نجیب الله عظیمی

 

تُحفه سه ضلعی سیاه ومافیایی غرب به مردم افغانستان

طوریکه همه آگاهان اطلاع دارند، امریکا از دسامبر سال 2001 شروع به حملات هوایی شان بالای مواضع طالبان در افغانستان نموده و به تعقیب آن به هدف راندن کامل طالبان از کابل و جستجوی رهبر القاعده، که در آن زمان طالبان به او در افغانستان پناه داده بودند، دست به عملیات زمینی نیز زدند.

جناب صالح در مضمون شان تحت عنوان «پس از مسعود» که در سال 1391 به نشر سپرد،  در بخشی «از سوگ فرمانده تا آرمان‌ شهر قدرت» از اغاز همکاری امریکایی ها با فرمانده های جهادی چنین یاد آوری می نماید: ( «ما همواره تاکید بر آن داشتیم که امریکایی‌ها وحدت قومانده را در صف مقاومت ارج بگذارند و از معامله مستقیم با فرماندهان متعدد چه در ساحه شمال ‌شرق و چه هم در جزایر مقاومت ابا ورزند. ما حفظ تشکیلاتی را که از مسعود به میراث مانده بود، برای مقابله با طالبان و جلوگیری از هرج‌ ومرج بعدی و شکل ‌دهی صحنه سیاسی موثر می‌ دانستیم.

امریکایی‌ها زیاد با این امر مخالفت نشان نمی‌دادند، اما با پرداخت پول و ارایه کمک ‌های غیرهماهنگ، به جزایر مقاومت، عملا از این تفاهم شفاهی عدول کردند. با آن ‌که زیاد  ترین کمک را شاید به فرماندهی سوق و اداره مرکزی آن زمان که پنجشیر بود انجام دادند، اما دیری نگذشت که تیم‌ های ویژه آن‌ ها با امکانات مشابه، با فرمانده جنرال عطا محمد نور، جنرال عبدالرشید دوستم و استاد کریم خلیلی، یک‌ جا شدند.»)

جناب صالح در جایی دیگری چنین تحریر می نماید، که: («امریکایی ‌ها به‌ خاطر حفظ تفوق در حالات اضطراری، پایگاهی را در جنوب ازبکستان به‌ نام خان ‌آباد در اختیار خود در آورده بودند. شاید دولت ازبکستان امتیازات متعددی را از امریکایی‌ ها در این ارتباط به ‌دست آورده بود، اما یکی از شرط‌ های ‌شان این بود که تیم ‌های خاص اردوی امریکا باید با جنرال دوستم یک ‌جا شوند، که پذیرفته شده بود.»)

از همان لحاظ امریکا هم به خاطر پاهین شدن به خاک افغانستان، از ابتدا شمال کشور را انتخاب نمودند و عملیات زمینی شانرا با ملیشای دوستم یکجا از شمال کشور آغاز و به سمت کابل ادامه داده و الی کابل آنرا دوام داده و وسعت بخشیدند.

امریکایی ها با بدسترس گذاری بوجی های فراوانی از پول نقد در اختیار فهیم خان راه خود را به طرف کابل نیز هموار نموده و بدان ترتیب داخل کابل گردیدند.

جناب امر الله صالح در مضمون شان تحت عنوان « پس از مسعود» که در سال 1391 به نشر سپرد در بخشی «از سوگ فرمانده تا آرمان ‌شهر قدرت» چنین یاد آوری نموده و نقل قول ذیل را بدست می دهند: (« جنرال تامی فرانکس در کتابی تحت عنوان «سرباز امریکایی» از ملاقات خود در ماه اکتوبر سال 2001  با فهیم‌ خان در میدان هوایی دوشنبه با الفاظ  بسیار غیرمعمول یاد آوری کرده است. اما از این ملاقات کلیدی ‌ترین نکته ‌ای را که جنرال فرانکس بیاد دارد، تاکید و اصرار فهیم‌ خان به کمک‌ های نقدی است. در این مذاکره توافق صورت گرفت که امریکایی‌ها در کنار کمک‌ های تسلیحاتی و فشار مستقیم نظامی بر طالبان، ماهوار هفت میلیون دالر برای جبهه مقاومت و مشخص برای فهیم‌ خان تسلیم نمایند. با آن‌ که این توافق را فرمانده سپاه مرکزی امریکا انجام داده بود، اما کمک ماهوار الی قطع شدنش در ماه جون 2002  توسط نماینده‌ های سازمان اطلاعات مرکزی امریکا «سیا» انجام می‌ یافت.»

