عارف عرفان
نیم نگاهی به دیدگاه خیالپردازانه "هشت صبح"
روزنامه هشت صبح چاپ کابل اخیراً به قلم آقای میرویس تحت عنوان «آیا کرزی
کارمل امروز است؟» به طرز ناشیانه و غیرمنصفانه شخصیت فقید ببرک کارمل یکتن از
شخصیتهای بزرگ و کاریزماتیک و دولتمرد بیهمتای افغانستان را در یک محاسبه و
مقایسهیی هزیانگونه، با جناب حامد کرزی رییس جمهور پیشین افغانستان مورد
مقایسه قرار داده و به طرز توهم انگیز پارچههای نامتجانس سیاسی را باهم تنیده
و بهطور مضحک نتیجه گیری مینماید
.
اما آزمونگاه زمان، حافظه تاریخ و آیینهیی
تمامنمای خلق تصویر متضادی را با آنچه «هشت صبح» ارایه میدارد به ماندگار
میگذارد.
در محوریت نخستین مبحث نبشته نویسنده هشت صبح
میتوان مکث نمود که فقید ببرک کارمل قبل از مراحل اقتدارش کارمل شده بود. او
با بدوش کشیدن پرچم عدالت و دادخواهی در یک مبارزهیی بیداریبخش در یک شبستان
تاریک و وحشتزا به بازوی توانای رزم و پیکار خویش در راهی رهایی خلق از چنگ
استبداد و بیعدالتی در یک معبرگاه مرگبار، در اسکان گزینی سلولهای زندان، در
مبارزات خیابانی، در مبارزات پارلمانی و سرودن درد زحمتکشان از ستیژ و سکوی
پارلمان، در جنبش محصلین رهبر شده بود و به قلوب مردم راه باز کرد و دو بار ملت
او را به نمایندهگی خویش در پارلمان وقت فرستادند.
اما حامد کرزی از یک خاستگاه سیاسی ارتجاعی
افراطی و از درون گروه طالبان، از آغوش پاکستان سر بدر آورد و بدون هیچ
پیشینهیی هدایتگری و رهبریت سیاسی بر جامعه دیسانت شد و بر رکاب اقتدار گام
گذاشت.
مدیریت:
فقید ببرک کارمل به حیث یک لیدر پرگماتیک در زیر
سایه تهاجم بیش از هفتاد کشور جهان و ریزش و تهاجم سی و پنج هزار تروریست
آدمخوار عرب و مجاهدین افغانستان نظام قانون مدار را در افغانستان با
بیبدیلترین نظم سیاسی بهمثابه بهترین الگوی دولت مدرن ملی و مردم سالار با
زدایش همه گونههای رنگ قومی، سمتی و زبانی و بر بنیاد شایسته سالاری اساس
گذاشت، چیزی که در تاریخ افغانستان بیسابقه بود. در تاریخ میهن یگانه زعیم
کشور که تاکنون تعلقیت ملی و مذهبیاش در پرده ابهام باقی مانده است فقید ببرک
کارمل است . او با همه اقوام، ملیتها و مذاهب کشور بدون شمهیی از تبارز تبعیض
و تمایز ملی و مذهبی متعلق بود.
نظام فقید کارمل مبتنی بر عدالت، تقوا و برنامه
خدمتگزاری برای زحمتکشان و بینوایان افغانستان استوار بود.
در عصر او یک وجب خاک وطن، سرمایه ملی، زمینهای
دولتی و بیتالمال غارت و تاراج نگردید و همه بهطور یکسان به دولت و ملت تعلق
داشت.
در عصر زعامت فقید کارمل دهها هزار کادر مسلکی
پرورش یافت و مقتدرترین اردوی مجهز رزمی با عالیترین روحیه ملی و وطنپرستی در
سطح منطقه تأسیس شد.
تمامی کمکهای خارجی در عصر زنده یاد ببرک کارمل
برای انفرستکچر و زیرساختهای اقتصادی و اجتماعی بکار رفت و از هرگونه دستبرد
مبرا بود.
ببرک کارمل از جمله فقیرترین زمامدار جهان بود و
بر قول محترم حامد علمی ژورنالیست ممتاز کشور زمانی که فقید کارمل در وقت
بازنشستگی در اطاق کانتینری در حیرتان اسکان گزیده بود، حتی از نوشیدن آب سرد
محروم بود و در فقر کامل میزیست.
دولتمداری جناب کرزی:
اساساً بر حسب استندردهای دولت سازی، نظام کرزی
را نمیتوان «دولت» نام گذاشت . یک ساختار کاملاً مافیای اختاپوتی که بر پایه
چپاولگری و تاراج سرمایههای ملی و مناسبات قبیلوی استوار بود.
برای شناخت کامل کرزی و نظام او بهتر است تا به
صفحات مجله موسوم به «پیل ویت مانی» نگاه نموده و در یابیم که بر پایه تحقیقات
این مجله در میان ده سیاست مدار جهان در سال
۲۰۱۶،
جناب حامد کرزی با انباشت هشتاد دو ملیون دالر «سالانه» یعنی محض (مارچ
۲۰۱۵-ماچ
۲۰۱۶)
رتبه نخست را از آن خود ساخت . گفتنیست که این مبلغ عایداتی بخشی از سرمایه
میلیاردی اوست. در زمان کرزی تمامی فابریکات افغانستان و زمینهای دولتی و
سرمایههای ملی که با خون فرزندان وطن در عهد فقید ببرک کارمل از آن حراست و
پاسداری شد همه چور، چپاول و غارت گردید. روح اصلی نظام کرزی را تبانی با
تروریسم و دشمنان مردم افغانستان تشکیل میداد در حالی که ارمان مبارزه فقید
ببرک کارمل را مبارزه با دشمنان آشتی ناپذیر مردم افغانستان بهویژه پاکستان
تشکیل میداد.
