سنجر غفاری

 

 

 جغرافیای سرخ

افغانستان را نمیتوان بلعید  !

مبارزه درمان درد هاست ، من دفاع میکنم ،این فریاد آن رزمنده گانیست که مردانه رزمیدند و به جهانیان  ثابت نمود که، بنیادگرائی و تروریزم آخرین مرحله انکشاف امپریالیزم است . 

 بلی هموطن: دهه هشتاد ارتش سرخ شوروی  بنآ برضرورت زمان،به کشورما لشکر کشید، اینکه چرآو چی میخواست ، اشغال نمود ویا اشتباه ، ثمره تلخ و شیرین اش را خودچشید ، اما جنگ و مقابله با تروریزم به یک وسیله جهت رسیدن به اهداف استراتیژیک قدرت های بین المللی و همسایه های کشور ما به قوت اش باقیست . تولد ، رشد و آموزش ، اکمالات و تسلحات نخستین هسته های چریکی و باندیستی این گوریلا های خونین را حامیان جنگ سرد علیه شوروی وقت داوطلبانه و با کمال افتخار عهده دارشدند .خلاصه حدود چهل سال میشود که جنگ در جغرافیای کشورافغانها به اصل زندگی مبدل گردیداست . آسناد و شواهد انکار ناپذیر در سطح ملی و بین المللی وجود دارد که افغانستان  اشغال اشغال شده است ،اما بلعیدنش امکان ناپذیراست ، حتآ اگرانسانی هم دراین جغرافیا  زنده نماند ، بلعیده نخواهد شد.مردم ما امروز بیشترازهروقت دیگر دانستند که جنگ سرد و بازیگران این سناری ، ارتجاع و امپریالیزم ، بنیادگرائی و افراطیزم ، تروریزم و سردمداران تروریزم کیست .  آواخردهه نود میلادی افغانستان ومردمش وارد مرحله دشواروخشن استراتیژی جنگ سردگردیدند تحمیل اهداف نا عاقبت اندیشانه ای رهبران کریملن وقت بالای رهبری وصفوف ح.د.خ افغانستان ، تغیراستراتیژی اتحاد ضدشوروی در پیش برد برنامه های حمایتی شان از باندید ها وگروپ های پارتیزانی و غارتگر که در جنگ سرد علیه شوروی و نظام دولتی در افغانستان فعالیت داشتند، تفریق میان رهبران افراطی و میانه رو، میان تشکیلات باندتیزم تحت حمایت و دستور شان که به تنظیم های تندروانه ومیانه روها رقم زده شدند ،  شامل  ترکیب قومی پشتونها ، و تاجک ها گردیند، باند گروپ ها ،هریک حزب اسلامی حکمتیار، رسول سیاف ، مولوی خالص ، که اکثرآ در ترکیب تشکیلاتی شان پشتونها بودند تحت حمایت خاص ای.اس.ای پاکستان قرار داده شدند ،  برهان الدین ربانی ، مولوی محمد نبی محمدی ، پیرسید احمد گیلانی و حضرت صبغت الله مجددی ، جهت پیش برد تعاملات و معادلات بعدی استراتیژی جنگ سرد به نیروی ریزرف مبدل گردیدند. اما باند گروپ های هشت گانه نیزبه یک اتحاد مشترک وحدت اسلامی ، حرکت انقلاب اسلامی و جبهه نصرکشانیده سوق داده شدند، پلان این شد تاهمه یک رنگین کمان خونین رادرجغرافیای کشورما عهده دارشوند.

