سنجر غفاری
طلوع وغروب افغانستان از وارسا
افغانستان درتقابل دواستراتیژی ، وارسا !
بدون شک تحولات و دیگرگونی های شگرف سیاسی، نظامی ، اقتصادی -اجتماعی ، علمی و تخنیکی در عرصه بین المللی بعد از آغاز و ختم جنگ سرد میان قدرتهای بزرگ جهانی که مبدآ تضاد ورویکردبسوی جنگ و خشونت را به همرا داشت قابل دقت و ارزیابی می باشد ، چونکه افغانستان در محراق این بازی بزرگ قرارگرفته و هنوزهم محوریست ، این وارسا و پیمان نظامی آن بود تا هجوم سرخ وشکست استراتیژی بدون پیگر،یخ گونه ، آفتاب نادیده آب گردید. کشورهای عضو پیمان وارسا، در رآس اتحاد شوروی سابق ، که به کمپ سوسیالیستی شهرت بین المللی داشتند، نه تنها که خود را حفظ ننمودند بلکه افغانستان و مردمش را درکام اژدهای خونین تروریزم بین المللی ، سوسیال امپریالیزم بنیادگرآ جهانی و بلاخره درکام پیمان ضد سوسیالستی فرو بردند ، دیگر ارمغانی برای خود ، حامیان و جهانیان نداشتند و امروز هم ندارند . تعهدات و عملکردهای وارسا ،دیروز و امروز برای افغانستان اگر به اشتباه نرفته باشم یکسان خواهد بود .اجلاس کنونی وارسا دقیق زمانی تدویر یافته است ، که افغانستان به یگانه مرکز بزرگ تروریزم بین المللی در حضور داشت قوت های نظامی ناتو مبدل گردیده است ، ناتو برای نابودی کامل تروریزم بین المللی که خود مادربود ، تعهد بین المللی اش را برای نابودی مکمل تروریزم بعد از سپتامبر ۲۰۰۱ به مردم افغانستان و جهانیان اعلام داشتند ، اما افسوس و صد افسوس که همه باد بود و بخار گشت ، خون بود و وحشت بوجود آورد ، افطراع بود و مصیبت کشت و طوفان می درود ، متآ سفانه به ارزش خون فرزندان ملت افغان ، نباید تعهدات اجلاس ناتو در وارسا مرکز پولند ای که دیروز یگانه محل قومانده پیمان نظامی وارسا بود ،امروز به پایگاه استراتیژیک ناتو علیه اهداف بدست آورده اش در اروپای شرقی بعداز شکست و اضمحلال شوروی سابق و پیمان نظامی آن وارسا است ، همانند تصامیم و فیصله های سایر نشست های ۱۳ گانه ناتو درمورد افغانستان و جنگ به اصطلاح با تروریزم ، عامل گسترش این جنگ ، تحمیل اهداف آن بالای مردم افغانستان به سود پاکستان و اهداف آن کشور که ای اس ای موظف پاسبانی و حمایت از رهبران ، مخفی گاه های و اکمالات تروریستان بین المللی گردیده شده است تمام گردد.آنچه ضروری ودرخوراهمیت میباشد این بود تا ناتو بصورت قاطع آن تصمیم اتخاذ می نمود تا چگونه مشترکآ بالای پایگاه های آموزشی ، دیپوهای نظامی ، مخفی گاه ها ، راه های و قطار های اکمالاتی و سوقیات تروریستان ، در آنسوی دیورند حملات نظامی و نابود کننده اش را انجام و عملی می نمودند ، عمده این بود تا مقامات نظامی و استخباراتی پاکستان در این اجلاس مورد باز پرس نسبت به تعهدات اش همچون یک متحد در جنگ و مبارزه باتروریزم که با جامعه جهانی داشت قرار می گرفت و گذارش اجراات خویش رادرزمینه ای این که چندین ملیون دالر را برای نابودی تروریزم از امریکا بدست آورده است پاسخ می داشت ، همچنان در زمینه ای این که چراوچگونه