عبدالاحمد فیض
تئوری بیطرفی دایمی افغانستان یا تداعی باورهای کاذب نسبت به اینده کشور
این یک حقیقت تاریخی است که کشورمادرکلیه مراحل انکشاف تاریخی خود بعنوان یک کشورصلحدوست نقش مثبت وفعال خود رادرراستای حراست ازصلح وامنیت جمعی ایفاء داشته وهیچگاهی بمثابه عنصرتجاوز ودخلات دراموردیگران وبخصوص درمسایل داخلی همسایگان درسطح منطقه ما که ازپراشوب ترین مناطق جهان محسوب میگردد، دخالتی نداشته وبحیث یک عضوفعال ملل متحد وحامی صلح وتشنج زدائی باقی مانده است.
افغانستان دردوجنگ بین المللی موقف بیطرفی خود را حفظ نمود وچنا نچه با اغازجنگ دوم جهانی دراول سپتا مبر (۱۹۳۹) میلادی ، بااعلام بیطرفی مطلق ، ازعدم شرکت خود درجنگ به سود هیچ یک ازطرفهای درگیر اطمینان بخشیده وچون یک کشوروملت صلح خواه این رویاروی عظیم وگسترده جهانی را که پیامدهای سنگین وغم انگیزی درتاریخ بشریت ازخود بجا گذاشت ، محکوم نمود.
بعد ازختم جنگ دوم درسال (۱۹۴۵) که به ظهورجهان دوقطبی وجنگ سرد فی مابین بلوک شرق دررأس اتحا د شوروری وغرب برهبری ایالات متحده منتهی شد،افغانستان درین مرحله حساس تاریخی به تدام سیاست عنعنوی خود ادامه داده ودریک چنین فضای ملتهب ودرحال استحاله رقابتتهای گسترده سیاسی،ایدیولوژیکی وتسلیحا تی به سوی بیطرفی سیاسی شتافت وبمثابه کشورمؤسس نهضت عدم انسلاک درنخستین کنفرانس ان سازمان که بتاریخ (۱۸) اپریل سال (۱۹۵۵) درشهرباندونک اندونیزیا دایرگردید ، فعالانه شرکت نموده وبا ا تخاذ سیا ست بیطرفی مثبت وفعال دردشوارترین مراحل مبارزات نهضت عدم انسلاک، که درحمایت ازنهضت های رهای بخش ملی ، خلع سلاح ، دیتا نت ، مبارزه علیه اپرتاید وتبعیض، درمقیا س بین المللی انجام میگردید، درکنارجنبش باقی ما ند وبمثابه یکی ازاعضای با اعتبار نقش وسهم خود را درراستای حفظ صلح وامنیت پایدارجها نی ،به شایستگی بی نظیری ایفاء داشت.
سالهای اغا زین دهه هشتاد سده گذشته ، جنون جنگ سرد وسیاستهای توسعه طلبا نه هژمونیهای قدرت ،روزهای دشواروویرانگری رابرای افغانستان بیطرف ومردم ان رقم زد،حضورقشون سرخ درین کشوربهانه ای برای موج عظیمی ازمداخلات خارجی به سردمداری ایالات متحده ، کشورهای پیرامون وبه میزبانی سخاوتمندانه اسلام اباد گردیده وباب توطئه ها ،دسایس ،مداخلا ت وتجاوزات بی رویه درتناقض وضدیت با اصل عدم مدا خله وتجاوزدر سرزمین تهی دست وفقیرا فغانستان مفتوح گشت. جنگ داخلی دهه هشتاد بمثابه محصول مستقیم دخا لت بیرونی موجب گردید که طراحلان نقشه جنگ درافغانستان ، مسوولیت سرمایگذاری های عظیمی اعم منابع مالی ، انسانی ،لوژیستکی وانواع تسلیحات حاوی قدرت کشتارجمعی را به منظورگسترش بحران کشورما بعهده گرفته وبا ایجاد مراکزمتعدد تربیت وتجهیزنظامی درقلمروپاکستا ن وهکذاء جلب وسربازگیری ازاکثریت کشورهای واقع حوزه خاورمیانه تاشمال افریقا ، که لشکرجها د اسلا می نامیده میشد، برای بارنخست سنگپایه ایجاد کانونهای افراطیت دینی ، تروریزم وتفکرفاندی مینتالیستی درجغرافیای بنام پاکستان گذاشته شد.
