نذیراحمد صوفی زاده
یادی ازپدرقانون وبانی قانون مدنی درافغانستان
شادروان قانون دان محمد اکرم عبقری
سعدیا مرد نیکونام نمیرد هرگز
مرده آنست که نام اش به نیکویی نبرند
زنده گی نامه:
قانون دان محمد اکرم عبقری فرزند میرعلم درسال 1310 خورشیدی درروستای درخیل شهرستان رخه استان پنجشیر چشم به جهان گشود، درآوان طفولیت ازاستعداد خداداد وقدرت فکری قوی برخورداربودند که بااستفاده ازآن توانستند شایستگی های متمایز ازدیگرهمقطاران شان ازخود تبارزداده ومنحیث یک شخصیت بزرگ علمی تثبیت هویت نمایند، بعدازینکه مکتب ابتداییه را در زادگاه خود یعنی دره زیبای پنجشیر با پایان رسانیدند جهت ادامه تحصیلات راهی شهر زیبای کابل شدند.
شادروان قانون دان محمد اکرم عبقری درسال 1335 از دانشکده شرعیات دانشگاه کابل با موفقیت فارغ وبه حیث عضو دیپارتمنت جزای ریاست عالی تمیز وزارت عدلیه حکومت وقت مقررشد، زنده یاد عبقری صاحب بنابر داشتن استعداد کاری وعلم فراوان که داشتند در وظیفه های زیر در حکومت های گوناگون افغانستان ایفا وظیفه نمودند.
شادروان عبقری صاحب علاوه برداشتن سهم فعال درتسوید وتدقیق قوانین کشور ازسال 1345 درتالیف ونوشته یک سلسله مقالات وکنفرانس ها به شمول ترجمه ونگارش سه جلد کتاب بنام های.
1. فلسفه قانون گذاری دراسلام.
2. مبادی علوم قانونی.
3. مقایسه بین حقوق اسلام، حقوق روم، فرانسه وانگلستان.
نیز مبادرت ورزیده اند، قابل تذکر است که کتاب های ذکر شده مورد استفاده زیادی ازمردم نه تنها در داخل کشور بلکه درخارج کشور نیز قراردارند، این کتاب هرکدام درحدود 400 الی 500 صفحه را دربرمیگیرند، دوجلد کتب فوق نشرشده وجلد سوم آن زیرنشر قرار دارد.
دانشمند شهیر کشور جناب عبقری صاحب درسیمینار های علمی به شمول سیمینار های قضایی دادگاه عالی ودادستانی کل کشورسهم فعال داشتند، از همین سبب این دانشمند علمی، فرهنگی و اجتماعی کشورهمیشه درساختن قوانین اساسی کشوراز مهره های کلیدی حقوقی بشمارمیرفتند، ازآنجاییکه بیشتر از30 سال درادارات قانون گذاری کشور ایفای وظیفه مینمودند وظیفتآ درتسوید وتدوین اکثر اسناد تقنینی به شمول قانون اساسی ریاست جمهوری محمد داوود خان، اصول اساسی جمهوری دیموکراتیک افغانستان، قانون اساسی حکومت دوکتور نجیب الله مستقیمآ سهم فعال داشتند که بدون موجودیت ایشان ساختن قوانین اساسی بعید به نظر میرسید.
شادروان عبقری صاحب در دوران وظایف خویش در ارگان های گوناگون از جمله دادگاه عالی، دادستانی کل، وزارت عدلیه وریاست شورای قانون اساسی همیشه وجدان خویش را پاک نگهداشته و به حیث یک فرزند صادق این سرزمین نام نیک از خویش به یادگار گذاشتند.
جناب عبقری صاحب با داشتن شخصیت چند بعدی علاوه بر دانش مسلکی بلند کار دانی در سیاست و دولتمداری شاعر ونویسنده ای چیره دستی نیز بودند که اشعاری زیادی از خود به یادگار مانده اند، قسمت از اشعاری جناب ایشان اقبال چاپ یافته وبخش از آن زیر چاپ میباشند.
نمونه ی از شعرعبقری صاحب را در زیر مطالعه فرمایید.