رهبران دست اول « بن لادن ، ملامحمد عمر ، ملامنصور و سایرین دراین کشور مخفی و کشته شده اند و هم اکنون همه رهبران داعش و طالبان ، القاعده و حقانی در آغوش گرم و مطمئن پاکستان آسوده هستند ، مورد استجواب قرار می گرفت ، ثانیآ رهبران حکومت وحدت ملی رسمآ شکایت نامه و اعتراضیه مردم و حکومت افغانستان را مستند درزمینه ای صدور و حمایت از تروریزم ، طالبان ، شبکه ای حقانی ، داعش و القاعده که بوسیله ای .ای .ای برضد مردم ما انجام می گیرد و ادامه دارد به اشتراک کننده گان پیش کش مینمودند بهتر بود که چنین نشد ؟؟؟
درزمینه رهبران ومقامات تصمیم گیرنده قصر سفید باوجود این که با مردم افغانستان تعهدات ، پروتوکولها و توافقنامه ای استراتیژیک و امنیتی دارند ، ضرورت این بود تا درزمینه از مسولین دولتی پاکستان چنین تقاضا و استجواب را می نمودند که چنین نشد ؟ بنآ نشست وارسا ، ادامه ای سناریوی خونین دیگریست تا به بهانه ای مزاکره و دیالوگ سیاسی ، امریکا و پاکستان به دنبال گسترش استراتیژی مشترک شان علیه روسیه در جمهوریت هایآسیای میانه و با متحدان ناتو درکشور های اروپای شرقی ادامه داده ، اوکراین ، گرجستان ، ارمنستان و آزربایجان در گام نخست ، بعدآ بسوی ازبکستان ، تاجکستان و ترکمنستان با استفاده از طالبان و استراتیژی آزادی و اسلام پیش رفته ، باید جنگ و خونریزی در افغانستان ادامه اش را به این پوشش ، مزاکره و مصالحه با طالبان ، تعقیب نماید تا اینکه پاکستان به اهداف اش « دیورند برسد » نظام ملوک الطوایفی در هشت زون ای که پایگاه نظامی امریکا در آن مستقر گردیده حاکم گردد ، نیروهای تحت حمایت امریکا « طالبان امریکایی» طالبان پاکستانی ، طالبان سعودی وانگلیس ، طالبان روسی ، طالبان چینایی ، و طالبان ایرانی همه باهم درگیر جنگ و تضاد های گوناگونی بنام زبان ، سمت ، مذهب و قوم گردیده ، گسترش تضادمیان هند و پاکستان ، امریکا و چین ، ایران ، و روسیه به عامل عمده و اساسی دوام جنگ در کشور ما به قوت و شدت اش باقی بماند ، بلاخره یک راه معقول و فرصت تصمیم گیری واحد و مشترک برای نیروهای روشنفکر و روحانیون مترقی افغانستان مساعد نگردیده ، باید بیرق سبز و شعار الله و اکبر صدای حق طلبی و آزادیخواهی ملی مردم افغانستان را برای همیشه خفه نماید تا این که ملت یا بیدار گردد و یا کشور تجزیه و آسمان کشور ماهم قسمت خواهد گردید ، اکنون که در زمین اش جوی خون و نعش فرزندانش چیزی بیش زیب و زینت به خود ندارد . این است پس منظرفیصله نامه ها ، نتایج و دو نمای نشست فریبنده و فورمولیته ای وارسا .
فورمول رسیدن به ختم بحران در افغانستان همانا گوشمالی پاکستان ، حضور نماینده های حقیقی و روشنفکران افغان ،بیان و خواست واقعی مردم افغانستان از کشور های اشتراک کننده ، اتخاذ تصامیم ملی و بین المللی در قبال قل وقم واقعی تروریزم در افغانستان، منطقه وجهان، که در ماهیت و اصلیت این اجلاص چنین دیدگاه و صداقت وجود نداشت .
اگر این مکتب باشد و این ملا ، حال ملت خراب می بینم .
سنجر غفاری