حامیان جنگ داخلی درا فغانستان که استمرارجنگ ، قتل وکشتارافغانهای بید فاع ملکی وا نهدام کامل افغانستان رامشروع ومباح می پنداشت ، طیف نیرومند ازتجاوزات مسلحانه را دروجود به اصطلاح سربازان خدا که شبکه القاعده وصدها گروهای دهشت افگن ازمخوفترین فیگورهای تروریستی مشمول ان بود ، درضدیت به افغانستان هسته گذاری نموده که تداوم وتعمیل ان بعهده اسلام اباد گذاشته شد، لذا شبکه استخباراتی (ای-اس-ای) بعنوان بدنام ترین نهاد اطلاعاتی منطقه ودشمن سوگند خورده افغانستان ماموریت کسب نمود تا افغانها وافغانستان راطعمه اتش جنگ اعلام ناشده زیرچترکمک به جهاد وازادی ملتی نماید که با انها خصومت تاریخی غیرقابل انکارداشته وبا بهره برداری ازفضای مساعد سیاسی ونظامی بوجود امده ازهیجگونه دست اندازی ، تجاوزواهانت به مفاخیرتاریخی وملی افغانها دریغ نورزید، بنابرین غیرمنصفانه نخواهد بود که اذعان بدارم ،این فقط همین دوران دشوارتاریخی و خونبارترین مرحله تراژیدی ناشی ازمداخلات خارجی درامورداخلی افغانستان بود که جواسیس پنجابی جرأت ان راکسب نمود تاهمراه باکرنیل های ارتش مرتجع اسلام اباد توأم باهزاران ملیشهای مزدور به حریم مقدس میهن عزیزما شجاعانه وبی باکانه وارد گردد وازینروبود که نقض حق حاکمیت افغانستان درمحورسیاست خارجی پاکستان امروزه بیک امرعادی مبدل گردیده است.
ازا نجا ئیکه نوشته ای حاضرمعطوف است به بیطرفی دا یمی یا بیطرفی حقوقی کشورما برمبنای توصیه ا قای هنری کسینجرازنظریه پردازان کهنه کاروازهسته گذاران سیاست امریکا فردیکه خوددرسمت مشاوراموربین المللی کاخ سفید نقش بارزی دربحران داخلی وتراژیدی خونین دهه هشتاد درافغانستان داشت، موصوف دلسوزانه دراثرکه در ین اواخیربنام (نظم جهانی) نوشته است توصیه نموده است که: ( دربرخورد بااحتمالات ظهوردوباره افغا نستا ن بحیث یک مرکزجهادی ، تلاش گسترده درسطح دیپلوماتیک بکاراست تا یک راه حل منطقی مشخص گردد)
نامبره با ابرازتردید ازاینده افغانستان چنین مینگارد:(پاکستان پیوسته نفوذ خودرا درمیان اقوام پشتون افغانستان گسترش داده واز طالبا ن سنی حمایت مینماید وتاکید میدارد که افغانستان بعد ازسا لها جنگ وعلی الرغم حضور جهانی وسرمایه گذاری میلیاردها دلارکما کان ورشکسته باقی خواهند ماند.)
وی ازبلجیم بحیث یک نمونه تاریخی یاددهانی می نماید که دردهه سوم قرن نزدهم طرفهای درگیر ویاقدرتهای وقت اروپا بعد ازسالها جنگ نیابتی درقلمروبلجیم به این نتیجه دست یافتند که درکنفرانس بین المللی درشهرلندن درسال (۱۸۳۹) میلادی به حاکمیت وتمامیت ارضی بلجیم احترام گذاشته وبلجیم رابحیث یک کشور بیطرف دایم برسمیت بشنانسند،لذا توصیه ارزانی نموده است که افغانستان بایست ازالگوی بلجیم بخاطراجتناب ازورشکستگی دایمی ویا تجزیه پیروی نموده ودولت افغانستان هرچه عاجلترپیشنهادی بیطرفی خودرا به سازمان ملل متحد ارائیه دهد .
