دکتورعلی احمد کریمی
استراتیژی وفلسفه نفوذ قدرت های بزرگ درجهان
ما درجهان جنون انگیزبه سرمی بریم. بزرگترین دستآوردهای علمی دانشمندان جهان بخاطررفاه بشریت وانسانیت سالاری وسیله وابزارسیاستمدارن آزمند گردیده است. مبارزه باتروریسم، جنگهای منطقوی به ویژه جنگ ضرورت درافغانستان، رقابت ومقابله جویی در سوریه، فلسطین، شاخه های افریقا و وضع آشفته ونامعلوم اوکرائین ، بحرانهای مهاجرت، آلودگی محیط زیست وافزایش گرمی اقلیم روابط وهمکاری های بین المللی را مملو از شک وتردید وبی اعتمادی گردانیده است. درجهان معاصرسه کشورامریکا،روسیه وچین برای نفوذ به مناطق جهان باهم رقابت دارند. امریکا چون بزرگترین ابرقدرت اقتصادی ونظامی بطورخود خواهانه صریحا اعلام مینماید درنظرندارد تا منافع بزرگ خودرا درجهان باسایرکشورها تقسیم نمایدوصحنه سازان امریکا مدعی میگردند که برای جلوگری از انکسارقدرت درجهان باید یک ثبات دهنده وجود داشته باشد. امریکا به علاوه سازمان نظامی وسیاسی ناتوواتحادیه اروپا با سایر متحدین دگر مانند اسرائیل، کوریای جنوبی وآسترلیا وبا داشتن پایگاه های نظامی تمام دنیا را تحت نظر دارد. امریکا درروابط بین المللی باپیروی ازسیاست انحصارطلبانه به دنیا تحمیل میگرداند تا ازالگوی اقتصادی وسیاسی امریکا پیروی نماید وبه کمک سیاست جهانی شدن ودموکراسی وهمگرایی میخواهد تا همه تسلیم یکه تازی وسیاست انحصارگرانه آن گردد وآنرا به رسمیت بشناسند. بدون تردید پیروی از الگوی های خوب اقتصادی،علمی، رفاه اجتماعی وپاسداری حقوق افراد از زورگویان به نفع تمام کشورهااست، کشورهای جهان سوم بدون فراگرفتن تجارب غنی علمی،اقتصادی وفرهنگی کشورهای غربی نمی توانند ازتوحش به مسیرتمدن گام بگذارند. کسانیکه حتی یکباردرامریکا وسایرکشورهای غرب بوده اند میدانند که احترام به قانون وکرامت های انسانی وفرهنگ تساوی طلبی میان اقوام ونژاد های مختلف ورفاه اجتماعی ازگهواره تاقبر بدیل دگری جزء پیروی ازالگوی غربی ها ندارد. اما سیاست های خاریجی و مداخله گرانه وزورگویانه امریکا درامورداخلی سایرکشورها باعث بی امنیتی وبی نظمی درنظام بین المللی وتشویق تروریسم وبحران های اقتصادی درجهان گردیده است.امریکا درکشورخود ازسروری قانون وکرامتهای انسانی دفاع مینماید اما درکشورهای دیگراز بدترین نوع بردگی ووحشت حمایت می نماید.سیاست خاریجی امریکا خطرجنگ بزرگ وجهانی را تسریع خواهد بخشید. بعدازفروپاشی شوروی اکثرکشورها درمنطقه بالکان وجمهوری های سابق شوروی وکشورهای اروپای شرق درمدارامریکا می چرخند واز سیاست مستقل در روابط بین المللی خود محروم گردیده اند. درکشورهای مانند افغانستان، گرجستان واوکرائین امریکا با وسوسه های شیطانی ونغمه های اغواگرانه به کمک رسانه های گروهی، انترنیت وتطمیع سازمانهای گویا مستقل طوق بردگی را بگردن فاسد ترین، خائین ترین وبی خاصیت ترین عناصر افگنده، تا نگذارند نسل جدید وشخصیت های واقعا ملی و طرفداربه انسانیت وارزشهای والایی انسانی سر بلند نمایند، ازیک طرف زبانها رابازگذاشته و مردم اجازه دارند تا با رکیک ترین الفاظ عروسک های دست نشانده امریکا رامحکوم وانتقاد نمایند وازجانب دیگروضع را چنان غیر قابل تحمل گردانیده که کس انتخابی دیگری جزء تسلیم ورضایت به وضع جاری نداشته باشند. امریکا بجای مبارزه باتروریسم وتامین امنیت می خواهد کنترل برمنابع وتولیدات انرژی وحمل ونقل آن به افغانستان وکشورهای همسایه آن داشته باشد.