سنجر غفاری
چهل سال جلاد بود
نه مجاهد
تیزاب پاش وراکت پران کلید صلح شده نمیتواند؟؟؟
بدون شک تمنای مردم افغانستان از بارگاه منان جباراین بود تا بهار آزادی و صلح در کشورشان با عطر گلهای طبعیت خداوندی ومعطربرگردد و سیاهی و نجاست سرمای جنگ و برادرکشی راهمراه با عاملین ومصببین این مصیبت بزرگ که با نعره الله واکبر فقط وفقط فرزندان ومکان آسایش مسلمانان را خونبار وویران نمودند ،حاصل این ذقوم صفتان دین ستیزواسلام فروشان قرن بیست و بیست ویکم چیزی بیش نبوده و نخواهد بود ، تلاش دارند تا برمردم ما این سیه دلان برخواسته از ابرتاریک طوفان خونین خفاشان ای که در دل شب فقط طرح غارت و ویرانگری ملی مردم مارا بوسیله این گونه جلادان آماده و عملی نمودند ، تکبیر گویا جنایت را روادانستند و بنام اسلام و سوی استفاده از احساسات ملی و اندیشه وعقیده پاک انسانی واسلامی فرزندان کشورمارابه جان هم انداختند دیگرعادت وعبادت ای را نمیدانستند و هم نیاموختند . به حافظه دارم که در تابستان سال ۱۳۴۳شهر کابل شاهد تظاهرات محصلین و روشنفکران کشور در پرتو قانون اساسی و صفحه جدید دموکراسی که قانون اساسی و پارلمان وقت تحت قیادت مرحوم بابای ملت اعلحضرت محمد ظاهرشاه و کابینه ای موظف شان پیش کش جامعه افغانی نموده بودند راه اندازی گردیده بود ، فریاد آزادی ، اندیشه و بیان افکار نوین ومترقی برای آینده سرنوشت ملی مردم و کشورما دراین تظاهرات ومیتنگ های مصالمت آمیز درشهرکابل وولایات۱۳۴۳ مختلف کشور طنین انداز گردیده بود ، نهضت مترقی نوین و روشنگران تاریخ و نهضت باهم در پیکار منطق و تحلیل انسانی ، راه های رسیدن به آرامش و عدالت اجتماعی راباطرح های گوناگون آن پیش کش ملت و حاکمان عدالت خواه آن وقت نمودند ، اما دشمنان سعادت ملی مردم افغانستان « ساواک ایران و ای.اس.ای پاکستان» برضد نهضت وترقی ملی شمشیر دین و عقیده اسلامی راوسیله سرکوب این روشنگری قرار دادند ، ذوات اتی هریک حضرت صبغت الله مجددی، پیر سید احمد گیلانی ، عبدالرب رسول سیاف ، برهان الدین ربانی ، گلبدین حکمتیار، مولوی محمد یونس خالص ، مولوی محمد نبی محمدی چهره های بودند که وسیله نخست جهت سرکوب نهضت مترقی در کشورما به نفع دشمنان نهضت استخدام ، تمویل و گماشته شدند تا صد راه پیشرفت ملی وآزادی انسانی درچوکات حقوق مدنی و تظمین های حقوقی دیگری ملی که قانون اساسی کشوربه آن صحه گذاشته بود قرار گرفتند. این واقعیت تاریخ است وبیان عملکردهای این چهره های ضد نهضت وترقی ملی که درخدمت ارتجاع ملی درافغانستان ثبت اوراق ملی وحافظه ای تاریخ می باشد. همه میدانیم که در صفحه ای از رخدادت های تاریخ ، شهکاری این نوکران جدید چنین درج است : شخصی بنام منهاج الدین گهیز درکارته ۳ کابل به قتل رسیده است و قاتل موفق به فرارشده است ، پس از غوروتحقیق موظفین اغمنیتی وقت هویدآ گردید که گلبدین حکمتیار عضو سازمان جوانان اسلامی استادش را بوسیله ای کارد به قتل رسانیده ، به پاکستان فرارنموده است . در ادامه ای جنایات ، برسر وصورت چند تن از دختران جوان کشور تیزاب پاشانیده شده است ، این هم جهاد صادراتی و دست آورد کاری ای.اس.ای در افغانستان زمان حکومت شاهی که ملت پادشاه راسایه خداوند و المتوکل الله میدانستند ، ودر هرنماز جمعه بنام شاه خطبه قرائت میگردید.!!!