مغزمتفکر،طراح سیا ست خارجی واین استراتیژست کهنه کارایالات متحده مگربخاطرندارد که درسالهای پسین دهه هشتاد رهبری جمهوری افغانستان ضمن ادامه سیاست اشتی ملی باطرفهای مسلح درمنازعه داخلی افغانستان وبعد ازخروج نیروهای خارجی ازکشوربرای نخستین باردرتاریخ پرازفرازونشیب کشورما نظریه ایجاد یک افغانستان بیطرف (دایمی) وعاری ازتسلیحات سنگین را مطرح نمود تا قدمی باشد درراستای ایجاد اطمنان متقابل فی مابین افغانستان ، جهان وکشورهای پیرامون بویژه اسلام اباد که علی الرغم تعهدات ان کشوردرپیمان بین المللی ژینوبه سیاست مداخله وتجاورباتوسل به ابزارزورودرقالب تشدید جنگ بااعزام دستجات مسلح وارسال تسلیحات گوناگون روند اشتی ومصالحه بین الافغانی را بعزم تداوم جنگ وگسترش ابعاد بحران درکشورسبوتاژنمودند.
بدیهی است که دران روزگارگوش شنوا ودید بینای نسبت به طرحهای صلحجویانه کشورما ومنجمله طرح ایجادیک افغانستان بیطرف باتوجه با اهداف که درتداوم جنگ درمیهن ما مطمح نظربود وجود نداشت ومساعی همه جانبه داخلی ومنطقوی بخرج داده شد تا ازروند اشتی میان افغانها بعزم متلاشی شدن وورشتگی بیش ازپیش افغانستان جلوگیری نمایند. فلهذا به باوراین قلم منصفا نه ومنطقی بود که که اقای کسینجر وسایرکانونهای فکری ونخبه گان سیاسی درایالات متحده امریکا درفصل جدید ازنبردهای خونین درا فغانستا ن که بدون اغما ض درپرتومقا صد ومنویات اسلام اباد درکشورما درجریان است ،طرح برچیدن کانونهای افراطیت دینی ،مراکزتربیت ،تمویل مالی وتسلیحاتی گروهای دهشت افگن را درقالب یک مبارزه صادقانه به کشورقدرتمندی متبوع شان چون ایالات متحده توصیه نموده وبجای تداعی افکاربد بیناه نسبت به اینده افغانستان ومنوط دانستن حل پروبلمهای جاری این کشور صرفأ از مجرای طرح غیرعملی بیطرفی دایمی با ایجاد یک تفاهم جمعی درسطح منطقه ای ، طرح انزواوتجرید پاکستان این یاردیرینه ومتحد کا ذب خویش رادرامرمبارزه علیه دهشت ا فگنی بمثابه حا می ومیزبان تروریزم وسایردولتهای که ازتروریزم بحیث ابزاردرسیاست خارجی شان استفاده مینماید درخورافگارعمومی ورهبری ایالات متحد داده ونقش مثبت ومنصفانه خویشرا بحیث یک مفکراموربین المللی درراستای کاهش رنج والام میلو نهای انسان بیدفاع غیرنظامی درکشوری به انجام میرسانید که قربانی خشونت وحملات مرگبارتروریستی برخاسته ازپاکستان هستند، افزون برین میتوان تصریح نمود که فقط مبارزه صادقانه همه طرفها درامرسرکوب تروریزم در سطح منطقوی وجهانی وظهورافغانستان جنگزده وقربانی تروریزم بمثابه یک کشورواحد وقدرتمند میتواند به تحکیم صلح وثبات پایدارمنتج گردد.