اگر تنها پولی را امریکایی ها در طی اضافه از یک سال و شش ماه بدسترس فهیم خان قرار دادند به محاسبه به گیرید ( شروع از دسامبر سال سال 2001 الی جون سال 2002 جمعآ 126 میلون دالر میگردد)

به تعقیب آن امریکایی ها کنفرانس بُن را در جرمنی براه انداختند و عنان تشکیل حکومت موقت را به دست زلمی خلیل زاد( از تبار افغان و اهل امریکا) قرار دادند.

زلمی خلیل زاد کی بود: (« زلمی خلیل زاد در 22 مارچ سال ۱۹۵۱ از پدری پشتون و مادری تاجیک در شهر مزار شریف افغانستان به دنیا آمد، هرچند زبان رسمی وی فارسی دری است.

پدر وی مشاور دربار ظاهرشاه پاد شاه سابق افغانستان بود و به همین دلیل تحصیلات خود را تا دوره دبیرستان در مدرسه مخصوص فرزندان نخبه گان کشور در کابل (محل سکونت خانواده ‌اش) ادامه داد، این امر سبب شد تا در کنار زبان پدری خود به زبان ‌های دری، اردو و فارسی مسلط شود.

در جوانی خلیل زاد به عنوان دانشجو به آمریکا مهاجرت کرد و بعداً شهروند آن کشور شد. در آغاز دهه 70 هنگامی که خلیل‌ زاد وارد دانشگاه بیروت شد، به داشتن گرایش‌ های چپ و دفاع از فلسطین معروف بود اما در میانه این دهه، پس از ورود به دانشگاه شیکاگو تحولی شگرف پیدا کرد، که گفته می‌شود این تحول ناشی از هم صنف بودن او با "پل وولفوویتز" که بعد ها یکی از شاخص ‌ترین چهره‌ های نو محافظه ‌کاران است، شکل گرفت.

خلیل زاد تحت تاثیر افکار راست ‌گرایانه و تند رو پرفسور "آلبرت وهلیتیر"، که استاد او در دوره دکتری اش بود و در ضمن دوستان صمیمی یکدیگر نیز بودند. قرار گرفت.

پیشرفت خلیل‌ زاد تا اندازه‌ء با نقش او در سال های ۱۹۸۰ و اوایل سال های ۱۹۹۰ میلادی به عنوان مشاور عمده وزارت خارجه و پنتاگون در جنگ ضد شوروی در افغانستان و مسایل منطقه بستگی داشت. سال های ۱۹۹۰ و در دوران حکومت بیل کلینتون، این خلیل ‌زاد بود، که با تهیه سندی به نام "کتاب سفید در باره افغانستان" خواستار دخالت مجدد آمریکا برای تغییر وضع در افغانستان شد.

پس از حملات ۱۱ سپتامبر و سقوط رژیم طالبان زلمی خلیل‌زاد مهم ‌ترین چهره دولت آمریکا در سیاست های آن کشور در ارتباط با افغانستان بوده و به عنوان فرستاده ویژه آمریکا در افغانستان خدمت کرده‌است.

در دوران سفارت اش در کابل بسیاری او را "نایب السلطنه" می‌ خواندند. او در این شغل به تثبیت حکومت حامد کرزی کمک زیادی کرد.»

