی شوروی به رخ اولاد ملت تیزاب پاشید و نخستین گام خشونت و فعالیت اش را به نفع ای.اس.ای تحت شعار دین و آزادی به نفع امریکا درجنگ سرد مبتکر ویرانی ومانع پیشرفت و ترقی ملی گردیده ، بعدآ هم درحضورداشت قوتهای نظامی امریکا  در آخرین تحلیل عامل جنگ و ویرانگری، کشتار مردم و عقب ماندگی ملی کشور به نفع اهداف پاکستان و ایران دو همسایه سوگند خورده ودشمن منافع ملی افغانستان شده است  ،چگونه امروز به کلید صلح و ثبات کشورمبدل میگردد؟ شاید پیروانش حکمتیار رامجاهد ونجات دهنده افغانستان ازاشغال نظامی شوروی وقت بداند ، اما امروزثابت است  که نه تنها حکمتیار بلکه هیچکدام از رهبران تنظیم ها در قلب ملت شان به چنین قهرمانی جایگاه خویش راحفظ نداشته ، تنها مجاهد و نجات دهنده مردم افغانستان ، فرزندان شان درقوای مسلح کشور، و مجاهدان واقعی که از احساس ملی و مذهبی شان این رهبران سوء استفاده نموده ودر این بازی کاذب به نام جهاد وآزادی فریب این رهبران راخوردند وجام شهادت نوشیده اند بوده وهستند که قربانی اهداف ودسایس ارتجاع وقت و نوکران ای.اس.ای پاکستان طی بیش از چهاردهه خونین ، به خصوص در شرایط کنونی گردیده اند مجاهد میباشند ، مردم افغانستان دیگر نجات دهنده ای به این عناوین  ندارند و امروز افتخار نجات و دفاع در مقابل دسایس ارتجاع و تروریزم را فرزندان وطن در قوای امنیتی کشورعهده دارهستند ،افتخار و غرور ملی شان هرگز نمی پذیرش تا حکمتیاربه اراده ای.اس.ای دراریکه قدرت  تکیه بزند و بازهم ادامه ای جنگ به بهانه ای صلح بالای شان تحمیل گردد و بعید میدانند اینکه حکمتیار به اتکآ و اراده خویش تصمیم گیرنده آن باشد تا از سوراخ های ای.اس.ای به خانه و کاشانه ای ابائی اش به سلامت وجدان و حکم خدمت ،واقعی و صداقت ملی برگردد و اسلحه استخبارات بیگانه رابه زمین بگذارد.

 سنجر غفاری 

 

 


بالا
 
بازگشت