شکل گیری نهضت دموکراتیک و تشکیل دشمنان نهضت تحت نام سازمان اخوان المسلمین بوسیله ای اعمال نفوذی استخبارات انگلیس، سعودی، ایران وپاکستان دردسری بود علیه نهضت دموکراسی، آزادی بیان و قانون اساسی دوران شاه مرحوم بابای ملت که بنآ برلزوم دید شرایط زمانی وتعهدات شان به دوستان بین المللی آن زمان کشور ما « ایالات متحده امریکا» داشتند . تشکیل و اتحاد نهضت مترقی و دموکراسی که امریکا با تلاش و ابتکارشاه ازآن پشتیبانی داشت ، برای انگلیس وسعودی، پاکستان وایران قابل قبول واقع نگردید، چونکه شوروی و امریکا دوقدرت وقت در کشورما وبه خصوص در نظام شاهی باهم در تعادل و توافق قرار گرفته بودند واتحاد روشنفکری افغان میتوانست به ایجاد دواندیشه و تفکرملی در چوکات احزاب سیاسی قوی و نیرومند چون تکنوکرات ها و دیموکرات ها شکل گیری نمایند ، همانند کشور های مترقی جهان دوحزب قدرتمند وپر تحرک ایجاد ودر رقابت های سالم ، انتخاباتی و پیش کش نمودن آن به آرای ملت تشکیل کابینه می نمودند ، پارلمان و صدارت انتخاباتی به دوره های معین آن را ملت انتخاب و تمثیل اراده مینمود که اخوانیزم افراطی به ماران آستین در نظام شاهی ، بعدآ جمهوری شهید سردار محمد داود از خریطه های مداریان منطقه استخبارات ایران ، پاکستان بادم ودود سعودی و رام جی های انگریزی به دامان سعادت ملی کشورما الی امروز به خزیدن گرفتند و روند مترقی و آرمانهای ملیونی فرزندان کشور راکه تحصیل نمودند وعلم و فن رابه کشورشان فراگرفتند تا اعماروترقی ملی راگام بگام عملی بدارند که نشد ونگذاشتند این چهره های فوق الذکرکه تاریخ ورخدادهای خونین چهاردهه کشورما هویت وعملکردهای خونین شان را بنام جهاد و آزادی اسلام و کشوررقم زده بودند افشآ و برملا نموده است. حکمتیار و عملکردهایش ، با سایر رهبران مدرسه ای ای.اس.ای ، سی، ای .ای ، انتلجن سرویس انگلیس، ساواک ایران وسازمان استخباراتی سعودی در تضاد و تفاوت قرار دارد. زمانی شد که این همه رهبران تحت اجندآ خاص وسیله ای اهداف بزرگ امریکا درجنگ سرد برضد شوروی وقت استعمال شدند، مراجعه به جنگ سرد، آرشیف مقالات و رخدادهای جنگ با ارتش شوروی ، انتقام ویتنام، تلک خرس ، مقالات جراید بزرگ و پرتیراژ امریکا، انگلیس والمان ، فرانسه و سایر ملل جهان را میشود مطالعه فرمود، به مراکز تحقیقاتی و مطالعاتی جنگ افغانستان ، آسیای میانه ، اروپا وکشورهای شرق دور، مراجعه نمود ودریافت که نقش ملت افغان در جهادی ای که امروز منجربه اشغال کشور شان به وسیله نیروهای نظامی امریکا و پیمان ناتو گردیده است ، ضرورت و استراتیژی این جنگ نیز معین و مشخص گردیده است که اهداف پیکار، جهاد ومجاهدت درافغانستان چگونه سازمان یافت وچرا این مسیر به حضوردرازمدت جنگ و تروریزم ، تحمیل اهداف ضد ملی برکشور ومردم ما به بهانه ای نجات اسلام وآزادی افغانستان ای که سالهاست آزادی ندارد انجامید.؟ این که امروز بزرگترین چهره شناخته شده و خونین مردم افغانستان ، حکمتیار ای که به اصطلاح مردمی ما ازروزی ای که دست راست وچپ اش راشناخت ، بسترش رابرخانه ای دشمن ملی افغانها هموارنمود، بیشاز چهل سال در دسترخوان ای.اس.ای بزرگ شد وجنایت نمود، جامعه بین المللی به خصوص حکومت وقانون امریکا و سایر قوانین بین المللی این شخص را جنیتکار، تروریست دانسته وشامل لیست سیاه خویش دارند،چگونه باید برسینه ای ملت ای که فرزندانش رادرگذشته و درحضور داشت قدرت نظامی امریکا به خاک وخون کشانیده است ، امروز به کلید صلح کشور مبدل نمایند؟؟؟ حکمتیار برای اهداف شما در ویرانی ملی وقتل عام ملت افغان سهیم وسوق گردانیده شده بود، میشود تا به پاس این پاداش اش به امریکا عودت بدهید ویادر کشور سعودی ، میشود به الگوی جنگ ضد شوروی ها وی را ملقب نموده مجسمه اش رااز طلا بسازید ، اما در مقابل مادر وطن اش بی ننگ و خونین است ، راکت بیگانه را برخانه و کاشانه ، مسجد و منبر مسلمانان در افغانستان استعمال نموده، قبرستانهای کشوردر خویش شهدای رادفن دارند که برلوح سنگ اش نبشته است که بوسیله راکت حکمتیار در این تاریخ جام شهادت نوشیده است ، مادران داغدار، فرزندان یتیم ، بیوه زنان جوان ومحروم از همه حقوق و امتیازات انسانی هم اکنون در داخل تشکیلات حزب اسلامی حکمتیار وجود دارد ومتنفراز وی هستند ، ملت را بگذارید ، چگونه تعامل است که برخون فرزندان ملت تجارت وگذشت در برابرقاتلین شان راتحمل نمایند و شما هم تحمیل بدارید ؟؟؟.
ضرورت و حکم زمان این است تا همه رهبران جهادی، تنظیمی، و حزبی از همه جناح ها به محاکمه ای ملت سپرده شوند ، هرگاه ملت عفو و گذشت نمود، دولت باید به اراده ملت حرمت گذاشته در استقبال آن قرار بگیرد. اما این که امروز مصلحت و تحمیل افکاربیگانه به خصوص ای.اس.ای برمردم ما عملی گردد ، دوراز همه کرامت های انسانی ، پامال شدن حقوق بشری وسایرقوانین بشری درخانه افغانهااست ، چنین عقارت بزرگ ملی بر ملت افغان و دین اسلام نباید تحمیل گردد.
سنجر غفاری