 بازیگران سیاسی  و بین المللی این سناریو،  پلان صلح سازمان ملل متحد که شامل شورای انتقالی  با اشتراک قوماندانان جهادی یا شورای ۵۱ نفری را مطابق به اصول اساسی و تعهدات منشور ملل که در آن زمان با رهبری سیاسی حزب وطن و رهبری دولت جمهوری افغانستان تحت ریاست شهید داکترنجیب الله رئیس جمهور وقت، با تعهدات و توافق رهبران جهادی تحت رهبری ای.اس.ای پاکستان ، رهبران جهادی اهل تشیح کشور که اداره استخبارات ایران حمایت و مواظبت شان را عهده داربودند ، بر بنیاد تعاملات پشت پرده رهبران کریملن و پاکستان  با رهبران جهادی بنیاد گرآ و میانه رو ها ، اتحاد نامقدس ایشان بنآ بر دستور شبکه های اطلاعاتی روسیه و ای اس ای  مسیر مصالحه و دیالوگ بین المللی راه اش را بسوی تاراج همه هستی های ملی الی امروز گشود ومی پیماید .   کودتای نافرجام اپریل ۱۹۹۲ سقوط حاکمیت قانون و اقتدارملی بوسیله ای بنیادگرایان سیاسی ، تنظیمی ، قومی و لسانی در کشور ما ، مسیر اتحادملی ،مصالحه و اقتدارملی  رابه دریای خون فرزندان مردم افغانستان مبدل نمودند .  نمیخواهم روی جذئیات وحوادث گذشته  که در نتیجه آن همه شالوده های اساسی رشد اجتماعی ، اقتصادی، سیاسی، نظامی ، فرهنگی و عقیدتی مردم ما به کام نابودی وناباوریهای موجوده کشانیده شده مکث و تبصره داشته باشم ، هنوزهم ابرتاریک وتند بادهای خونین این مصیبت درجغرافیای کشوروسیله اهداف استخبارات بین المللی و همسایه های ما قرار دارد ، طالبان و تروریستان موجوده عصاره پیور این مکتب افراط گرایان دست ارتجاع به قدرت و قوت اش  به معادله موثر واکثیر همه نیازهای شان مورد استفاده قرار دارند .فورمولبندی ضد اهداف ملی درلابراتواراستخبارات دشمنان سعادت ملی افغانها  به یک وجیبه  مبدل شده است ، طالبان و تروریزم  همچون چای وچاکلیت روی میزکارهر رئیس جمهور واداره استخبارات کشورهای حامی تروریزم وطالب قراردارد، با علاوه نمودن هیل « داعش » دراین چای ، راحت  بهتری به استراتیژی شان در افغانستان و منطقه بخشیده اند ، مبدل شدن شمال کشور ما به پایگاه دوم تروریزم در منطقه پس از روی کار آوردن تحمیلی نظام به اصطلاح وحدت ملی ، صحنه سازیهای خونین در کشورماراتسریح بخشیدند، مرگ مبهوم ملاعمر، طلوع وغروب ملااختر منصور، ادامه ای بازی موش وپشک با حکمتیارتحت برنامه مزاکره و پیوستن به پروسه صلح ، مزاکرات با شبکه حقانی وسایر تروریستان طرازاول ثبت و ایجاد شده شبکه های استخباراتی خودی شان ، انشعاب و چند دستگی میان طالبان ای که همه تار وپودشان در اختیار ای.اس.ای .و سازمان سیا قراردارد، رشد و تخریب هسته ای داعش که مفهوم این بازی تا اکنون هویدآ نیست تا روشن گردد که اتحاد طالبان و القاعده ، ختم داعش ویا رشد بل قوه ، بدیل این دوخواهد گردید؟ تشدید جنگ درهمه نقاط کشور ، برنامه ریزی و شانتاژدر درون حکومت به اصطلاح وحدت ملی ، تشکیل و قوت گیری اپوزسیون مخالف نظام تحمیلی امریکا « حکومت وحدت ملی » در کشورما ، تلاش درجهت  تشدید اختلافات اتنیکی و مذهبی در افغانستان ،رشد آهنگ همکاری و نزدیکی مسولین دست اول نظام با رهبران کلیدی و ادارات استخباراتی ونظامی روسیه و چین که هردو رقیبای آشتی ناپذیر واستراتیژیکی امریکا در منطقه و جهان هستند ، سرعت بخشیدن عملیه تحمیلی مزاکره و صلح با طالبان ای که وسیله دست ای.اس.ای یگانه نیروی سیاو خونین ای که قاتل شناخته شده  فرزندان مردم افغانستان هستند، ایجاد نفاق و دوگانگی میان رهبران اهل تشیع ، میان رهبران سیاسی جمعیت اسلامی و جنبش که همه تاجک و ازبک هستند ، تشدید تضاد میان رهبران تنظیم های جهادی و شورای نظار، تلاش در جهت ایجاد جبهه خونین میان پشتونهای دوطرف سرحد وکشاندن ایشان درجنگ علیه ازبکها، هزاره ها و تاجک تباران درکشور ما این همه اهداف و طرح های است تا افغانستان بسوی تجزیه و بلعیدن هر پارچه ای آن به سود سازمان دهنده گان این سناریوی دست داشته ای شان که تحت نام جنگ و مبارزه علیه تروریزم ، طالبان ، داعش ، فساد اداری ، ایجاد نظام قانون و استراتیژی جدید ساختار ملی و پیوند های اتنیکی سازوبرگ یافته و تحت پوشش مزاکره و دیالوگ در کشور ما مشاهده میگردد که مناطق استراتیژی و اساس کشور تحت کنترول وپوشش سازمان ای.اس.ای قرار داده شده است که این امتیاز دهی در داخل قلمرور کشور ما را امریکا برای پاکستان زمینه سازی نموده و فرصت تصمیمگیری و ایجاد روحیه اعتماد و وحدت ملی، سیاسی ، و مذهبی را بطور کلی به روی ملت ما بسته اند و با حاکم نمودن فضای ناباوری ملی ، ترورواختناق، انواع فساد و مضالم مختلف اجتماعی واقتصادی زمینه ای خوبی را فراهم آوری نموده اند تا ملت با نظام موجوده درگیر بحران های تحمیلی گردیده ، امریکا و اتحاد استراتیژیک اش در تبانی با حکام موجوده در پاکستان بیلانس شان را بسوی جمهوریت های آسیای میانه ترتیب و عملی بدارند . جنگ و ناباوریهای موجوده پایانی ندارد ،  تعویض مهره های موجوده در حکومت وحدت ملی عنقریب به نفع اهداف بعدی ای.اس.ای وامریکادر حالت عملی شدن است ، جنگ و خونریزی تحت عنوان  مصالحه با طالبان ضد کرامت انسانی بر ملت ما  تحمیل اش شکل دیگری رابه خویش داده، موقعیت رهبری جنبش اسلامی و یکعده از رهبران جهادی و شورای نظاربنآ برخواست جدید ای.اس.ای پاکستان در این مرحله تحمیلی درتغیراست ، جنگ و ناباوری تحمیلی در جغرافیای سرخ ادامه دارد و بلعیدن کشورما برای همه  هنوزهم دشوار است .

  سنجر غفاری

 

 


بالا
 
بازگشت