این معمار کنج اندیش با پایه گذاری دیواری کج، یعنی در اثری وساطت و مشوره های ناکامل و ناقص اش با( زور امریکا در عقبش) توانست جهادی را به عقب نشانده و حکومت موقت را در بُن شکل بدهد.

خلص آنکه زلمی خلیل زاد توانست جنگ سالاران و تفنگ به دستان را در زیری یک سقف جمع نموده و با نصب آنها بالای گُرده های مردم افغانستان، تا امروز به درد و رنج مردم افغانستان دوام بدهد.

امروز که یک و نیم دهه از آن زمان میگذرد، مردم افغانستان تاکنون نه توانسته اند از مزایای یک زنده گی نسبتآ آرام و انسانی برخوردار گردیده و لحظهء از آن لذتی به برند، برعکس در منجلابی ناشی از حاکمیت مافیایی زمامداران فاسدان برگشته از امریکا، کانادا و استرالیا، چاپه لوسان و خیانت پیشه گان، کاسه لیسان و رشوه ستانان داخلی، جنگ سالاران و تفنگ بدستان دوران «جهاد» دست و پا زده و نه توانند یک زنده گی نورمالی انسانی داشته باشند.

روز نامه هشت صبح روز چهارشنبه ۱۱ حمل ۱۳۹۵ تحت عنوانی ( گند شورای عالی صلح هم بالا شد) چُنین می نویسد: (« مولوی شهزاده شاهد یکی از اعضای مهم شورای عالی صلح افشا کرد که بیشتر اعضای این شورا از سفارت‌ خانه‌ های مختلف پول می ‌گرفتند. ظاهرا سفارت‌ خانه ‌های کشورهای کمک‌‌ کننده پروژه‌ هایی برای حمایت از شورای عالی صلح طراحی کردند که بخشی از این پروژه‌ ها پرداخت حقوق ماهانه به اعضای شورای عالی صلح بوده است. آقای شاهد می ‌گوید سرپرست وزارت دفاع که رییس پیشین دبیر خانه شورای عالی صلح بود، حالا هم از یکی از سفارت ‌خانه‌ها ماهانه هشت هزار دالر حقوق ماهانه دریافت می ‌کند.»

این روز نامه به ادامه چُنین می نگارد:«این افشا گری‌ها نشان می ‌دهد که شورای عالی صلح نهادی بوده است که به نام آن از مراجع بیرونی مقادیر هنگفت وجه نقد گرفته می ‌شد و بعد این پول ‌ها حیف ‌و میل می‌ گردید. روش‌های مخلتفی برای حیف ‌و میل این پول ‌ها به کار گرفته می‌ شد. چند سال پیش افشا شد که شورای عالی صلح به برخی از اعضای سابق گروه طالبان و تنظیم حکمتیار که در پاکستان زند‌گی می‌ کنند و ظاهرا در جنگ دخیل نیستند، نیز حقوق ماهانه می ‌پرداخت. هم‌ چنان این شورا پول‌ های زیادی را صرف کرد تا با سران شورای کویته تماس بگیرد. آدم‌ های زیادی از کویته به کابل آمدند و زیر نام این‌ که با اعضای اصلی شورای کویته تماس دارند، از مقام‌ های شورای عالی صلح پول گرفتند. شاید برخی از رهبران طالبان هم عده‌ای را می ‌فرستادند تا به نام برقراری تماس، مقادیر وجه نقد را به‌‌ دست بیاورند و بعد این پول‌ها را در جنگ مصرف کنند. هم ‌‌چنان شبکه‌ های مربوط به طالبان نیز از فساد موجود در شورای عالی صلح استفاده کردند و توانستند هم چهره‌ های مخالف خود را ترور کنند و هم پول ‌های گزاف به جیب بزنند.»