کارمل عاشق و شیفتهیی ارزشهای انسانی و انقلابی
بود . چون او خود نهال حزب و اهداف آرمانگرایانه ملی را بدست خود غرس نموده
بود و نمیخواست تحت هیچ شرایطی شاخهیی آن بشکند ازین رو به همه هواداران خویش
در عهد حاکمیت شهید داکتر نجیب الله مشوره میداد تا با همه نیرو از آرمانهای
حزب حاکم و نظام موجود در برابر دشمنان وطن دفاع نمایند، بر پایهیی همین
تعالیم دوراندیشانهیی او بود که تمامی هوادارانش مستدام از سنگرهای داغ خویش
در برابر تهاجمات گسترده دفاع مینمودند. برعکس کرزی ظاهراً برای همپیمانان
خویش نسخه واژگونی نظام غنی و زدایش سیطره قومی آن را تجویز نموده و درین راه
از لشکر نیابتی پاکستان یعنی طالبان که خشنترین محصول زمامداری اوست، مدد
میجوید.
بر قول ژورنالیست آگاه، ریالیست و وطنپرست کشور
محترم رزاق مأمون، زنده یاد ببرک کارمل بااینکه «با نیمی از جهان میجنگید»
توانسته بود تا در حدود معین در قلمرو حاکمیت خویش صلح و امنیت را چیره سازد
اما حامد کرزی نتوانست تا در زیر حمایت بیش از
۵۰
کشور مقتدر جهان صلح و امنیت را در قلمرو خویش، حتی در شهرها و پایتخت کشور
تأمین نماید.
روابط بین کارمل و هواداران او در هر زمان، بر
اصول مناسبات «آرمانی» با جوهر دادخواهی استوار بود اما این مناسبات در محوریت
کرزی بر پایه «اقتدار»، مناسبات قومی و قبیلوی و تقسیم غنایم استوار است.»
هشت صبح مینگارد: «داکتر نجیب از کارمل
میترسید». برعکس پندار هشت صبح، شهید داکتر نجیب الله با برداشت از اعتقادات و
وفاداری کارمل به آرمانها و اندیشههای دادخواهانه، و آگهی او از اتمسفیر
جهانی و منطقوی و شکنندگی نظام تحت آماجهای گسترده داخلی، منطقوی و جهانی و
نقطه تقابل آن با کرملین همچنان اثرات قطع کمکهای نظامی اتحاد شوروی بر روال
موجود، و مسیر ذوبان دولت، خوب میدانست و ازین رو هیچ گونه ترس و دلهرگی نسبت
به رفتار واکنشی فقید کارمل به خود راه نمیداد.
فقید ببرک کارمل در مناسبات با ماسکو در
پایانیترین خط قرمز رسیده بود و سبکدوشی او بر بنیاد دسیسه بینالمللی
بهوسیله «ایتلاف دوستانه یا «friendly coalition»
به مشارکت ماسکو، واشنگتن و اسلام آباد تحت پوشش
«پلینوم هژده» تحقق یافت؛ اما پایان زمامداری کرزی بر اساس قانون اساسی کشور و
ختم مأموریت او عملی شد.
اقتدار کارمل در اوج تظاهرات اعتراضی و گسترده
مردمی علیه دسیسه بینالمللی و مداخلات ماسکو با درهم شکسته شدن درب قصر ریاست
جمهوری در برابر یورش مردم برای نجاتش به پایان رسید اما پایان نظام کرزی با
پایکوبی مردم به حیث پایان دولت فاسد و تروریست پرور همراهی شد.
در حالی که برای این قلم دشوار است تا بپذیرد تا
در پیچیدگی بازیهای استخباراتی و کاربست روشهای تاکتیکی غرب، در نمایشهای
شعار گونه کرزی و پراتیک همسوی او با غرب و ناتو، بینش متضاد کرزی نمایان باشد.
هردو مسیر واحد و تاکتیک متضاد را برای تحقق اهداف استراتیژیک غرب در پیش
گرفتهاند. در زیر سایه حمایت ناتو و حضور استراتیژیک آمریکا در افغانستان
چگونه عقل سلیم میتواند بپذیرد که آمریکا گویا در یک جو آشفته، دار و ندار
خویش را بهطور حراج روی کف دست «تریاک سالار» افغانستان و قدیمیترین مهره
سیاسی خویش جناب حامد کرزی قرار داده و از نقش او برای انهدام تهداب نظامی که
خود معمار آنست تغافل نماید؟
کرزی یک مهره ماهر سیاسی، همراستا به تاکتیکهای
متعارف استخباراتی از او به حیث «مترسکی» در برابر نظام و تعین قطب حرکت آن در
بازیهای دوگانه و متنوع استفاده به عمل میآید. او هرگز ضد پاکستان و ضد
امریکا، نه شده میتواند و نه جسارت آن را دارد. او درخت خشکیده پاکستان را در
زمان اقتدارش آبیاری نمود و به حامی سرسخت لشکر نیابتی پاکستان یعنی طالبان
مبدل گردید.
به حیث کلام اخیر و برحسب گواه تاریخ، فقید ببرک
کارمل تا پایان عمر در کنار مردم افغانستان ایستاد شد اما، حامد کرزی از آغاز
تا انجام و تا همین اکنون در کنار دشمنان مردم افغانستان ایستاد است.
عارف عرفان
لندن اگست ۲۰۱۶