افغانستان ناامن وحتی متفرق وپارچه پارچه به نفع استرتژی درازمدت نفوذ امریکا درمنطقه است. امریکا باوجود که قوی ترین قدرت نظامی واقتصادی درجهان است اما به چالش ها ومشکلات جدید درشرایط کنونی مواجه گردیده است ، بزرگترین ضعف امریکا دردرازمدت سیاست خاریجی سلطه جویانه آن است، شکست های سیاسی، اخلاقی و استراتژی امریکا درافغانستان، عراق وخاورمیانه انگیزه مخالفت اکثرکشورها به جهان یک قطبه درسیستم بین المللی گردیده است واین شکست ها دراثر سیاست های مغرورانه و خود خواهانه باعث افزایش بی سابقه روحیه ضد امریکایی بعد ازپایان جنگ سرد درکشورهای مختلف شده است. جامعه شناسان جهان غروروخوخواهی را درکنارظلم وتجاوزوفقدان معنویت ازعلائیم مهم سقوط امپراتوری هادرتاریخ میدانند و سیاست سلطه جویانه امریکا کشورهای مختلف را تحریک گردانیده است تا به جای اصلاحات دراموراقتصادیی، اجتماعی وبهداشتی پولهای گزاف را به تقویت بیشتر نیروهای دفاعی خود تخصیص بدهند. اختلاف دروابط روسیه وامریکا همیشه یک پدیده معمولی بوده ودرآینده نیزباقی خواهد ماند، اما اختلافات کنونی پیرامون، سوریه، اوکرائین، توسعه ناتو درمرزهای روسیه ومبارزه باتروریسم خطردرگیری وجنگ بزرگ را بیشترگردانیده است. روسیه بعد ازفروپاشی شوروی درسالهای 1990 دراثرسیاست های ساده لوحانه بوریس یلستن وبا گذشت های یک جانبه ازجهنم کمونیسم به برزخ دموکراسی های چپاولگرانه به رهبری مشاورین امریکایی سقوط نمود و واقعا مستعمره امریکا گردیده بود. یلستن درآستانه سال 2000 نومیلادی بابالاپوش سیاه وقیافه عبوس بطورناگهانی به صفحه تلویزون روسیه ظاهر گردید و قدرت را تسلیم ولادیمیرپوتین نمود، اوازمردم روسیه عذرخواهی کردوازپوتین خواهش نمود تاروسیه را نجات بدهد، اومی دید که روسیه مانند شوروی درپرتگاه سقوط نزدیک گردیده است. پوتین بعدازپایان دادن جنگ چچن که زخم ناسوردرپیکر پهناور روسیه بودو بامهارگردانیدن سرمایه داران سرکش که مردم به آنها چون دزدان وچپاولگران ازنیمه راه رسیده وستون پنجم می نگرستند توانست محبوبیت مردم را به آینده نظام کسب نماید. پوتین با استفاده از این روش که جنگ با دزدان وچپاولگران سیروسرکش قدرت را درچشم مردم عوام محبوب میگرداندمانع نفوذ آنها به سیاست گردید. پوتین بعدازتمرکزقدرت درداخل درسال 2007 درکنفرانس امنیت بین المللی مونیخ مخالفت خودرا برعلیه یکه تازی امریکا درروابط بین المللی اعلام نمود که روسیه بعد ازاین درسیاست خاریجی خود ازسیاست مستقل وعملگرانه پیروی می نماید وهرنوع مداخله را درامورداخلی کشورها نمی پذیرد. بدنبال این سخنرانی غربی ها سازمانهای مدنی مستقل راکه معاش خورامریکا بودند ونیروهای سیاسی به نام« روسیه بدون پوتین را» تحریک نمودند تابابرگزاری اعتراضات عمومی موج انقلاب رنگی مانند گرجستان درروسیه جاری گردد،همزمان امریکا گرجستان راتحریک نمودتا برعلیه جمهوری های استقلال طلب ابخازی واستیای شمالی بجنگد وروسیه دراین جنگ ازحق تعین سرنوشت این جمهوری ها دفاع نمود. امریکا درجنگ گرجستان درسال 2008 که منجربه آزادی واستقلال این جمهوری ها ازگرجستان گردید نتوانست ازقدرت نمایی وزورگویی درمقابل روسیه استفاده نمایدو این پیروزی پوتین ترس وقدرت روسیه را به سایر جمهوری های سابق شوروی که دستخوش انقلاب های رنگی گردیده بودند بر گردانید. .