اینک بعد از یک و نیم دهه فسق و فساد ، چور و چپاول ملت و مردم شریف افغانستان فاسدان و رشوه ستانان شورای نام نهاد عالی صلح به روز شنبه ۱۴ حمل ۱۳۹۵ اعلان میدارد، که: « مواضع ما و حزب اسلامی نزدیک شده است»

اسماعیل قاسمیار مسوول روابط خارجی شورا، می‌ گوید که: (« گفتگو ها میان شورای عالی صلح و حزب اسلامی به رهبری گلبدین حکمتیار، از گروه‌های مسلح مخالف دولت با «حسن نیت» آغاز شده و این گفتگو ها تا زمان بدست آمدن یک نتیجه ادامه می‌ یابد. »)

آقای قاسمیار به روزنامه ۸ صبح می گوید که:‌ «مواضع هر دو طرف مذاکره به هم نزدیکی دارد، یعنی فاصله زیادی وجود ندارد و یک توافق عملی شده می‌تواند»

این عضو شورای عالی صلح می‌افزاید که:« پس از ختم مذاکرات صلح میان این شورا و حزب اسلامی، توافق‌نامه‌ ای توسط رییس شورای عالی صلح و رهبر حزب اسلامی به امضا خواهد رسید.»

روز نامه چُنین تبصره می نماید، که : اعضای حزب اسلامی در زمان حکومت حامد کرزی نیز دو بار هیاتی به کابل فرستاد.

شورای عالی صلح می ‌گوید که: «مواضع دولت افغانستان و حزب اسلامی تا پیش از امضای موافقت ‌نامه امنیتی با ایالات متحده امریکا نزدیک شده بود، اما پس از امضای این موافقت‌ نامه، حزب اسلامی از ادامه گفتگو های صلح خود داری کرد.»

سایت همایون تحت عنوانی (بازی از قبل باخته شده با قطعه «حکمتیار» احتمال تولد یک توطئه جدید) را به نشر سپرده،  که باید آنرا مرور نمود. در بخشی از این مضمون چُنین تذکر داده می شود ، که : («سپردن احتمالی بخشی از امور دفاعی به حزب اسلامی حکمتیار که در پانزده سال اخیر، به طور آشکار و متناوب، به شبکۀ القاعده، طالب و حتی داعش بیعت کرده، نشان میدهد که این قضیه یکی از گزینه های آزمایشی ناتو و امریکا برای گشایش مسیر «شمال» به ماوراء شمال است. به نظرمی رسد، که آنان فکر می کنند که آوردن حکمتیار از حاشیه به متن، بتواند به برنامه عمومی کمکی بکند. خبطی با این بزرگی، قابل تصور نیست.»)

این است تصویر نا کامل از کار نامه ها و برنامه های مثلث شیطانی متشکل از جهادی ها و جنگ سالاران با فساد پیشه گان داخلی در تبانی با کادر های بدون تعهد برگشته از امریکا ، کاناد و استرلیا برای مردم افغانستان که از جانب امریکا به آنها تُحفه داده شده و این مثلث شیطانی از یک و نیم دهه به این طرف با این ترفند و حیله و نیرنگ ها و فخر فروشی و بی حیایی و بی شرمی مطلق مشترکآ بالای ملت مظلوم افغانستان حکمروایی می نمایند.

 

ارسالی نجیب الله عظیمی

سوم اپریل سال 2016

 

موخذ ها:

زلمی خلیل‌زاد ، از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

همشهری‌آنلاین: زنده گی نامه زلمی خلیل‌ زاد

روز نامه هشت صبح روز چهارشنبه ۱۱ حمل ۱۳۹۵ تحت عنوانی ( گند شورای عالی صلح هم بالا شد)

۸ صبح، شنبه ۱۴ حمل ۱۳۹۵ شورای عالی صلح: مواضع ما و حزب اسلامی نزدیک شده است

سایت همایون 28 مارچ سال 2016 بازی از قبل باخته شده با قطعه «حکمتیار»

 

 

 


بالا
 
بازگشت