سرود وطن
جا ایکه زمینش ثمر خون شهیدان است یا مهد دلیران است
یا حاصل خون ریختن جمله نیاکان است این میهن افغان است
این کشور کوهسار به جز شیر نپرور با غیرت وبا درد
اشبال به دشت ودمنش خفته هزاران است این میهن افغان است
چون کوه به پا خواسته از جای نه جنبد کوه پایه گنبد
دشمن زبپا خواستنش سخت هراسان است این میهن افغان است
این خته که اسکندر وچنگیز زبون ساخت یا غرقه به خون ساخت
درصفحه ای تاریخ مسمی به خراسان است این میهن افغان است
هم کابل وهم وردک وهم لوگر ومیدان از خون شهیدان
چون باغ گل آراسته گلگون و گلستان است این میهن افغان است
بلخ اش به یقین نامم ویا مهد تمدن نامش نه شود گم
چون شهرتش از قونیه تا بلخ نمایان است این میهن افغان است
اوصاف تخارش نه بگنجد به زبانها در طول زمانها
هندوکش ویا دره ای زیبای بدخشان است این میهن افغان است
کوه های فلکسای سمنگان و بدخشان یا وادی بغلان
پرواز گه ای باشه وشاهین وعقابان است این میهن افغان است
از دره ای سالنگ چه گویم که چسان است فردوس جهانست
چون باغ گل آراسته کوهدامن و پروان است این میهن افغان است
گرغزنه و غورات ویا زابل و میوند یا وادی هلمند
در پای شجاعت همگی شهره ای دوران است این میهن افغان است
گهواره علم است هرات خوش وزیبا بر دیده دهم جا
خاکیکه زیارتگای اصحاب دبستان است این میهن افغان است
از دشت فراه تا سرکوه های اروزگان فاریاب و شبرغان
سنگ وکلخش درنظر ما در و مرجان است این میهن افغان است
از تنگی ماهیپر الی وادی خیبر گیرد همه در بر
از خاک کنر تابه سراپرده ای لغمان است این میهن افغان است
دیرینه دیاریکه درآن غلغله پیداست یا کعبه دلهاست
در عرصه گیتی شده مشهور به بامیان است این میهن افغان است
کندز که صفاتش همه از نامش هویداست محبوب دل ماست
دشت ودمنش بین که چه زرخیزو زرافشانست این میهن افغان است
شادروان عبقری صاحب یک شخص حلیم، بردبار، حوصله مند، با دوستان همیشه صمیمی، با نامهربانان همیشه با لطف بودند، چون جناب ایشان از متن جامعه برخاسته بودند همیشه با مردم بودند وازینکه با مسایل قضایی وحقوقی سروکار داشتن هیچگاهی با مردم از روی زشت صحبت نمی نمودند وبرای حل دوسیه های ایکه مربوط به ایشان بود همیشه با وجدان پاک بدور از تعلقات فیصله می نمودند.
با دریغ و افسوس زمان آخرین لحظات زنده گی پربار این شخصیت بزرگ وبانی قانون مدنی وسایر قوانین نافذه کشور را به ساعت 3:30 بامداد 18 جوزای سال 1384 خورشیدی اعلان وروح پاک ایشان را راهی اوج آسمانها نمود ه وبازمانده گان ایشان را به غم بزرگ نشاند.
ولی باخبر وفات این فرزانه فرزند کشور تمامی اقارب، دوستان، شخصیت های ملی، اراکین دولتی، کارمندان ارگان های داد گاه عالی، دادستانی کل، وزارت عدلیه، شخصیت های علمی، فرهنگی وملی به ماتم که همه خود را در آن شریک میدانستند حضور به هم رساندند ودیدند که پدر قانون روح اش به آسمانها وکهکشانها رفته ودیگر این دانشمند خردمند دربین شان قرارندارد.
بنده همشیره زاده این شخصیت علمی و فرهنگی هستم و خود را خوش بخت می دانم که پای صحبت های این بزرگ مرد نشسته ام.
روح این دانشمند بی مانند شاد، یادش گرامی وجایش فردوس برین باد.