پوتین نشان دادکه روسیه ازنفوذ ومنافع خود درجمهوری سابق دفاع مینماید وامریکا باید این واقعیت رابرسمیت بشناسد. این پیروزی نفس وروحیه تازه به جان افسرده وپژمرده ارتش ونظامیان روسیه دمید. روسها دریافتند که امریکا شجاعت حمله ومداخله رادرمقابل کشورهای قوی ومردمیکه که از سیاست مستقل وبدون مداخله دیگران درتعین سرنوشت دفاع می نمایند ندارد وامریکا همیشه مانند باشه به شکارکشورهای ضعیف می رود. حمایت امریکا ازانقلاب رنگی دراوکرائین سال 2014 که روسها آنرا کودتای اشغالگرانه میدانند روسیه را تحریک نمود تا دریک روزبدون مقاومت وخونریزی جزیره کریما را ازاوکرائین بعد ازهفتادوپنج سال بروسیه برگرداند. این عمل سریع وغافلگرانه پوتین خواب شرین استخبارات امریکا را که چشم وگوش آنها هرحادثه را دردنیا می بینندومی شنوند بی تعبیرگردانید. حمایت روسیه ازجدایی طلبان شرق اوکرائین به امریکا وغرب وانمود گردانید که روسیه ازحق مردم این مناطق که همه روسی زبان اند پشتبانی مینماید وبه غرب اخطار داد که عضویت اوکرائین درپیمان نظامی ناتو تهدید به امنیت اروپا خواهد بود. امریکا ومتحدین آن برای جلوگیری ازتصامیم بعدی روسیه تحریم های اقتصادی را به هدف هرج ومرج وبی نظمی درداخل وانزوای روسیه ازجهان براه انداختند. اگرچه تحریم های اقتصادی،کاهش قیمت نفت،رکود تولیدات و تورم توجه اکثریت مردم روسیه راازتلویزون ها به یخچال ها کشانیده است اما باعث محبوبیت بیشترپوتین واحیای قدرت مجدد روسیه گردید. حملات ناگهانی هوایی روسیه به حمایت ازدولت درحال احتضاراسد درمبارزه باداعش کشورهای غرب را تکان داد وبه امریکا ومتحدین آن نشان داد که روسیه ازمنافع خوددرخاورمیانه دفاع مینماید وبا آزمایش مدرن ترین بمب افگن ها، موشکهای قاره پیما وبی نظیرترین سپردفاعی غرب را وادارگردانید تا اختلافات درباره آینده سوریه به پشت میزمذاکرات ازطریق سیاسی حل گرددوهمزمان به جهانیان نشان که سلاحهای نظامی روسیه دربازارهای جهانی قادربه رقابت به صنایع نظامی امریکا است تا توجه خریداران سلاحهای مدرن وپیشرفته را به جانب روسیه جلب نماید. صحنه سازان کریملن تصامیم قاطعانه پوتین را تحریک برعلیه غرب نمی دانند به باورآنها این تصامیم به خاطرآن اتخاذ میگردد تاغربی ها ازفشاربرعلیه روسیه خودداری ورزند اما غرب تمایل نشان نمی دهد تاتحریم هاکاهش وقواعدبازی تغیرنماید. انگیزه روآوردن روسیه به کشورهای آسیا وبویژه روابط استراتژیکی باچین نیزبه خاطرآنست تاقواعدبازی دررقابت ها وحل مناقشات تغیریابد. آیا روسیه به تنهایی می تواند به یکه تازی امریکا درنظام جهانی خاتمه بدهد؟ اوباما بطورخودخواهانه به مردم امریکا اطمنان داد که روسیه قدرت منطقوی است وتوان مقابله رابا امریکا ندارد ولی اوباما این را نیزمی داند که استفاده اززوربرعلیه روسیه معنای تباهی ویازخمی شدن هردوابرقدرت اتمی را خواهد داشت. روسیه چون بزرگترین کشورجهان و قدرت اتمی وبا داشتن منابع سرشارطبیعی از بازیگران موثردرجهان است وباقی خواهد ماند. روسیه معاصربعداز جمع آوری قوای ازدست رفته دوباره به پا ایستاده است،روسیه با وجود مشکلات شدید اقتصادی ووابستگی بانفت وگازبه مدرن سازی نیروهای نظامی خوددرزمین،فضا ودریا ادامه میدهد، روسیه درمیدان نبرد بخاطر دفاع ازمنافع خود اگرچه تنها است وباوجود سلاحهای اتمی با جیب خالی توانایی مقابله را با امریکا چون یگانه ابرقدرت اقتصادی ونظامی ندارد ولی هیچ قدرت وسازمانی نمی تواند اورا ازمسابقه درمیدان نبرد نفوذ منافع درنقاط مختلف خارج بگرداند. چین چون بازیگرجدید وارد میدان مسابقه نفوذ گردیده است. چین دراین میدان با قواعد ساده دفاع وتهاجم بازی می نماید. درصحنه بین المللی مانند یک تاجرونه فاتح پا می گذارد. چین ازلحاظ نظامی نسبت بروسیه درسطح نازل قراردارد. تحقیقات دراموردفاعی درزمینه های مختلف مانند موشکهای قاره پیما هواپیما های نسل پنجم ،کشتی های هواپیمابر و جمع آوری ومدرن سازی کشتی های زیردریایی ازشاخص های مدرن سازی نیروهای دفاعی چین محسوب میگردد. بنابه گزارش روزنامه دوران ژوباو محور استراتژی سیاست خاریجی چین بروی سه نقطه می چرخد: خوداری ازاتحاد نظامی باروسیه، خودداری ازمقابله جویی با امریکا وخوداری ازانتقام گیری ازجاپان. چین علاقمند روابط باناتو واتحادیه اروپا اسست ومتمایل نیست که بخاطراتحاد با روسیه وارد مناقشه با ناتو گردد. چین وروسیه نقش کلیدی رادربزرگترین سازمان همکاری شانگهای دارند. چین ازاین سازمان برای نفوذ بیشتربه کشورهای آسیای میانه که دارای بزرگترین منابع انرژی اند استفاده مینماید ونفوذ چشمگیرچین دراین کشورها نقش روسیه راتا اندازه کمرنگ گردانیده است. اگرچه اکثرکارشناسان، دورنمای اتحادروسیه وچین رادر سازمان همکاری شانگهای چون الترناتیف برعلیه اتحادیه اروپا پیشگویی می نمایند واگر شانگهای به سازمان نظامی تبدیل گردد تهدید به ناتوخواهد گردید، اما اتفاق نظردراین باره وجودندارد، تعدادی مهمترین مانع را تناقض منافع دردرون این سازمان میدانند که کی نقش برادربزرگ رادراین سازمان خواهد داشت واین درحالی است که چین علاقمند نیست که روسیه درپروژه های بزرگ اقتصادی چون پروژه راه ابریشم ویورو-آسیا نقش پیشآهنگ راداشته باشد. چین با اشتهای سرشاروروشهای نرم وسازش بارژیم های گوناگون درهمه جا می خواهد نفوذ نماید اما میداند که این استراتژی درهمه جا موفقانه صورت نگرفته است. تاهنوزمشکل به نظرمیآید که چه کشورهای به مدارچین خواهند چرخید،چون آینده مساله بیشترارتباط به استراتژی امریکا دارد وامریکا حدس میزند که درآینده مزاحم ترین کشوربرای برتری جویی وهژمونی امریکا درجهان چین خواهد بود. خطوط روابط درمثلث روسیه، امریکا وچین فاصله های نامتوازن دارد، دراین مثلث فاصله بین روسیه وچین کوتاه گردیده وروابط بین دوکشوربطورفعال،بالنده وباثبات توسعه می یابد . روسیه باتجارب گسترده دراموربین المللی با پیروی ازسیاست مستقل ،هدفمندانه، مبتکرانه وقاطعانه عمل می نماید، چین باپیروی ازسیاست انعطافگرانه بطورمحافظه کارانه پا میگذارد تا توسعه روابط آن باروسیه به حساسیت امریکا واتحادیه اروپا روبرونگردد. کارشناسان غرب نیزتوسعه روابط بین روسیه وچین را چون تاسییس اتحاد جدید برعلیه غرب تلقی نمی نمایند چون همکاری روسیه باامریکا وغرب به طبیعیت فرهنگی مردم روسیه بیشترسازگارترازچین است. با وجودفرازونشیب های گوناگون درروابط قدرتهای بزرگ باید پذیرفت که دنیا واردعصرخطرناک گردیده است، رقابت ها واختلافات کنونی به آن اندازه حاد گردیده است که اندکترین جرقه میان قدرت های بزرگ منجربه جنگ بزرگ خواهد گردید. به باور کارشناسان سال 2016 میلادی که آبستن بحرانهای گوناگون است سال داغ سیاسی برای بازیگران رقیب درصحنه بین المللی خواهد بود.
دکتورعلی احمد کریمی- تحلیلگردرامور بین امللی- مسکو